1- گسترش مطالعات درباره جوانان؛ برای شناخت دقیق وضعیت جوانان در عرصههای مختلف، از نگرشها و باورها گرفته تا وضعیت آسیبهای اجتماعی، سطح مهارتها، مشکلات جسمی و روحی و ظرفیتهای آنها برای مشارکت اجتماعی به مطالعات درباره جوانان نیازمندیم.
2- تحلیل راههای ایجاد مشارکت جوانان در سطح نهادهای مدنی؛ نیازمند آنیم که بدانیم چگونه میشود ظرفیت جوانان کشور را برای ارتقای مشارکت اجتماعی مؤثر جهت حل مشکلات کشور بهکار گرفت. سازمانهای مردمنهاد میتوانند تضمینکننده مشارکت باشند. مسائل بسیاری در کشور داریم که باید در کنار رویکرد کلی دولت به مشارکت بخش خصوصی در اقتصاد، نقش اجتماعی و فرهنگی جوانان را نیز از طریق سازمانهای مردمنهاد، برای حل این مشکلات پررنگ کنیم.
3- وزارت ورزش و جوانان باید نقش تأمینکننده شناختهای لازم درباره جوانان، برای سایر نهادها را به عهده بگیرد. اگرچه ما نمیتوانیم مستقیماً وارد ایجاد شغل یا تسهیل امر ازدواج به صورت ساختاری و کلان بشویم و این وظایف اگر واقعبین باشیم، باید در دستگاههای دیگر سامان یابد، اما ما میتوانیم شناختها و سیاستهای لازم را در این عرصهها تولید کنیم.
4- ما نیازمند بازنگری در رویکردهای اجرایی در این وزارتخانه هستیم. اینجا وزارتخانهای با رویکرد فرهنگی و اجتماعی و سیاستگذار است. باید سیاستگذاری فرهنگی و اجتماعی در این وزارتخانه را جدی بگیریم. من خودم متخصص سیاستگذاری فرهنگی و اجتماعی هستم و با نگاهی راهبردی این مساله را در وزارتخانه دنبال خواهیم کرد.
5- ورزش عرصهای کاملا تخصصی است. همانگونه که هر کسی نمیتواند طب ورزشی یا مربیگری ورزش را انجام دهد، مدیریت ورزش نیز امری تخصصی است و باید این تخصصگرایی را در ورزش، احیا و تقویت کنیم. ناراحت کننده است در برنامه پربیننده تلویزیون، یا در صحبتهای اهالی ورزش از فساد در ورزش خبر داده میشود.
6- فساد هر عرصهای را به زانو در میآورد و باید در ورزش نیز به شدت با آن مبارزه کرد. ورزش ما بیش از حد عملگرایانه شده و از مطالعه و تحقیق دور مانده، در هر دو عرصه ورزش و جوانان باید مطالعات را گسترش دهیم. همان گونه که اهالی فرهنگ و هنر در کشور جایگاه ویژهای دارند و مخاطب تخصصی وزارتخانهای مثل فرهنگ و ارشاد اسلامی هستند، هر کدام از اهالی ورزش نیز شخصیتهای اجتماعی شناخته شده و سرمایه اجتماعی به حساب میآیند. باید تکریم این گروهها و جاری کردن همه سرمایههای ایشان (اعم از دانش، تجربه، سرمایه اجتماعی، و حتی سرمایههای اقتصادی) در خدمت ورزش و جوانان کشور را در دستور کار قرار دهیم.
7- بازسازی نیروی انسانی در عرصه ورزش و جوانان را مورد توجه قرار داد. امروز در جهان توسعه به کمک مغزهای متفکر، مدیران کارآمد، و با توسعه نیروی انسانی کارآمد، صورت میگیرد. در وزارت ورزش و جوانان نیز ما به توسعه نیروی انسانی نیاز داریم. فراموش نکنیم ورزش و جامعه ورزش ایران امروز بیش از همه نیازمند اخلاق و فضیلت است.
8- سرمایه بزرگ جامعه ورزشی در ایران تولید و باز تولید اخلاق در کشور است، چراکه این قشر در جامعه بعنوان الگو و نماد سایر طبقات اجتماعی خصوصاً جوانان ظهور و تجلی پیدا میکنند.