سایت خبری مشرق چندی پیش در مطلبی تحت عنوان سخنی با مدیران رسانه ملی به بهانه سریال پژمان منتشر کرد که مورد توجه مخاطبین عام و البته موضوع تضارب آرا قرار گرفت. از آنجایی که آن مطلب، به هیچ وجه نقد این سریال تلویزیونی نبود و دعوی این کار را هم نداشت و تنها اشاراتی به فرآیند تولید چنین آثاری داشت؛ نقد قلمداد کردن این مطلب توسط برخی از مخاطبین برای اینجانب عجیب و جالب به نظر آمد. نگارنده قصد داشت تا بلافاصله بعد از انتشار مطلب و نظرات در یادداشتی هم نکاتی را درباره این سریال و نظرات مطرح شده در یادداشت اول به میان بیاورد و هم ابهامات را پاسخ گوید که به دلیل نزدیک شده به قسمت های پایانی این سریال عاقلانه تر این بود که صبر و سکون را بر تعجیل مقدم داریم تا پژمان به سر منزل پایانی برسد.
با این وصف آنچه در ادامه خواهید خواند بحث مفصلی است- نسبت به یادداشت قبلی- درباره سریال پژمان و البته نکاتی که برخی از خوانندگان محترم درباره این سریال مطرح کرده بودند.
گروه فرهنگی مشرق- بالاخره سریال پژمان هم پیش از آغاز ماه محرم به اتمام رسید تا قول معاونت سیمای جمهوری اسلامی برای ادامه کار گروه ساختمان پزشکان بی سر و صدا به ادا شود. ماجرا از آنجا آغاز شده بود که در هنگام پخش سریال ساختمان پزشکان، بسیاری از کارشناسان، روزنامه نگاران و فعالان فرهنگی به دلیل بافت خاص داستان این سریال و اثرات آن بر فضای فرهنگی کشور، که برخلاف ظاهر پندهای گنجانده شده در این سریال، مخرب قلمداد می شد، ساختمان پزشکان را به نقد کشیدند و به آن اعتراض کردند. کار به جایی رسید که حتی برخی مقامات عالی نظام نیز واکنش نشان دادند و این سریال را به دلیل سبک زندگی خاصی که ترویج می کرد، مورد انتقاد قرار دادند.
با این وصف آنچه در ادامه خواهید خواند بحث مفصلی است- نسبت به یادداشت قبلی- درباره سریال پژمان و البته نکاتی که برخی از خوانندگان محترم درباره این سریال مطرح کرده بودند.
گروه فرهنگی مشرق- بالاخره سریال پژمان هم پیش از آغاز ماه محرم به اتمام رسید تا قول معاونت سیمای جمهوری اسلامی برای ادامه کار گروه ساختمان پزشکان بی سر و صدا به ادا شود. ماجرا از آنجا آغاز شده بود که در هنگام پخش سریال ساختمان پزشکان، بسیاری از کارشناسان، روزنامه نگاران و فعالان فرهنگی به دلیل بافت خاص داستان این سریال و اثرات آن بر فضای فرهنگی کشور، که برخلاف ظاهر پندهای گنجانده شده در این سریال، مخرب قلمداد می شد، ساختمان پزشکان را به نقد کشیدند و به آن اعتراض کردند. کار به جایی رسید که حتی برخی مقامات عالی نظام نیز واکنش نشان دادند و این سریال را به دلیل سبک زندگی خاصی که ترویج می کرد، مورد انتقاد قرار دادند.
با این همه دارابی معاونت سیما، در دیدار با عوامل این سریال ضمن تقدیر از تولید چنین سریالی در رسانه ملی، خواستار ادامه کار گروه و تولید ساختمان پزشکان2 شدند. جالب اینجاست که ایشان به انتقاداتی که به این سریال صورت می گرفت هم اشاره کردند و تاکید کردند که حتی در برابر برخی انتقادات بخش های مدیریتی عالی نظام از این سریال دفاع کرده اند. به هر حال بعد از کلی کش و قوس و پیگیری های مطبوعاتی چند ماه بعد اعلام شد که تولید ساختمان پزشکان دو منتفی است و گروه سازنده از تولید آن منصرف شده است.
اما بعد، تنها مدتی بعد، بی سر و صدا اعلام شد که قرار است سریالی درباره ی زندگی یکی از فوتبالیست های ایرانی ساخته شود. اگر چه این سریال در نوع خودش می توانست جنجال بیافریند و مورد توجه مطبوعات زرد و رسانه های ورزشی قرار گیرد، اما چندان در رسانه های کشور دست به دست نشد و همه چیز برای زمانی که سریال به روی آنتن پخش رسانه ملی برود، باقی ماند.
تنها همین چند هفته پیش بود که رسانه ها و مخاطبان یک بار دیگر و این بار به صورت جدی توجه شان به تیم سازنده ساختمان پزشکان که این بار سریال پژمان را روانه آنتن کرده بودند جلب شد. پژمان که ظاهرا درباره زندگی پژمان جمشیدی بازیکن ملی پوش اسبق ایرانی است در واقع همان بافت ساختمان پزشکان را در روایت حفظ کرده بود. حتی دکتر روانشناس ساختمان پزشکان که در آن سریال نقش اصلی را داشت- و در پژمان ما تنها صدای آشنای او را می شنیدیم- به عنوان اشاره ای واضح در سریال پژمان باقی بود.
حتی در یکی از سکانس های قسمت های پایانی وقتی بیژن بنفشه خواه در برابر دوربین – یا دکتر روانشناس قرار می گیرد- آقای دکتر او را بسیار شبیه به یکی از دوستانش معرفی می کند که جراح زیبایی است که اشاره ای مستقیم به سریال قبلی دارد- بنفشه خواه در ساختمان پزشکان نقش یک جراح زیبایی را بازی می کرد. این اشارات لازم است تا مخاطب دقیقا به همان حال و هوای سریال قبلی انتقال یابد و دیگر نیازی نباشد تا کارگردان و نویسنده فضا سازی مضاعفی را برای انتقال پیام های شان به مخاطب به انجام برسانند.
بافت داستانی و شخصیت پردازی سریال کاملا مطابق با الگوی ساختمان پزشکان است؛ اگر چه کنتراست ها و تضاد های موجود در ساختمان پزشکان، در پژمان تعدیل و تلطیف شده است تا کمتر حساسیت برانگیز باشد؛ در ادامه به این طراحی شخصیت ها و قصه ها اشاره خواهیم کرد.
**خانواده شارلاتان ها
ترکیب خانوادگی افرادی که به نوعی هر کدام سوء استفاده چی و به عبارت تام آن شارلاتان هستند آنقدر در سریال های طنز این تیم تکرار شده است که به نظر می آید از سبک های مورد علاقه داستان گویی تیم سازنده ی ساختمان پزشکان و پژمان و دقیق تر بگوییم؛ سروش صحت باشد. صحت در اولین اثر کارگردانی طنزش، یعنی سریال چارخونه، به طور کامل این سبک شخصیت پردازی را به نمایش گذاشت. بعد از آن در سریال بزنگاه که به کارگردانی رضا عطاران و برای پخش در ایام ماه مبارک رمضان ساخته شده بود، باز هم شاهد شارلاتان هایی بودیم که در تضاد با هم داستان فیلم را روایت می کردند و در نهایت در ساختمان پزشکان این سبک شخصیت پردازی به قوام رسید؛ در ساختمان پزشکان آنقدر این نوع معرفی شخصیت و داستان پردازی پر رنگ بود که تقریبا هر قسمت از داستان حول یک کلاهبرداری یا توطئه علیه شخصیت مثبت داستان- یعنی جناب دکتر- می گشت.
اما بعد، تنها مدتی بعد، بی سر و صدا اعلام شد که قرار است سریالی درباره ی زندگی یکی از فوتبالیست های ایرانی ساخته شود. اگر چه این سریال در نوع خودش می توانست جنجال بیافریند و مورد توجه مطبوعات زرد و رسانه های ورزشی قرار گیرد، اما چندان در رسانه های کشور دست به دست نشد و همه چیز برای زمانی که سریال به روی آنتن پخش رسانه ملی برود، باقی ماند.
تنها همین چند هفته پیش بود که رسانه ها و مخاطبان یک بار دیگر و این بار به صورت جدی توجه شان به تیم سازنده ساختمان پزشکان که این بار سریال پژمان را روانه آنتن کرده بودند جلب شد. پژمان که ظاهرا درباره زندگی پژمان جمشیدی بازیکن ملی پوش اسبق ایرانی است در واقع همان بافت ساختمان پزشکان را در روایت حفظ کرده بود. حتی دکتر روانشناس ساختمان پزشکان که در آن سریال نقش اصلی را داشت- و در پژمان ما تنها صدای آشنای او را می شنیدیم- به عنوان اشاره ای واضح در سریال پژمان باقی بود.
