گروه فرهنگی مشرق، روزنامه جوان در یادداشتی از هادي عسگري نوشت: دو اتفاق زير را با هم بخوانيم و به يك نتيجه واحد برسيم.
يك: دو نفر از هنرمندان مستند ساز كشورمان كه در سوريه مشغول تهيه فيلم مستند بودند با فاصله چند روز از يكديگر توسط گروههاي وهابي به شهادت رسيدند. هادي باغباني و اسماعيل حيدري هر دو جوان بودند، خانواده هايشان در ايران چشم به راه بازگشتشان بودند. براي آينده كاريشان برنامههاي زيادي داشتند، آنها مسلح نبودند، دوربين فيلمبرداري آنها تنها حقايق جاري در سوريه را ضبط ميكرد. حقايقي كه به كام تروريستهاي سلفي تلخ بود. باغباني و حيدري در كمال ناجوانمردي به شهادت رسيدند. خبر اين جنايت چند بار از بخشهاي مختلف خبري پخش شد و نميتوان گفت كسي از آن بيخبر مانده باشد.
دو: شهرداري اقدام به قطع چند اصله درخت قديمي درشهر همدان كرده است. اين اقدام با واكنش تند هنرمنداني كه اصالت همداني دارند روبهرو شده و با تهيه توماري ضمن ابراز نگراني از قطع درختان خواستار جلوگيري از ادامه اين كار شدند. اين تومار در رسانهها بازتاب يافته و در آن به نامهايي چون پرويز پرستويي، احمدرضا درويش، اميرشهاب رضويان، هانيه توسلي و بهرام توكلي برميخوريم. كساني كه در سينماي ايران براي خودشان اسم و رسمي دارند و معمولا اظهاراتشان به سرعت تيتر رسانهها ميشود.
هنرمندان به موقع وارد ميدان شدند و ميخواهند نگذارند بار ديگر درختان كهنسال باغ «بديع الحكما» و «باغ ذولرياستين» را بگيرند كه هم از جهت ميراث فرهنگي و هم از نظر محيط زيستي داراي ارزش فراواني هستند. به نظر نميتوان بين كشته شدن دو انسان بيگناه در سوريه و قطع درختان در همدان رابطه مستقيمي پيدا كرد اما در هر دو مورد حياتي قطع شده و جاني گرفته شده است. چه آنكه ارزش جان يك انسان هرگز قابل قياس با موجود ديگري نيست. دو مرد براي ثبت حقايق خونشان بر زمين ريخته شده است ارزش خون شهيد را فقط خدا ميداند.
اما در اين بين وظيفه بندگان خدا چيست؟ آيا نبايد همانقدر كه براي درختهاي زيباي باغ بديعالحكما ارزش قائل هستيم و قطع آنها را محكوم ميكنيم، نگاهمان را كمي آن طرف تر ببريم و به مسائل انساني نيز توجه كنيم؟ كسي به فكر فرزند يتيم هادي باغباني هست؟ مسعود ده نمكي روز گذشته يادداشتي را در يكي از خبرگزاريها منتشر و از سكوت سينماگران دربرابر شهادت دو مستند ساز انتقاد كرد و گفت:«همكاران سينماگر تعصب و واكنش نشان دادن انساني نسبت به كشته شدن دو هموطن، احتياج به مجوز هيچ دستگاهي نداشت و اينطرفي و آنطرفي نميشناسد» ده نمكي در بخش ديگري از يادداشتش، افزود: « من از هر دو طيف سينماي ايران كه امروز مدعي دفاع از حقوق هنرمندان عرصه سينما هستند سؤال ميكنم آيا اين دو مستندساز حتماً بايد بخشي از طرف دعوا ميبودند تا در مراسم تشييع آنها شركت ميكردند يا بيانيهاي ميدادند؟ من برخلاف اين دو طيف كه انواع اتهامات را به يكديگر وارد ميكنند، سران هر دو طيف را از چهرههاي مسلمان ميدانم اما سكوتشان را در برابر اين اتفاق درك نميكنم».
هنرمندان عزيز ميتوانند در صورت تمايل به سؤالات مطرح شده توسط مسعود ده نمكي پاسخ دهند و اگر هم وقت كردند كمي از نگرانيهاي صنفي خود بكاهند و گوشهاي از ذهنشان را به سمت شهادت دو مستندساز جوان كشورمان معطوف كنند. شايد با اينكار كمي از درد و رنج خانوادههاي اين دو مستند ساز و در بعد فراتر رنج و محنت كه مردم سوريه از دست جنايتهاي تروريستها ميكشند، آگاهي يابند.
يك: دو نفر از هنرمندان مستند ساز كشورمان كه در سوريه مشغول تهيه فيلم مستند بودند با فاصله چند روز از يكديگر توسط گروههاي وهابي به شهادت رسيدند. هادي باغباني و اسماعيل حيدري هر دو جوان بودند، خانواده هايشان در ايران چشم به راه بازگشتشان بودند. براي آينده كاريشان برنامههاي زيادي داشتند، آنها مسلح نبودند، دوربين فيلمبرداري آنها تنها حقايق جاري در سوريه را ضبط ميكرد. حقايقي كه به كام تروريستهاي سلفي تلخ بود. باغباني و حيدري در كمال ناجوانمردي به شهادت رسيدند. خبر اين جنايت چند بار از بخشهاي مختلف خبري پخش شد و نميتوان گفت كسي از آن بيخبر مانده باشد.
دو: شهرداري اقدام به قطع چند اصله درخت قديمي درشهر همدان كرده است. اين اقدام با واكنش تند هنرمنداني كه اصالت همداني دارند روبهرو شده و با تهيه توماري ضمن ابراز نگراني از قطع درختان خواستار جلوگيري از ادامه اين كار شدند. اين تومار در رسانهها بازتاب يافته و در آن به نامهايي چون پرويز پرستويي، احمدرضا درويش، اميرشهاب رضويان، هانيه توسلي و بهرام توكلي برميخوريم. كساني كه در سينماي ايران براي خودشان اسم و رسمي دارند و معمولا اظهاراتشان به سرعت تيتر رسانهها ميشود.
هنرمندان به موقع وارد ميدان شدند و ميخواهند نگذارند بار ديگر درختان كهنسال باغ «بديع الحكما» و «باغ ذولرياستين» را بگيرند كه هم از جهت ميراث فرهنگي و هم از نظر محيط زيستي داراي ارزش فراواني هستند. به نظر نميتوان بين كشته شدن دو انسان بيگناه در سوريه و قطع درختان در همدان رابطه مستقيمي پيدا كرد اما در هر دو مورد حياتي قطع شده و جاني گرفته شده است. چه آنكه ارزش جان يك انسان هرگز قابل قياس با موجود ديگري نيست. دو مرد براي ثبت حقايق خونشان بر زمين ريخته شده است ارزش خون شهيد را فقط خدا ميداند.
اما در اين بين وظيفه بندگان خدا چيست؟ آيا نبايد همانقدر كه براي درختهاي زيباي باغ بديعالحكما ارزش قائل هستيم و قطع آنها را محكوم ميكنيم، نگاهمان را كمي آن طرف تر ببريم و به مسائل انساني نيز توجه كنيم؟ كسي به فكر فرزند يتيم هادي باغباني هست؟ مسعود ده نمكي روز گذشته يادداشتي را در يكي از خبرگزاريها منتشر و از سكوت سينماگران دربرابر شهادت دو مستند ساز انتقاد كرد و گفت:«همكاران سينماگر تعصب و واكنش نشان دادن انساني نسبت به كشته شدن دو هموطن، احتياج به مجوز هيچ دستگاهي نداشت و اينطرفي و آنطرفي نميشناسد» ده نمكي در بخش ديگري از يادداشتش، افزود: « من از هر دو طيف سينماي ايران كه امروز مدعي دفاع از حقوق هنرمندان عرصه سينما هستند سؤال ميكنم آيا اين دو مستندساز حتماً بايد بخشي از طرف دعوا ميبودند تا در مراسم تشييع آنها شركت ميكردند يا بيانيهاي ميدادند؟ من برخلاف اين دو طيف كه انواع اتهامات را به يكديگر وارد ميكنند، سران هر دو طيف را از چهرههاي مسلمان ميدانم اما سكوتشان را در برابر اين اتفاق درك نميكنم».
هنرمندان عزيز ميتوانند در صورت تمايل به سؤالات مطرح شده توسط مسعود ده نمكي پاسخ دهند و اگر هم وقت كردند كمي از نگرانيهاي صنفي خود بكاهند و گوشهاي از ذهنشان را به سمت شهادت دو مستندساز جوان كشورمان معطوف كنند. شايد با اينكار كمي از درد و رنج خانوادههاي اين دو مستند ساز و در بعد فراتر رنج و محنت كه مردم سوريه از دست جنايتهاي تروريستها ميكشند، آگاهي يابند.
مخاطبان محترم گروه فرهنگی مشرق می توانند مقالات، اشعار، مطالب طنز، تصاویر و هر آن چیزی که در قالب فرهنگ و هنر جای می گیرد را به آدرس culture@mashreghnews.ir ارسال کنند تا در سریع ترین زمان ممکن به نام خودشان و به عنوان یکی از مطالب ویژه مشرق منتشر شود.