به گزارش سرویس فرهنگی مشرق به نقل از تسنیم، نخستین برنامه از سلسله نشستهای «عصر خاطره با هنر مبارزه» عصر دیروز در «نخلستان، پاتوق اهالی هنر و رسانه» سازمان هنری و رسانه ای اوج برگزار شد.
محمود گبرلو، محسن علیاکبری، نادر طالبزاده، رسول صدرعاملی، کاوه سماکباشی، مالک سراج، راما قویدل و سینا قویدل از جمله مهمانان سینمایی این مراسم بودند. محمدجعفر خسروی نیز مجری برنامه «عصر خاطره با هنر مبارزه» بود.
در قسمت آخر از برنامه «عصر خاطره با هنر مبارزه» نادرطالب زاده کارگردان فیلم سینمایی «بشارت منجی» و رسول صدرعاملی تهیهکننده فیلم سینمایی «خونبارش» به نقد و بررسی این فیلم سینمایی پرداختند.
نادر طالبزاده ضمن ابراز شگفتی خود از خوب بودن این فیلم سینمایی گفت: من این فیلم را ندیده بودم. اما نقدهایی که دربارهاش شده بود را خواندم. ابتدا فکر میکردم به دلیل اینکه «خونبارش» اولین فیلم سینمایی بعد از انقلاب است انتقادهای زیادی به آن شده باشد. ولی با تعجب دیدم که به عنوان فیلمی خوب معرفی شده بود. نقدها به گونهای بود که این کار را قوی و آموزنده معرفی میکرد.
وی افزود: امیر قویدل ترکیب خوبی از مستند و درام را ساخته بود. تظاهرات و حادثه 17 شهریور کاملا مستند بود. من نتوانستم تشخیص دهم که کجای فیلم مستند و کجای فیلم سینمایی و دراماتیک است.
سپس رسول صدرعاملی شروع به صحبت کرد. او در ابتدا خاطرهای از خانم دباغ در نوفل لوشاتو را بازگو کرد و گفت: من به عنوان خبرنگار روزنامه اطلاعات 3 ماه در نوفل لوشاتو بودم. در آنجا دختر جوانی بود که به سه زبان انگلیسی، عربی و فارسی حرف میزد. همه کارهایی که در دفتر امام انجام میشد به او ختم میشد. او که آن زمان به نام خواهر طاهره معروف بود همان خانم دباغ است.
لازم بذکر است در ابتدای مراسم «عصر خاطره با هنر مبارزه» از مرضیه و رضوانه حدیدچی(دباغ) به خاطر مبارزاتی که در انقلاب اسلامی داشتند تقدیر به عمل آمد.
صدرعاملی در ادامه داستان آشنایی با امیرقوی دل را اینگونه بازگو کرد: من و امیر در سینما همکاری میکردیم. او تنها کسی بود که در سینما میشناختم. شیفته او بودم. او در حسرت ساخت یک فیلم سینمایی بود اما این فرصت به او داده نمی شد. به محض وقوع انقلاب در ایران با امام از نوفل لوشاتو به ایران آمدم. گزارشها و تصاویری که در آن پرواز هوایی گرفتم در روزنامه اطلاعات ثبت شد. قویدل سه روز بعد به من گفت که میخواهد فیلم بسازد.
وی افزود: من خبرنگار پارلمانی بودم. داستان فرار یک سرباز از ارتش را خوانده بودم. با قاسم دهقان سنگستانی دو روز مصاحبه کردم و پیشنهاد ابن سوژه را به قویدل دادم. ابتدا میخواستیم مستند 25 دقیقهای بسازیم. شرط گذاشتم همه بازیگران و عوامل افراد واقعی باشند.
تهیهکننده «خونبارش» اضافه کرد: حتی کسی که دهقان را لو داده بود آمد و نقش خودش را در فیلم بازی کرد. این فیلم باعث شد که چند نفر از مسئولان ارتش از اعدام نجات پیدا کنند. آنها زندانی بودند و دهقان شهادت داد که انها گفته بودند تفنگها را بالا بگیریم و به مردم شلیک نکنید.
صدرعاملی با تاکید بر اینکه فیلمش بدون اجازه پخش شد گفت: 5 ماه تدوین این فیلم طول کشید. بعد از انجام ان به پاریس آمدم. صدا و سیما بدون اطلاع من 2000 نسخه 16 میلیمتری از این فیلم را در مساجد پخش کرده بود. نسخه 35 میلیمتری را یکنفر دیگر در مساجد پخش کرد.
وی افزود: تمام این فیلم مستند بازسازی شده بود. برای صحنه تظاهرات 12 هزار نفر با شور و شوق به صحنه آمدند. بعد از این فیلم، سینمای انقلاب تحت تاثیر سینمای دفاع مقدس قرار گرفت.
صدرعاملی در ادامه در پاسخ به سوال طالبزاده که چرا دیگر فیلمی در مورد انقلاب ساخته نشد تصریح کرد: اولین فیلمی که من کارگردانی کردم فیلم رهایی بود ولی برخورد سردی با من شد. من برای «خونبارش» تجلیل نشدم اما یک تنه ایستادم. من و قویدل هیچکدام برای این کار دستمزد نگرفتیم.
در ادامه طالبزاده بازبینی آثار انقلاب اسلامی بعد از 34 را نشانه تثبیت جمهوری اسلامی دانست و گفت: شتاب زمان عاملی بود که باعث شد ما به بررسی این آثار نپردازیم. اما اکنون ایران به عنوان کشوری که تثبیت شده است شناخته میشود. این تثبیت به دلیل نیروی اقتصاد و نظامی یا دیگر نیروها نیست بلکه به دلیل عقیده ای است که در مردم وجود دارد. بعد از 34 سال ایران جا افتاده و باید آثار انقلاب را بازبینی کرد.
صدرعاملی در انتها گفت: «خونبارش» سفارش هیچکس و هیچجا نیست. شور و شر خبرنگاری بود که باعث شد از مردم استفاده کنیم. سینما مدیون امیر قویدل است. اگر کارنامه و دغدغه این فرد را ببینیم می فهمیم که بدور از دستهبندی سیاسی فیلم میساخت و مظلوم واقع شد. سینمای ایران به راحتی به جایگاهی که الان دارد نرسید. سینمای ایران با کشف شهود و تلاشهای فردی به اینجا رسید.
در انتهای برنامه یادبودهایی به مرضیه دباغ، رضوانه دباغ، راما قویدل، رسول صدرعاملی، مالک سراج، علی دانشی مقدم و پرویز رمضانی اهدا شد.
محمود گبرلو، محسن علیاکبری، نادر طالبزاده، رسول صدرعاملی، کاوه سماکباشی، مالک سراج، راما قویدل و سینا قویدل از جمله مهمانان سینمایی این مراسم بودند. محمدجعفر خسروی نیز مجری برنامه «عصر خاطره با هنر مبارزه» بود.
در قسمت آخر از برنامه «عصر خاطره با هنر مبارزه» نادرطالب زاده کارگردان فیلم سینمایی «بشارت منجی» و رسول صدرعاملی تهیهکننده فیلم سینمایی «خونبارش» به نقد و بررسی این فیلم سینمایی پرداختند.
نادر طالبزاده ضمن ابراز شگفتی خود از خوب بودن این فیلم سینمایی گفت: من این فیلم را ندیده بودم. اما نقدهایی که دربارهاش شده بود را خواندم. ابتدا فکر میکردم به دلیل اینکه «خونبارش» اولین فیلم سینمایی بعد از انقلاب است انتقادهای زیادی به آن شده باشد. ولی با تعجب دیدم که به عنوان فیلمی خوب معرفی شده بود. نقدها به گونهای بود که این کار را قوی و آموزنده معرفی میکرد.
وی افزود: امیر قویدل ترکیب خوبی از مستند و درام را ساخته بود. تظاهرات و حادثه 17 شهریور کاملا مستند بود. من نتوانستم تشخیص دهم که کجای فیلم مستند و کجای فیلم سینمایی و دراماتیک است.
سپس رسول صدرعاملی شروع به صحبت کرد. او در ابتدا خاطرهای از خانم دباغ در نوفل لوشاتو را بازگو کرد و گفت: من به عنوان خبرنگار روزنامه اطلاعات 3 ماه در نوفل لوشاتو بودم. در آنجا دختر جوانی بود که به سه زبان انگلیسی، عربی و فارسی حرف میزد. همه کارهایی که در دفتر امام انجام میشد به او ختم میشد. او که آن زمان به نام خواهر طاهره معروف بود همان خانم دباغ است.