حتی در یکی از سکانس های قسمت های پایانی وقتی بیژن بنفشه خواه در برابر دوربین – یا دکتر روانشناس قرار می گیرد- آقای دکتر او را بسیار شبیه به یکی از دوستانش معرفی می کند که جراح زیبایی است که اشاره ای مستقیم به سریال قبلی دارد- بنفشه خواه در ساختمان پزشکان نقش یک جراح زیبایی را بازی می کرد. این اشارات لازم است تا مخاطب دقیقا به همان حال و هوای سریال قبلی انتقال یابد و دیگر نیازی نباشد تا کارگردان و نویسنده فضا سازی مضاعفی را برای انتقال پیام های شان به مخاطب به انجام برسانند.
بافت داستانی و شخصیت پردازی سریال کاملا مطابق با الگوی ساختمان پزشکان است؛ اگر چه کنتراست ها و تضاد های موجود در ساختمان پزشکان، در پژمان تعدیل و تلطیف شده است تا کمتر حساسیت برانگیز باشد؛ در ادامه به این طراحی شخصیت ها و قصه ها اشاره خواهیم کرد.
**خانواده شارلاتان ها
ترکیب خانوادگی افرادی که به نوعی هر کدام سوء استفاده چی و به عبارت تام آن شارلاتان هستند آنقدر در سریال های طنز این تیم تکرار شده است که به نظر می آید از سبک های مورد علاقه داستان گویی تیم سازنده ی ساختمان پزشکان و پژمان و دقیق تر بگوییم؛ سروش صحت باشد. صحت در اولین اثر کارگردانی طنزش، یعنی سریال چارخونه، به طور کامل این سبک شخصیت پردازی را به نمایش گذاشت. بعد از آن در سریال بزنگاه که به کارگردانی رضا عطاران و برای پخش در ایام ماه مبارک رمضان ساخته شده بود، باز هم شاهد شارلاتان هایی بودیم که در تضاد با هم داستان فیلم را روایت می کردند و در نهایت در ساختمان پزشکان این سبک شخصیت پردازی به قوام رسید؛ در ساختمان پزشکان آنقدر این نوع معرفی شخصیت و داستان پردازی پر رنگ بود که تقریبا هر قسمت از داستان حول یک کلاهبرداری یا توطئه علیه شخصیت مثبت داستان- یعنی جناب دکتر- می گشت.
البته همان طور که اشاره کردیم این وضعیت در پژمان اندکی تعدیل شده است اما همچنان باقی است و می شود در بسیاری از فقرات داستان آن را به خوبی می توان دریافت. در پژمان این رذالت شخصیتی بیش از این که نمود ذاتی داشته باشد در برخوردها خودش را نشان می دهد؛ به عنوان نمونه در برخورد پژمان با پدر نامزدش، یا برخوردهای نامزد پژمان با او، یا برخوردهای پدر پژمان با دامادش این وضعیت را بخوبی می توانیم مشاهده کنیم. صحت نسبت به قبل در داستان پردازی پیشرفت داشته و توانسته شرارت های ذاتی شخصیت هایش را که در مجموعه هایی مانند چارخونه و اسختمان پزشکان عیان بود به لایه های درونی شخصیت ببرد.
با این همه خانواده هایی که در پژمان نیز به نمایش در آمده اند مجموعه هایی از آدم های فرصت طلب و سودجود هستند که در قالب طنز و بنا به اقتضائات آن این سودجویی و فرصت طلبی بزرگ نمایی نیز شده است. حتی خواهرزاده های پژمان در دنیای کودکی خود این شرارت معطوف به سود شخصی را در خود دارند. این سبک نگاه به خانواده و تصویرگری آن به هیچ وجه تنها یک سبک نیست. حالا و بعد از چند نمونه تولید شده توسط صحت و دوستانش- از جمله برادران قاسم خانی- می شود با اطمینان گفت که این نوع نگاه به خانواده و اجتماع حاصل یک جهان بینی است.
***داروینیسم در تلویزیون جمهوری اسلامی
اینکه اقویا ضعفا را پایمال کنند و تنها قوی ترین ها باشند که در راس هرم قدرت باقی بمانند، بارها و بارها سرلوحه تحلیل بسیاری از اندیشمندان قرون اخیر بوده است که همه ی آنها مدیون نظریه داروین هستند. تنها قوی ترین ها هستند که باقی می مانند، پیامی است که سریال پژمان هم در تلاش بازگویی آن است. آنجا که پژمان جمشیدی با دیگر هم شغل هایش مقایسه می شود، آنجا که نامزدش را به واسطه از دست دادن پز فوتبالیستی اش از دست می دهد، آنجا که آبرویش به تاراج می رود، همواره یک عنصر قوی تر وجود دارد که پژمان با او مقایسه شود.
آن قسمتی که به دلیل ضعف شخصیتی در منزل، شوهر خواهر پژمان، بار ها و بارها زیر سایه بی اعتنایی قرار می گیرد و حقش پایمال می شود، یکی از بهترین مثال ها برای حاکمیت پارادایم داروینیستی در داستان پردازی پژمان است. هر یک از شخصیت های داستان بر آن هستند که به نوعی شانه های دیگری را، حتی اگر شوهر یا برادر باشد، نردبان رسیدن به خواسته های خود کند و در این مسیر از له کردن او نیز ابایی ندارد. در چارخونه اولین سریال طنز صحت این موضوع از همه بیشتر عریان شده است و در پژمان زیر پوستی تر است.
***و چند نکته دیگر
در مطلب قبلی که به همین قلم نگارش یافته بود تنها به بهانه ی نکاتی که درباره ی ویژگی های سریال پژمان و سریال قبلی یعنی ساختمان پزشکان گفتیم از مسوولان رسانه ی ملی خواسته بودیم تا در تولید آثار عمیق تر فکر کنند و تاثیرات جامعه شناسی ناشی از هر قصه ای را که برای مردم روایت می شود، لحاظ کنند. مقایسه ای شده بود میان سریال های آپارتمانی طنزی از این دست با برخی از سریال های آمریکایی در همین سبک.
با این همه خانواده هایی که در پژمان نیز به نمایش در آمده اند مجموعه هایی از آدم های فرصت طلب و سودجود هستند که در قالب طنز و بنا به اقتضائات آن این سودجویی و فرصت طلبی بزرگ نمایی نیز شده است. حتی خواهرزاده های پژمان در دنیای کودکی خود این شرارت معطوف به سود شخصی را در خود دارند. این سبک نگاه به خانواده و تصویرگری آن به هیچ وجه تنها یک سبک نیست. حالا و بعد از چند نمونه تولید شده توسط صحت و دوستانش- از جمله برادران قاسم خانی- می شود با اطمینان گفت که این نوع نگاه به خانواده و اجتماع حاصل یک جهان بینی است.
***داروینیسم در تلویزیون جمهوری اسلامی
اینکه اقویا ضعفا را پایمال کنند و تنها قوی ترین ها باشند که در راس هرم قدرت باقی بمانند، بارها و بارها سرلوحه تحلیل بسیاری از اندیشمندان قرون اخیر بوده است که همه ی آنها مدیون نظریه داروین هستند. تنها قوی ترین ها هستند که باقی می مانند، پیامی است که سریال پژمان هم در تلاش بازگویی آن است. آنجا که پژمان جمشیدی با دیگر هم شغل هایش مقایسه می شود، آنجا که نامزدش را به واسطه از دست دادن پز فوتبالیستی اش از دست می دهد، آنجا که آبرویش به تاراج می رود، همواره یک عنصر قوی تر وجود دارد که پژمان با او مقایسه شود.
آن قسمتی که به دلیل ضعف شخصیتی در منزل، شوهر خواهر پژمان، بار ها و بارها زیر سایه بی اعتنایی قرار می گیرد و حقش پایمال می شود، یکی از بهترین مثال ها برای حاکمیت پارادایم داروینیستی در داستان پردازی پژمان است. هر یک از شخصیت های داستان بر آن هستند که به نوعی شانه های دیگری را، حتی اگر شوهر یا برادر باشد، نردبان رسیدن به خواسته های خود کند و در این مسیر از له کردن او نیز ابایی ندارد. در چارخونه اولین سریال طنز صحت این موضوع از همه بیشتر عریان شده است و در پژمان زیر پوستی تر است.
***و چند نکته دیگر
در مطلب قبلی که به همین قلم نگارش یافته بود تنها به بهانه ی نکاتی که درباره ی ویژگی های سریال پژمان و سریال قبلی یعنی ساختمان پزشکان گفتیم از مسوولان رسانه ی ملی خواسته بودیم تا در تولید آثار عمیق تر فکر کنند و تاثیرات جامعه شناسی ناشی از هر قصه ای را که برای مردم روایت می شود، لحاظ کنند. مقایسه ای شده بود میان سریال های آپارتمانی طنزی از این دست با برخی از سریال های آمریکایی در همین سبک.
برخی عزیزان خواننده اعتراض کرده بودند که ما چنین سریال هایی را نمی بینیم یا ندیده ایم. ندیدن عزیزان دلیل بر نبودن این سریال ها نیست. مجموعه هایی که نام برده شد و دوباره از آن ها یاد می کنیم، یکی از پرمخاطب ترین سریال های تلویزیونی در دهه های گذشته آمریکا بوده اند و از قضا کمتر در شبکه های ماهواره ای فارسی زبان به نمایش در آمده اند. کسانی که با صنعت سریال سازی آمریکا و نه ترکیه، اروپای شرقی و آمریکای لاتین؛ آشنا باشند به خوبی می توانند تاثیر پذیری سریالهایی این چنینی را از آن مجموعه ها درک کنند.
برخی عزیزان دیگر، پرخاش کرده بودند که شما تنها انتقاد می کنید و نمونه ای برای ارائه دادن ندارید، حتی از برخی افراد و آثار نام برده بودند که نمی خواهیم به آنها اشاره کنیم. از قضا آن سریالی که مثال زده شده بود، اساسا طنز نیست و نمی شود سیب را مثلا با پرتغال مقایسه کرد. اما برای روشن شدن اذهان خوانندگان محترم باید تاکید کنیم که رسانه ی ملی با تمام کم و کاستی هایش کم نداشته مجموعه هایی که در قالب طنز قابل تحسین بوده اند. محمدرضا هنرمند که متاسفانه در این سال ها کمتر ظهور و بروزی از او در عرصه تلویزیون و سینما دیده ایم، یکی از سازندگان چنین آثاری است.
حتما بسیاری مجموعه های کاکتوس را به خاطر دارند. نمونه جدید تر آن اثر قابل ملاحظه محمد حسین لطیفی در ماه مبارک رمضان امسال بود که نشان داد می شود بدون حاشیه مردم را خنداند و بدون این که پز کلاس اخلاق داشت به آنها یادآوری های اخلاقی کرد و البته ثابت کرد برای یک سریال خوب نیازی به آپارتمان لوکس میلیاردی و اتومبیل شخصی مدل 2013 نیست.
بگذاریم و بگذریم؛ غرض تنها ارائه ی نمونه ای بود. با این همه باز هم عدم توجه به تاثیرات جامعه شناختی یک برنامه تلویزیونی می توان یک زنجیره از کنش و واکنش های فرهنگی پردامنه را آغاز کند که اهمیتش قطعا از حل کردن بحران آنتن در سیمای جمهوری اسلامی است.
*توضیحات نگارنده
برخی عزیزان دیگر، پرخاش کرده بودند که شما تنها انتقاد می کنید و نمونه ای برای ارائه دادن ندارید، حتی از برخی افراد و آثار نام برده بودند که نمی خواهیم به آنها اشاره کنیم. از قضا آن سریالی که مثال زده شده بود، اساسا طنز نیست و نمی شود سیب را مثلا با پرتغال مقایسه کرد. اما برای روشن شدن اذهان خوانندگان محترم باید تاکید کنیم که رسانه ی ملی با تمام کم و کاستی هایش کم نداشته مجموعه هایی که در قالب طنز قابل تحسین بوده اند. محمدرضا هنرمند که متاسفانه در این سال ها کمتر ظهور و بروزی از او در عرصه تلویزیون و سینما دیده ایم، یکی از سازندگان چنین آثاری است.
حتما بسیاری مجموعه های کاکتوس را به خاطر دارند. نمونه جدید تر آن اثر قابل ملاحظه محمد حسین لطیفی در ماه مبارک رمضان امسال بود که نشان داد می شود بدون حاشیه مردم را خنداند و بدون این که پز کلاس اخلاق داشت به آنها یادآوری های اخلاقی کرد و البته ثابت کرد برای یک سریال خوب نیازی به آپارتمان لوکس میلیاردی و اتومبیل شخصی مدل 2013 نیست.
بگذاریم و بگذریم؛ غرض تنها ارائه ی نمونه ای بود. با این همه باز هم عدم توجه به تاثیرات جامعه شناختی یک برنامه تلویزیونی می توان یک زنجیره از کنش و واکنش های فرهنگی پردامنه را آغاز کند که اهمیتش قطعا از حل کردن بحران آنتن در سیمای جمهوری اسلامی است.
*توضیحات نگارنده