مشرق - در مقاطع مختلف پس از ظهور، جبرئيل و ميکائيل حضور ملموسي دارند، که از آن جمله ميتوان به سرآغاز ظهور و هنگامة بيعت با حضرت مهدي(ع) در «مسجدالحرام» و نيز لشکر کشي براي نبرد با سفياني21و شکست و کشتن او اشاره کرد.
1ـ جبرئيل
قيام امام عصر(ع)، واقعهاي شريف و در عين حال دوست داشتني است که از هزاران سال پيش، بسياري چشم اميد به وقوع آن داشتهاند. يکي از مقاطع مهمّ تاريخ پس از ظهور، نبرد با شيطان است. در اين جنگ که به حق ميتوانيم آن را بزرگترين جنگ تاريخ حيات بشر بدانيم، دو جبهة حقّ و باطل رو در روي هم ميايستند؛ سپاه باطل متشکّل از جنّ و انسي است که تحت فرمان ابليس قرار دارند و در مقابل آنان، سپاه حق از مجموعة ملائکه، جنّيان مؤمن و انسانهايي است که به ولايت و فرماندهي امام عصر(ع) مفتخر گشتهاند. ممکن است برخي گمان کنند اينجا اوّلين حضور ملموس ملائکه بر روي زمين است؛ در حالي که ملائکه از مدّتها قبل براي همراهي با امام عصر(ع) قدم بر زمين نهادهاند. امام صادق(ع) فرمود: «نخستين کسي که با قائم(ع) بيعت خواهد نمود، جبرئيل است. او در چهرة پرندة سفيدي از آسمان فرود ميآيد و با آن حضرت دست بيعت ميدهد. آنگاه يک پا بر بيت الله و پاي ديگر [را] بر بيت المقدّس ميگذارد و با نداي زيبا و رسايي که همگان آن را ميشنوند، ميگويد: «أَتَى أَمْرُ اللّهِ فَلاَ تَسْتَعْجِلُوهُ سُبْحَانَهُ؛1 [هان] امر خدا دررسيد پس در آن شتاب مکنيد او منزّه و فراتر است از آنچه [با وى] شريک مىسازند.» که البتّه آن گونه که خواهيم ديد، در غديرخم نيز او اوّلين بيعت کننده بود.
در اين نوشتار قصد داريم نگاهي بسيار بسيار اجمالي به زندگي اوّلين بيعت کننده با امام زمان(ع) بيندازيم.
* برترين ملک خدا و مأمور براي ....
جبرئيل يکي از چهار ملائکة الهي است که خداوند او را بر ديگر ملائک برتري داده و برگزيده است. گاه در روايات از او با تعبير «طاووس الملائکه» ياد شده2 که از برتري او بر ديگر ملائک از حيث جمال و زيبايي حکايت ميکند. نقل شده روزي رسول خدا(ص) از جبرئيل پرسيد: «گراميترين خلق نزد خدا کيست؟» او به آسمان رفته و برگشت و گفت:
«گراميترين خلق نزد خدا، جبرئيل است و ميکائيل و اسرافيل و ملک الموت، امّا جبرئيل موکّل جنگ و يار پيغمبران است و ميکائيل موکّل هر قطره که ببارد و هر برگ که برويد و هر برگ که بيفتد و ملک الموت گماشته به گرفتن جان هر بنده است، در خشکي يا دريا و اسرافيل امين خدا است، ميان او و آنان».3
در روايتي ديگر جبرئيل(ع) علاوه بر ابلاغ وحي، اين موارد را نيز از جمله وظايف خود بر ميشمرد:
«من امين خدا بر وحي اويم و من پيک خدا به سوي انبيا و مرسلينم و من متصدّي خسوف و کسوفم و ملّتي را خدا هلاک نکرده، مگر به دست من».4
* جبرئيل ملک و انبياي الهي
در طول مقاطع مختلف تاريخ، جبرئيل حضوري ملموس و پررنگ، به خصوص در تاريخ انبيا داشته که پرداختن به همة آنها در اين مختصر، ممکن نيست و به طور گزينشي به موارد محدودي در اينجا اشاره ميشود. در ماجراي خلقت حضرت آدم(ع) و حوادث پس از آن، جبرئيل به طور مداوم و در نقش معلّمي دلسوز، همواره با او در ارتباط بوده و در جريان نبوّت حضرت نوح(ع) نيز علاوه بر وحي، ميتوان جبرئيل را در نقش معلّمِ نجّاري اين پيامبر خدا، مشاهده کرد. 5
جبرئيل در زندگاني حضرت ابراهيم(ع) نقشي فعّال، از تولّد اسماعيل گرفته تا گذاشتن او در «مکّه» و... داشته است.6 در ماجراي عذاب قوم لوط، جبرئيل(ع) مأمور اجراي فرمان عذاب خداوند بوده که بدون ذکر نام ملائکه اين جريان در قرآن کريم نيز آمده است.7
در ماجراي ولادت حضرت مسيح(ع) جبرئيل روحالامين که بر مريم قدّيس وارد شد و پيام خدا را به او منتقل ساخت. 8
در تشريفات مبعث، جبرئيل و ميکائيل حامل پيام رسالت رسولخدا(ص) بودند و علاوه بر آن، در روايات جبرئيل، ميکائيل و اسرافيل(ع) را همنشينان رسول خدا(ص) بيان نمودهاند.9 مهمترين و مشهورترين مأموريّت جبرئيل(ع) در طول حياتش، ابلاغ وحيالهي به رسول خدا(ص) بوده که نيازي به توضيح بيشتر ندارد و دربارة آن بسيار خوانده و شنيدهايم؛ ليکن يکي از نکات جالب توجّه در تاريخ حيات رسول خدا(ص) ادبي است که جناب جبرئيل(ع) در برابر رسول خدا(ص) رعايت ميکرده است. به تصريح امام صادق(ع) هرگاه جبرئيل(ع) خدمت پيامبر(ص) ميآمد، اجازة ورود ميخواست، اگر پيغمبر در حالي بود که مناسب نبود، جبرئيل وارد شود، همان جا ميايستاد و اگر اجازه ميداد، وارد ميشد. محلّ ايستادن او زير ناودان مقابل در معروف به «باب فاطمه» و مقابل «قبر» است، به طوري که اگر سر را بلند کني، ناودان بالاي سر تو است.10 پيامبر(ص) وقتي مدّتي جبرئيل(ع) را نميديدند، دلتنگ ميشدند،11 که البتّه اين دلتنگي بيش از آنکه ناشي از نديدن او باشد، حاکي از انتظار وحي و اميد به رسيدن پيامهاي خداوند متعال بوده است.
در معراج پيامبر(ص)، جبرئيل(ع) همراه صميمي رسول خدا(ص) بوده است. بنابر آنچه در روايات آمده «هنگامي که حضرت رسول ميخواست به معراج برود، جبرئيل براق را آورد و او را بر در خانة خديجه بست....وقتي که جبرئيل بر حضرت وارد شد، براق خيلي خوشحالي ميکرد. جبرئيل گفت: ساکت باش! بهترين خلق خدا ميخواهد بر تو سوار شود. براق ساکت شد. بعد، پيامبر سوار او شد و به طرف «بيت المقدّس» روانه شدند. پيامبر پيرمردي را ديد از جبرئيل پرسيد: اين شخص کيست؟ جواب داد: پدرت ابراهيم است. در آنجا فرود آمدند و خداوند تمام انبيا را جمع کرد و جبرئيل اذان گفت. حضرت محمّد(ص) جلو رفت و همة انبيا به امامت او نماز خواندند...».12
* حضور جبرئيل(ع) در غديرخم
از امام صادق(ع) روايت است که فرموده: «وقتي پيامبر خطبة غدير را به پايان رسانيد، در ميان جماعت، مردي خوش سيما و معطّر ظاهر شده و گفت: به خدا سوگند هيچ وقت محمّد را مانند امروز نديده بودم که تا اين اندازه در معرفي پسر عمويش عليّ بن ابي طالب و براي تثبيت وصايت و ولايت او اصرار، تأکيد و پافشاري نمايد و به راستي جز کافر به خداي عظيم و پيامبرش، هيچ کس قادر به مخالفت با آن قرارداد نيست، غم و اندوه طولاني و دراز بر کسي که پيمانش بگسلد!»
