آقای جیرانی! شما که بهتر از ما می‌دانید جعفر پناهی، بهمن قبادی، گلشیفته فراهانی و رسول‌اف، در همین چند وقت اخیر چه اظهارنظرهایی داشته‌اند یا مخملباف در اسرائیل چه گفت. شما در این مورد موضع نگرفتید و نگران این نبودید که تاریخ سینما با سیاست قاطی شود.

گروه فرهنگی مشرق- بازار نامه های سرگشاده در سیاست کم داغ بود، پایش به سینما هم باز شد. روز گذشته رئیس سازمان سینمایی در نامه ای سرگشاده به رئیس موزه سینما خواستار برچیده شدن آثار محسن مخملباف از موزه سینما شد و بعد از آن بود که امروز فریدون جیرانی نیز در نامه ای سرگشاده به انتقاد از نامه شمقدری پرداخت و آن را ناشی از نگاه سطحی سیاسی دانست.
 
قبل از اینکه به داستان نامه های سرگشاده بپردازیم، بهتر است ابتدا مقدمه ای پیرامون مخملباف بگوییم.به راستی جایگاه محسن مخملباف در سینمای ایران امروز ایران کجا است؟  جواب سوال در یک کلمه خلاصه می شود، «آرشیو»؛ به بیان خودمانی تر می شود انباری همان جایی که فیلم هایی چون «بایسیکل ران» و «ناصرالدین شاه آکتور سینما»، خاک می خورند. نه اینکه این فیلم ها آثار ضعیفی باشند،بلکه فیلمساز با تغییرات روحی و روانی و عقیدتی که پیدا کرد جایگاه خود را به عنوان  یک از سوگلی های  سینمای دهه 60 به آنجایی رساند که همه اعتبارش در میان فریاد مورچه ها گم شد.
 
نام مخملباف در سینمای ایران از دهه 60 و 70 فراتر نرفته است. مخملباف که مدتی بی خانمانی را در افغانستان تجربه کرده این روزها مثل کولی ها شده و هر جا می رود غریبه است حالا هم که  به سیم آخر زده و در حالی که همه جا در حال تهیه تومار علیه فعالیت های نژاد پرستانه رژیم صهیونیستی هستند و جامعه علمی آمریکا و اروپا همکاری های خود را با این رژیم قطع کرده است، فیلم «باغبان» را در ستایش بهائیت و اسرائیل ساخته است. گویا مخملباف نمی داند گل های قرمزی که در باغ بهائیان می روید از خون جوانان فلسطینی که در راه احقاق حقوق خود به پا خواسته بودند، آبیاری می شود. از مخملباف فاصله بگیریم و به موضوع اصلی بحث خودمان برگردیم. داستان نامه های سرگشاده، رئیس سازمان سینمایی در خواستی سرگشاده به رئیس  موزه سینما داده، پس همه می توانند درباره آن اظهار نظر کنند، جناب جیرانی نیز نامه ای سرگشاده برای جواد شمقدری فرستاده اند به همین دلیل هر کسی می تواند نسبت به مفاد آن نظر خود را بگوید.
 
آقای جیرانی! شما در زمان اجرای برنامه هفت نشان دادید که حافظه سینمایی خیلی خوبی دارید به همین دلیل از شما بعید بود که سینمای ایران را بدور از سیاست بدانید. سینمای ما از همان زمانی با دخالت حکومت پهلوی اول، تصویر رضا خان به عنوان ناجی ایران در فیلم دختر لر گنجانده شد، با سیاست آشنا شد و تا کنون هم این آشنایی ادامه دارد.گاهی سیاست پایش را در کفش سینما کرده و گاهی هم سینماگران سیاست بازی شان گرفته. نمونه هایش هم زیاد است.

شما که بهتر از ما می دانید جعفر پناهی، بهمن قبادی، گلشیفته فراهانی، محمد رسول اف، در همین چند وقت اخیر چه اظهار نظر هایی داشته اند یا همین مخملباف که رفت اسرائیل و پشت تریبون جشنواره اورشلیم (بیت المقدس) بلبل زبانی کرد، اصلا حرف های سیاسی نزده اند؟ شما در آن زمان نگران این نبودید که تاریخ سینما با سیاست قاطی شود؟ بهتر از کمی خودمانی تر هم بشویم در انتخابات های سال های اخیر همین سینماگران عزیز و از جمله شخص شما با حضور در ستاد های انتخاباتی  و تبلیغ برای نامزد های مورد علاقه تان کار سیاسی نکرده اید؟ آقای جیرانی پز روشنفکری در ممالک شرقی متاسفانه این طور جا افتاده است که هر چه بقیه گفتند تو مخالفت کن و به این شکل هم نامت بر سر زبان ها می افتد و هم به خاطر مخالفتی که داشتی حتما به عنوان فردی صاحب نظر و فکر شناختی می شوی.

اگر چنین نیست پس چرا هیچ وقت به سینماگرانی که فیلم های سیاسی را به صورت زیر زمینی می سازند و برای جشنواره های خارجی می فرستند را مورد شماتت قرار نمی دهید؟ چرا نمی گویید سینماگران هر جا می روند نقش اپوزوسیون نظام را بازی نکنند؟ وقتی فیلم های ضد ایرانی ساخته می شود شما کجا هستید؟ رفتار شما هم به عنوان بخشی از تاریخ سینمای ایران ضبط خواهد شد. این که هیچ وقت شما و همفکرانتان به سمت منافع ملی غش نمی کنید ناشی از نظرات سطحی نگر سیاسی تان نیست؟ این بار که خواستید نامه ای سرگشاده بنویسد بهتر است پیش از دست به قلم شدن در آینه نگاه کنید و بگویید: فریدون تحت تاثیر جو سیاسی که نیستی؟!

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس