ايوب پيامبر بدليل تحمل سختيهاي بسيار در مدت زماني طولاني، به صبوري و شکيبايي معروف است، شرح شکيبايي و مقابله خستگي‌ناپذير وي با شيطان درسها و پندهاي بسياري دارد .

ايوب فرزند افرص از نوادگان حضرت اسحاق و نوه ابراهيم بود. مادرش دختر حضرت لوط بود و همسرش رحيمه دختر افرايم فرزند يوسف فرزند يعقوب بود.

حضرت ايوب مردي خوشخو، پرهيزکار، نيکوکار، مهربان و بخشنده بود. خداوند او را به پيامبري برگزيد و به وي دارايي و فرزندان بسيار عطا کرد. او مردم را به سوي خداوند فرا خواند ولي شمار اندکي به وي ايمان آوردند.

شيطان بر سپاسگزاري ايوب رشک برد و آن را نتيجه رفاه و نعمت قلمداد و مدعي بود ايوب به واسطه نعمتهاي بسياري که دارد شکرگزار است، بنابراين در صورت نداشتن هريک از نعمتها، از شکرگزاري ايوب نيز خبري نخواهد بود.

مقبره منسوب به ايوب نبي در لبنان

خداوند نيز نخست ايوب را به از دست دادن اموال و آنگاه به مصائب جسمي و بيماري آزمود ولي ايوب همچنان صابر و شکيبا و سپاسگزار ماند.

شيطان پس از نااميدي از فريفتن ايوب بر آن شد تا همسر ايوب را مانند حوا فريب دهد تا از اين راه بر ايوب دست يابد.
 

 

مدت امتحان حضرت

قل شده که ناراحتي، رنج و بيماري ايوب هفت سال و به روايتي هجده سال طول کشيد و در اين مدت همه نزديکانش وي را ترک کردند و تنها کسي که در کنارش ماند، همسر وفادرش بود.

ايوب پيامبر در اين مدت مورد آزار مردم قرار گرفت، بطوريکه حتي او را از شهر بيرون کردند و شماتت مي شد که حتما گناه بزرگي مرتکب شده که به اين عذاب مبتلا شده است .

وي بر همه رنجها و تلخيها صبر کرد، از امتحان الهي سربلند بيرون آمد و خداوند متعال درهاي رحمتش را به روي وي گشود .

 

اشاره هاي قرآني

در سوره ص آيات 41 تا 44 به صبر ايوب، نتيجه اي که در پس اين صبر حاصل مي شود و نعمتها اشاره شده است .

وَاذْکُرْ عَبْدَنَا أَيُّوبَ إِذْ نَادَى رَبَّهُ أَنِّي مَسَّنِيَ الشَّيْطَانُ بِنُصْبٍ وَعَذَابٍ؛ و بنده ما ايوب را به ياد آور آنگاه که پروردگارش را ندا داد که شيطان مرا به رنج و عذاب مبتلا کرد .

ارْکُضْ بِرِجْلِکَ هَذَا مُغْتَسَلٌ بَارِدٌ وَشَرَابٌ؛ [به او گفتيم] با پاى خود [به زمين] بکوب اينک اين چشمه‏سارى است‏سرد و آشاميدنى.

وَوَهَبْنَا لَهُ أَهْلَهُ وَمِثْلَهُم مَّعَهُمْ رَحْمَةً مِّنَّا وَذِکْرَى لِأُوْلِي الْأَلْبَابِ؛ و [مجددا] کسانش را و نظاير آنها را همراه آنها به او بخشيديم تا رحمتى از جانب ما و عبرتى براى خردمندان باشد .

وَخُذْ بِيَدِکَ ضِغْثًا فَاضْرِب بِّهِ وَلَا تَحْنَثْ إِنَّا وَجَدْنَاهُ صَابِرًا نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ؛ [و به او گفتيم] يک بسته ترکه به دستت برگير و [همسرت را] با آن بزن و سوگند مشکن ما او را شکيبا يافتيم چه نيکوبنده‏اى به راستى او توبه‏کار بود .

سوگند ايوب در مورد همسرش

بنا بر آنچه در تفاسير آمده، ايوب در دوران بيماري از همسر خود تخلفي ديد و سوگند خورد که اگر بهبود يافت او را چند ضربه بزند و خدا پس از بهبودي به او اجازه داد با دسته اي از گياه او را يک مرتبه بزند تا سوگندش شکسته نشده و در عين حال، تخفيفي براي همسرش باشد.(سوره ص، آيه 44 اشاربه اين موضوع است)

در تفسير آيت الله مکارم شيرازي در اين مورد آمده است: ... "تنها مشکلى که براى ايوب ماند سوگندى بود که در مورد همسرش خورده بود و آن اينکه تخلفى از او ديد و در آن حال بيمارى سوگند ياد کرد هر گاه قدرت پيدا کند، يک صد ضربه يا کمتر بر او بزند، اما بعد از بهبودى مى خواست به پاس وفادارى ها و خدماتش او را ببخشد، ولى مسئله سوگند و نام خدا در ميان بود.

خداوند، اين مشکل را نيز براى او حل کرد و براساس آنچه در قرآن آمده، فرمود: «بسته اى از ساقه هاى گندم (يا مانند آن) را برگير، و به او بزن و سوگند خود را مشکن»! (وَ خُذْ بِيَدِکَ ضِغْثاً فَاضْرِبْ بِهِ وَ لاتَحْنَثْ).

«ضِغْث» (بر وزن حرص) به معنى دسته اى از چوبهاى نازک ساقه گندم و جو و يا رشته هاى خوشه خرما و يا دسته گل و مانند آن است.

اما اينکه تخلف همسر ايوب چه بوده است؟ باز در ميان مفسران گفتگو است:

از "ابن عباس" مفسر معروف نقل شده: شيطان (يا شيطان صفتى) به صورت طبيعى بر همسرش ظاهر شده گفت: من شوهر تو را معالجه مى کنم تنها به اين شرط که وقتى بهبود يافت، به من بگويد تنها عامل بهبودي وي من بوده ام و هيچ مزد ديگرى نمى خواهم!

همسرش که از ادامه بيمارى شوهر سخت ناراحت بود پذيرفت و اين پيشنهاد را به ايوب کرد، ايوب که متوجه دام شيطان بود سخت برآشفت و سوگند ياد کرد همسرش را تنبيه کند.

مقبره منسوب به ايوب در عمان

بعضى ديگر گفته اند: ايوب او را دنبال انجام کارى فرستاد و او دير کرد، ايوب که از بيمارى رنج مى برد سخت ناراحت شد و چنان سوگندى ياد کرد.

ولى به هر حال، اگر او از يک نظر مستحق چنين کيفرى بوده، از نظر وفاداري در طول خدمت و پرستارى، استحقاق چنان عفوى را نيز داشته است.

و بالاخره، در آخرين جمله از آيات مورد بحث، که در واقع عصاره اى است از آغاز و پايان اين داستان، مى فرمايد: «ما او را صابر و شکيبا يافتيم، چه بنده خوبى بود ايوب که بسيار بازگشت کننده به سوى ما بود» (إِنّا وَجَدْناهُ صابِراً نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوّابٌ).

ناگفته پيداست، دعاى او به درگاه خدا و تقاضاى دفع وسوسه هاى شيطان و رنج و محنت و بيمارى، منافاتي با مقام صبر و شکيبايى ندارد، آن هم بعد از هفت سال يا به روايتى هجده سال، با درد و بيمارى و فقر و نادارى ساختن و تحمل کردن و شاکر بودن.

 

درسها و پندها

در تفسير آيت الله مکارم شيرازي آمده است:

با اينکه مجموع سرگذشت اين پيامبر شکيبا تنها در چهار آيه آمده اما همين مقدار که قرآن بيان داشته الهام بخش حقايق مهمى است:

الف: آزمون الهى آن قدر وسيع و گسترده است که حتى انبياء بزرگ با شديدترين و سخت ترين آزمايشها آزموده مى شوند، چرا که طبيعت زندگى اين جهان، بر اين اساس گذارده شده و اصولاً بدون آزمايشهاى سخت، استعدادهاى نهفته انسانها شکوفا نمى شود.

ب: "فرج بعد از شدت" نکته ديگرى است که در اين ماجرا نهفته است، هنگامى که امواج حوادث و بلا از هر سو انسان را در فشار قرار مى دهند نه تنها نبايد مأيوس و نوميد گشت بلکه بايد آن را نشانه و مقدمه اى بر گشوده شدن درهاى رحمت الهى دانست.

مقبره منسوب به ايوب در ترکيه

ج: از اين ماجرا به خوبى فلسفه بعضى بلاها و حوادث سخت زندگى روشن مى شود و به آنها که وجود آفات و بلاها را ماده نقضى بر ضد "برهان نظم" در بحث توحيد مى شمرند، پاسخ مى دهد که وجود اين حوادث سخت گاه در زندگى انسانها از پيامبران بزرگ خدا گرفته تا افراد عادى يک ضرورت است، ضرورت امتحان و آزمايش و شکوفا شدن استعدادهاى نهفته و بالاخره، تکامل وجود انسان.

د: اين ماجرا درس شکيبايى به همه مؤمنان راستين در تمام طول زندگى مى دهد، همان صبر و شکيبايى که سرانجام آن پيروزى در تمام زمينه هاست و نتيجه اش داشتن «مقام محمود» و «منزلت والا» در پيشگاه پروردگار است.

هـ : آزمونى که براى يک انسان پيش مى آيد، در عين حال آزمونى است براى دوستان و اطرافيان او تا ميزان صداقت و دوستى آنها محک زده شود که تا چه حد وفادارند. ايوب(ع)، هنگامى که اموال، ثروت و سلامت خود را از دست داد دوستانش نيز خسته و پراکنده شدند و دوستان و دشمنان زبان به شماتت و ملامت گشودند و بهتر از هر زمان خود را نشان دادند و ديديم که رنج ايوب پيامبر از زبان آنها بيش از هر رنج ديگر بود چرا که طبق مثل معروف، زخم هاى نيزه و شمشير التيام مى يابد، ولى زخمى که زبان بر دل مى زند التيام پذير نيست.

و: دوستان خدا کسانى نيستند که تنها به هنگام روى آوردن نعمت به ياد او باشند دوستان واقعى کسانى هستند که در «سراء» و «ضراء» در بلا و نعمت، در بيمارى و عافيت و در فقر و غنا به ياد او باشند و دگرگونيهاى زندگى مادى، ايمان و افکار آنها را دگرگون نسازد.

ز: اين ماجرا بار ديگر اين حقيقت را تأکيد مى کند: نه از دست رفتن امکانات مادى و روى آوردن مصائب و مشکلات و فقر، دليل بر بى لطفى خداوند نسبت به انسان است، و نه داشتن امکانات مادى دليل بر دورى از ساحت قرب پروردگار، بلکه انسان مى تواند با داشتن همه اين امکانات بنده خاص او باشد، مشروط بر اينکه اسير مال و مقام و فرزند نگردد و با از دست دادن آن زمام صبر از دست ندهد.

 

مقبره ايوب

لبنان، عمان و ترکيه کشورهايي هستند بناهايي را به ايوب پيامبر نسبت مي دهند.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس