گروه بینالملل مشرق - بعد از اعلام رسمي تشكيل رژیم صهیونیستی در سرزمين فلسطين، "ديويد بن گورين"، رهبر وقت رژيم صهيونيستي تاكيد كرد كه امنيت اسرائيل زماني تحقق مي يابد كه این رژیم بالاترين قدرت نظامي نسبت به هر گونه همپيماني احتمالي عربي باشد.
اين ديدگاه باور امنيتي اسرائيل براي دهه هاي طولاني بود. ولي اخيرا برخي كارشناسان استراتژيك صهيونيستي به اين نتيجه رسيدند كه اين نظيريه به تنهايي نمي تواند ضامن امنيت اين رژيم باشد و تضمين امنيت، ثبات و قدرت اسرائيل مديون سقوط، ضعف، تفرقه و از هم گسيختگي جوامع عربي است.
مطالعات سرويس هاي اطلاعاتی و امنیتی مختلف صهيونيستي نشان مي دهد كه توافقنامه سايكس پيكو سازانوف كه در سال 1916 امضا شد و يك تفاهم محرمانه ميان فرانسه و انگليس با موافقت امپراطوري روسيه براي تقسيم هلال سبز ميان فرانسه و انگليس به مظنور مشخص كردن مناطق تحت نفوذ و سلطه در غرب آسيا بعد از سقوط امپراطوري عثماني نيز براي تضمين سيطره اسرائيل و سلطه غرب در اين منطقه استراتژيك اقتصادي، سياسي و نظامي كافي نبود و بايد نقشه جديدي را براي منطقه اي كه شامل پاكستان، افغانستان، سوريه، مصر و حتي سواحل غربي اقيانوس اطلس ترسيم كرد.
ديويد بن گورين
گسترش هرج و مرجدر فوريه 2011 "مايكل كولينز بايبر"، نويسنده آمريكايي مقاله اي را در "امريكن فري پرس" منتشر كرد و در آن به پژوهشي كه مجله سازمان معروف صهيونيسم جهاني "كيفونيم" به قلم "عوديد ينون" منتشر كرده است اشاره مي كند، وي به روابط محكم با وزات خارجه اسرائيل و مراكز تصميم گيري اين رژيم معروف است.
در اين پژوهش عوديد ينون خواستار گسترش هرج و مرج در جهان عرب و ايجاد شكاف در داخل كشورهاي عربي و بالكانيزه كردن اين كشورها و تجزيه آنها به فرقه ها و طوايف مختلف شده است. اين تكرار همان اهداف و مقاصدي است كه "اسرائيل شاحاك" مطرح كرده است و هدف از آن تبديل اسرائيل به قدرت جهاني از طريق گسترش هرج و مرج در كشورهاي عربي و آماده سازي منطقه براي سلطه و هيمنه اسرائيل بود.
پيش از اين "زبگنيو برژينسكي" شخصيت آكادميك آمريكا از طرحي شبيه به اين صحبت كرد، وي اين طرح را پيش از انتخاب به عنوان مشاور امنيت ملي كارتر مطرح كرد.
برژينسكي در كتاب خود تحت عنوان ميان دو دوره در نيمه دوم دهه هفتاد قرن گذشته خواستار تكيه به اصول ديني براي مقابله با خطر ماركسيسم و سلطه روحانيون و دين مداران و برافروختن جنگ اديان و فرقه ها و تقويت جريان هاي ديني كه جهان را تنها از زاويه دين و اختلافات مذهبي و ديني مي بينند، شد.
وي در يكي از اظهارات خود مي گويد: منطقه خاورميانه نياز به تصحيح و بازبيني مرزهايي كه توافقنامه سايكس پيكو و تصميمات كنفرانس ورشو دارد.
"هنري كسينجر"، وزير خارجه اسبق آمريكا نيز تاكيد كرده بود كه در اين منطقه همه اديان حضور داشته باشند و اينكه تنها از این طريق مي توان با اين منطقه تعامل كرد، يعني اينكه بازي در حول محور دين باب مناسبي براي اجراي طرح هايي است كه در خدمت منافع صهيونيسم جهاني مي باشد.
هنري كسينجر
"برنارد لوئيس"، خاورشناس آمريكايي انگليسي الاصل در مصاحبه مطبوعاتي در 20 مه 2005 كه در توسط روزنامه ها و پايگاه هاي الكترونيكي متعددي منتشر شد، گفت: عرب ها و مسلمانان قومي فاسد و هرج و مرج طلب هستند كه امكان متمدن ساختن آنها وجود ندارد. اگر آنها را به حال خودشان رها كني جهان متمدن را با موج تروريسم ويرانگر تمدن ها و جوامع بشري غافلگير خواهند كرد؛ به همين خاطر تنها راه حل مسالمت آميز براي تعامل با آنها استعمار و اشغال مجددشان است. در صورتي كه آمريكا اين نقش را ايفا كند بايد از تجربه انگليس و فرانسه در استعمار منطقه استفاده كند تا از اشتباهات و مواضع سلبي اين دو كشور دوري كند. انگيزه اي براي مراعات حال مسلمانان و تاثير پذيري از احساسات و واكنش هاي آنها وجود ندارد به همين خاطر بايد عرصه را براي ملت تنگ و آنان را محاصره كرد و از تناقضات نژادي و تعصبات قبيله اي و فرقه اي آنها بهره برداري كرد و پيش از اينكه آمريكا و اروپا در معرض تخريب قرار بگيرند بايد دست به چنين اقداماتي زد.
شعله ور ساختن درگيري (برخورد) تمدن ها
"جوناتان كوك"، روزنامه نگار انگليسي در كتاب خود "اسرائيل و برخورد تمدن ها" كه در سال 2008 منتشر شد، از نقش اسرائيل در شعله ور ساختن درگيري ميان تمدن ها و تلاش براي تبديل اين مقوله به عنوان پايه و اساس نگاه جهانيان به عناصر اصلي آن به ويژه كشورهاي اسلامي با هدف تلاش براي اصلاح و نقشه جديد خاورميانه در راستاي منافع اين رژيم، پرده بر مي دارد.
كوك تاكيد مي كند كه جنگ هاي داخلي و تقسيم عراق نخست هدف حمله به اين كشور بود، اين هدف در واشنگتن وضع نشده است، بلكه در مكاني ديگر و هزاران مايل دورتر از آن است ( منظور تل آويو است).
طبق تصور صهيونيستي كسي كه بر عراق سلطه يابد به صورت استراتژيك بر هلال سبز و در نتيجه جزيره عربي سيطره مي يابد و اين منطقه بابي براي ورود به كل منطقه از مرزهاي عراق گرفته تا سواحل شمال آفريقا در اقيانوس اطلس يا آنچه كه برخي آن را درياي ظلمات مي نامند، تلقی می شود.
گفتني است كه بعد از آوريل 2003 "ديك چني"، معاون بوش رئيس جمهور سابق آمريكا به "آريل شارون"، نخست وزير وقت اسرائيل گفت كه هدف آمريكا از حمله به عراق قبل از هر چيز ديگر دفاع از اسرائيل بود.
ديك چني
جوناتان كوك بعد از گذشت قريب به يك دهه از انتشار كتابش گفت كه اسرائيل از سال 1980 تصميم گرفته از سياستي كه خلاصه آن تقسيم مناطق كه از فلسطين شروع شده و شامل تمام كشورهاي عربي مي شود، پيگيري مي كند.
كوك افزود: نو محافظه كاران اسرائيل را در دنبال كردن اين استراتژي شركت داده بودند تا هرگونه ايفاي نقش كشورهاي خاورميانه در سياست هاي بين المللي از ميان برود و اين كشورها غرق در مشكلات داخلي شده و ضعف آنها تشديد شود و مسكو و چين از از هرگونه هميپماني با كشورهاي عربي به منظور نفوذ به آب هاي گرم جنوبي و كاستن از نقش سلطه غرب بر جهان و در رأس آن آمريكا محروم باشند.
وي در ادامه مي گويد: هدف ايجاد موجي از درگيري هاي فرقه اي است كه از عراق شروع و دامنه آن به كل منطقه كشيده مي شود، عراق به دلايل متعددي مكان خوبي براي انتخاب اين استراتژي بود. عراق در گذشته توانسته سازش و هماهنگي فرقه اي را تحقق بخشد و پرچم ميهن را بالاتر از پرچم فرقه گرايي ببرد، اين كشور رتبه اول دارا بودن طوايف و فرقه هاي مختلف در خاورميانه را داشت و پر واضح است كه اگر اين استراتژي در عراق موفق شود در مناطق ديگر نيز موفق خواهد شد.
كوك مي گويد، هدف اسرائيل وارد كردن عراق ناامني و بي ثباتي دائم و ايجاد تفرقه فرقه اي – منطقه اي كه دعوت ملي گرايي عربي را به بست مي كشاند، و باز بودن دست اين رژيم در آواره كردن عرب هاي ساكن اراضي اشغالي 1948 از فلسطين به خارج از سرزمين بزرگ اسرائيل است، با اين بهانه كه در خاورميانه همه بر اساس اصول ديني و نژادي از همديگر دور هستند.
كوك مي افزايد: حوادث 11 سپتامبر 2001 فرصت طلايي براي براي طرفداران اين ديدگاه فراهم كرد و باعث شد كه نجواها و اظهارات غير علني در مورد تقسيم خاورميانه و درگيري تمدن ها آشكارا و علني شود.
مفسران غربي در تكميل اظهارات كوك عنوان مي كنند كه سياستمداران غربي تلاش مي كنند تا درگيري مذهبي را به داخل سوريه بكشانند تا هرج و مرج و تفرقه را در كل منطقه گسترش دهند. ناگفته نماند كه پيش از اين بخش جنوبي سودان از اين كشور جدا شد و طرح ديگري نيز براي تقسيم آن وجود دارد، هرج و مرج حاكم در ليبي، يمن، مصر و حتي تونس و تمام شاخص نشان مي دهد كه اين كشورها در اين راستا حركت مي كنند.
شايسته است كه در اينجا به سخنان سياستمداران واشنگتن به ياسر عرفات در جريان مذاكرات براي پيمان اسلو در چارچوب اعمال فشار به او اشاره كنيم: " آگاه باش كه تو از منطقه اي هستي كه قابليت اعمال تغييرات مرزي و انساني را در هر زماني دارد".
نتايج مطالعات صورت گرفته در مركز مطالعات خاور دور واشنگتن و مركز مطالعات سياست هاي استراتژيك طي دو دهه هشتاد و نود نشان مي دهد كه اسرائيل درصدد محاصره عراق و سوريه از شمال از طريق حضور در تركيه و جاسوسي عليه آن دو از طريق رابطه با كردها و دولت تركيه است و تلآويو مي خواهد از طريق تركيه بر جمهوري هاي اسلامي آسيانه ميانه نفوذ كند تا تركيه قطب مهمي براي طرح آمريكا مبني بر محاصره روسيه از تمام جهات و ممانعت از بازگرداندن نقش تعيين كننده اش در دوره اتحاد جماهير شوروي سابق باشد.
يكي از كاركنان دفتر رئيس كميسيون سياست خارجه كنگره آمريكا گفت كه اسرائيل به سمت ايجاد جنگ داخلي در سوريه به شيوه عراق يا لبنان حركت مي كند و منفعت تل آويو در سقوط نظام فعلي سوريه بدون تشكيل نظام منسجم ديگر نهفته است. اين بر وجود طرحي براي غوطه ور كردن سوريه در هرج و مرج و كشتار داخلي و خارج كردن اين كشور از معادلات توازن استراتژيك در منطقه براي راحتي و اطمينان خاطر اسرائيل، تاكيد مي كند.
شروع تقسيم 5 كشور
روزنامه نيويورك تايمز آمريكا در 28 سپتامبر 2013 نقشه تقسيم 5 كشور در خاورميانه به 14 كشور را منتشر و تاكيد كرد كه اين منطقه از محورهاي سياسي و اقتصادي است كه اهميت بيشتري در نظام بين الملل دارد.
رابرت رايت
طرح اين تقسيم كه "رابرت رايت" آن را ارائه كرد، سوريه را به 3 كشور كوچك تقسيم مي كند: كشور علوي كه بر گذرگاه ساحلي سلطه دارد، كشور كردستان سوريه كه امكان جدايي و ادغام با كردهاي را دارد و كشور سني نشين كه امكان جدايي و اتحاد با استان هاي مركزي عراق را دارد.
اين روزنامه آمريكا سپس عربستان را به عنوان كشور دوم كه امكان تقسيم آن به 5 كشور كوچك وجود دارد را مورد در كانون توجه خود قرار مي دهد، شامل: عربستان شمالي، شرقي، غربي، جنوبي و كشور وهابي نشين.
اما سومين كشور ليبي است كه اين نيويورك تايمز آن را به دو كشور كوچك طرابلس و برقه تقسيم مي كند و البته امكان تقسيم به سه كشور و تشكيل كشور فزان در جنوب غرب اين كشور نيز وجود دارد.
به نوشته اين روزنامه آمريكايي عراق چهارمين كشوري است كه تقسيم مي شود، به گونه اي كه ممكن است كردهاي شمال به كردهاي سوريه پيوسته و بخش هايي از مناطق مركزي كه سني ها بر آن سلطه دارند به سني ها سوريه ملحق شوند و جنوب نيز تحت كنترل شيعيان باشد.
اما آخرين كشور يمن است كه به دو كشور كوچك تقسيم مي شود و اين امكان نيز وجود دارد كه كه بخشي از يمن به كشور عربستان جنوبي ملحق شود.
رابرت رايت كه اين تقسيم بندي را آماده كرده است مي گويد: ترسيم نقشه متفاوت يك تغيير استراتژيك براي همگان در اين بازي خواهد بود، ممكن است تقسيم بندي جديد همان تجديد نظر در همپيماني و چالش هاي امنيتي و گسيل شدن تجارت و انرژي به بخش اعظم جهان باشد.
روزنامه نيويورك تايمز تنها از طرح تقسيم 5 كشور عربي به 14 كشور كوچك سخن گفت و اين بخشي از طرح خاورميانه بزرگ است. در اين طرح كشورهاي خاورميانه به ما بين 54 تا 56 كشور تقسيم مي شود، مسئله اي كه رسانه هاي عربي از ساليان پيش آن را افشا و رسوا كرده اند ولي با چنين واكنش ها و يا بازتاب رسانه اي فعلي مواجه نشد و دليل آن نيز ساده است اينكه از منابع قابل تصديق منتشر نشد.
مطالعات پنتاگون
در تابستان سال 2013 برخي منابع خبری غربی یک تحقیق قریب به 1736 کلمه ای متعلق به پنتاگون آمریکا را منتشر کردندکه در بر دارنده آمار و اطلاعات دقیق شرایط کشورهای عربی با تمرکز بر کشورهای حاشیه خلیج فارس که بخش عظیمی از نفت جهان را در اختیار دارند، است.
این تحقیق دربخش نظامی خود به بررسی ارتش های سوریه، مصر، عربستان و پاکستان به عنوان قوی ترین ارتش های خاورمیانه که دارای تجهیزات و سلاح های سنگین و توانایی مسلح کردن خویش و تجربه و مهارت است، می پردازد. در یک پژوهش 432 صفحه ای به چگونه ای متلاشی کردن و انحلال این ارتش ها از طریق بی طرف ساختن ارتش پاکستان با سرگرم کردن آن با درگیری های مختلف و کشاندن آن به سمت خشونت های داخلی و تضعیف اقتصاد این کشور و تحریک گروه های مختلف جامعه علیه یکدیگر اشاره شده است. در این پژوهش آمده است که ارتش سوریه تا پایان فوریه 2013 علی رغم حمایت تسلیحاتی گسترده روسیه به شدت تضعیف خواهد شد و تکنیکی که برای تضعیف ارتش مصر باید اجرا شود اشاره شده است، به ویژه اینکه ارتش مصر باید وارد درگیری های گسترده داخلی شود و هماهنگی میان فرماندهان آن از بین برود و شکاف هایی به وجود آید که منجر به شکل گیری ارتش موازی و مخالف فرماندهان فعلی شود.
این پژوهش بیش از 69 سناریوی پیش بینی شده برای مقابله با ملت های منطقه قبل از شروع تجزیه کشورها به ایالت های و کشورهای کوچکی در اندازه قطر در نظر می گیرد.
این پژوهش به تحقق موفقیت های پی درپی علی رغم کوتاه بودن زمان و ایجاد شکاف عمیق ایدئولوژیکی، فکری، نژادی و فرقه ای وعده داده است.
این پژوهش در بردارنده راه های مشغول کردن ملت ها با شعارهای بهار عربی و انقلاب های ضد فساد و تهاجم تبلیغاتی از طریق بیش از 38 شبکه رسانه ای دیداری و شنیداری و شبکه های اجتماعی است.
کل تاریخ توطئه نیست
"محمد حسنین هیکل"، نویسنده و مورخ برجسته مصری می گوید: کل تاریخ توطئه نیست ولی توطئه در تاریخ است. کسی که در تحرکات غرب را از اوایل قرن گذشته از وعده بالفور گرفته تا سایکس پیکو تشکیل کشور جعلی اسرائیل و فعالیت های اوایل این قرن غرب را توطئه نداند و حتی توطئه ای در آن نیابد فرق میان زغال گداخته و خرما را نمی داند!
محمد حسنین هیکل
هیکل می افزاید: تجزیه فرقه ای منطقه نیازمند حداقل دو یا چند فرقه یا گروه هایی است که ادعای لیبرالیسم و سکولاریسم را دارند؛ ولی از ریسک کاری که انجام می دهند اطلاعی ندارند و یا ممکن است نفوذی باشد و یا فعالیت آنها دارای انگیزه هایی همچون کینه توزی و فریب باشد. نیروهای سکولار، چپ، ملی گرا و لیبرال واقعی و مبنایی دنبال چنین اهداف نیستند؛ چرا که مبانی فکری، فرهنگی و عقدیتی آنها چنین اجازه ای نمی دهد. بنابراین چه کسی این نقش را ایفا می کند؟ مسلما گروه های دینی متعصب، افراطی و تکفیری این نقش را ایفا می کنند، دیگر جریان ها و گروه های مشابه علاوه بر طرف هایی که فرهنگ فرقه ای را با سخن، نوشته، فتوا، سخنرانی، مصاحبه و گفتگوی ها و الفاظ خود تغذیه می کنند، همه آنها به کشاندن منطقه به محور صهیونیسم جهانی دل خوش کرده اند. صهیونیسم جهانی تجزیه کننده منطقه از طریق رواج کینه توزی فرقه ای و تقابل میان طوایف مختلف و تجزیه آن بر اساس منافع اسرائیل و تضمین آینده آن حداقل تا قرن آینده با همپیمانانش است؛ چرا که سایکس پیکو سالخورده شده و نمی تواند در خدمت این طرح صهیونیستی – آمریکایی باشد.طرح های تجزیه
درخواست ها برای تضعیف عرب ها و تجزبه منطقه به ایالت های مذهبی، نژادی و قبیله ای همیشه موضوع طرح ها و تصورات استراتژیک مراکز پژوهشی آمریکایی که لابی صهیونیستی بر آنها سلطه دارد، است. مثل: موسسه میراث فرهنگی، مرکز پژوهش های عمومی سیاسی، مرکز پژوهش های سیاست خارجی، مرکز پروکنگز، مرکز مطالعات استراتژیک فریمان در تگزاس، مرکز یهودی امور امنیت ملی، مرکز مطالعات سیاسی و استراتژیک پیشرفته و ده ها مراکز مطالعاتی دیگر.
این مراکز همیشه اهمیت سلطه اسرائیل بر منطقه و ایجاد نظام منطقه ای خاورمیانه ای به جای نظام منطقه ای عربی مطرح کرده اند، همگان طرح شیمون پرز بعد از کنفراس صلح مادرید در سال 1991 در مورد تشکیل خاورمیانه جدید را می دانند و کاندولیزا رایس وزیر خارجه اسبق آمریکا نیز زمانی که از تولد خاورمیانه جدید در ابتدای جنگ جدید اسرائیل علیه لبنان در سال 2006 سخن گفت به این موضوع پرداخت.
رئیس سابق ستاد مشترک آمریکا مسئله ممنوعه را فاش ساخت
روز جمعه 4 اکتبر 2013 برخی خبرگزاری های بین المللی و روزنامه های اظهارات منسوب به "هیو شیلتون"، رئیس اسبق ستاد مشترک آمریکا و ژنرال بازنشسته این کشور مبنی بر اینکه دولت باراک اوباما برای ایجاد ناامنی و بی ثباتی در نظام های مصر و بحرین تلاش می کند، نقل کردند. روزنامه وورلد تریبون آمریکا در پایگاه الکترونی اش به نقل از شیلتون که در دوران "بیل کلینتون" و "جرج دبلیو بوش" خدمت کرده است، نوشت: مصر در متوقف ساختن خیزی که اوباما در سال 2013 برای ایجاد ناامنی در این کشور برداشته بود، موفق شد.
هیو شیلتون
"سرلشکر عبد الفتاح السیسی" وزیر دفاع و مدیر سازمان اطلاعات جنگی سابق توانست از توطئه آمریکا در زمینه حمایت از اخوان المسلمین که در جریان بی ثباتی های بی سابقه توانسته بودند به قدرت برسند را خنثی کرد؛ مسئله ای که منجر به برکناری محمد مرسی در 3 ژوئیه 2013 از قدرت شد.
وی افزود: اگر مرسی با کمک ارتش مصر برکنار نمی شد، مصر تبدیل به سوریه دیگر شده و ارتش این کشور به کلی نابود می شد.
شیلتون که منابع اطلاعات خود را فاش نساخت، گفت: همپیمانان عرب از واشنگتن فاصله گرفته و پیمانی میان مصر، عربستان و امارات علیه جماعت اخوان المسلمین تشکیل داده اند.
رئیس اسبق ستاد مشترک آمریکا در همین راستا گفت: سرویس های اطلاعاتی آمریکا حمله ای را علیه بحرین که از انقلاب های شیعی به تنگ آمده، شروع کرده است و واشنگتن بحرین را همچون لقمه آماده می بیند که همچون کلیدی برای سقوط کشورهای شورای همکاری خلیج فارس خواهد بود.
بعد از حدود 48 ساعت از انتشار اظهارات ژنرال بازنشسته آمریکا سفارت این کشور در بحرین بیانیه ای را صادر کرد مبنی بر اینکه نیروهای دریایی آمریکا ژنرال هیو شیلتون تحقیق کرده و این ادعاهایی که یکی از روزنامه ها در مورد وی منتشر کرده است جعلی است. ما از خود شلتون مطمئن شدیم که او هرگز اظهار نظری در این مورد نکرده و نخواهد کرد و این ادعا کذب محض است. شیلتون هرگز در شبکه فاکس نیوز در مورد بحرین صحبت نکرده است و آخرین باری که وی در این شبکه حاضر شد سال 2010 بود که در مورد زندگی شخصی خودش صحبت کرد.
ژنرال شیلتون آن طور که این خبر مدعی است، هرگز در ستون پنجم آمریکا فعالیت نکرده است. وی قهرمان و مبارز دو رگه آمریکایی است که حامل نشان ها و افتخاراتی است. ژنرال شیلتون در سال 2001 بعد از رسیدن به عالی درجه نظامی آمریکا به عنوان رئیس ستاد مشترک بازنشسته شد. آمریکا و و بحرین قریب به هفته دهه است که روابط دوجانبه مستحکمی در سطوح مختلف دارند.
موضوع مهم این است که یک منبع رسانه ای در میان ده ها منبع در اینکه ژنرال شیلتون فرمانده ستون پنجم بوده است، دچاراشتباه شده است.
تکذیب آمریکا باعث شک و تردیدهای بسیاری شد به ویژه اینکه کاخ سفید سابقه تکذیب افشاگری های خطرناک و دستپاچه کننده را دارد، در رأس آن پایگاه ویکیلیکس قرار دارد که هزاران سند محرمانه را در اینترنت منتشر ساخت.
مسئله انکار و تکذیب سیاست کاخ سفید در مورد ادوارد جوزف اسنودن بازنشسته و کارمند سابق سازمان اطلاعات آمریکا که پیش از افشای جزئیات جاسوسی در روزنامه ها به عنوان بازنشسته در سازمان امنیت ملی فعالیت می کرد، نیز صدق می کند.
در ژوئن 2013 اسنودن مواردی بسیار محرمانه ای از سازمان امنیت ملی آمریکا از جمله برنامه "بریسم" را در اختیار روزنامه گاردین و واشنگتن پست قرار داد.
در ابتدا واشنگتن اظهارات اسنودن را خیالی، مغرضانه و برگرفته از عقل بیمارگونه برشمرد ولی بعد از اینکه معلوم شد دروغگو خود کاخ سفید است روش های تعامل با افکار عمومی جهانی عوض شد.
ناظران بر این باورند که ژنرال شیلتون تفسیر منطقی از نزدیکی میان کشورهای حاشیه خلیج فارس و مقامات فعلی ارائه می دهد.
ناظران می گویند قاطعیتی که کشورهای حاشیه خلیج فارس در تمایل به همپیمانی با نظام جدید مصر و همکاری با ارتش این کشور جهت برکناری اخوان در چارچوب تلاش برای مقابله با طرح آمریکا صورت می گیرد؛ چرا که بعد از به قدرت رسیدن اخوان المسلمین معلوم شد که این اقدام در چارچوب برنامه دولت آمریکا علیه کشورهای حوزه خلیج فارس بوده است.
ناظران بر این باورند که از زمان شروع اعتراضات در بحرین به ویژه حوادث خشونت بار و تروریستی که اکثر قدرت های منطقه ای و بین المللی آن را محکوم کردند، آمریکا موضع مشخصی در این رابط اتخاذ نکرده است.
دولت اوباما در صدد بود از طریق انتقادات خود از پرونده حقوق بشر در بحرین چه به صورت مستقیم و چه از طریق سازمان ها و نهادهای مرتبط با آمریکا دولت بحرین را در کانون توجهات خود قرار دهد.
پل ارتباطی که قطع نمی شود
برخی نیز به اظهارات رئیس ستاد مشترک سابق آمریکا دیدی تردید آمیز دارند و تکذیب سفارت آمریکا در منامه را تایید می کنند.
"مصطفی کامل السید"، استاد علوم سیاسی در دانشگاه های مصر در گفتگوی تلفنی با شبکه سی بی سی گفت که باید در مورد اظهارات هیو شیلتون تامل کرد، این ژنرال با کلینتون و جورج بوش همکاری کرده است و نه با اوباما به همین خاطر باید پرسید از کجا به این اطلاعات دست یافته است؟
وی افزود: روزنامه ای که این خبر را منتشر کرده است از روزنامه های اصلی آمریکا نیست، از سوی دیگر رئیس سابق ستاد مشترک منبع اطلاعات خود را ذکر نکرده است و طرف هایی که با تمام وجود از این اظهارات حمایت کرده اند، در مخالفت و گرایش خود علیه اوباما معروف هستند، علاوه بر این حملات تهاجمی نسبت به اوباما به خاطر خاورمیانه وجود دارد، مخالفان او می گویند که آمریکا قدرت تاثیرگذاری خود را از دست داده و فرصت را برای کنارگذاشتن نظام فعلی سوریه از دست داد.
این استاد علوم سیاسی گفت: مطرح کنندگان این انتقادات رئیس جمهور آمریکا را به خاطر عدم اعمال فشار کالی برای دولت فعلی مصر جهت بازگرداندن مرسی به قدرت سرزنش می کنند که سناتور "جان مک کین" نیز از جمله آنهاست. این اطلاعات متعلق به یک نظامی بازنشتسته است و اظهارات و اطلاعات درستی نیست، دستیابی مسئول سابق آمریکا به اطلاعات محرمانه دشوار است.
آنچه که مصطفی کامل السید فراموش و اظهارات منسوب به ژنرال هیو شیلتون را تکذیب کرد، این است که طرح های ویژه دولت آمریکا برای مصر و بحرین زاییده دولت اوباما نیست، این موضوع از سالیان پیش و در چارچوب طرح خاورمیانه بزرگ یا جدید و حتی قبل از دوران بوش پسر مطرح بوده است.
همچنین السید فراموش کرده است که روسای جمهور آمریکا در کاخ سفید طرح ها و برنامه هایی که در زمان روسای سابق شروع شده است را اجرا می کنند و رهبران کاخ سفید اعم از جمهوری خواه و دمکرات در استراتژی های سیاسی با هم تفاوت ندارند تنها تفاوت آنها گاهی اوقات در تاکتیک اجرایی برای رسیدن به همان هدف است.
از این رو ژنرال هیو شیلتون از طرح های آمریکا قبل از بازنشستگی اش آگاه بود، علاوه بر این فرماندهان نظامی و دیگر سیاستمداران و فرماندهان ارتش آمریکا و سکان داران سرویس های امنیتی به عنوان مشاور یا کارشناسان مستقل و یا عضوی در مراکز مطالعاتی آمریکا که در تماس بوده و در جریان تصمیمات جدید کاخ سفید قرار می گیرند. مراکز مطالعاتی مذکور نه تنها برای سیاستمداران بلکه برای شرکت هایی که اقدام به سرمایه گذاری میلیاردی در کشورهای مختلف می کنند، در زمینه به دست آوردن سود بیشتر مشاوره می دهند.
همچنین در تعامل با اظهارات منسوب به هیو شیلتون مهم این است که اندکی به عقب برگردیم، زمانی که شبکه ویکیلیکس هزاران سند محرمانه آمریکا را در سال 2006 افشا کرد و سرویس های اطلاعاتی آمریکا تلاش می کند که مانع از تکرار فاجعه ای شود که خسارت های زیادی به واشنگتن وارد آورده است؛ ولی هیچ موقع به طور کامل موفق نمی شود. منابع موثق دولت فدرال آمریکا از تردید در مورد شخصیت های تاثیرگذار درمراکز تصمیم گیری که به صورت مستقیم و یا از طریق طرف های سوم اقدام به افشای پرونده های محرمانه می کنند، سخن گفته اند. این منابع بر این باورند که این امر مانع از سقوط کشورشان و دچار آن به سرنوشت قدرتهای بزرگ شده و راه را برای سیاستمداران جدید که تمایل به نجات آمریکا دارند، هموار می کند.
آزار دهنده و مفید
13 سپتامیر 2013 "جیمز کلابر"، رئیس سازمان اطلاعات آمریکا اعلام کرد که افشاگری های "ادوارد اسنودن" در مورد سازمان امنیت ملی آزار دهند بود، ولی فضا را برای بحث مفید در مورد آزادی های عمومی آماده ساخت.
وی در کنفرانس مطبوعاتی در مورد افشاگری های مشاور سابق سازمان امنیت ملی آمریکا گفت: از اعتراف به این مسئله بیزارم، آنچه رخ داد با اینکه آزار دهنده بود ولی زمینه را برای گفتگو و بحث در مورد مسائلی که چاره ای جز آن نیست، مهیا کرد.
کلابر که ریاست 16 سازمان اطلاعاتی از جمله سازمان امنیت ملی آمریکا را بر عهده دارد با بیان اینکه این افشاگری دارای نکته مثبت و جذابیت بود، گفت که وی نسبت به تاثیر نتایج افشاگری های مشاور سابق که در حالی حاضر در مسکو پناهنده است بر فعالیت های سازمان مذکور و دیگر سازمان های اطلاعاتی نگران است.
مانعی که طرح خاورمیانه جدید یا بزرگ با آن مواجه شده است باعث نگرانی مراکز تصمیم گیری آمریکا می شود به ویژه اینکه مسکو و پکن و دیگر قدرت های در تلاش هستند تا از اشتباهات و لغرش های آمریکا به نفع خود بهره برداری کنند.
روز سه شنبه اول اکتبر 2013 روزنامه واشنگتن پست آمریکا گزارشی از تلاش روسیه برای پر کردن شکاف در خاورمیانه منتشر کرد و گفت: بعد از گذشت دو دهه از سقوط اتحاد جماهیر شوروی سابق و تقویت نقش آمریکا به عنوان قدرت مسلط و مسلم در خاورمیانه، روسیه به طرق مختلف در صدد پرکردن این شکاف و بازگرداندن قدرت خود است.
این روزنامه نوشت: تلاش های دیپلماتیک اخیر در توقف تهدید نظامی آمریکا علیه سوریه سهیم بود و مسکو برای بازگرداندن نقش روسیه با تمام توان از تنها همیپان باقی مانده از جهان عرب حمایت کرد.
"ولادمیر پوتین"، رئیس جمهور روسیه به عنوان رهبر جهان که دارای بیشترین تاثیر در نتیجه جنگی که ثبات منطقه را در سطح گسترده تهدید می کند، ظاهر شد. او امتیازهایی را از بشار اسد رئیس جمهور سوریه و اوباما کسب کرد و صدور قطعنامه سازمان ملل در مورد درخواست از سوریه مبنی بر انهدام تاسیسات شیمیایی اش را به تعویق انداخت.
واشنگتن پست در ادامه نوشت: سوریه به صورت نیمه آشکار به حمایت از پیمان های جدید و احیای دوستی های قدیمی برخاست و با کشورهایی ارتباط برقرار کرد که آنها را به روش قدرت های بزرگ در دوران جنگ سرد مهیا کننده فضای نفوذ آمریکا بر می شمرد.
این کشورها شامل دو کشور عربی تاثیر گذار یعنی عراق و مصر است، کشورهایی که در صدد ایجاد روابط نزدیکتر با مسکو هستند در حالی که دولت اوباما تردید دارد که در ناآرامی های خاورمیانه دست داشته باشد یا نه.
تحلیلگران عرب می گویند، جای سوال است که روسیه برای عدم رقابت با آمریکا در مورد منطقه حیاتی از ناحیه استراتژیک عزم خود را جزم کرده است.
"مصطفی العانی"، عضو مرکز پژوهش های خلیج فارس در بی می گوید: عربستان بزرگترین قدرت عربی است و همچنان نزدیکترین همپیمانان آمریکا در میان عرب ها در مورد مانورهای روسیه احساس تردید عمیق دارند و بر این باورند که مسکو در تلاش های فریبکارانه آمریکا به ضرر فعالیت می کند.
العانی افزود: باور بر این است که روسیه به معظل خاورمیانه در موضع جنگ سرد نگاه می کند و اینکه هرجا آمریکا باشد باید بازی را خراب کرد.
آنها دارای هیچگونه مبانی نیستند و تنها سیاستشان مقابله با آمریکایی هاست. ولی "ویودور لوکیانوف"، رئیس شورای سیاست خارجی و دفاعی مسکو بر این باور است که مسئله اینطور نیست، بلکه این عربستان و همپمانانش در خلیج فارس هستند که تلاش می کنند وارد بازی های بزرگی با خودشان بشوند.
وی افزود: اهداف روسیه در منطقه به چند بخش تقسیم می شود ولی در وهله اول تاکید بر نقش روسیه در جهان به عنوان کشوری که جهان به آن نیازمند است، است؛ به ویژه در سایه ناتوانی آمریکا در حل مشکلات موجود.