به گزارش مشرق به نقل از شیرازه،
در واپیسن فرصت های دکتر حسن روحانی برای انتخاب کابینه دولت یازدهم، بر
آن شدیم تا با دکتر محمد مرزوقی رئیس ستاد مردمی وی در فارس پیرامون آن چه
در قبل، حین و بعد از انتخابات خرداد ماه جاری در فارس اتفاق افتاد، نشستی
داشته باشیم. دکتر مرزوقی در دفتر محل کارش ما را با گرمی به حضور پذیرفت.
وی خود را این گونه معرفی کرد: محمد مرزوقی هستم، متولد 1348 شهر اردکان
فارس، یک پزشک عمومی هستم و اکنون در بیمارستان نمازی بخش فوریت های حاد
داخلی یا همان اتفاقات مشغول بکار هستم. دو فرزند دارم، دخترم راهنمایی می
خواند و پسرم پنجم ابتدایی است.
وی سابقه فعالیت های سیاسی، اجتماعی خود این طور بیان کرد: بعد از پیروزی انقلاب و قبل از آن هم فعال بودم، مرتب در تظاهرات ها شرکت می کردم و به طور کلی شهر انقلاب در شهر اردکان پررنگ تر از شیراز بود. به عنوان مثال، شاید کمتر کسی بداند مردم این شهر جز اولین انقلابیون هستند و اولین شهید انقلاب اسلامی از اردکان بود.
دکتر مرزوقی در مورد سابقه خانوادگی خود هم توضیحات مفصلی داد و گفت: این شهر دارالمساجد است بیش از 38 مسجد دارد و به دلیل سرمایی که در این شهرستان وجود داشته و دارد تقریبا خانواده های نزدیک به هم برای خود مسجدی داشتند و به تبع آن پدر بزرگ من هم صاحب مسجدی بوده که شاگردان بسیاری را تربیت کرده است. وی از مراجعی بوده که مععم نبوده ولی بسیار مورد تکریم مردم و مراجع قرار می گرفتند به طور مثال، حضرت آیت الله بروجردی بعد از فوت پدربزرگم برای ایشان مراسم گرفت.
پدربزرگم قران را حفظ بودند و تمام خاطرات تلخ و شیرین خود را گوشه های قران می نوشتند. از تولد من تا قطعنامه 598 و رحلت حضرت امام.
این پزشک درباره حضورش در جبهه های جنگ تحمیلی خاطرات زیبایی را نقل کرد و این طور ادامه داد: مدت مدیدی را در جبهه ها حضور داشتم، امامدرک 14 ماه و یک روز آن را دارم. در عملیات ساماندهی مهران، در حماسه پد خندق و....بودم.
88در سال 88 اعلام کردیم هر استانی جداگانه هم بخواهد می تواند ستاد بزند، به شخصه چند باری به ستاد احمدی نژاد سر زدم و به وی رای دادم، اما اگر می دانستم احمدی نژاد به این روز دچار می شودبه وی رای نمی دادم و رای سفید می انداختم.
دبیر کل حزب وفاق ملی سابقه آشنایی خود با دکتر روحانی و چگونگی انتخابش به عنوان رئیس ستاد وی در فارس را این طور توضیح داد: حزب وفاق ملی متکشل از طیف های مختلف سیاسی از سال90 رصد کردیم که چه کسانی وارد عرصه می شوند. سیگنال هایی می رسید که حجت الاسلام روحانی وارد عرصه می شوند. کار ادامه پیدا کرد تا نهایتا از نزدیکان وی شنیدم که قطعا می ایند، تا این که از طرف برادر وی «حسن فریدون» با تماس گرفتند که به تهران بروم و با آنها نشستی داشته باشیم، جلسات متعددی صورت گرفت تا این که در نهایت با خود دکتر روحانی دیدار کردم، با اشیان به طور کامل صحبت کردم، وی من را خانواده، اصل و نصبم را هم خوب می شناخت. موضوع را با اعضای حزب مطرح کردم، نظر مساعد آنها را هم که گرفتم، موافقت خودم را اعلام کردم، البته استخاره برادرم، حجت الاسلام شیخ عبداله مرزوقی هم موثر بود.
این طبیب سیاستمدار درباره اولین سفر حجت الاسلام روحانی، در اول اسفند ماه سال 91 یه شیراز نکات جالی را یادآور شد. وی گفت: از مسئولین به سبب این که همکاری خوبی در آن روز مشخص با ما نکردند، گلایه دارم! برخی مسئولین فارس سعی نکردند همکاری کننند. به هرحال آقای روحانی نماینده مقام معظم رهبری در شورای امنیت ملی کشور بودند و با این عنوان به شیراز آمده بودند، زمانی که ایشان در هتل پارس مستقر شدند، شورای شهر لردگان یاسوج با وی دیدار کردند و از فارس، تنها سید علی اصغر دستغیب بود که با دکتر روحانی دیداری داشت. زمانی که برای سخنرانی وی به سالن فجر رفتیم، گروه های جبهه پایداری قبل از امدن اقای روحانی به سالن عکس هایی از وی با جک استروا را بین حضار پخش کردند و یا در نماز جمعه جرایدی را علیه ایشان توزیع کردند، ولی ما عکس العملی نشان ندادیم.
