به گزارش گروه فرهنگی مشرق، وقایع اجتماعی در ادبیات ایران منعکس نمیشود و این موضوع جدیدی نیست. این موضوع در حالی اتفاق میافتد که نویسندگان و ادیبان کشورهای دیگر هرچند با نظام و حکومت کشور خود همخوانی هم ندارند اما در برابر موضوعات و به خصوص مباحث انسانی چشم فرو نمیبندد و سکوت پیشه نمیکنند. این موضوع را به بهترین شکل می توان در میان نویسندگان فرانسوی در زمان دولت دست نشانده دید.
بیش از دو دهه از فاجعه انسانی حمله ناو آمریکایی به هواپیمای مسافربری ایرباس ایران میگذرد و هنوز اثری در خور توجه در این موضوع دیده نمیشود. مقامات فرهنگی ایران خود را سرگرم موضوعاتی کردند که گاه دغدغه و نیاز جامعه کنونی نیست و نویسندگان ما هم در این وادی انسانی قلم نزدهاند. موضوع کشته شدن 66 کودک و 51 زن و در کل 298 انسان در حمله نظامیان آمریکا موضوعی ملی است و به جریان و تفکر خاصی بستگی ندارد و نمیتوان انجام وظیفه در این عرصه را محدود و منحصر به عده و جریانی خاص کرد. سکوت و کوتاهی در برابر موضوعاتی همچون واقعه طبس، حادثه هفتم تیرماه و ... هم وجود دارد.
دوازدهم تیرماه 1367 شمسی برابر با سوم ژوئیه 1988 میلادی، هواپیمای مسافری ایرباس ایران که از بندرعباس عازم دُبی بود، بر فراز آب های خلیج فارس و در نزدیکی جزیره «هنگام» مورد هجوم یگان های دریایی متجاوز آمریکایی مستقر در آب های خلیج فارس قرار گرفت و سقوط کرد.
از تعدادی از نویسندگان جریان روشنفکری درباره این که چرا آنها و دیگر نویسندگان ایرانی درباره این فاجعه کار شایستهای انجام ندادهاند پرسیدیم و جواب آنها را نیز شنیدیم. برخی از آنها معتقد بودند که ممیزی و شرایط جامعه مانع اصلی نوشتن درباره این موضوعات است امری که علی دهباشی آن را رد میکند و معتقد است این مسائل انسانی است و ربطی به سیاستهای دولتی ندارد و نویسندگان باید به وظیفه خود در این باره عمل کنند.
*دهباشی: جامعه روشنفکری ایران در مقابل این فاجعه سکوت کرد
علی دهباشی درباره سکوت جامعه ادبی در برابر فاجعه 12 تیرماه گفت: این حادثه دردناک از سوی مدعیان حقوق بشر انجام شد و جامعه نویسندگان و روشنفکران در برابر این موضوع سکوت پیشه کردند. مسافران غیر نظامی که خواهران، برادران، پدران و مادران ما در برابر حملات نظامی آمریکا قرار گرفتند و دنیا سکوت کرد. این موضوع به اعتراضات جوانان در مقطعی محدود ماند و از سوی نویسندگان عکس العمل در خوری در جهت محکومیت این عمل انجام نشد.
وی با بیان اینکه در مورد این مسئله مجامع حقوق بشر نشان دادند که بی طرف نیستند، خاطرنشان کرد: جای دارد جامعه هنری در مناسبتی به صورت جدی نسبت به این حادثه دردناک عکس العمل نشان دهد و نمایشگاههای نقاشی برپا شود، کتابهایی به رشته تحریر درآید، تئاتری اجرا شود و کنسرتی برگزار شود.
دهباشی با اشاره به اینکه فجایع و حقایق زیادی پیرامون ما اتفاق میافتد و غفلت و کوتاهی صورت میگیرد، تصریح کرد: در کشورهای اروپایی وقتی دو نفر در کوچهای میمیرند از سوی جریانات موافق و مخالف مورد توجه قرار میگیرد ولی جامعه روشنفکری ما در برابر قتل عام توسط ارتش امریکا که ارتباطی به ایران و موافق یا مخالف بودن با دولت ایران ندارد و مسئله ایانسانی و ملی است، سکوت کردهاند و یادشان رفته این سرنشینان هم مذهب و هم خانواده ما بودند.
این فعال فرهنگی عدم پرداختن به این موضوع را مرتبط با سیاستهای دولت و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نخواند و گفت: موضوعات این چنینی ارتباطی با ممیزیها و حذف کردنها در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ندارد و فراتر از مسائل شخصی است و حمله عراق به ایران یا حمله امریکا به سرنشینان غیرنظامی مسائل ملی و دغدغه شخصی است.
وی بیان کرد: باید از روشنفکران و نویسندگان در تمام دنیا بیاموزیم و ببینیم وقتی حمله خارجی در کشوری اتفاق میافتد روشفنکر اسپانیایی، انگلیسی و ... که ممکن است با نظام حکومت خود در تقابل باشد، چگونه رفتار میکند.
* جواد مجابی: نویسندگان دغدغه دارند اما به خاطر ممیزی نمینویسند!
جواد مجابی نویسنده، شاعر، طنزپرداز و نقاش هم درباره عدم انعکاس وقایع اجتماعی در ادبیات ایران، گفت: وقتی فرد آزاد نباشد و درباره مطلبی که می نویسد احساس آزادی نکند پس در برابر بسیاری از مسائل سکوت میکند و بسیاری از حرفهایی هم که باید زده شود را نمیزند. به طور نمونه من در سال 68 کتابی درباره جنگ نوشتم و بعد از گذر زمان که در ممیزی ماند در حالی که مسائلی همچون جنگ در ایامی که تازه جنگ به اتمام رسیده نیاز جامعه است.
وی با بیان اینکه من هم مانند همه ایرانیان در برابر کشتار غیرنظامیان ایران متاثر شدم، تصریح کرد: این موضوعات باعث میشود نویسندگان هرچند که نسبت به مسئلهای دغدغه داشته باشند اما حرفهایشان را نزنند.
* محمود دولتآبادی: احساس انزجار میکنم ولی دست نویسندگان بسته است
محمود دولت آبادی نویسنده صاحب نام معاصر هم دلیل کوتاهی در این عرصه را ممیزیهای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی خواند و تصریح کرد: هر بشری که کشته میشود من به عنوان یک آدم میمیرم و زنده میشوم و از جنایتها در حق انسانهای بی گناه احساس انزجار میکنم اما سیاستها دست نویسندگان را بسته است.
وی سیاستهای اداره کتاب ارشاد را ممیزی ندانست و گفت: من درباره جنگ و موضوع دفاع مقدس هم کتابی تالیف کردم اما اجازه چاپ نمیدهند و این فعالیت ممیزی نیست بلکه ممنوعیت از انجام فعالیت است.
این نویسنده خاطرنشان کرد: در همان ایام هیئتی از نویسندگان اروپایی به ایران آمدند و مراسمی در شهر شیراز برگزار شد که من به عنوان مهمان دولت ایران در این مراسم به سخنرانی درباره این فاجعه انسانی پرداختم که شاید دولت هنوز این تصاویر را در ارشیو خود نگاه داشته باشد.
*چهلتن: نوشتن درباره فاجعه 12تیر برای شرایط عادی است؛ الان شرایط عادی نیست!
امیرحسن چهلتن نویسنده صاحب سبک هم با بیان اینکه سانسورها اجازه پرداختن به موضوعات اجتماعی را نمیدهد، گفت: پرداختن به موضوعات اجتماعی و انسانی مانند فاجعه 12 تیرماه برای شرایط عادی است، وقتی شرایط ما عادی نیست و کتابها سالیان دراز در اداره کتاب خاک میخورند پس نمیتوان انتظار تبلور مواردی را در ادبیات داشت که بایستی باشند.
وی با اشاره به رمان «آمریکاکشی در ایران» که از سال 85 در وزارت ارشاد مانده است، خاطرنشان کرد: من در زمینههای مختلفی اثر دارم اما سانسورها نمیگذارد که این آثار به بازار راه پیدا کنند. این رمان هم تاکنون به زبانهای عربی، آلمانی، نروژی و انگلیسی ترجمه و چاپ شده است اما قابلیت چاپ در ایران نیافته است.
چهلتن درباره دلیل عدم مجوزگیریها میگوید: نویسندگانی همانند من با وزیر و مقامات عالی رتبه در ارتباط نیستند و تنها پاسخگوی ما منشی اداره کتاب است که فقط میگوید منتظر باشید!
وی با بیان اینکه من به عنوان یک نویسنده وظیفه خود میدانم تا درباره وقایعی مانند حمله به هواپیمای مسافری ایرباس ایران بنویسم، تصریح کرد: اتفاقات خوب و بد باید نوشته شوند و نویسندگان از ابعاد مختلف به موضوعات بپردازند اما نباید رابطه قهرآمیز در برابر این اتفاقات بایستد.
* لیلی فرهادپور: اگر درباره این مسائل بنویسیم انگ حکومتی بودن میخوریم!
لیلی فرهادپور از نویسندگان هم دلیل نپرداختن موضوعات این چنینی در عرصه ادبیات را انحصار طلبی نهادهایی مانند سازمان تبلیغات اسلامی، حوزه هنری و انتشارات سوره مهر خواند و مدعی شد: تاکنون درباره موضوعات این چنینی در ادبیات غیر وابسته به حوزه هنری اتفاقی نیافتاده است و فقط سوره مهر چند جلد کتاب چاپ کرده است. هنرمندان و نویسندگان موضوعات این چنینی را فراموش نکردهاند و در یاد دارند.
وی افزود: مسائلی مانند حمله به مسافران غیرنظامی، فلسطین، غزه و ... دولتی نیستند و با سازماندهیها نمیتوان تبلیغ کرد چون نتیجه عکس حاصل میشود. بلکه باید اجازه داد نویسنده بر روی دغدغههای خود کار کند.
این نویسنده با بیان اینکه شرایط به گونهای پیش رفته که اگر کسی درباره موضوعات این چنینی که از دغدغههای همه افراد است مطلبی بنویسد انگ دولتی و حکومتی بودن میخورد، خاطرنشان کرد: البته نویسنده نباید وظیفه خود را فراموش کند و گردن افراد و نهادی بیاندازد اما متاسفانه بسیاری از آثار پشت سد اداره کتاب میماند.
فرهادپور ممیزیها را ممیزی مطالب و کتابها ندانست و گفت: ممیزی از خود مترجم و نویسنده شروع میشود. به طور نمونه من چند سال پیش کتابی درباره عراق که کتابی ضد امپریالیسم و در ضدیت با آمریکا است را ترجمه کردم اما مجوز نگرفت و دلیل این عدم مجوز فقط نام «لیلی فرهادپور» به عنوان مترجم است و اگر توسط هر فرد دیگری این ترجمه صورت گرفته بود به حتم چاپ شده بود.
وی ادامه داد: سازمان تبلیغات و حوزه هنری باید از این انحصارطلبی بکاهد تا ناشر خصوصی هم به چاپ کتابهای این چنینی اقبالی نشان دهد.
منبع:فارس
بیش از دو دهه از فاجعه انسانی حمله ناو آمریکایی به هواپیمای مسافربری ایرباس ایران میگذرد و هنوز اثری در خور توجه در این موضوع دیده نمیشود. مقامات فرهنگی ایران خود را سرگرم موضوعاتی کردند که گاه دغدغه و نیاز جامعه کنونی نیست و نویسندگان ما هم در این وادی انسانی قلم نزدهاند. موضوع کشته شدن 66 کودک و 51 زن و در کل 298 انسان در حمله نظامیان آمریکا موضوعی ملی است و به جریان و تفکر خاصی بستگی ندارد و نمیتوان انجام وظیفه در این عرصه را محدود و منحصر به عده و جریانی خاص کرد. سکوت و کوتاهی در برابر موضوعاتی همچون واقعه طبس، حادثه هفتم تیرماه و ... هم وجود دارد.
دوازدهم تیرماه 1367 شمسی برابر با سوم ژوئیه 1988 میلادی، هواپیمای مسافری ایرباس ایران که از بندرعباس عازم دُبی بود، بر فراز آب های خلیج فارس و در نزدیکی جزیره «هنگام» مورد هجوم یگان های دریایی متجاوز آمریکایی مستقر در آب های خلیج فارس قرار گرفت و سقوط کرد.
از تعدادی از نویسندگان جریان روشنفکری درباره این که چرا آنها و دیگر نویسندگان ایرانی درباره این فاجعه کار شایستهای انجام ندادهاند پرسیدیم و جواب آنها را نیز شنیدیم. برخی از آنها معتقد بودند که ممیزی و شرایط جامعه مانع اصلی نوشتن درباره این موضوعات است امری که علی دهباشی آن را رد میکند و معتقد است این مسائل انسانی است و ربطی به سیاستهای دولتی ندارد و نویسندگان باید به وظیفه خود در این باره عمل کنند.
*دهباشی: جامعه روشنفکری ایران در مقابل این فاجعه سکوت کرد
علی دهباشی درباره سکوت جامعه ادبی در برابر فاجعه 12 تیرماه گفت: این حادثه دردناک از سوی مدعیان حقوق بشر انجام شد و جامعه نویسندگان و روشنفکران در برابر این موضوع سکوت پیشه کردند. مسافران غیر نظامی که خواهران، برادران، پدران و مادران ما در برابر حملات نظامی آمریکا قرار گرفتند و دنیا سکوت کرد. این موضوع به اعتراضات جوانان در مقطعی محدود ماند و از سوی نویسندگان عکس العمل در خوری در جهت محکومیت این عمل انجام نشد.
وی با بیان اینکه در مورد این مسئله مجامع حقوق بشر نشان دادند که بی طرف نیستند، خاطرنشان کرد: جای دارد جامعه هنری در مناسبتی به صورت جدی نسبت به این حادثه دردناک عکس العمل نشان دهد و نمایشگاههای نقاشی برپا شود، کتابهایی به رشته تحریر درآید، تئاتری اجرا شود و کنسرتی برگزار شود.
دهباشی با اشاره به اینکه فجایع و حقایق زیادی پیرامون ما اتفاق میافتد و غفلت و کوتاهی صورت میگیرد، تصریح کرد: در کشورهای اروپایی وقتی دو نفر در کوچهای میمیرند از سوی جریانات موافق و مخالف مورد توجه قرار میگیرد ولی جامعه روشنفکری ما در برابر قتل عام توسط ارتش امریکا که ارتباطی به ایران و موافق یا مخالف بودن با دولت ایران ندارد و مسئله ایانسانی و ملی است، سکوت کردهاند و یادشان رفته این سرنشینان هم مذهب و هم خانواده ما بودند.
این فعال فرهنگی عدم پرداختن به این موضوع را مرتبط با سیاستهای دولت و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نخواند و گفت: موضوعات این چنینی ارتباطی با ممیزیها و حذف کردنها در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ندارد و فراتر از مسائل شخصی است و حمله عراق به ایران یا حمله امریکا به سرنشینان غیرنظامی مسائل ملی و دغدغه شخصی است.
وی بیان کرد: باید از روشنفکران و نویسندگان در تمام دنیا بیاموزیم و ببینیم وقتی حمله خارجی در کشوری اتفاق میافتد روشفنکر اسپانیایی، انگلیسی و ... که ممکن است با نظام حکومت خود در تقابل باشد، چگونه رفتار میکند.
* جواد مجابی: نویسندگان دغدغه دارند اما به خاطر ممیزی نمینویسند!
جواد مجابی نویسنده، شاعر، طنزپرداز و نقاش هم درباره عدم انعکاس وقایع اجتماعی در ادبیات ایران، گفت: وقتی فرد آزاد نباشد و درباره مطلبی که می نویسد احساس آزادی نکند پس در برابر بسیاری از مسائل سکوت میکند و بسیاری از حرفهایی هم که باید زده شود را نمیزند. به طور نمونه من در سال 68 کتابی درباره جنگ نوشتم و بعد از گذر زمان که در ممیزی ماند در حالی که مسائلی همچون جنگ در ایامی که تازه جنگ به اتمام رسیده نیاز جامعه است.
وی با بیان اینکه من هم مانند همه ایرانیان در برابر کشتار غیرنظامیان ایران متاثر شدم، تصریح کرد: این موضوعات باعث میشود نویسندگان هرچند که نسبت به مسئلهای دغدغه داشته باشند اما حرفهایشان را نزنند.
* محمود دولتآبادی: احساس انزجار میکنم ولی دست نویسندگان بسته است
محمود دولت آبادی نویسنده صاحب نام معاصر هم دلیل کوتاهی در این عرصه را ممیزیهای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی خواند و تصریح کرد: هر بشری که کشته میشود من به عنوان یک آدم میمیرم و زنده میشوم و از جنایتها در حق انسانهای بی گناه احساس انزجار میکنم اما سیاستها دست نویسندگان را بسته است.
وی سیاستهای اداره کتاب ارشاد را ممیزی ندانست و گفت: من درباره جنگ و موضوع دفاع مقدس هم کتابی تالیف کردم اما اجازه چاپ نمیدهند و این فعالیت ممیزی نیست بلکه ممنوعیت از انجام فعالیت است.
این نویسنده خاطرنشان کرد: در همان ایام هیئتی از نویسندگان اروپایی به ایران آمدند و مراسمی در شهر شیراز برگزار شد که من به عنوان مهمان دولت ایران در این مراسم به سخنرانی درباره این فاجعه انسانی پرداختم که شاید دولت هنوز این تصاویر را در ارشیو خود نگاه داشته باشد.
*چهلتن: نوشتن درباره فاجعه 12تیر برای شرایط عادی است؛ الان شرایط عادی نیست!
امیرحسن چهلتن نویسنده صاحب سبک هم با بیان اینکه سانسورها اجازه پرداختن به موضوعات اجتماعی را نمیدهد، گفت: پرداختن به موضوعات اجتماعی و انسانی مانند فاجعه 12 تیرماه برای شرایط عادی است، وقتی شرایط ما عادی نیست و کتابها سالیان دراز در اداره کتاب خاک میخورند پس نمیتوان انتظار تبلور مواردی را در ادبیات داشت که بایستی باشند.
وی با اشاره به رمان «آمریکاکشی در ایران» که از سال 85 در وزارت ارشاد مانده است، خاطرنشان کرد: من در زمینههای مختلفی اثر دارم اما سانسورها نمیگذارد که این آثار به بازار راه پیدا کنند. این رمان هم تاکنون به زبانهای عربی، آلمانی، نروژی و انگلیسی ترجمه و چاپ شده است اما قابلیت چاپ در ایران نیافته است.
چهلتن درباره دلیل عدم مجوزگیریها میگوید: نویسندگانی همانند من با وزیر و مقامات عالی رتبه در ارتباط نیستند و تنها پاسخگوی ما منشی اداره کتاب است که فقط میگوید منتظر باشید!
وی با بیان اینکه من به عنوان یک نویسنده وظیفه خود میدانم تا درباره وقایعی مانند حمله به هواپیمای مسافری ایرباس ایران بنویسم، تصریح کرد: اتفاقات خوب و بد باید نوشته شوند و نویسندگان از ابعاد مختلف به موضوعات بپردازند اما نباید رابطه قهرآمیز در برابر این اتفاقات بایستد.
* لیلی فرهادپور: اگر درباره این مسائل بنویسیم انگ حکومتی بودن میخوریم!
لیلی فرهادپور از نویسندگان هم دلیل نپرداختن موضوعات این چنینی در عرصه ادبیات را انحصار طلبی نهادهایی مانند سازمان تبلیغات اسلامی، حوزه هنری و انتشارات سوره مهر خواند و مدعی شد: تاکنون درباره موضوعات این چنینی در ادبیات غیر وابسته به حوزه هنری اتفاقی نیافتاده است و فقط سوره مهر چند جلد کتاب چاپ کرده است. هنرمندان و نویسندگان موضوعات این چنینی را فراموش نکردهاند و در یاد دارند.
وی افزود: مسائلی مانند حمله به مسافران غیرنظامی، فلسطین، غزه و ... دولتی نیستند و با سازماندهیها نمیتوان تبلیغ کرد چون نتیجه عکس حاصل میشود. بلکه باید اجازه داد نویسنده بر روی دغدغههای خود کار کند.
این نویسنده با بیان اینکه شرایط به گونهای پیش رفته که اگر کسی درباره موضوعات این چنینی که از دغدغههای همه افراد است مطلبی بنویسد انگ دولتی و حکومتی بودن میخورد، خاطرنشان کرد: البته نویسنده نباید وظیفه خود را فراموش کند و گردن افراد و نهادی بیاندازد اما متاسفانه بسیاری از آثار پشت سد اداره کتاب میماند.
فرهادپور ممیزیها را ممیزی مطالب و کتابها ندانست و گفت: ممیزی از خود مترجم و نویسنده شروع میشود. به طور نمونه من چند سال پیش کتابی درباره عراق که کتابی ضد امپریالیسم و در ضدیت با آمریکا است را ترجمه کردم اما مجوز نگرفت و دلیل این عدم مجوز فقط نام «لیلی فرهادپور» به عنوان مترجم است و اگر توسط هر فرد دیگری این ترجمه صورت گرفته بود به حتم چاپ شده بود.
وی ادامه داد: سازمان تبلیغات و حوزه هنری باید از این انحصارطلبی بکاهد تا ناشر خصوصی هم به چاپ کتابهای این چنینی اقبالی نشان دهد.
منبع:فارس