به گزارش مشرق به نقل از تسنیم، فواد ایزدی کارشناس مسائل سیاسی امروز در نشست سالانه دفتر تحکیم وحدت که در دانشگاه امیرکبیر برگزار شد با اشاره به بررسیهای سفر نیویورک رئیسجمهور و نتایج حاصله از آن اظهار داشت: در جریان سفر دکتر روحانی به نیویورک به این نتیجه رسیدیم که بین نخبگان سیاست خارجی آمریکا 3 گروه وجود دارد، نخستین گروه افرادی هستند که اظهارات نتانیاهو را قبول دارند و متمایل به لابی اسرائیل هستند و از آنها حمایت میکنند.
وی ادامه داد: گروه دوم افرادی هستند که معتقدند با توجه به حضور دولت جدید میتوانند از ایران امتیاز بگیرند و تحلیل آنان این است که دولت آقای روحانی یک نوع فرصت است. لذا با سفر رئیسجمهور ایران مشکلی نداشتند و در این جهت پوشش گسترده رسانهای دادند؛ گروه سوم ایران هستهای را پذیرفتهاند و خواهان مدیریت برنامه هستهای هستند و این گروه از سفر دکتر روحانی خوشحال بودند.
این کارشناس مسائل سیاسی افزود: در این بین مشکل ما این است که گروه سوم که موضع ما به آنها نزدیکتر است، اقلیت هستند که اگر دکتر روحانی میخواهد آمریکا سیاست خود را نسبت به ایران تغییر دهد، باید مجموعه اقداماتی را در حوزه دیپلماسی عمومی و سنتی با توجه به خطوط قرمز کشور انجام دهد و جایگاه گروه سوم را بالاتر ببرد.
ایزدی اظهار داشت: گروه سوم گروههای ضد تروریستی و ضدجنگ هستند که در سفر نیویورک به آنها توجهی نشد و ملاقاتی با آنها صورت نگرفت.
وی با بیان اینکه از ابتدای انقلاب دولتها خواهان تنشزدایی با آمریکا بودهاند، ادامه داد: یکی از دلایل افزایش تنش این بود که قدرت در دست گروه اول و دوم بود.
این کارشناس مسائل سیاسی با اشاره مذاکرات 1+5 گفت: برای حل این مذاکرات باید بین اعضای 1+5 شکاف ایجاد شود و دست آمریکا برای آنها رو شود و آنها به سیاستهای خصمانه پی ببرند؛ ضمن اینکه دوره بوش برای ما بهتر از دوره اوباما بوده، چرا که در این دوران ما تحریمهای اروپایی را نداشتیم.
ایزدی با اشاره به موفق بودن دیپلماسی عمومی دولت یازدهم افزود: برخی اقداماتی که در سفر نیویورک صورت گرفت مثبت نبود و رئیسجمهور باید در این سفر با گروههای ضدجنگ ملاقات میکرد. همچنین تصور دولت یازدهم تصور لابی ایرانی است که این تفکر غلطی محسوب میشود، چرا که ما به لابی ایرانی نیاز نداریم بلکه به لابی ایران نیاز داریم. در آمریکا فرقهای مسیحی به نام کوئیکرها وجود دارند که معتقدند انسانها نباید جنگ کنند، لذا با لوایحی که به کنگره داده میشود، مخالفت میکنند و در عمل به لابی ایران تبدیل شدهاند. البته آنها ایرانی و مسلمان نیستند، ولی در عمل برای ما مفیدند و میتوان از آنها استفاده کرد.
وی در ادامه افزود: افرادی که در وزارتخارجه مسئولیت دارند و سالها در آمریکا بودهاند، اگر بخواهند با سیستم ناکارآمد وزارتخارجه وارد این حوزه شوند نتیجه آن وضعیت فعلی موجود در کشور میشود؛ البته این موضوع که دولت ایران اقداماتی انجام دهد تا فشارها علیه ما کم شود، خوب است. ولی این کار باید با روشهایی صورت گیرد، چرا که طرف مقابل ما دوست دارد که وضعیت پوشش رسانهای را در مذاکرات 1+5 مدیریت کند. پس دولت باید اقداماتی انجام دهد که اجماع مردمی علیه آمریکا شکل بگیرد.
این کارشناس مسائل سیاسی با اشاره به موضوع سوریه گفت: سوریه درس بزرگی برای ما بود، چرا که برای نخستین بار دولت آمریکا میخواست با این کشور جنگ کند، ولی در عمل نتوانست افکار عمومی را هماهنگ کند و 70 درصد مردم آمریکا مخالف جنگ بودند که این موضوع یک نوع بیداری را در مردم آمریکا نشان میدهد. لذا در این حالت ما به این نیاز داریم که وارد مباحثی شویم تا در نهایت تمام موضوعات نسبت به ایران روشن شود چرا که تمام گروههای ضدجنگ در حال نشاندادن واقعیات ایران هستند.
ایزدی با بیان اینکه کار عجیبی که در سفر نیویورک صورت گرفت، این بود که همه گروههای ضد جنگ آمریکا را ملاقات کردند غیر از دولت ایران؛ بنابراین این موضوع خطری است که برخی از دوستان به این منتقدان در آمریکا اعتمادی ندارند و معتقد هستند که ما باید برخی مباحث مانند دفاع از اسلام و مسلمانان را کنار بگذاریم. یعنی روح انقلابی انقلاب اسلامی را کنار بگذاریم که در این صورت تمام مشکلات ما حل میشود و برخی عملکردها هماکنون این را نشان میدهد.
وی گفت: نگاه انقلاب اسلامی و صراحت در این نگاه این نتیجه را دارد که در داخل و خارج از کشور پشتوانه مردمی ایجاد میشود، پس نیاز است که در دولت یازدهم ادبیات و اصول اولیه انقلاب صدمه نخورد. یعنی میتوان هم ادبیات انقلاب را حفظ کرد و در نهایت با طرف مقابل به توافق رسید که در این صورت توافق درازمدت خواهد شد. به نظر میرسد طرف مقابل میخواهد ما در حوزه فنی هستهای و ادبیات انقلاب کوتاه بیاییم، تا ما را در حالتی قرار دهد که راحتتر برخورد کند.
این کارشناس مسائل سیاسی در خصوص اظهارات اوباما رئیسجمهور آمریکا در سازمان ملل گفت: آقای اوباما در سازمان ملل اعلام کرد که دکتر روحانی یک پشتوانه مردمی دارد. این شاید اولین بار باشد که پس از پیروزی انقلاب رئیسجمهور آمریکا اذعان میکند که در ایران مردمسالاری دینی وجود دارد و این موضوع یک نکته مثبت است. همچنین اوباما در خصوص افرادی که به خاطر استفاده از سلاح شیمیایی صدمه دیدند، صحبت کرد که این نیز نکته دیگری است.
ایزدی ادامه داد: نکته مثبت دیگر در حرفهای اوباما این بود که در سخنرانی خود ایران را به حمله نظامی تهدید نکرد. البته گفت که اگر منافع ما ایجاب کند، به خاورمیانه حمله خواهیم کرد. بنابراین این اظهارات وی خلاف منشور سازمان ملل است.
وی با بیان اینکه از طرف دیگر مواردی وجود داشت که دکتر روحانی باید در سخنرانی سازمان ملل به آن اشاره میکرد که به آن اشاره نکرد، افزود: به طور مثال اوباما در سخنرانی خود اعلام کرد که تلاش ایران بر دستیابی بر سلاح هستهای است. همچنین رئیس نهاد اطلاعاتی آمریکا در سیزدهم مارس امسال در سنا درباره بحث هستهای ایران اعلام کرد که ما نمیدانیم که رهبران ایران تصمیم گرفتهاند که دنبال سلاح هستهای باشند یا خیر. بنابراین جای این موضوع بود که دکتر روحانی این مباحث را در سازمان ملل برجسته میکرد.
این کارشناس مسائل سیاسی با طرح این پرسش که آمریکاییها چرا با سلاح هستهای مشکل دارند، تاکید کرد: اگر کشوری بمب هستهای داشته باشد، باید گزینه نظامی را از روی میز، زیر میز بگذارند و در آن صورت نمیتوانند آن کشور را تهدید کنند و باید با طرف مقابل به توافق سیاسی برسند. در نهایت وضعیت کشور ما این است که طرف مقابل وضعیت فعلی ما را میداند و بحث هستهای یک بهانه است.
ایزدی در پاسخ به پرسش دیگری مبنی بر اینکه آیا طرف مقابل حاضر است ظرف یکسال بحث هستهای را به سرانجام برساند، گفت: امیدواریم این موضوع محقق شود. ولی برای اینکه این اتفاق بیفتد برخی اقدامات صورت گرفته مثبت و برخی اقدامات لزوما مثبت نبود، اما ما تصور میکنیم حرکتی که ایران شروع کرده حالت برد-برد برای ایران دارد. یعنی اگر موفق شویم، خوشحال هستیم و اگر موفق نشویم به این نتیجه میرسیم که اجماع درونی در داخل کشور نسبت به آمریکا پیدا میشود.
وی در ادامه در خصوص ارتباط با گروههای ضدجنگ و خارج از حکومت آمریکا گفت: ما باید خارج از محیطهای حکومتی و دولتی با افرادی که نگاه ضدجنگ دارند تعامل داشته باشیم چرا که آنها میتوانند فشار اجتماعی ایجاد کنند تا اتفاقی که در سوریه افتاد، ایجاد شود.
این کارشناس مسائل سیاسی با طرح این پرسش که چرا جنگ سوریه اتفاق نیفتاد، اظهار داشت: به این دلیل این جنگ رخ نداد که افکار عمومی ضد جنگ بود و اوباما برای رهایی از این موضوع طرح خود را به کنگره فرستاد؛ بنابراین گاهی فشار افکار عمومی در آمریکا باعث میشود که فعالیت بر ضد مردم ایران حاصل نشود. مزیت نسبی مذاکره با گروههای ضدجنگ است، نه مذاکره با 1+5؛ چرا که آنها میتوانند کاری کنند که افکار عمومی را علیه حرکات ضدایران بسیج کنند و باید روی گروههای ضدجنگ و موافق ایران سرمایهگذاری مضاعفی انجام داد. همچنین دولت یازدهم باید با بازیگران خارج از حاکمیت آمریکا ارتباط برقرار کند و در موضوع تعامل با آمریکا باید بیشتر با آنها تعامل داشت که در این زمینه دولت باید دقت بیشتری صورت دهد.
ایزدی با اشاره به عقبگرد دولت در حوزه قدرت نرم گفت: متاسفانه هماکنون در حوزه قدرت نرم در حالت عقبگرد هستیم، چرا که هوشمندی دولت آقای احمدینژاد این بود که روابط خود را با آمریکای لاتین افزایش داد. همچنین در گذشته رؤسای جمهور ایران زمانی که به نیویورک سفر میکردند، به آمریکای لاتین هم میرفتند یا با رؤسای این کشورها ملاقات میکردند، اما این بار این کار صورت نگرفت و این نشان میدهد که پیام دولت جدید این است که ما با گروههای ضدجنگ و کشورهای آمریکایلاتین قهر هستیم. این ادبیات جواب نمیدهد.
وی ادامه داد: گروه دوم افرادی هستند که معتقدند با توجه به حضور دولت جدید میتوانند از ایران امتیاز بگیرند و تحلیل آنان این است که دولت آقای روحانی یک نوع فرصت است. لذا با سفر رئیسجمهور ایران مشکلی نداشتند و در این جهت پوشش گسترده رسانهای دادند؛ گروه سوم ایران هستهای را پذیرفتهاند و خواهان مدیریت برنامه هستهای هستند و این گروه از سفر دکتر روحانی خوشحال بودند.
این کارشناس مسائل سیاسی افزود: در این بین مشکل ما این است که گروه سوم که موضع ما به آنها نزدیکتر است، اقلیت هستند که اگر دکتر روحانی میخواهد آمریکا سیاست خود را نسبت به ایران تغییر دهد، باید مجموعه اقداماتی را در حوزه دیپلماسی عمومی و سنتی با توجه به خطوط قرمز کشور انجام دهد و جایگاه گروه سوم را بالاتر ببرد.
ایزدی اظهار داشت: گروه سوم گروههای ضد تروریستی و ضدجنگ هستند که در سفر نیویورک به آنها توجهی نشد و ملاقاتی با آنها صورت نگرفت.
وی با بیان اینکه از ابتدای انقلاب دولتها خواهان تنشزدایی با آمریکا بودهاند، ادامه داد: یکی از دلایل افزایش تنش این بود که قدرت در دست گروه اول و دوم بود.
این کارشناس مسائل سیاسی با اشاره مذاکرات 1+5 گفت: برای حل این مذاکرات باید بین اعضای 1+5 شکاف ایجاد شود و دست آمریکا برای آنها رو شود و آنها به سیاستهای خصمانه پی ببرند؛ ضمن اینکه دوره بوش برای ما بهتر از دوره اوباما بوده، چرا که در این دوران ما تحریمهای اروپایی را نداشتیم.
ایزدی با اشاره به موفق بودن دیپلماسی عمومی دولت یازدهم افزود: برخی اقداماتی که در سفر نیویورک صورت گرفت مثبت نبود و رئیسجمهور باید در این سفر با گروههای ضدجنگ ملاقات میکرد. همچنین تصور دولت یازدهم تصور لابی ایرانی است که این تفکر غلطی محسوب میشود، چرا که ما به لابی ایرانی نیاز نداریم بلکه به لابی ایران نیاز داریم. در آمریکا فرقهای مسیحی به نام کوئیکرها وجود دارند که معتقدند انسانها نباید جنگ کنند، لذا با لوایحی که به کنگره داده میشود، مخالفت میکنند و در عمل به لابی ایران تبدیل شدهاند. البته آنها ایرانی و مسلمان نیستند، ولی در عمل برای ما مفیدند و میتوان از آنها استفاده کرد.
وی در ادامه افزود: افرادی که در وزارتخارجه مسئولیت دارند و سالها در آمریکا بودهاند، اگر بخواهند با سیستم ناکارآمد وزارتخارجه وارد این حوزه شوند نتیجه آن وضعیت فعلی موجود در کشور میشود؛ البته این موضوع که دولت ایران اقداماتی انجام دهد تا فشارها علیه ما کم شود، خوب است. ولی این کار باید با روشهایی صورت گیرد، چرا که طرف مقابل ما دوست دارد که وضعیت پوشش رسانهای را در مذاکرات 1+5 مدیریت کند. پس دولت باید اقداماتی انجام دهد که اجماع مردمی علیه آمریکا شکل بگیرد.
این کارشناس مسائل سیاسی با اشاره به موضوع سوریه گفت: سوریه درس بزرگی برای ما بود، چرا که برای نخستین بار دولت آمریکا میخواست با این کشور جنگ کند، ولی در عمل نتوانست افکار عمومی را هماهنگ کند و 70 درصد مردم آمریکا مخالف جنگ بودند که این موضوع یک نوع بیداری را در مردم آمریکا نشان میدهد. لذا در این حالت ما به این نیاز داریم که وارد مباحثی شویم تا در نهایت تمام موضوعات نسبت به ایران روشن شود چرا که تمام گروههای ضدجنگ در حال نشاندادن واقعیات ایران هستند.
ایزدی با بیان اینکه کار عجیبی که در سفر نیویورک صورت گرفت، این بود که همه گروههای ضد جنگ آمریکا را ملاقات کردند غیر از دولت ایران؛ بنابراین این موضوع خطری است که برخی از دوستان به این منتقدان در آمریکا اعتمادی ندارند و معتقد هستند که ما باید برخی مباحث مانند دفاع از اسلام و مسلمانان را کنار بگذاریم. یعنی روح انقلابی انقلاب اسلامی را کنار بگذاریم که در این صورت تمام مشکلات ما حل میشود و برخی عملکردها هماکنون این را نشان میدهد.
وی گفت: نگاه انقلاب اسلامی و صراحت در این نگاه این نتیجه را دارد که در داخل و خارج از کشور پشتوانه مردمی ایجاد میشود، پس نیاز است که در دولت یازدهم ادبیات و اصول اولیه انقلاب صدمه نخورد. یعنی میتوان هم ادبیات انقلاب را حفظ کرد و در نهایت با طرف مقابل به توافق رسید که در این صورت توافق درازمدت خواهد شد. به نظر میرسد طرف مقابل میخواهد ما در حوزه فنی هستهای و ادبیات انقلاب کوتاه بیاییم، تا ما را در حالتی قرار دهد که راحتتر برخورد کند.
این کارشناس مسائل سیاسی در خصوص اظهارات اوباما رئیسجمهور آمریکا در سازمان ملل گفت: آقای اوباما در سازمان ملل اعلام کرد که دکتر روحانی یک پشتوانه مردمی دارد. این شاید اولین بار باشد که پس از پیروزی انقلاب رئیسجمهور آمریکا اذعان میکند که در ایران مردمسالاری دینی وجود دارد و این موضوع یک نکته مثبت است. همچنین اوباما در خصوص افرادی که به خاطر استفاده از سلاح شیمیایی صدمه دیدند، صحبت کرد که این نیز نکته دیگری است.