شب هنگام وقتی اقای روحانی قصد داشت شیراز را ترک کند، پایون فرودگاه را روی حاج اقا بستند و در آن شب تلفن مسئولین خاموش بود، اما همه این ها تبلیغی برای وی شد.
وقتی وی به تهران رسید در جواب خبرنگاری که از او پرسید سفر شیراز چطور بود، گفت: برنامه شیراز بیست بیست بیست بود!
دکتر مرزوقی درباره ارتباط ستاد موازی دکتر روحانی در شیراز با ستاد اصلی و چگونگی شکل گیری ان ستاد هم این طور روایت کرد؛ از وقتی که فهمیدم ورود حجت الاسلام به عرصه انتخابات قطعی است، شورای مرکزی حزب وفاق ملی جلساتی را در همین مکان مقدس تشکیل دادیم از اسفند ماه پتانسیل ها را شناسائی کردبم. در تعطیلات عید مسافرت نرفتبم تا این که روز 17 فروردین ماه نامه ای برای ما زدند که شما رئیس شورای هماهنگی ستاد های انتخاباتی ستادهای روحانی هستید. پیرو آن 18 فروردین ماه اولین ابلاغ را برای دکتر نعمت زاده زدند به عنوان رئیس ستاد مرکزی دکتر روحانی.در همان روز آقای نعمت زاده حکم بنده را به عنوان رئیس ستاد مرکزی دکتر روحانی در فارس زدند. کمک بزرگان به این بنده حقیر از سراسر کشور شروع شد. حجت الاسلام محمودعلوی زنگ رد تعدادی را معرفی کرد، خلاصه کارها پیش می رفت تا این که حول و حوش 25 اردیبهشت ماه فردی به نام اردشیر خدائی با من تماس گرفت و کسی به نام جوادجمشیدی را معرفی کرد که فلان است و بهمان و پرکار و...
حضور جمشیدی درجلسات ما شروع شد، وی اصرار داشت که رئیس کمیته اقوام باشد، گفتم فردی باید رئیس این کمیته باشد که خود عشایرزاده باشد.بحث ورد اقای هاشمی به انتخابات که شد رفتیم تو خلصه، چون دکتر روحانی گفته بود اگر هاشمی بیاید کنار می رود. تا این که وی احراز صلاحیت نشد. بسته ها و تجهیرات از تهران رسید،اما دوستان جدید معتقد بودند که خیلی سریع تبلیغات شروع شود، ولی بنده تاکید داشتم که باید مر قانون رعایت شود و مجوزها گرفته شود و دکتر روحانی راضی نیست که خلاف قانون عمل شود.
کار ار خوب پیش می بردیم تا این که روزی گفتند؛ جمشیدی رئیس ستاد مرکزی شده و در فکسی که امده بود رئیس ستاد بودن من کان لم یکن تلقی نشده بود. چند روزی که گذشت اوضاع ستاد در تهران دگرگون شد ، بچه های اصولگرای ستاد جدا شدند و ستاد مردمی راه اندازی کردند. بعد از چند روزی که از این موضع گذشته بود هنوز استانداری ستاد موازی را به رسمیت تمی شناخت. در جلسه با یحیی صادقی مدیر کل سیاسی و انتخابات استانداری فارس با صادقی گفتم، بگذارید هر کسی می خواهد در این حماسه شریک باشد با وی همکاری کنید. کم کم ستاد موازی از دست ستاد مردمی خارج شد کسانی در آن عضو بودند که نه سلایق سیاسی، فرهنگی و مالی انها با ما هم خوانی نداشت.
رئیس ستاد مردمی دکتر روحانی در فارس از سفر خرداد ماه رئیس جمهور منتخب به این استان این طور روایت کرد؛ استکبار جهانی و در راس ان امریکا و رژیم های مرتجع عرب می خواستند محور مقاومت را بشکنند، برنامه ریزی کردند تا کشته روی دست نظام بگذارند. پروژه ندا اقا سلطان را که درسال 88 پی ریزی و اجرا کردند و در80 کشور دنیا به نام وی فروشگاه زنجیره ای زدند و متاسفانه اصحاب فتنه به فرموده اقا کشور را به لبه پرتگاه بردند. اما مگر صاحب انقلاب می گذارد که این طور شود! حضرت اقا پازل را چید و انقلاب را از این مسر به خوبی و به سلامت عبور داد.
وقتی که حاج آقا وارد سالن شدند، خودم را به ایشان رساندم، به من گفت که حالم خیلی بد است . قرار بود ابتدا من سخنرانی کنم و حرف دلم که رساندن فارس به خلیج فارس بود را از حاج آقا به عنوان یک مطالبه جدی داشته باشم. سخنرانی وی شروع شد، عرق کردن وی بسیار نامتعارف بود. نفس ایشان می گرفت. در جریان قرار گرفته بودم که ممکن است اتفاقی بیفتد از بچه های سپاه و نیروی انتظامی خواهش کردم یک ستونی تشکیل بدیم تا بعد از اتمام سخنرانی وی او را به ماشین برسانیم. راننده ماشین را صدا کردم و از وی خواستم درجه حرارت کولر را تا می تواند زیر صفر بیاورد! خلاصه دکتر روحانی را وارد ماشین کردیم، من از شدت خنکی داخل ماشین به خود می لرزیدم، ولی، ایشان داشت شرشر عرق می ریخت که برایم به عنوان پزشک علامت سوال بود. گفتم، دکتر چطوری؟ بهتری؟ احساس کردم حالت تهوع دارد و به تبع باید فشارش پایین باشد، به وی توصیه کردم باید برویم بیمارستان که قبول نکردند. ناچار شدیم تمام برنامه های وی را کنسل کردیم. خدامی داند از سه بعد از ظهر که خبر احتمال یک سری اتفاقات را شنیدم تا دو نیم شب که گفتند حاج اقا وارد خانه در تهران شده است به خود می لرزیدم.
نبض وی نا منظم می زد.عرق کردن وی بسیار نامتعارف بود.نفس ایشان می گرفت. در جریان قرار گرفته بودیم که ممکنه اتفاقی بیفته. همون طور که عرض شد تصمیم گرفتیم یک ستونی تشکیل بدیم. ماشین را آوردن پشت در خروجی و درجه حرارت ماشین زیر صفر. برادر دکتر جلو نشست و من و دکتر روحانی مسئول گارد امنیت عقب. من واقعا داشتم می لرزیدم.
طبق اطلاعاتی که به ما رسیده بود ظاهرا قرار بوده است که در حرم احمد بن موسی یک سری اتفاقات بیفتد که خدا نگذاشت.
دکتر مروزقی سخت ترین لحظات و شیرین ترین آن را هم تعریف کرد. وی گفت: از زمان آمدن دکتر روحانی به شیراز تا ساعت 2 نیمه شب که وی به خانه رسیدند سخت ترین زمانی بود که بر من گذشت، حتی سخت تر از پدری که برای تولد اولین فرزند خود پشت در اتاق زایمان به انتظار می نشیند. چون نمی توانستم به کسی بگویم و یا با کسی درد دل کنم.
متاسفانه، متاسفانه و باز متاسفانه فارس یک ازمایشگاه خلق مدیریتی شده است. مدیریت کار ازموده را وارد این استان نکردند. این استان به سکو پرتابی تبدیل شده است که علت ان هم به خود ما بر می گردد. ما استان فارسی ها غریب پرستیم! خود گریزیم! عمدتا نان خود را از راه سیاست می خواهیم! دنبال سیاسی کاری هستیم، دنبال منابع خدادادی نیستیم.
مشکل اصلی فارسِ در قله، بیکاری است. فارس واقعاً در قله است. تمام ظرفیت های فارس از جنبه توریستی تا علمی و پزشکی همه و همه مورد غفلت واقع شده اند. به نظر من باید.
افرادی در فارس مدیر باشند که اولا استان فارس باشند، دلسوز باشند و امتحان پس داده باشند. هر کسی بخواهد در فارس موفق باشد باید به اصول معتقد باشد و با کسی سر اصول معامله نکند و گر نه شکست می خورد.
وی درباره سهم خواهی عده ای برای کسب میز مدیریت در فارس به ما گفت: پول می دهد به فلان روزنامه تا فلان کس را تبلیغ کند که این پذیرفتنی نیست. آقایی را می شناسم دارای پرونده تخلف در دادگاه، کنار میرحسین ایستاده می گوید صل علی محمد روح خمینی امد! همین آقا رفته است خود را عضو ستاد مرکزی تدبیر و امید معرفی کرده است. این ها مورد قبول ما و دکتر روحانی نیست. واقعیت این است هیچ کدام از آقایان فعلی محکم از حسن روحانی حمایت نکردند.
دکتر مرزوقی درباره حضور استان فارسی ها در کابینه جدید هم این طور توضیح داد؛ در لیست پیشنهادی ما تلاش بر این بوده است که سه یا 4 وزیر از فارس در کابینه داشته باشیم. بانک مرکزی کشور را از فارس بگذاریم. تلاش هایی شده و دارد می شود اکنون باید بجای پرداختن به ریزه کاری ها بلند بیاندیشیم. باید دنبال کابینه باشیم.