کد خبر 236086
تاریخ انتشار: ۶ مرداد ۱۳۹۲ - ۱۳:۱۸

خدا می‎داند اگر در این ملک کاره‎ای بودم، برای احمد به پاس چند دهه خدمت بی‎دریغش به فرهنگ انقلاب و به پاس شاهکارهایش که آبروی ادبیات انقلاب و بلکه ادبیات فارسی‎اند، بزرگ‎داشتی بی‎نظیر می‎گرفتم و خودش را با همان تخت بیمارستانش می‎آوردم توی سالن، روی سن تا ...

به گزارش سرویس فرهنگی مشرق، محمدحسین جعفریان د رگفتگو با جهان گفت: از سالی که «احمد عزیزی» دچار بیماری و زمین‎گیر شده است، به یاد نمی‎آورم جلسه‎ای را که شعرا خدمت رهبر انقلاب رفته باشند و ایشان سراغی از او نگرفته باشند.

حتما به یاد دارید، در سفر به کرمانشاه نیز- مقام معظم رهبری شخصا به ملاقات احمد آقا رفت. یک‎سال هم وقتی خودم چاپ جدید کتاب «کفش‎های مکاشفه» احمد را تقدیم‎شان کردم، چند دقیقه‎ای درباره حال واحوال و مشکلات وی از من پرسیدند و در حالی‎که غمی آشکار در صدای‎شان بود جمله‎ای با این مضمون گفتند که: «بیماری آقای عزیزی یک غمی شده است رو دل ما» و همان‎جا دستور پیگیری اکید دادند که البته دوستان ارشاد هم گویا پیامد آن تلاش زیادی کردند.

احمد عزیزی در کنار چند نام دیگر از آغاز انقلاب در شمار استوانه‎های شعر این سرزمین و افق‎های آرمانی آن بود. او از همان آغاز سروده‎هایش عطر باور‎های انقلاب و نیز عطر و عشق به اهل‎بیت را با خود داشت.

ویژگی دیگر آثارش، غنای شعری بالای آن‎هاست. یعنی در شعر به ماهو شعر نیز احمد سرآمد این روزگار است و این را بدبین‎ترین منتقدان و ناقدان امروز شعر فارسی نمی‎توانند انکار کنند. جز آن در نوعی از نثرنویسی که آن را اهل فن با عنوان «شطح» می‎شناسند، احمد معجزاتی خلق کرد. قرن‎ها این نوع نگارش ادبی از یادها رفته بود و هیچ‎کس به آن‎ بهایی نمی‎داد و از این رو.

عزیزی «شطح» را دوباره زنده کرد. مهم‎تر از آن، نوع جدیدی را در این گونه به نام خود رقم زد. نثری را که وقف متون عرفانی و ذکر حالات بود با همان اسلوب به روی زمین آورد. او حتی با شطحیاتش طی دوره‎هایی تاریخ‎نویسی کرد. اتفاقات روزمره انقلاب را در قالب شطحیاتی که نبوغ متجلی در آن‎ها هوش از سر آدم می‎برد، منعکس کرد.

عشق او به اهل‎بیت نیز زبانزد خاص و عام بود و چه شاهکارها که در قالب شعر و نثر در این حیطه دارد و او را باید به حق از پرکار و لطیف‎ترین شاعران آیینی پس از انقلاب دانست. احمد هم‎پای دیگر یاران فرهنگی‎اش و به‎طور خاص «یوسفعلی میرشکاک» سال‎های سال، بار بسیاری از نبرد‎های فرهنگی را در جبهه انقلاب و به ویژه سال‎هایی که در روزنامه جمهوری اسلامی بود، به دوش کشید.

آثارش از چنان غنایی برخوردار بودند که در همان سال‎ها به مخاطبان بسیاری در جهان و به ویژه در کشور‎های همسایه نیز رسید و طرفداران و بهتر است بگویم شیفتگانی انبوه یافت. جایی دیگر نوشته‎ام که اوایل دهه ۷۰، هنگامی‎که تازه «کفش‎‎های مکاشفه» منتشر شده بود، در خانه دهقانی افغانی روی رف اتاق کاهگلی‎ او که تنها کفپوش آن کاه بود، کنار قرآن و دو، سه کتاب دینی دیگر، این کتاب را دیدم. آن‎هم در دهکده‎ای که لب رودخانه آمودریا و نزدیک مرز چین و چنان دورافتاده بود که از آخرین محل توقف ماشین‎ها باید دو هفته پیاده می‎رفتی تا به آن‎جا می‎رسیدی. آن‎هم دهقانی چنان فقیر که....بگذریم.


ما اولین خارجی‎هایی و بالطبع ایرانیانی بودیم که به آن‎جا رفته‎ بودیم و اما قبل از ما چند نفر، شعرهای احمد عزیزی رفته بود. بدبختانه سال‎هاست او زمین‎گیر شده و همه مسئولان فرهنگی ما علی‎رغم توجه رهبر انقلاب به وی، نسبت به او بی‎توجه‎اند.

خدا می‎داند اگر در این ملک کاره‎ای بودم، برای احمد به پاس چند دهه خدمت بی‎دریغش به فرهنگ انقلاب و به پاس شاهکارهایش که آبروی ادبیات انقلاب و بلکه ادبیات فارسی‎اند، بزرگ‎داشتی بی‎نظیر می‎گرفتم و خودش را با همان تخت بیمارستانش می‎آوردم توی سالن، روی سن تا ....بگذریم!

وقتی ما به اسطوره‎های شعر انقلاب چنین بی‎مهری می‎کنیم، وای به حال...

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس