او در ادامه عنوان کرد: این برخورد همراه با تمسخر بیشتر در مقابل واژههای جاافتاده در زبان وجود دارد؛ واژههایی که گویی جزو داراییهای این زبان است، بویژه آن وقتی که در واژه جدید ساختهشده اصول بدیهی رعایت نشده باشد و یا مخاطب اینگونه فکر کند. مثلا واژه خوشآوا نباشد و یا از واژه اصلی کوتاهتر نباشد. مثلا «پَروَنجا» سه هجا دارد، اما «زونکن» دوهجایی است.
خدایار تأکید کرد: مشکل دیگر فرهنگی است، اینکه فرهنگسازی درباره این واژهها انجام نشده و این فرهنگ جا نیفتاده که حتا اگر واژهای با تبار فارسی طولانیتر از واژه خارجی باشد، بهتر است واژه فارسی استفاده شود. در جامعه باید این تفکر رایج شود که زبان فارسی قابلیت ساخت واژههای مورد نیاز خود را در همه حوزهها دارد و این باید به عنوان یک قانون طلایی جا بیفتد.
او در انتقاد از صدا و سیما عنوان کرد: من باید انتقادی از صدا و سیما و
یکی از برنامههایش با عنوان «ویتامین 3» کنم. ما چقدر باید هزینه کنیم که
تلویزیون دولتی کشور دیگری زبان ما را ترویج کند؟ اما ما در برنامه
پربازدیدی چون ویتامین 3 سادگی زبان انگلیسی را ترویج میکنیم و مجری که
دوستداشتنی هم هست، واژههایی را که معادل فارسی بسیار خوبی دارند،
استفاده نمیکند و انگلیسی آنها را میگوید. با این شکل، مخاطب دیگر برای
آن قانون طلایی تره خرد نمیکند و دیگر نمیشود این حساسیت را در مخاطب
ایجاد کرد و همین مخاطبها با این آموزش هستند که «پَروَنجا» را مسخره
میکنند.
این استاد دانشگاه همچنین ادامه داد: گاه کاربرد یک ابزار برای ما تشخص ایجاد کرده است. وقتی این اتفاق در جامعه میافتد، دیگر نمیتوان برای استفاده از زبان فارسی انتظاری داشت. استاد دانشگاه ما اعتقاد ندارد که زبان فارسی میتواند زبان علم باشد. دانشجوی او هم دیگر این اعتقاد را نخواهد داشت. مقاومتها حداقل از سوی کسانی است که تحصیلکرده هستند و این نتیجه آموزشی است که در دانشگاهها و به صورت غیرمستقیم در رادیو و تلویزیون وجود دارد. فرهنگستان نمیتواند مسؤولیت تولید علم را برعهده بگیرد. همان کسی که تولید علم میکند، باید واژهسازی هم انجام دهد اما وقتی تولید علم ما به نسبت جهان نیست و مصرفکننده هستیم، فرهنگستان نمیرسد برای همه واژههای وارداتی واژه تولید کند و 40 سال عقب میماند.
خدایار در پایان خاطرنشان کرد: در واژهسازی همه مسؤول هستند؛ زیرا مگر
فرهنگستان چقدر آدم دارد؟ فرهنگستان قدرت اجرایی هم ندارد. حتا نتوانسته
است رسمالخطش را که بیش از دو دهه است از پیشنهاد آن گذشته، جا بیندازد.
همین رسمالخط در ادارههای دولتی و هیأت دولت هم اجرا نمیشود. رییس
فرهنگستان را رییس جمهور میگذارد، اما سازمانهای دولتی رسمالخط آن را
اجرا نمیکنند. چه انتظاری از سازمانهای خصوصی میتوان داشت؟ ما هنوز در
مطبوعات خودمان ویراستاری را به عنوان یک شغل قبول نداریم. اما باید دیگر
یک جایی به توافق برسیم و گناه را گردن یک نفر نیندازیم.
قانونِ غلط بهتر از بیقانونی است. شاید باید بگوییم بهرغم اعتراضمان به رسمالخط فرهنگستان، همه از آن پیروی میکنیم. اگرچه در زبان انگلیسی هم واژههای بسیاری است که به چندین شکل نوشته میشود و هیچ وقت در خط نمیتوان به یکساننویسی رسید؛ اما میشود با ترفندهایی این تشتت را به حداقل رساند. ولی چون ما خودمان تولیدکننده نیستیم، نمیتوانیم اینیکسانسازی را اعمال کنیم. انگلیسیها در محیط وُرد (word) غلطیاب دارند، اما ما از چنین امکاناتی بیبهره هستیم.