گروه ورزشی مشرق - دل که پر بشود، خاطر که حزین شود، کی شعر تر انگیزد آن را؟ نشسته ایم پشت میز، مشق فوتبال می کنیم برای که؟ از علی دایی و محمد مایلی می نویسیم برای که؟ برای چه؟ به شما بگوییم کدامشان دروغ می گویند و کدامشان راست؟ نفس این عمل که نشان بدهیم حتما یکی از طرفین دارد به من و شما دروغ می گوید، خودش ایراد دارد. چرا فوتبال ما باید آدم دروغگو داشته باشد؟ مگر فوتبال ما ارزشی نیست؟ مگر این همه آدم های ارزشی را از در و دیوار نیاورده ایم داخل که فوتبال مان ارزشی باشد؟ پس چرا نیست؟ پس چرا ایراد دارد کارمان؟ کجای معادله را کج نوشتند که حالا این فوتبال تا ثریا دارد کج می رود؟ شاید آنجا که همه معلم ها را انداختیم بیرون و مدیر آوردیم بالای سرشان. شاید ایراد این بود که تفکر معلمی و معلم گری را از فوتبال گذاشتیم کنار و جایش تفکر مدیرگری را جانشین کردیم. فوتبالی ها را فرستادیم خانه تا اخلاقی ها را بیاوریم جایشان. این هم نتیجه!
فوتبال را داده ایم دست غریبه ها و حالا همین غریبه پرستی باعث شده تا فوتبالمان تبدیل شود به زمین نا آشنا. جایی که علی داییش محمد مایلی کهن را نمی شناسد و محمد مایلی کهنش علی دایی را، دیگر چه انتظاری دارید که رویانیانش بیاید و قدیمی ترها را بشناسد!
همایون شاهرخی کجاست؟ چرا باید همایون شاهرخی را بگذاریم بیرون گود تا غیر فوتبالی ها بیایند و کلاس اخلاق بگذارند برایمان و نتیجه این همه کلاس اخلاق گذاشتن این باشد که می بینیم؟ چرا پرسپولیس باید به سعید شیرینی روی بیاورد؟ مگر دکتر زادمهر نیست؟ مگر محمود خوردبین را نداریم؟ مگر آدم قحطی است؟ حسین کلانی را کجای فوتبال مان جا گذاشته ایم؟ استقلال چرا در تیم های پایه اش نه رضا حسن زاده دارد، نه علی چینی و نه محمد خرمگاه؟ پس رضا احدی کجاست؟ فوتبال را داده ایم دست غریبه ها و حالا همین غریبه پرستی باعث شده تا فوتبالمان تبدیل شود به زمین نا آشنا. جایی که علی داییش محمد مایلی کهن را نمی شناسد و محمد مایلی کهنش علی دایی را، دیگر چه انتظاری دارید که رویانیانش بیاید و قدیمی ترها را بشناسد!
محمد مایلی کهن به علی دایی و اعتراضش به داور اعتراض دارد. این خوب است. ایرادی هم ندارد. اما قصه زمین و مالیات و ملک و پورسانت گرفتن این و آن چه ربطی دارد به اعتراض دایی به داور؟ گیریم که دایی زبل است و با داد زدن سر داورها می ترسانندشان! گیریم مایلی کهن هم مرد رند بوده و فهمیده و تک را با پاتک جواب داده. اظهارنامه مالیاتی این وسط دیگر کجای قصه است؟ شما به تجارت دایی اعتراض داری یا به حرکتش در کنار زمین؟
یکی نیست به این برادران خوش مصاحبه و خوش دعوا بگوید: پولتان را بشمارید! چکار دارید به اینکه کدامتان با لابی آمدید بالا. وقتی هردوتان از احمدی نژاد تیم گرفته اید، دیگر این لوسبازیها چیست؟ پولتان را بشمرید و دلارهایتان را بفروشید که قیمتش می آید پایین؛ ضرر نکنید!
شما هم که این مطلب را می خوانی ادامه اش را نخوان! خاطر که حزین باشد، نه شعر تر و نه شعر خشک، هیچ کدام حال آدم را خوب نمی کند. شما هم اگر پول داری برو بشمار که حالت خوب شود. چه کار داری به بقیه؟
هومن جعفری
فوتبال را داده ایم دست غریبه ها و حالا همین غریبه پرستی باعث شده تا فوتبالمان تبدیل شود به زمین نا آشنا. جایی که علی داییش محمد مایلی کهن را نمی شناسد و محمد مایلی کهنش علی دایی را، دیگر چه انتظاری دارید که رویانیانش بیاید و قدیمی ترها را بشناسد!
محمد مایلی کهن به علی دایی و اعتراضش به داور اعتراض دارد. این خوب است. ایرادی هم ندارد. اما قصه زمین و مالیات و ملک و پورسانت گرفتن این و آن چه ربطی دارد به اعتراض دایی به داور؟ گیریم که دایی زبل است و با داد زدن سر داورها می ترسانندشان! گیریم مایلی کهن هم مرد رند بوده و فهمیده و تک را با پاتک جواب داده. اظهارنامه مالیاتی این وسط دیگر کجای قصه است؟ شما به تجارت دایی اعتراض داری یا به حرکتش در کنار زمین؟
دایی هم که آنور قصه. سه بار از احمدی نژاد تیم گرفته و حالا دارد به مایلی متلک می اندازد كه در مصلی تیم گدایی نکن! یعنی چه؟ اگر تیم گرفتن با استفاده از رانت سیاسی بد است، برای شما و حسین رضازاده هم لابد بد است دیگر. شما را احمدی نژاد آورد و احمدی نژاد هم برداشت. این که دیگر دعوا کردن ندارد!
شما هم که این مطلب را می خوانی ادامه اش را نخوان! خاطر که حزین باشد، نه شعر تر و نه شعر خشک، هیچ کدام حال آدم را خوب نمی کند. شما هم اگر پول داری برو بشمار که حالت خوب شود. چه کار داری به بقیه؟
هومن جعفری