کد خبر 257192
تاریخ انتشار: ۲۸ مهر ۱۳۹۲ - ۱۲:۵۷

در پی انتشار بخشی از سخنرانی سخنگوی خانه موسیقی در جشنی که چند روز پیش برگزار‌شده‌بود، یکی از اعضای گروه تدوین کتاب هنر برای حقیقت با صدور نامه ای سرگشاده نسبت به اظهارات پیرنیاکان واکنش نشان داد.

به گزارش گروه فرهنگی مشرق به نقل از تارنمای هنری سازمان بسیج هنرمندان ، دهنادی در واکنش به سخنان سخنگوی خانه‌موسیقی  نامه‌ای سرگشاده  به او نوشت.

 بر‌اساس این گزارش چند روز پیش و در جشن خانه موسیقی پیرنیاکان-سخنگوی خانه در حضور معاون هنری وزیر ارشاد با اصرار بر مشکل نداشتن خوانندگی خانم‌ها در اسلام حرف‌هایی زد که البته با واکنشی از سوی مقامات مسیول مواجه نشد. با این اوصاف پس از انتشار این سخنان از سوی برخی دستگاه‌ها و انجمن‌ها موضع‌گیری‌هایی صورت گرفت که یکی از آنها نامه سرگشاده محمد صادق دهنادی از مسؤلان تارنمای هنری سازمان بسیج هنرمندان است.او در بخشی از این نامه آورده‌است :

هیچ گاه یادم نمی رود ؛ همان روزهایی که کلمه ی بسیج برای رفقایی از افراد شاخص خانه موسیقی کنونی شده بود جن و آن ها شده بودند بسم الله. و خیلی از  آن هایی که اساسا حضور در سیاست را شایسته هنرمندان نمی دانند اما در عین حال آن روزها حاضر بودند با رسانه های مرتبط با دولت های جنایتکار مصاحبه کنند.شما بود ید که حاضر شدید در بحبوحه سال 88 ، برای نگارش کتاب «هنر برای حقیقت» به دعوت بسیج لبیک گفته و نه از سر عناد و ناراحتی ، بل از سر همدلی و خیرخواهی ما را مورد تفقد قرار دهید.

البته همان جا هم ، دل پر گلایه تان از سیاست و دین و رسانه ،حرف ها داشت و برایم از آرزوهایتان گفتید. آن روز من علی رغم مختصر تفاوت دیدگاهی که با شما داشتم  راضی و خوشنود دفتر شما را ترک کردم و خیلی خوشحال از این قصه که در این مملکت هنوز هم می شود امید داشت که در فضایی شفاف ، حتی به اختلافات هم نگاهی همدلانه کرد.

 

 

وی در بخش دیگری از نامه آورده‌است: هنگامی که حرف های شما در مقابل معاون وزیر جدید  ارشاد را در رسانه ها ، خواندم . شگفت زده نشدم – چون مشابه اش را شخصا و بعضا تند تر از این حرف ها  به صورت خصوصی از شما شنیده بودم اما وقتی به حواشی آن دقت کردم و لحن و واکنش  عجیب و غریب سخنان شما  که در آن سخنرانی به سبک رهبران احزاب در میتینگ انتخاباتی با کف و سوت حضار همراه شده بود ، را مطالعه نمودم؛ احساس کردم دیگر موضوع کمی دچار مغالطه ی عمومی شده ، پس به خود اجازه دادم به رسم شاگردی و با فرو آوردن بال های تواضع در خصوص فرمایشات حضرت عالی نکاتی ذکر کنم به رسم یادگار و  درد و دل یک شاگرد با استادش!

دهنادی در بخش دیگری از نامه‌اش خطاب به پیرنیاکان نوشته‌است:

جنابعالی خود فرمودید که از یادگاران معین البکاء های سابق تعزیه هستید.آن ها که نای و نوایشان برای سید الشهدا(ع) بود و در همان مجلس مصاحبه  ، ضمن آن همه انتقاد از نبود کار علمی در سطح حوزه های علمیه درباره ی موسیقی به من فرمودید: ما هم بچه مسلمانیم . اگر به این جا برسیم که دین ما با موسیقی مخالف است برای ترک موسیقی تردید نخواهید کرد.

من دلیلی برای رد یا تردید در این تعبد و انصاف  و بنایی هم برای اصرار در اثبات حرمت موسیقی و حتی ورود به موضوع فقه برای تخطئه فرمایشات شما ندارم ، اما چند نکته در فرمایش شما رسانه ای شده که وهن آن قبل از پیگیری علمی موضوع باید مورد رسیدگی قرار گیرد.

در این مقام اجازه بدهید که بنای خودمان را بر همین قول بی واسطه جنابعالی و سایر گفتارهای خودتان قرار دهیم تا ببینیم فرمایش و لحن حضرتعالی در آن سخنرانی ، چقدر واقعی و چقدر ناشی از هیجانات بوده است؟

1-    شما چند سالی است که در قالب مصاحبه و مذاکره و موضع گیری همواره به دنبال نهایی شدن وضعیت موسیقی از دیدگاه شرع مقدس بوده اید.این امری مبارک و مجزی است ، شاید بر اساس تکثیر همین تلاش ها هم باشد که اندک اندک در بخش های مختلف کار بر روی مسئله فقه هنر شروع شده و بسیاری از علما به مسئله ی هنر به معنای عام و موسیقی در معنای خاص توجه کرده اند . شاید بالاترین این توجهات، اختصاص بخشی از درس خارج فقه مقام معظم رهبری در سال گذشته به موضوع موسیقی بود.

ما هم مانند شما از کمبود یا نبود اهتمام لازم و کارهای پژوهشی استدلالی و موضوعی بر روی موضوع هنر در اسلام ناخشنودیم و در این زمینه هم به تلاش های خود در این زمینه اشاره کرده و آن را استمرار می بخشیم ، اما همانطور که حق شماست که از حوزه های علمیه درباره ی موسیقی سوال کنید ، آیا حق جامعه هست که از خانه موسیقی سوال کند ، که سهم خانه ی موسیقی به جز گلایه و مطالبه در این فرآیند که حتی ولی فقیه و رهبر جامعه را نیز درگیر خود نموده چه بوده و چیست؟

2-    اطلاعاتی که در این سخنرانی ارائه کردید ، نشان دهنده ی آن است ، که احتمالا اطلاع شما از فقه موسیقی به اندازه اطلاع من از خود موسیقی اندک است.لذا این که چگونه حضرتعالی قائل به این نکته شدید که در فقه ما دلیلی بر حرمت موسیقی نیست و روایتی در زمینه ی تحریم موسیقی نیامده؟ از فردی با دغدغه های شما و مسئولیت و سن و شیخوخیت شما سخت بعید است.

در همین 7 تا 8 ساعتی که فرمایشات حضرتعالی را خوانده ام ، حداقل به ده کتاب  ، درباره ی موسیقی و هنر در اسلام  برخورده ام  که در آن پیرامون نظر اسلام  درباره ی موسیقی به صورت گسترده صحبت شده است. درباره ی سازها صحبت شده است . درباره ی این که حتی کدام آیه ی قرآن به موسیقی اشاره دارد صحبت شده است. باور نمی کنم شما این همه منبع را در همین 34 سالی که فکر می کنید در زمستان موسیقی گیر افتاده اید ندیده باشید.

بنای من اعتقاد و تعبد مخلصانه ی شما به شریعت نبوی و سنت علوی است و دلیلی هم ندارد که این گونه فکر نکنم، بنابر این صادقانه عرض می کنم ، تحریم موسیقی مانند یک هزاره و اندی سنت اسلامی در فقه تسنن و تشیع ، امری ساده تر از کاری است که به ویژه بعد از پیروزی انقلاب فقها برای بیرون آوردن موسیقی از مخمصه حرام بودن انجام داده اند.

فقهای اعلام به ویژه پس از فتوای تاریخی حضرت امام (ره) درباره ی حرمت محتوایی  موسیقی و حلال بودن خرید و فروش آلات موسیقی مشترکه – که احیای فتوای مرحوم ملا محسن فیض  بود -  ، تلاش بسیاری کرده اند که با استفاده از علم اصول ، کلیات موسیقی را از ذیل باب مکاسب محرمه ی کتب فقهی خارج کنند و بتوانند فروع نیک موسیقی را از فروع بد و مخدر  آن بازشناسی نمایند و الا ساده ترین کار برای فقها همان بود که هزار و اندی سال در جریان بود و آن این که اصحاب موسیقی را اهل فسق و ملاهی بنامند و همه را به یک چوب برانند.

3-    از تاثیر انقلاب بر موسیقی انتقاد و گلایه کرده بودید و این عین بی انصافی بود.

قصد متلک پراکنی ندارم و قرار نیست که پرونده های کهنه ی قبلی را بازخوانی کنیم که موسیقی در آستانه ی انقلاب چه داشت و چه نداشت؟ و مدعیان امروزی دقیقا در کجای پازل هنر دوران گذشته نقش ایفا می کردند؟

ولی مگر نه این که انقلاب اسلامی ، موسیقی را در این کشور از کاباره ها نجات داد؟ و مگر نه این بود که همه ی آن هایی که امروز حتی نمک انقلاب را خورده اند و نمکدانش را شکسته اند،به برکت جریان انقلاب که باعث فرار عده ای خاص شد ، مورد توجه واقع شدند؟

شما خود فرموده اید که برای هنر رسالت قائل هستید. خودتان با انصاف اعلام کنید که رسالت هنر پیش از انقلاب به ویژه در حوزه ی موسیقی چه بود؟

تفاوت پدر و پسری که دیروز و امروز ، یکی در حریم هنر قبل از انقلاب  و دیگری که در سایه ی انقلاب به مشهوریت رسیدند ، چقدر است؟

انقلاب به چه کسی اجازه داده که  موسیقی را خرج دوبله فیلم های موزیکال اصطلاحا آبگوشتی بکند؟فاصله ی خواننده ی فیلم گنج قارون با فرزند خواننده اش در شرایط سنی مشابه چقدر است و نقش انقلاب و نظامی  که شما فرمودید موسیقی را به زمستان برده در این فاصله چه اندازه است؟

صادقانه بگوئید انقلاب اسلامی ، به موسیقی ایران آبرو داد یا این که آبروی این موسیقی را از آن گرفت؟

چه چیزی جز انقلاب اسلامی و بازگشت به ارزش های اصیل دینی و انقلابی باعث شد که ساز ایرانی از چنگ برخی حاملان نامتعهد سازهای  ملی خارج شده ،دامن موسیقی ایران از لوس نجاست میکده ها و کنار منقل های مخدر پاک شود و کار به جایی بکشد که امروز موسیقی و موسیقی دان به عنوان امری مقدس روی چشم جامعه قرار گیرد .

حالا سال هاست که به جای مدل موی فلان خواننده و عریانی و رقص فلان رقاص و نوازنده ، تنها «موسیقی» شنیده می شود.

من منکر مشکلات مدیریتی نیستم. منکر سلیقه هایی که در هر جا با هنر و هنرمند جفا می کند. بنابر این طرفدار الگوهای سلیقه ای و غیر شفاف ارزیابی آثار موسیقیایی نیز نخواهم بود.اما فکر می کنم برآیند حرکت انقلاب و نظام برای تنزیه موسیقی ایران مفید فایده بوده است.

روزگاری در این کشور عمده ی متدنین موسیقی را جز ملاهی و فسوق بر می شمردند اما اینک واقعا اینچنین است؟

چه چیز جز انقلاب باعث شده که آحاد متدین ملت ما ، به اساتید موسیقی به جای عمله طرب به عنوان اهالی فرهیخته آسمان فرهنگ و ادب نگاه کنند؟

در آن بهار کذایی موسیقی که حسرتش را می خورید ، بر زنان چه گذشته است؟میل دارید که یک بار دیگر از دیدگاه تاریخی این موضوع در کنار سایر موضوعات دیگر بازنمایی شود؟

چه چیز جز انقلاب اسلامی ، خوانندگان کشور – به ویژه خوانندگان زن را  - از عیش و نوش و فساد و نگاه های هرزه درباریان نجات داد؟

روزی که آحاد انقلابی مردم بدون هیچ دستور شرعی و یا حکومتی به مراکز هنری هجوم می آوردند تا زنان عریان و خوانندگان و نوازندگان رقاص را که خود ، نیز بازیچه دست جریان های سازمان یافته ی  فساد وابسته به دربار بودند ، از عرصه ی عمومی حذف کنند ،کدام بخشنامه و آئین نامه دولتی و نظارتی جز نظر مستقیم ملت، بساط سوء استفاده از یک جنسیت مظلوم از عرصه ی موسیقی را جمع کرد؟

ورق زدن روزنامه ها و مجلات اواخر دهه 50 به وضوح نشان می دهد که چه مطالبه اصیل مردمی و چه عملکرد ضعیف فرهنگی باعث انزوای موسیقی در یک برهه خاص شده و چرا نسبت دادن این فضا که زائیده روحیه انقلابی مردم ایران بود به دستورات حکومتی ، فرافکنی و قلب و تحریف واقعیت هاست؟ 

پیشنهاد می کنم خانه موسیقی برای یک تحقیق آزاد برای باز روایی جامعه شناختی این دوره خاص در کنار مرکز اسناد انقلاب اسلامی و مرکز مطالعات تاریخ معاصر پیش قدم باشد تا حقیقت برای خودش و جامعه تبیین شود.

شما واقعا خدمات انقلاب به موسیقی اصیل ایرانی را نمی دانید؟ درباره ی سرگذشت آن هایی که می خواندند و می نواختند و سرگرمی قدرت مداران بودند، چیزی نشنیده اید یا می خواهید چیزهایی از آن دوران از چشم نسل تازه رسیده مخفی بماند؟

شما 34 ساله ی انقلاب را برای موسیقی زمستانی توصیف می کنید.حقیقت بهار این زمستان را فاش کنید تا ما هم قدری دوران تابناک و اوج مورد نظر شما را بشناسیم. 

پشت پرده ی اتفاقات هنری دوران بهاری مورد نظر شما ، چیزی است که انقلاب و نظام اسلامی به نجابت و ضرورت حفظ آبروی انسان ها و به ویژه هنرمندان، هیچ گاه آن را با جزئیات برای کسی بیان نکرده و الا خود حضرتعالی می دانید که پشت پرده ی آن آزادی صدای زن و این گونه بر طبل طرب کوبیدن چه بود و چه نبوده است؟

از این سو انصاف بدهید، صرف نظر از اختلاف دیدگاهی که با هر کسی داریم ،خود خوانندگان و نوازندگان قدیمی نیز با شخصیت قبل از انقلابی خودشان قابل مقایسه نیستند.چه چیزی جز تریبون انقلاب نام شجریان را از میان نام های دیگر بیرون کشید و کدام فضا جز فضای نظام اسلامی می توانست انتظامی ها، بیات ها، فخرالدینی و اعجوبه های دیگر بین المللی موسیقی ایران را آفریده یا بازآفرینی کند؟ 

این ها خواب و خیال نیست. امروز موسیقی همه گیر شده یا زمانی که 80 درصد مومنان و متدیان آن را از مصادیق واضح فسق می دانستند و چه چیزی جز نگاه مترقی اسلام انقلابی به هنر باعث شد که فقها و علمای دینی شیعه از کشمیر تا بعلبک نگاهی دیگر به موسیقی داشته باشند؟

4-    خدا گواه است. از انتقاد شما خوش حال شدم. نه از این باب که حرف هایتان همه حق بود.نه از این باب که شما نه جلد 12 وسائل الشیعه را مطالعه کردید . نه احتمالا کاری به مکاسب شیخ و جواهر الکلام ،موسیقی در آئینه فقه، موسیقی در تاریخ و قرآن ،و حتی اصول کافی و ده ها کتاب فقهی و حدیثی دیگر داشته اید . نه از این بابت که حرف های هیجانی زده اید که ده ها نفر تشویقتان کردند و شاید فکر کردند با کف و صوت کشیدن می شود ، قاعده و حکم فقهی داد.

بل از این بابت  که شاید این حرف ها ، محرک بهتری جهت تلاش فقها برای به سرانجام رساندن هر چه سریعتر پروژه ی مهم فقه هنر باشد.

بل از این بایت که فتح بابی برای مفاهمه هنر و فقه باشد.به شرطی که همان طوری که شما در آن عصر دل انگیز بهاری به من فرمودید نه هنر و نه فقه ، بی خبر از یکدیگر به سراغ هم نیایند.

امروزه خیلی ها مانند شما به فکر تثبیت جایگاه موسیقی خوب ، علمی و مشروع در فرهنگ، مذهب و قانون رسمی کشور هستند. ما می توانیم در کنار یکدیگر به چنین وضعیت مناسبی دست پیدا کنیم.البته نه با حاشیه سازی و پیگیری مطالب علمی و تخصصی در تریبون های عمومی!



مخاطبان محترم گروه فرهنگی مشرق می توانند مقالات، اشعار، مطالب طنز، تصاویر و هر آن چیزی که در قالب فرهنگ و هنر جای می گیرد را به آدرس culture@mashreghnews.ir ارسال کنند تا در سریع ترین زمان ممکن به نام خودشان و به عنوان یکی از مطالب ویژه مشرق منتشر شود.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس