آقای علی اکبری این روزها بحث های زیادی درباره هزینه های فیلم استرداد و دستمزد بازیگر اصلی اش مطرح است.
در زمستان مسکو، فیلمبرداری در کاخ کرملین و لوکیشن های متعدد دیگر و به طور کلی ساخت کار تاریخی سخت است. مثل کار آپارتمانی نیست. هماهنگی انسانی و لجستیک و پشتیبانی و فیلمبرداری و بدلکاری و.. زمان را زیاد می کند. فیلم تاریخی را نمی شود با یک استاندارد دو ماهه ساخت. معمولا زمانش بین 5 تا 7 ماه می شود. گاه بعضی فیلم های تاریخی دو سال زمان می برد. فیلمبرداری استرداد ظرف پنج ماه با تمام اتفاقاتی که در زمستان و مسکو و... اقتاد به پایان رسید. پل ورسک تنها ریل ارتباطی تهران و شمال است و ما باید این پل را برای فیلمبرداری در اختیار می گرفتیم و از قطاری استفاده می کردیم که مال هفتاد سال پیش بود و اصلا امنیت نداشت و بچه ها با زحمت و سختی فرواوان توانستند آن را روی پل مستقر کنند. بنابراین ارنج کردن چنین پروژه هایی معمولا زمان می برد.
خب این زمان به بازیگر ربطی ندارد و مقوله ای است که تهیه کننده و سرمایه گذار باید در مورد آن به توافق برسند و در نهایت لذت می بریم وقتی می بینیم فیلمی ساختیم که در تمام رشته ها کاندیدا می شود و چهارتا سیمرغ از جمله بهترین فیلم و بهترین نقش اول جشنواره را می برد و داوران می گویند اگر می خواستیم با صداقت برخورد کنیم تمام سیمرغ ها مال این فیلم بود و می گویند این تنها فیلمی بود که استاندادهای سینمایی را رعایت کرده.
از آقایان افخمی، صدرعاملی و میرباقری به عنوان بزرگان سینمای ایران درباره این فیلم سوال کنید. اگر فیلمی به حاصل درست و استاندارد لازم رسیده و همه جوانب سینمای کامل را من جمله مخاطب، تاریخ، پروداکشن و.. را رعایت کرده، بیاییم به جای صحبت درباره مبلغ ها و این که کی کم گرفته و کی زیاد، بگوییم چرا از این نوع فیلم ها در سینمای ایران کم ساخته می شود. سایت شما به عنوان منبعی که دانشجویان و هنرمندان و هنردوستان به آن مراجعه می کنند، این سوال را بپرسد که چرا نمونه هایی مثل استرداد کم هست. با ساخته شدن استرداد، متوجه می شویم که با امکانات و متخصصین داخلی، می شود فیلمی با استاندارد بین المللی در ایران ساخت.
اما به هر حال ماجرای مبالغ این فیلم باز شده و بهتر است در این مورد شفاف سازی کنید.
من آماده ام در هر مرکز و هر نشستی همه اسناد هزینه های استرداد را بگذارم روی میز و ببینم اگر تهیه کننده ای توانست روی یک ریال از هزینه های ما کوچک ترین ایرادی بگیرد. یکی می گوید این فیلم هشت میلیاردی بوده، یکی می گوید ده میلیاردی بوده، گاهی از خود ارشاد می گویند 11 میلیارد هزینه این فیلم بوده.
خب همین جا شفاف بگویید هزینه استرداد چند میلیارد تومان بوده؟
5 میلیارد تومان.
و دستمزد آقای فرخ نژاد؟
اگر همه چیز شکل طبیعی نداشت، اگر قرار بود به مسکو برویم که یک کشور کمونیستی است و همچنان سیستم امنیتی شدیدی دارد و در نتیجه گرفتن ویزا طول کشید، اگر آماده شدن راه آهن طول کشید، مقصر بازیگر نیست. بازیگر باید حقوقش را بگیرد، ما هم حقوقش را پرداخت کردیم. چون بازیگر می تواند بگوید من می روم سر یک فیلم دیگر. حمید فرخ نژاد خیلی لطف داشت و یک ماه و نیم حقوقش را از ما نگرفت. ایشان ماهانه 80 میلیون تومان با ما قرار داد بسته بود.
و در مجموع ؟
5 ماه حساب کنید. قراردادشان 400 میلیون می شد که یک ماه و نیم را نگرفتند و حدود 300 میلیون تومان فکر می کنم پرداخت شد.
ولی شما معتقدید زحمتی که برای استرداد کشیده شده بیشتر از این حرف ها بوده؟
برخی بحث رانت و رانت خواری را مطرح می کنند. اگر آدم یک فیلم بسازد که داورهای جشنواره بخواهند همه سیمرغ ها را به آن فیلم بدهند اگر به این می گویید رانت، خب بگذارید این رانت باشد. اما اسم این رانت نیست. اسم این زحمت است. اسم این تجربه است. رانت زمانی است که یک پولی گرفته بشود و فیلمی ساخته نشود. یا پولی گرفته بشود و بخشی اش خرج فیلم بشود و بخشی اش برود در برج سازی. این یعنی رانت! یا به قول یکی از دوستان رانت یعنی یکی از موقعیت اکران نوروز برای اکران فیلمش استتفاده می کند. ما کدام یک از این کارها را کردیم که اینقدر باید حرف بشنویم؟ متاسفم که این را می گویم اما به نظر می آید بزرگ ترین مشکل حسادت هاست که چرا به ما ندادند و به آنها دادند. خب آنها هم یک موقعی ساخته اند.
و شما می گویید کل این هزینه را خرج فیلم کردید؟
دقیقا. و این براساس اسنادی است که هم به اداره دارایی و هم وزارت خانه ارایه شده. و مگر کسی الآن می تواند با این رقم استرداد بسازد؟ به خدا اگر کسی توانست با این رقم استرداد بسازد، شخصا کل هزینه اش را می دهم. منظورم این نیست که ساخت این فیلم کار من بوده. بلکه نتیجه یک تجربه سی ساله و ارتباطات و تلاش یک گروه بود که توانستیم بخش هایی را با مبلغ بسیار اندکی انجام بدهیم. ما زمانی در مسکو بودیم که دلار 2100 تومان بود. بعضی از دوستان می گویند آن موقع دلار هشتصد تومان بود. انگار هشت سال پیش بود. خب بینید بهمن سال 90 دلار چند بوده؟ نباید به هم حسادت کنیم. همانطور که من به روز واقعه افتخار می کنم باید به فیلمی مثل استرداد هم افتخار بشود. چنین نگاهی را در سینمای ایران لازم داریم.
آقای علی اکبری بحث این نیست که کی ساخته، بحث این است که دولت چرا استرداد را ساخته است؟ بخش خصوصی سینمای ایران نمی تواند چنین فیلمی بسازد؟
بخش خصوصی سینمای ایران این توان اقتصادی را ندارد. بخش خصوصی سینمای ایران توانش ساخت فیلم های کوچک پر از نماهای دو نفره است که مدیوم اش تلویزیون است و مخاطب نمی رود آنها را در سینما ببیند و اگر بخواهد هزینه بالایی بکند چون توان اکران در ایران و بازگشت سرمایه خیلی کم شده، ضرر می دهد. یک زمانی من کتاب قانون را با پول خودم ساختم و فقط رایت ویدیویی اش را 550 میلیون تومان فروختم. الآن رایت ویدیویی بهترین فیلم سینمایی را 200 میلیون تومان می خرند. یعنی 500 میلیون هزینه ای که برای کتاب قانون کردم را با رایت ویدیویی اش برگرداندم و یک میلیارد و دویست میلیون هم فروش سینما داشتیم. اما الآن دیگر به خاطر مشکلات اقتصادی از این رقم ها نداریم و از صد فیلم، نهایتا پنج فیلم سودده می شوند و بقیه دارند ضرر می دهند. در این شرایط بخش خصوصی می آید راجع به تاریخ معاصر فیلم بسازد؟ اصلا چنین رسالتی برای خودش قایل است؟ می گوید یک فیلم دختر پسری باشد، دختره عاشق پسره بشود و یک عشق مثلثی درست بشود و دو تا آپارتمان و بیست روز فیلمبرداری و تمام و علت هم اقتصادی است والا بخش خصوصی بدش نمی آید وارد این حریم ها بشود.
یعنی شما با ادامه روند ساخت فیلم های فاخر موافقید؟
شاید فاخر اسم درستی نباشد. بهتر است بگوییم فیلم های ارزشی. کشورهایی تاریخ ندارند اما با سینما فرهنگ سازی می کنند و این فرهنگ را به خرد جامعه می دهند و کاری با جامعه می کنند که جامعه فکر می کند فرهنگ چندین هزار ساله دارد. در خیلی کشورها دیدیم سینما در اختیار دولت است و تفکرات دولت را پیاده می کنند. من رفتم ازبکستان دیدم درباره سعدی و فردوسی و حافظ دارند فیلم می سازند و رئیس آن تشکیلات مشاور ارشد رئیس جمهور است و کل آن سیستم هم بودجه اش دولتی است فقط برای اینکه بگویند حافظ و سعدی وفردوسی مال ما بوده. در این شرایط نمی توانیم از ارزش های دفاع مقدس و تاریخی مان بگذریم.
