به گزارش مشرق، در حالي که مردم سودان و ساير کشورها بويژه کشورهاي عربي هريک با رويکردهاي سياسي، قومي، فکري و ايدئولوژي خود همه پرسي آغاز شده در جنوب سودان براي تعيين سرنوشت اين منطقه را زير نظر دارند، به نظر ميرسد که رژيم اسرائيل از دور شادماني توصيف نشدني دارد چرا که شاهد تولد کشوري است که از ساليان پيش خود را براي آن و حمايت از آن آماده کرده است.
به گزارش العالم، عدنان ابوعامر از نويسندگان عرب در مقاله بلندي به ابعاد و پيامدهاي جنوب سودان از اين کشور و نقش رژيم صهيونيستي از اين رويداد پرداخته است. آنچه در پي ميآيد ترجمهاي است از اين مقاله بلند.
نقش اطلاعاتي:
به نظر سطحي نگري مي رسد که بدون شناخت عميق از عملکرد امنيتي و کار اطلاعاتي دستگاههاي اطلاعاتي اسرائيل در جنوب سودان، درباره نقش اسرائيل در جنوب سودان از نظر سياسي يا اقتصادي سخن گفته شود.
بايد دانست که اين دخالت اسرائيل در جنوب سودان تصادفي يا به عشق سياهي چشمان مردم جنوب سودان نبوده است بلکه راهبردي که اسرائيل از زمان تاسيس اوليه جعلي خود برپايه آن استوار شد، براساس گفته موسس آن ديويد بن گوريون مشخص گرديد به گونهاي که او گفت: "ما ملتي کوچک هستيم و امکانات و منابع ما اندک است و بايد اين خلاء را در برخورد خود با کشورهاي عرب دشمن از طريق شناختن نقاط ضعف آنها بويژه در زمينه روابط موجود بين گروههاي نژادي و اقليتهاي طائفهاي برطرف کنيم به گونهاي که ما به آنها دامن بزنيم تا در نهايت به مشکلاتي تبديل شود که حل يا مهار کردن آنها براي اين کشورها دشوار شود".
به نظر مي رسد که رويکردهاي اسرائيل در راستاي پاسخ به مطالبات و انتظارات گروههاي نژادي براي جداييطلبي و تشکيل رژيمهاي مستقل در کشورهاي عربي است.
تماسهاي مسؤولان اسرائيلي با جنوبيهاي سودان از طريق کنسولگري اسرائيل در شهر "آديس آبابا" اتيوپي آغاز شد و شرکتهاي اين رژيم نقش پوشش را براي برقراري اين ارتباطات و تماسها ايفا کردند و قبيله "دينکا" به عنوان قويترين قبيله منطقه انتخاب شد تا راه ورود اسرائيل به جنوب سودان و نفوذ در آن باشد و ميتوان روابط اسرائيل با منطقه جنوب سودان را در چند مرحله تاريخي دسته بندي کرد که مهمترين آن به شرح زير است.
- ارايه کمکهاي انساني نظير دارو، مواد غذايي، فرستادن پزشک و امدادرساني- بهره برداري از تضادهاي قبيلهاي بين خود جنوبي ها و تشديد درگيري جنوبيها با شماليها.
- سرازير شدن قراردادهاي تسليحاتي اسرائيل به جنوب سودان و توسعه چارچوب آموزش شبه نظاميان جنوبي در اوگاندا و اتيوپي و کنيا.
- از سرگيري حمايت (اسرائيل) از شورش مسلحانه و مجهز کردن جنبشهاي جدايي طلب جنوب به سلاحهاي پيشرفته و آموزش دهها نفر از خلبانان آن براي هدايت جنگندههاي سبک به منظور حمله به مراکز دولتي در جنوب و (اقدام اسرائيل در) تامين تصاوير ماهوارهاي از مراکز نيروهاي دولتي سودان.
- اعزام برخي از کارشناسان اسرائيلي براي جدايي طلبان به منظور تدوين طرحهاي جنگي و نبرد و مشارکت آنها در برخي عملياتها که به اشغال برخي از شهرهاي جنوب سودان منجر شد.
درنتيجه امري طبيعي شده است که جنبش خلق درجنوب سودان ميزان و ماهيت روابط امنيتي ونظامي خود با اسرائيل را پنهان نکند به گونه اي که اخيرا يک محموله جديد سلاح شامل موشکها و راکتهاي ضد هوايي، خودروهاي زرهي و موشکهاي زمين به هوا را دريافت و اعلام کرد که دو نفر از خلبانهاي آن زير نظر اسرائيل در چارچوب راهبردي که تلآويو در حمايت از رويکرد جداييطلبي اتخاذ کرده است، درحال آموزش ديدن هستند.
در اين ميان، اين نکته از بيشترين اهميت برخوردار است که مجموعه اين تماسها بين رژيم اسرائيل و جنوبيها و آموزش آنها را ماموران موساد و سازمان اطلاعات نظامي اسرائيل انجام دادهاند، بدين معني که حمايت سياسي صورت گرفته از جنوبيها در اساس اطلاعاتي و امنيتي بوده است و اين حقيقتي است که بايد آن را براي درک هدف اسرائيل از تحقق جدايي طلبي در اين منطقه شناخت.
بعد از جدايي
بي شک، اين توضيح تاريخي درخصوص گسترش نقش اسرائيل در جنوب سودان، بستر را براي درک آسان اشتياقش اسرائيل جهت فرارسيدن مرحله بعد از جدايي اين منطقه به منظور اعلام آشکار سياستها و رويکردهايش هموار مي کند.
درحالي که نماينده جنوب سودان در واشنگتن علني از حتمي بودن برقراري رابطه اين منطقه با اسرائيل سخن گفت، بحثهاي محرمانهاي براي تحکيم روابط اين منطقه با اسرائيل صورت گرفت و نشستهايي بدور از چشم رسانهها بين مسئولاني در وزارت سرمايه گذاري دولت محلي جنوب سودان و همتايان اسرائيلي آنها با هدف توافق براي گشودن فرودگاه جوبا به روي شرکت هواپيماي العال اسرائيل صورت گرفت.
همچنين مجموعه "شالوم المتحده" که يک شرکت صرافي در جوبا مرکز جنوب سودان است، فعاليت هاي خود را توسعه داده و کار ساخت يک هتل پنج ستاره در شهر جوبا را برعهده گرفته است بويژه اينکه کساني که به "نسل اسرائيليهاي مقيم در آنجا" توصيف مي شوند بر بخش هتلسازي سلطه دارند که از بيشترين بخشهاي سود آور در جنوب سودان به شمار مي رود.
بايد توجه داشت که راهبرد رژيم صهيونيستي در جنوب سودان بويژه در مرحله بعد از جدايي صرفاً به منافع اقتصادي در اين منطقه محدود نمي شود؛ باوجود اينکه اين منطقه از منابع طبيعي زيادي برخوردار است، بايد گفت که راهبرد اسرائيل در جنوب سودان همچنين تامين منافع بزرگ سياسي و امنيتي براي تل آويو را بويژه در رويارويي با بازگشت احتمالي مصر به ايفاي نقش عربي و فعال خود، دنبال ميکند.
شايد بتوان نشانه هاي تمايل اسرائيل براي جدا شدن جنوب سودان در همه پرسي امروز را در موارد زير خلاصه کرد:
- افزايش سخنان همزمان مسئولان اسرائيلي و جنوب سودان درباره ريشه اين روابط و انتظارت آنها براي توسعه آن تا بالاترين حد.
- گشودن دفاتر نمايندگي جنوبيها در تلآيو و تحکيم روابط تجاري و اقتصادي با آنها.
- برقراري پروازهاي هوايي منظم اتپوپي که شهر جوبا در جنوب سودان را به آديس آبابا و تل آويو مرتبط مي کند.
- اقدام اسرائيل در پذيرش پنج هزار نفر براي آموزش نظامي آنها به منظور تعامل با مرحله بعد از جدايي.
- ايجاد پل هوايي براي انتقال سلاح از اسرائيل به آفريقاي مرکزي و برخي نيز زميني به جوبا ارسال شده است.
شايد بتوان اوج تلاش هاي اسرائيل در اين زمينه را، افشاي خبر آغاز ورود جمع زيادي از کارشناسان اسرائيلي در سطوح مختلف به شهر جوبا مرکز جنوب سودان به منظور آمادگي براي کنترل بر اين کشور نوپا بعد از مرحله جدايي دانست چرا که اين يک هزار نفر کارشناسان کشاورزي، معادن، اقتصاد، هنر، گردشگري و مديريت هستند.
اسرائيل معتقد است که اهداف سياسي و راهبردي آن در تشويق جدايي جنوب سودان از اين محدوه جغرافيايي فراتر مي رود و کشورهاي عربي مجاور را نيز در بر مي گيرد و به نظر مي رسد که بيشترين هدف در اين زمينه کشور مصر است که اسرائيل مي خواهد از طريق کنترل بر رودخانه نيل بر اين کشور کنترل داشته باشد.
شکي نيست که رودخانه نيل شريان حياتي براي مصر به شمار مي رود که اگر جريان آن قطع شود، نفس مصر گرفته خواهد شد و هرچند که کشورهاي کنيا و اوگاندا و اتيوپي کشورهايي هستند که نيل از آنها سرچشمه مي گيرد اما سودان محل عبور اصلي اين رودخانه محسوب مي شود و از همين امر، اهداف اسرائيل روشن مي شود.
اگرچه دولتهاي پياپي روي کار آمده در سودان از زمان استقلال تا امروز به دلايل زيادي از آب هاي رودخانه نيل و سهم سودان که داوطلبانه به مصر ميرود، بهره برداري نکردهاند اما وضعيت در کشور جنوب سودان متفاوت خواهد بود چرا که جنوب سودان ارتباطي با مصر نظير ارتباطي که شمال سودان با مصر دارد، ندارد وعلاوه بر آن، از مرحله قبل از جدايي جنوب سودان به نظر مي رسد که تصميم گيري سياسي آن در دستان تل آويو و واشنگتن و بروکسل است.
از اين رو، جاي تعجب نيست که اسرائيل در سالهاي اخير بر رودخانه نيل براي تضمين دراختيار داشتن قدرتمندترين برگه فشار بر مصر متمرکز باشد و سفر چند ماه پيش اويگدور ليبرمن وزير امور خارجه اسرائيل به سه کشوري که مهمترين سرچشمههاي رودخانه نيل به شمار ميروند و بيشترين مخالفت را با توافقنامههاي آبي امضا شده با دو کشوري که بستر اين رودخانه در اختيار دارند، يعني سودان و مصر، سفر کند.
روشن شده است که ليبرمن - به عنوان اولين مسئول اسرائيلي بلندپايه که از 20 سال پيش تاکنون به آفريقا سفر کرد- به توافقنامهاي با دولت کنيا در زمينه پروژههاي مديريت آب دست يافت و دستاوردي نيز از اين دست با اتيوپي و اوگاندا کسب کرد. هرچند جنبش جدايي طلبي در جنوب سودان از يک موفقيت از طرف خود سخن ميگويد اما لازم است اين حقيقت دردناک و خطرناک نبايد فراموش شود که اين جنبش به ابزاري اسرائيلي براي تحقق اهداف راهبردي و بلندمدت يعني تضعيف کردن مصر و تهديد آن به طور غيرمستقيم از طريق کنترل بر رودخانه نيل تبديل شده است.
در کنار فشار بر مصر، تمرکز اسرائيل روي خارطوم به عنوان بخشي از راهبرد خود در قبال درياي سرخ تفسير مي شود چرا که اسرائيل از همان آغاز، درياي سرخ را معبري بسيار حياتي براي خود دانسته است که بايد بر روي کشتيهاي آن باز باشد زيرا اسرائيل همواره از آن بيم داشته درياي سرخ به درياچه اي عربي تبديل شود که بتوان از آن براي محاصره تل آويو استفاده کرد نظير کاري که در جنگ هاي 1967 و 1973 ميلادي روي داد چرا که در آن زمان اعراب تنگههاي تيران و باب المندب را بستند.
اسرائيل همچنين براي احداث چندين پايگاه نظامي عليه کشورهاي عربي در ورودي جنوبي درياي سرخ علاوه بر پايگاههاي هوايي در اتيوپي و کنيا و حضور هوايي در گينه و ايجاد پايگاههايي در چاد بويژه درمنطقه مجاور با مرز سودان تلاش کرده است که بعدها روشن شده است که ماموريت اين پايگاهها نظارت بر مرزهاي ليبي و سودان علاوه بر امکان استفاده از آنها عليه مصر ميباشد.
در پايان بايد گفت که منافع اسرائيل در مفهوم راهبردي آن در برپايي کشوري در جنوب سودان است که به احتمال زياد تنها خنجر ديگري در پهلوي يک کشور عربي باشد بويژه که واقعيت جدايي جنوب از حمايت قوي راستگرايان افراطي صهيونيست در آمريکا براي جلوگيري از گسترش نفوذ عربي و اسلامي در قاره آفريقا برخوردار ميشود و اين بدان معناست که جدايي منطقه جنوب سودان به نفع اسرائيل است تا حدي که کشور جنوب سودان به پايگاهي نظامي در نهايت امر براي اين رژيم اشغالگر تبديل خواهد شد.