جیمز ناکتوی در 1948 در سیراکیوز نیویورک به دنیا آمد و در ماساچوست بزرگ
شد. بین سالهای 1966 تا 1970 در رشتههای علوم سیاسی و تاریخ هنر به تحصیل
پرداخت. این دوره مقارن با زمانی است که گرایشهای اساسی رادیکال در
دانشگاههای امریکا وجود داشت و ناکتوی نیز از استنشاق این فضا و جنبشهای
دانشجویی بیبهره نماند. بعد از اتمام تحصیلاتش با یک کشتی بازرگانی به مدت
شش ماه دور اروپا را گشت. او در این کشتی به کار ظرفشویی اشتغال داشت. در
خلال همین دوران بود که در پی دیدن عکسهایی از جنگ ویتنام و تاثیرشان بر
مردم و سیاستهای دولت امریکا تصمیم گرفت به عکاسی روی آورد.
او یک عکاس خودآموخته است که از طریق خواندن کتابهای آموزش عکاسی، ظهور نگاتیو را یاد گرفت و برای چاپ عکسهایش تاریکخانه اجاره میکرد و مهمتر از همه اینکه با نگاه کردن به عکسهای دیگر عکاسان از آنها بسیار میآموخت.
ناکتوی در 1976 فعالیتاش را در نیومکزیکو با عکاسی در روزنامهای محلی آغاز کرد. او در دوره کاریاش درگیریهای بسیاری را از سراسر جهان گزارش کرده و از 1984 عکاس قراردادی مجله تایم بوده است. وی تاکنون 5 بار مدال طلای جایزه رابرت کاپا، 2 بار جایزه عکس خبری جهان (ورلد پرس فوتو) و جایزه آلفرد آیزناشتاین را از آن خود کرده است. در اینجا عکسهای این عکاس از حادثه 11 سپتامبر و توضیحاتی از او درباره سیاستهای آمریکا که مربوط به این حادثه است، آمده:
سلسله جنگ
«تقریباً همه جنگهایی که در آن بودهام، پارتیزانی بودهاند و مثل جنگ ویتنام یا جنگ خلیج فارس، کلاسیک نبودهاند. آن جنگها معمولاً جنگ آزادیخواهی، درگیریهای قومی یا جنگ کشورهای در حال توسعه مثل آفریقای مرکزی، سریلانکا، بوسنی، چچن، رواندا و آفریقای جنوبی بودند.
وقتی از جنگهای لبنان، جنگ افغانستان علیه روسها، جنگ داخلی افغانها یا هر دو انتفاضه فلسطینیها عکاسی میکردم، تصورم این بود که هر کدامشان داستانی متفاوت دارند. اما 11 سپتامبر 2001 متوجه شدم که همیشه از یک داستان عکاسی میکردم و این ماجرا هم آخرین مرحله آن داستان بود. آن اتفاق تبلور تاریخ 20 سال گذشته بود که تجربه کرده بودم.
وظیفه رسانهها، آگاهیبخشی درباره عواقب یک سیاست، علت و معلول و نتایج انجام دادن یا ندادن یک عمل است. میتوان گفت حادثه 11 سپتامبر بر شکست روزنامهنگاری (رسانهای) تأکید داشت. البته منظورم این نیست که روزنامهنگاران نتوانستند کارشان را خوب انجام دهند. برعکس عقیده دارم آنها با وجود خطرات جانی و شرایط کاری خیلی بد، به طور چشمگیری خوب عمل کردند. اما مسئله بالاتر از این حرفهاست. درک جامعه از کار روزنامهنگاران تا حد زیادی به عملکرد دولت، تجارت و فرهنگ برمیگردد. 11 سپتامبر نشان از شکست رهبری سیاسی ما، سیاست خارجی ما و ناتوانی جامعه ما از درک آنچه امروز کاملاً روشن است، دارد. درک این نکته که ما بخشی از این دنیا هستیم و آنچه میکنیم و نمیکنیم در آنچه میبینیم و نمیبینیم، تأثیر جدی دارد. تازه حالا داریم تلاش میکنیم این اتفاق را در ذهن خود حلاجی کنیم و این در حالی است که دهههای متوالی این اتفاقات تکرار شده و روزنامهنگاران ما را از همه آنها آگاه کردهاند.
همه آن درگیریها، زنجیرهای را تشکیل میدادند که از حلقههایش مدت زمان زیادی است گزارش و عکس تهیه میشود. با این حال پیامدهای آن هرگز به خوبی درک نشدهاند. وقتی به گذشته نگاه میکنیم، میفهمیم اوضاع میتوانست به شکل دیگری پیش برود، اگر به چیزهایی که از آنها غافل شدهایم، توجه بیشتری میکردیم. ...» (جیمز ناکتوی)