مرتضی عباسی ، مسئول واحد مخابرات گردان عمار
ابراهیم اصفهانی، فرمانده ی گردان عمار
احمد خرمی شاد، معاون گردان عمار
نام گردانی که این عزیزان در آن عضویت داشته اند، یاد آور آن بخش از خطبه ی ۱۸۲ نهج البلاغه است که ،اميرمؤمنان ( ع ) در کوفه بر روی سنگ هائی که برايش نصب کرده بودند ايستاد و پس از بیان خطبه ای قرا، فرمود:
بنده گان نيك خدا،عزم رحيل كردند. متاع اندك ناپايدار اين جهان را به نعمت فراوان و پايان ناپذير آخرت فروختند.برادران ما كه خونشان در صفين ريخته شد،اگر امروز زنده نيستند،زيان نكرده اند تا اندوهگين شوند و شرنگ تيره گون جفاى دشمن را بياشامند.به خدا سوگند با خدا ديدار كردند و خدا مزدهاي شان را بتمامى بداد و پس از ترسان بودن به سراى امانشان درآورد.
كجايند برادران من كه قدم در راه نهادند و همراه حق درگذشتند؟
عمار بن ياسر كجاست؟
ابن تيهان كجاست؟
ذو الشهادتين كجاست؟
كجايند همانندان ايشان،برادرانمان كه با هم مرگ پيمان بستند و سرهاي شان به سوى بزه كاران فرستاده شد.
سپس،على(ع)دست در محاسن شريف و كريم خود زد و در گريه شد و بسيار گريست.سپس، فرمود:
دريغا بر برادران من،كه قرآن تلاوت كردند و آن را نيكو آموختند و در آنچه واجب بود، انديشيدند و بر پايش داشتند و سنت را زنده ساختند و بدعت را مي رانيدند و چون به جهاد دعوت شدند،اجابت كردند و به پيشواى خود اعتماد نمودند و از او پيروى كردند.
سپس،به آواز بلند ندا درد داد:
«الجهاد الجهاد»،اى بندگان خدا.بدانيد كه من امروز لشكر مى آرايم.هر كه خواهد كه با اين سپاه به سوى خدا در حركت آيد به لشكرگاه روى نهد.»
شادی روحشان صلوات