لازم بذکر است در ابتدای مراسم «عصر خاطره با هنر مبارزه» از مرضیه و رضوانه حدیدچی(دباغ) به خاطر مبارزاتی که در انقلاب اسلامی داشتند تقدیر به عمل آمد.
صدرعاملی در ادامه داستان آشنایی با امیرقوی دل را اینگونه بازگو کرد: من و امیر در سینما همکاری میکردیم. او تنها کسی بود که در سینما میشناختم. شیفته او بودم. او در حسرت ساخت یک فیلم سینمایی بود اما این فرصت به او داده نمی شد. به محض وقوع انقلاب در ایران با امام از نوفل لوشاتو به ایران آمدم. گزارشها و تصاویری که در آن پرواز هوایی گرفتم در روزنامه اطلاعات ثبت شد. قویدل سه روز بعد به من گفت که میخواهد فیلم بسازد.
وی افزود: من خبرنگار پارلمانی بودم. داستان فرار یک سرباز از ارتش را خوانده بودم. با قاسم دهقان سنگستانی دو روز مصاحبه کردم و پیشنهاد ابن سوژه را به قویدل دادم. ابتدا میخواستیم مستند 25 دقیقهای بسازیم. شرط گذاشتم همه بازیگران و عوامل افراد واقعی باشند.
تهیهکننده «خونبارش» اضافه کرد: حتی کسی که دهقان را لو داده بود آمد و نقش خودش را در فیلم بازی کرد. این فیلم باعث شد که چند نفر از مسئولان ارتش از اعدام نجات پیدا کنند. آنها زندانی بودند و دهقان شهادت داد که انها گفته بودند تفنگها را بالا بگیریم و به مردم شلیک نکنید.
صدرعاملی با تاکید بر اینکه فیلمش بدون اجازه پخش شد گفت: 5 ماه تدوین این فیلم طول کشید. بعد از انجام ان به پاریس آمدم. صدا و سیما بدون اطلاع من 2000 نسخه 16 میلیمتری از این فیلم را در مساجد پخش کرده بود. نسخه 35 میلیمتری را یکنفر دیگر در مساجد پخش کرد.
وی افزود: تمام این فیلم مستند بازسازی شده بود. برای صحنه تظاهرات 12 هزار نفر با شور و شوق به صحنه آمدند. بعد از این فیلم، سینمای انقلاب تحت تاثیر سینمای دفاع مقدس قرار گرفت.
صدرعاملی در ادامه در پاسخ به سوال طالبزاده که چرا دیگر فیلمی در مورد انقلاب ساخته نشد تصریح کرد: اولین فیلمی که من کارگردانی کردم فیلم رهایی بود ولی برخورد سردی با من شد. من برای «خونبارش» تجلیل نشدم اما یک تنه ایستادم. من و قویدل هیچکدام برای این کار دستمزد نگرفتیم.
در ادامه طالبزاده بازبینی آثار انقلاب اسلامی بعد از 34 را نشانه تثبیت جمهوری اسلامی دانست و گفت: شتاب زمان عاملی بود که باعث شد ما به بررسی این آثار نپردازیم. اما اکنون ایران به عنوان کشوری که تثبیت شده است شناخته میشود. این تثبیت به دلیل نیروی اقتصاد و نظامی یا دیگر نیروها نیست بلکه به دلیل عقیده ای است که در مردم وجود دارد. بعد از 34 سال ایران جا افتاده و باید آثار انقلاب را بازبینی کرد.
صدرعاملی در انتها گفت: «خونبارش» سفارش هیچکس و هیچجا نیست. شور و شر خبرنگاری بود که باعث شد از مردم استفاده کنیم. سینما مدیون امیر قویدل است. اگر کارنامه و دغدغه این فرد را ببینیم می فهمیم که بدور از دستهبندی سیاسی فیلم میساخت و مظلوم واقع شد. سینمای ایران به راحتی به جایگاهی که الان دارد نرسید. سینمای ایران با کشف شهود و تلاشهای فردی به اینجا رسید.
در انتهای برنامه یادبودهایی به مرضیه دباغ، رضوانه دباغ، راما قویدل، رسول صدرعاملی، مالک سراج، علی دانشی مقدم و پرویز رمضانی اهدا شد.