وظیفه هنرمند این است که جوان و نوجوان را با فرهنگ کشورش آشنا کند. کی غیاث الدین جمشید کاشانی را می شناخت؟ ما سریالش را ساختیم مگر می شد این سریال را با پول شخصی ساخت؟ اگر این سریال را با بودجه شخصی می ساختم و در فروشگاه می گذاشتم کسی پول می داد بخرد؟ آیا جوان این مملکت نباید بداند که همین الآن رساله ریاضی آقای غیاث الدین جمشید کاشانی در اروپا و آمریکا دارد تدریس می شود؟
اما افرادی در بخس خصوصی بودند که می خواستند چنین پروژه هایی را بسازند و اجازه ساخت نگرفتند.
من می گویم خدا کند به همه بودجه بدهند.
اصلا کار به آنجا نمی کشد. بخش دولتی با در اختیار داشتن وسیله ای به نام ممیزی و سانسور اجازه ورود رقیبش را به این بخش نمی دهد. وقتی بخش خصوصی هنوز اجازه ورود به این حوزه را پیدا نکرده، چطور می شود گفت می تواند یا نمی تواند؟
این مسایل را که نمی شود سانسور کرد.
اما نمونه هایی در بخش خصوصی داریم که پروانه ساخت نگرفتند.
به نظرم پافشاری نیاز است و دوستان باید پا فشاری کنند تا کارشان ساخته شود و دولت هم کمک می کند. باید کاری کنیم که دولت یادش بیفتد که این موضوعات را بسازد و از فیلمساز خواهش کند که بیا و این فیلم را بساز. وقتی ما هنرمندان می آییم زیرآب همدیگر را می زنیم و از فیلمی که موفقیت نسبی ای به دست آورده حمایت نمی کنیم و دوستان حرفه ای همکار ما در مصاحبه های متعدد به ما انتقاد می کنند، نتیجه اش این می شود که دولت این جو را می بیند و دیگر وارد این ماجراها نمی شود. برخی مواقع دوستان باید بدانند کلیت سینما نیاز به دفاع دارد و باید بیایند پشت هم بایستند و از پروژه ای دفاع کنند تا دولت بداند با یک طیف هنرمند طرف است که اگر با آنها درگیر بشود ضرر می کند.
پس قبول دارید که هنوز اجازه آزمون خطا به بخش خصوصی در این فیلم ها داده نشده؟
نه اصلا خطایی در کار نیست بحث آزمون است.
آقای علی اکبری دولت خودش دارد بخش خصوصی را به سمت فیلم های آپارتمانی هدایت می کند. این تقصیر بخش خصوصی است؟
آخر بخش خصوصی سرمایه ای ندارد. کجا بخش خصوصی سرمایه داشته که یک فیلم ملی شروع کند و دولت ممانعت کرده؟
چند پروژه با این شرایط الآن مدت هاست در انتظار پروانه ساخت اند.
من مطمئنم اگر این دوستان بگویند ما پول نمی خواهیم و فقط مجوز ساخت را می خواهیم این مجوز را به آنها خواهند داد. اگر مشکلی بوده مسئولین گفته اند تامین مالی این پروژه ها مشکل دارد والا چه کسی مخالف ساخت این موضوعات است؟ مگر اعضای شورای پروانه ساخت و نمایش غیر از ایرانی ها و هموطنان ما هستند؟ همه ایرانی اند، ملی گرایند و مسلمان اند.
و تامین کننده منافع دولت اند.
دولت هم دولت جمهوری اسلامی است. از آمریکا که نیامده. دولت مال همین مملکت است. من مطمئنم هر دوستی بخواهد پروژه ای درباره ملیت و هویت این کشور بسازد و به دولت بگوید من بخش کمی از بودجه را نیاز دارم و بقیه را خودم تامین می کنم مطمئننا اجازه می گیرد و مشکل پروانه ساخت ندارد.
مخاطبان محترم گروه فرهنگی مشرق می توانند مقالات، اشعار، مطالب طنز، تصاویر و هر آن چیزی که در قالب فرهنگ و هنر جای می گیرد را به آدرس culture@mashreghnews.ir ارسال کنند تا در سریع ترین زمان ممکن به نام خودشان و به عنوان یکی از مطالب ویژه مشرق منتشر شود.