به گزارش سرویس فرهنگی مشرق به نقل از مهر، در صد و پنجمین نشست در حلقه رندان که عصر یکشنبه 26 خرداد در حوزه هنری برگزار شد، شاعران و طنزپردازانی همچون عباس احمدی از شهر قم، عباسعلی ذوالفقاری، مهران حسینی از قزوین، مژگان مطهری، ناصر فیض، مجردزاده كرمانی، رضا احسان پور، كاوه جوادی، امید مهدینژاد، فرامرز ریحانصفت، حامد عسگری، بابك احمدی، معصومه پاك روان، سعیده موسویزاده از مشهد، اسماعیل امینی و حامد اسحاقی به شعرخوانی پرداختند.
رضا احسان پور نیز شعری كه حاصل چت او و مصطفا حسنزاده بود را خواند كه در زیر می آید:
درد و درمان، كلید روحانی
سخت و آسان، كلید روحانی
خضر دوران، جناب روحانی
آب حیوان، كلید روحانی
مرد و زن هر دو عاشقش هستند
حور و غلمان، كلید روحانی
دست رعیت كلید روحانی
دست سلطان كلید روحانی
نرسد ناگهان-زبانم لال-
دست شیطان كلید روحانی
در تمامی عرصهها بیشك
مرد میدان، كلید روحانی
به نبرد ایستاده لشگر قفل
با دو گردان كلید روحانی
از عبایش طلوع كرد شبی
ماه تابان، كلید روحانی
توی دستش گرفت و بالا برد
گفت: هان! هان! كلید روحانی!
بچه از روبروی تلویزیون
گفت: مامان! كلید روحانی!
عارفان حق زنان به هم گفتند:
شاه عرفان كلید روحانی
به عزیزان كسی شنیدم گفت:
ای عزیزان! كلید روحانی!
روز بعدش نوشته بود كسی
پشت نیسان، كلید روحانی
توی سمنان، كلید روحانی
در خراسان، كلید روحانی
هم به گرگان رسیده شهرت او
هم به زنجان، كلید روحانی
میخورد هم به قفل استانها
هم به تهران، كلید روحانی
گشتهام دورِ سرزمینم را
كل ایران، كلید روحانی
ماندهام تا كنون چرا اصلاً
مانده پنهان كلید روحانی؟
به گمانم كه بوده تا الان
زیر گلدان، كلید روحانی
ای سخنران سخن كه میرانی
بوق و فرمان كلید روحانی
بوق و فرمان كه هیچ باید گفت:
میل گاردان كلید روحانی!
میخ آری، ولی نخواهد رفت
توی سیمان كلید روحانی
یك نفر كرد توی سیمان، شد
درب و داغان كلید روحانی
نان ما آجر است گرچه شده است
آجرش نان، كلید روحانی!
ساقیا میدهی به ما پس كی
جامی از آن كلید روحانی؟
یا به باغم مریز دانهی قفل
یا بباران كلید روحانی
هر سه تایش هزار تومان است
مفت و ارزان، كلید روحانی
كمتر از لنگه كفش كهنه كه نیست
در بیابان كلید روحانی
مصرعی محض واج آرایی
كشك كاشان كلید روحانی!
طبع ما ته كشیده و رفته است
رو به پایان كلید روحانی
نیتم شعر بود و آخر شد
كش تنبان كلید روحانی!
لاجرم قفل ما و دست شما
آه یاران! كلید روحانی...
در این برنامه ناصر فیض، مدیر دفتر طنز حوزه هنری شعری از كتاب تازه خود با عنوان فیض بوك خواند كه به شرح زیر است:
در خانه ما رونق اگر نیست صفا هست» / اما كسی از بنده نپرسیده چرا هست؟!
یك علتش این است كه در كوچه پشتی / همسایه فرهیختهای مثل شما هست!
یك علتش آن است كه در هیچ مكانی / آن قدر صفا نیست كه در خانه ما هست
كمبود نداریم در این خانه كه هر قدر / لازم بشود داخل این خانه هوا هست
از حیث ادای صدقه هیچ غمی نیست / از بس كه سر راه تو انواع گدا هست
صد شكر خدا را كه در این خانه شب و روز / هر چند غذا نیست ولی میل غذا هست
ما بنده اوییم، نه بند شكم خویش / خرما هم اگر نیست، غمی نیست خدا هست
در خانه ما مثل شما ملت ایران / از چاپ یكم تا صد و هشتادم «دا» هست
دنیا به دو قسمت شده تقسیم / كه هر كس ، خواننده «دا» و «من او» نیست یا هست
شادیم كه در یاد شماییم به هر حال / چون مرغ كه در شادی و هنگام عزا هست
هر بار به عذری نرسید از تو پیامی! / تی پاكس چه كاره ست، اگر باد صبا هست؟!
هر چند جزایی نشود شامل حالی / آنقدر مهم نیست قوانین جزا هست!
كاوه جوادیه شاعر و طنزپرداز نیز شعر خوانی خود را با بیت «به نا امیدی از این در مرو، امید اینجاست / فزون تر از عدد قفلها،كلید اینجاست» آغاز كرد.
حامد عسگری نیز در این برنامه ترانهایی عاشقانه خواند.
همچنین اسماعیل امینی شعر طنزی خواند كه به شرح زیر است:
انتخابات است جانم جان! مهم شد كار مردم / عكس كاندیدا چه خندان است بر دیوار مردم
آنكه بر دیدار مردم وقت چندین ماهه میداد/ این زمان بسیار مشتاق است بر دیدار مردم
بحث و نقد و گفتوگو و پرسش و پاسخ، چه جالب / بعد چندین سال حالا شد مهم افكار مردم
این مهم را یادتان باشد مهم است این مهم است / پای هر نطقی فقط جمعیت بسیار مرد
عاشق افسانههای من همه اصناف ملت / حامی برنامههای من همه اقشار مردم
لایق پست ریاست هركجا باشد منم من / آمدم این بار با پیگیری و اصرار مردم
آمدم با یك سبد برنامه سنگین و پربار/ تا سر وسامان بگیرد كار مردم بار مردم
با همین برنامه در یك هفته كاری میكنم من / كه شود رنگینتر از افسانهها بازار مردم
بیمه خواهد بود در دوران من هرچیز و هر كس / كفش مردم، كیف مردم، عینك و شلوار مردم
گشت نسبتیابی و اینها شود تعطیل یعنی / دولت ما را چه كار است آن زمان با یار مردم؟
هست آزادی در آن دوران چنان كه در خیابان / هیچ ماموری نباشد خیره در دلدار مردم
آدمی گر چه ادا اطوار هم دارد ولیكن / دولت من نیست پیگیر ادا اطوار مردم
میدهم پول و طلا هرماه یك گونی به هركس / تا شود لبریز از پول و طلا، انبار مردم
مطمئنم در زمان دولت كارآفرینم / چند شغله میشوند آن عده بیكار مردم
به به از برنامه من، جامع و بینقص و روشن / خیره شد از نور این برنامه چشم و چار مردم
اقتصاد و اجتماع و كار و فرهنگ و سیاست / این من، این برنامهام، شفاف در انظار مردم
سطر سطر آن پر از ظرفیت و تهدید و فرصت / این سخنها گر چه رایج نیست در گفتار مردم
راهبرد و چالش و پیچیدگیهایی از این دست / حد این برنامهها بالاتر از پندار مردم
راهكار و اولویت، بااهمیت، اساسی / میدهد برنامه ام تغییر در رفتار مردم
دولت من دولت پاك است از آلودگیها / میشود حتی مفید و بیضرر سیگار مردم
توپ خواهد شد نه تنها وضع انسانها كه حتی / چاق و چله توی گله، بره پروار مردم