ایزدی ادامه داد: نکته مثبت دیگر در حرفهای اوباما این بود که در سخنرانی خود ایران را به حمله نظامی تهدید نکرد. البته گفت که اگر منافع ما ایجاب کند، به خاورمیانه حمله خواهیم کرد. بنابراین این اظهارات وی خلاف منشور سازمان ملل است.
وی با بیان اینکه از طرف دیگر مواردی وجود داشت که دکتر روحانی باید در سخنرانی سازمان ملل به آن اشاره میکرد که به آن اشاره نکرد، افزود: به طور مثال اوباما در سخنرانی خود اعلام کرد که تلاش ایران بر دستیابی بر سلاح هستهای است. همچنین رئیس نهاد اطلاعاتی آمریکا در سیزدهم مارس امسال در سنا درباره بحث هستهای ایران اعلام کرد که ما نمیدانیم که رهبران ایران تصمیم گرفتهاند که دنبال سلاح هستهای باشند یا خیر. بنابراین جای این موضوع بود که دکتر روحانی این مباحث را در سازمان ملل برجسته میکرد.
این کارشناس مسائل سیاسی با طرح این پرسش که آمریکاییها چرا با سلاح هستهای مشکل دارند، تاکید کرد: اگر کشوری بمب هستهای داشته باشد، باید گزینه نظامی را از روی میز، زیر میز بگذارند و در آن صورت نمیتوانند آن کشور را تهدید کنند و باید با طرف مقابل به توافق سیاسی برسند. در نهایت وضعیت کشور ما این است که طرف مقابل وضعیت فعلی ما را میداند و بحث هستهای یک بهانه است.
ایزدی در پاسخ به پرسش دیگری مبنی بر اینکه آیا طرف مقابل حاضر است ظرف یکسال بحث هستهای را به سرانجام برساند، گفت: امیدواریم این موضوع محقق شود. ولی برای اینکه این اتفاق بیفتد برخی اقدامات صورت گرفته مثبت و برخی اقدامات لزوما مثبت نبود، اما ما تصور میکنیم حرکتی که ایران شروع کرده حالت برد-برد برای ایران دارد. یعنی اگر موفق شویم، خوشحال هستیم و اگر موفق نشویم به این نتیجه میرسیم که اجماع درونی در داخل کشور نسبت به آمریکا پیدا میشود.
وی در ادامه در خصوص ارتباط با گروههای ضدجنگ و خارج از حکومت آمریکا گفت: ما باید خارج از محیطهای حکومتی و دولتی با افرادی که نگاه ضدجنگ دارند تعامل داشته باشیم چرا که آنها میتوانند فشار اجتماعی ایجاد کنند تا اتفاقی که در سوریه افتاد، ایجاد شود.
این کارشناس مسائل سیاسی با طرح این پرسش که چرا جنگ سوریه اتفاق نیفتاد، اظهار داشت: به این دلیل این جنگ رخ نداد که افکار عمومی ضد جنگ بود و اوباما برای رهایی از این موضوع طرح خود را به کنگره فرستاد؛ بنابراین گاهی فشار افکار عمومی در آمریکا باعث میشود که فعالیت بر ضد مردم ایران حاصل نشود. مزیت نسبی مذاکره با گروههای ضدجنگ است، نه مذاکره با 1+5؛ چرا که آنها میتوانند کاری کنند که افکار عمومی را علیه حرکات ضدایران بسیج کنند و باید روی گروههای ضدجنگ و موافق ایران سرمایهگذاری مضاعفی انجام داد. همچنین دولت یازدهم باید با بازیگران خارج از حاکمیت آمریکا ارتباط برقرار کند و در موضوع تعامل با آمریکا باید بیشتر با آنها تعامل داشت که در این زمینه دولت باید دقت بیشتری صورت دهد.
ایزدی با اشاره به عقبگرد دولت در حوزه قدرت نرم گفت: متاسفانه هماکنون در حوزه قدرت نرم در حالت عقبگرد هستیم، چرا که هوشمندی دولت آقای احمدینژاد این بود که روابط خود را با آمریکای لاتین افزایش داد. همچنین در گذشته رؤسای جمهور ایران زمانی که به نیویورک سفر میکردند، به آمریکای لاتین هم میرفتند یا با رؤسای این کشورها ملاقات میکردند، اما این بار این کار صورت نگرفت و این نشان میدهد که پیام دولت جدید این است که ما با گروههای ضدجنگ و کشورهای آمریکایلاتین قهر هستیم. این ادبیات جواب نمیدهد.