امام صادق(ع) فرمود: «عمر بن خطّاب از هيئت و طرز سخن آن شخص، شگفتزده گشته و رو به رسول خدا(ص) کرده، عرض نمود: آيا شنيدي آن مرد چه گفت؟
چنين و چنان گفت، پيامبر(ص) فرمود: «اي عمر! آيا فهميدي او که بود؟» گفت: خير، فرمود: «او روحالامين جبرئيل بود، پس مبادا ولايت علي را نقض کني که در اين صورت، خداوند، پيامبر، فرشتگان خدا و همة مؤمنان از تو بيزار شوند!»13
در منابع آمده وقتي پيغمبر خداي(ص) رحلت فرمود، جبرئيل(ع) فرود آمد و پيغمبر خدا(ص) پوشيده روي بود و در خانة اميرالمؤمنين و صديقة طاهره و حسنين(ع) بودند. گفت:
سلام بر شما باد اي خانوادة پيغمبر! هر نفسي چشندة مرگ است. به درستي که در مييابند پاداشهاي خود در روز قيامت و در برابر خداي تعالي، [در آن روز] خرسندي از هر مصيبت و جانشيني از هر هالک و تلافي از هر فوت شونده است. پس به خداوند وثوق و اعتماد نماييد و به او اميدوار باشيد. به درستي که مصيبت زده آن است که از ثواب خداي، دچار حرمان شود و اين آخر قدم من است در دنيا».
و از جابر بن عبدالله نقل شده که گفت چون پيغمبر خداي(ص) از دار فاني به سراي جاوداني رحلت فرمود، تسليت دادند اهل بيت را ملائکه که سخنشان شنيده ميشد و اشخاصشان ديده نميشد و گفتند: «السّلام عليکم يا اهل البيت و رحمة الله و برکاته، ان في الله عزّ و جلّ عزاء من کلّ مصيبة و خلفا من کل هالک فبالله فثقوا و ايّاه فارجوه فإنّما المحروم من حرم الثواب و السّلام عليکم و رحمة الله و برکاته؛ سلام بر شما باد اي اهل خانه و رحمت و برکات خداي بر شما باد! به درستي که در وجهة خداي تعالي، خرسندي از هر مصيبتي، خليفه از هر هالکي است؛ پس به خداي تعالي اتکال گيريد و به او اميدوار شويد و محروم آن است که از ثواب خداي محروم شود و سلام و رحمت و برکتهاي خداي بر شما باد».14
* جبرئيل در خدمت ائمه(ع)
جبرئيل ملک در طول حيات اهل بيت(ع) بارها بر ايشان نازل شده و به مأموريّتهاي محوّل شده به خود ميپرداخت که در اينجا به برخي از آنها اشاره ميکنيم:
1. حضرت علي(ع) و حضرت زهرا(س)
علاوه بر ماجراي ازدواج حضرت علي(ع) و حضرت زهرا(س)، در مقاطعي ديگر نيز جبرئيل(ع) را در زندگي اميرالمؤمنين(ع) ميتوان مشاهده نمود. در ماجراي بدر، هنگاميکه مسلمانان تشنه شده بودند، حضرت علي(ع) براي آوردن آب به سر چاهي ميروند و هنگاميکه بر سر چاه بودند سه وزش باد شديد را احساس ميکنند. بعد از برگشت، پيامبر اکرم(ص) به ايشان ميفرمايند: «باد اوّل جبرئيل(ع) با هزار ملک و باد دوم ميکائيل و سومي اسرافيل هرکدام به همراه هزار ملک ديگر بودهاند که آنان همگي بر تو سلام کردند و مددرسان ما هستند و ابليس با ديدن آنان عقبنشيني کرد».15
به تصريح امام مجتبي(ع) در خطبهاي که پس از شهادت اميرمؤمنان(ع) در «مسجد کوفه» ايراد نمودند، ميکائيل ملک به هنگام تشييع جنازة ايشان در سمت راست تابوت آن حضرت حرکت مينموده است و ايشان اجازه نداشتهاند تابوت امير المؤمنين(ع) را به غير از جبرئيل و ميکائيل بسپارند.16
2. امام حسين(ع)
مشهورترين ماجراي نسبت جبرئيل(ع) با سيّدالشّهدا(ع) به هنگام ولادت ايشان و دربارة فُطُرس ملک رخ داده که ماجراي آن از اين قرار است: از صادق آل محمّد(ص) شنيدم که ميفرمود:
«وقتي حضرت حسين بن علي(ع) متولّد شد خداي حکيم به جبرئيل دستور داد با هزار ملک به زمين هبوط کند و از طرف خدا و خويشتن به حضرت رسول اعظم(ص) تهنيّت و تبريک بگويد. هنگامي که جبرئيل متوجّه زمين شد، به جزيرهاي از جزيرههاي دريا عبور کرد، در آن جزيره، ملکي بود که وي را فطرس ميگفتند و از ملائکة حاملين عرش به شمار ميرفت، خداي حکيم او را به دنبال امري فرستاده بود، وي در انجام آن سستي کرده بود، خداي توانا پرهاي او را شکسته و وي را در آن جزيره انداخته بود. مدّت هفتصد سال بود که او خدا را در آن جزيره ميپرستيد تا اينکه امام حسين(ع) متولّد شد، آن ملک به جبرئيل گفت: کجا ميروي؟ گفت: خداي رحمان و رحيم يک نعمتي به حضرت محمّد(ص) عطا کرده، من مأمور شدم که از طرف خدا و خودم به آن بزرگوار تهنيّت بگويم.
گفت: اي جبرئيل! مرا نيز به همراه خود ببر، شايد حضرت محمّد(ص) دربارة من دعا کند! جبرئيل او را با خود آورد.
هنگامي که جبرئيل به حضور پيغمبر معظّم(ص) مشرّف شد و از طرف خدا و خويشتن به پيامبر اعظم(ص) تبريک گفت و داستان فطرس را شرح داد، رسول اکرم(ص) فرمود: «به فطرس بگوجسد خود را به [بدن] اين مولود مسعود بمال و به سوي مکان خويشتن باز گرد. فطرس پس از اينکه بدن خود را با حضرت حسين(ع) تماس داد و پرواز نمود، گفت: يا رسول الله! امّت تو به زودي حسين تو را ميکشند، حسين(ع) اين حق را به گردن من دارد که هر کس آن بزرگوار را زيارت نمايد، من زيارت وي را به عرض آن حضرت برسانم و هر کسي که به آن حضرت سلام کند، من سلامش را به آن بزرگوار برسانم و هر کسي که درود بر آن حضرت بفرستد، من درود او را به امام حسين ميرسانم. اين بگفت و پرواز نموده، بالا رفت».17
حضرت صادق(ع) فرمودند:
کربلا را زيارت کنيد و آن را ترک نکنيد زيرا اين سرزمين بهترين فرزندان آدم(ع) را در خود گرفته، بدانيد و آگاه باشيد هزار سال قبل از اينکه جدّم حسين(ع) در آن ساکن گردد، فرشتگان اين سرزمين را زيارت کردهاند و شبي منقضي نميشود، مگر آنکه جبرئيل و ميکائيل اين مکان را زيارت ميکنند، بنا بر اين اي يحيي! (مقصود «يحيي» پدر «فضل» ميباشد) سعي کن اين مکان از تو فوت نشود و از دستت نرود.»18
* دشمنان جبرئيل: ناصبيان و يهود؛
در آية 97 سورة بقره آمده:
«قُلْ مَنْ کانَ عَدُوًّا لِجِبْريلَ فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلي قَلْبِکَ بِإِذْنِ اللهِ مُصَدِّقاً لِما بَيْنَ يَدَيْهِ وَ هُديً وَ بُشْري لِلْمُؤْمِنينَ؛ آنها ميگويند: چون فرشتهاي که وحي را بر تو نازل ميکند، جبرئيل است و ما با جبرئيل دشمن هستيم، به تو ايمان نميآوريم! بگو: کسي که دشمن جبرئيل باشد (در حقيقت دشمن خداست) چرا که او به فرمان خدا، قرآن را بر قلب تو نازل کرده است؛ در حالي که کتب آسماني پيشين را تصديق ميکند و هدايت و بشارت است براي مؤمنان.»
که مشابه اين مضمون را در آية 101 سورة نساء نيز ميتوان ديد. آن گونه که از روايات برميآيد يهوديان از جبرئيل(ع) از اين بابت متنفّرند که مجري خشم و غضب الهي دربارة آنان بوده است. علاوه بر آن به سبب ميزان تمجيدها و حمايتهاي جبرئيل(ع) از اميرمؤمنان(ع) آن دسته از جامعة اسلاميکه در زمرة ناصبيان قرار گرفته و بغض اهل بيت(ع) را در دل دارند، از جبرئيل(ع) نيز متنفّرند. از حضرت امام حسن عسکري(ع) نقل ميکند که فرمود:
«جابر ابن عبد الله انصاري گفت: عبد الله بن صوريا که غلامي يهودي و يک چشمش کور بود، يهوديان مدّعي بودند او داناترين افراد مکتب خدا و علوم انبيا است، از پيامبر اکرم(ص) سؤالهايي در مورد مسائل مختلف نمود تا ايشان را در جواب آنها به دشواري گرفتار کند، امّا پيامبر اکرم(ص) جوابهايي به او دادند که چارهاي از نپذيرفتن آنها نداشت.
گفت: اين اخبار را کدام فرشته برايت ميآورد؟ فرمود: «جبرئيل». گفت: اگر فرشتة ديگري ميآورد به تو ايمان ميآوردم ولي جبرئيل در بين فرشتگان، دشمن ما است، جز او اگر ميکائيل يا ديگري از ملائکه به جز جبرئيل ميآورد به تو ايمان ميآوردم. پيامبر(ص) فرمود: «چرا جبرئيل را دشمن خود ميدانيد؟» گفت: چون او گرفتاري و شدّت را براي بني اسرائيل ميآورد و نگذاشت بخت نصر به دست دانيال کشته شود تا مسلّط بر مردم گرديد و بني اسرائيل را به کشتن داد، هر نوع گرفتاري و ناراحتي را فقط جبرئيل ميآورد ولي ميکائيل حامل رحمت خدا بود.19
* حضور جبرئيل در حوادث ظهور امام عصر(ع) و پس از آن براي ياري ايشان؛
1. صيحة آسماني
صيحه از جمله نشانههاي حتمي ظهور است که اندکي پيش از ظهور عمومي امام عصر(ع) رخ ميدهد. ابوبصير از حضرت امام محمّد باقر(ع) روايت نموده که فرمود:
«هر گاه ديديد آتشي بزرگ و شعلهور سه روز يا هفت روز از مشرق طلوع کرد، به خواست خداوند منتظر فرج و ظهور دولت آل محمّد باشيد؛ زيرا خداوند بر همه چيز غالب و حکيم است.» آنگاه فرمود: «صداي آسماني فقط در ماه رمضان است؛ يعني ماه خدا و آن هم صداي جبرئيل به اين مردم است.» سپس فرمود: «گويندهاي از آسمان نام قائم را ميبرد به طوري که از مشرق تا مغرب آن را ميشنوند. هر کس خواب است، بيدار ميشود و هر کس ايستاده، مينشيند و هر کس نشسته از وحشت آن صدا برميخيزد. خدا رحمت کند کسي را که از آن صدا عبرت ميگيرد؛ زيرا صداي اوّل، صداي جبرئيل امين است.»
ايشان ادامه دادند:
«آن صدا در شب جمعة بيست و سوم ماه رمضان است، به آن شک ننماييد و آن را بشنويد و پيروي کنيد. در آخر آن روز، صداي شيطان ملعون به گوش ميرسد که ميگويد: آگاه باشيد! فلاني (مقصود سفياني است) مظلوم کشته شده است تا بدين وسيله، مردم را به شک بيندازد و در ميان آنها فتنه انگيزد، چه بسيار مردم مردّد و متحيّري که در آن روز به واسطة اين شک به آتش دوزخ درافتند. ولي شما اگر صداي اوّل را در ماه رمضان شنيديد، شک نکنيد که صداي جبرئيل است و علامت آن اينست که اسم قائم و پدرش را ميبرد، به طوري که دختران پردهنشين نيز آن را ميشنوند و پدر و برادر خود را تشويق به بيرون آمدن، ميکنند.»20
2. جبرئيل در روز ظهور امام زمان(ع)
در مقاطع مختلف پس از ظهور، جبرئيل و ميکائيل حضور ملموسي دارند، که از آن جمله ميتوان به سرآغاز ظهور و هنگامة بيعت با حضرت مهدي(ع) در «مسجدالحرام» و نيز لشکر کشي براي نبرد با سفياني21و شکست و کشتن او اشاره کرد.22
پس از به دست گرفتن حکومت مکّه توسط امام عصر(ع) و سلطه بر اين منطقه، با توجّه به جنايات سفياني از «شام» تا «عراق» و «شبه جزيره»، مهمترين و ضروري ترين اقدام، عقب راندن و دفع اوست. از همين رو امام(ع) با سپاهياني که تحت رهبري ايشان و فرماندهي سيصد و سيزده يارشان تشکيل شده، با هستة اوّلية ده هزار نفره به تعقيب سپاهيان سفياني ميپردازند.
اين تعقيب و عقب راندن سفيانيان تا «درياچة طبريّه» ادامه مييابد. سفياني از منطقة «وادي يابس» اقدامات خود را شروع ميکند. اين منطقه در اطراف درياچة طبريّه قرار دارد. پروندة جنايات سفياني در همان منطقهاي بسته ميشود که از آنجا آغاز شده بود. ميکائيل و جبرئيل، از جمله شاخصترين افرادي هستند که در اين نبرد و لشکرکشي، امام(ع) را همراهي ميکنند. ظاهراً جبرئيل فرماندهي ملائکة جناح راست و ميکائيل فرماندهي ملائکة جناح چپ را برعهده دارند.23
امام مهدي(ع) پس از ظهور و شکست سفياني به ناچار با غربيان وارد نبرد و جنگ ميشوند.24
اندکي که از آغاز نبرد ميگذرد با وساطت حضرت مسيح(ع)، صلحي چند ساله با مسيحيان و غربيان بسته ميشود.آنان تنها مدّت کوتاهي به اين پيمان، متعهّد ميمانند و مدّتي بعد آن را نقض ميکنند. همين امر جنگ دوم امام عصر(ع) را باعث ميگردد که به آرامي زمينههاي نبرد با ابليس و ابليسيان فراهم ميگردد. در ميانة نبرد به ناگاه يکي از صليبيّون بانگ ميزند که صليب غلبه يافت. در مقابل او نيز يکي از مسلمانان فرياد برميآورد که خير، ياران و ياوران خدا غلبه يافتند. در پس اين مشاجرة لفظي، خداوند به جبرئيل ميفرمايد: «بندگانم را درياب.» او با صدهزار ملک به ياري سپاه حق ميشتابد. همين مطلب دربارة ميکائيل و اسرافيل نيز اتّفاق ميافتد که آنان نيز به ترتيب با دويست و سيصد هزار ملک به ياري جبهة حق ميشتابند و اين سپاهيان تازه نفس امر را براي سپاهيان امامزمان(ع) سهل و پيروزي را براي ايشان روان و آسان ميسازند.25
پس از آنکه دجّال به جمع آوري نيرو و پيرو پرداخت، با خيل عظيمي رو به سوي مکّه و «مدينه» ميکند که با ممانعت ميکائيل در مکّه و جبرئيل در مدينه مواجه ميشود.24
* مرگ جبرئيل(ع)
ماجراي مرگ جبرئيل در آخر دوران را، امام ششم(ع) چنين بيان نمودهاند:
«چون خدا اهل زمين را بميراند، درنگ کند به اندازة زماني که خلق بودهاند و به اندازة آنچه آنها را ميرانيده و چند برابرش، سپس اهل آسمان اوّل را ميراند سپس درنگ کند به مانند آنچه خلق را آفريده و مانند آنچه اهل زمين و اهل آسمان اوّل را ميرانده و چند برابر آن، سپس اهل آسمان دوم را بميراند و به همين ترتيب بيان کرده تا مرگ اهل آسمان هفتم و فرمود: پس از آن درنگ کند به مانند دوران خلقت و دوران مرگ اهل زمين و اهل هفت آسمان و چند برابر آن. سپس ميکائيل را بميراند، سپس درنگ کند به مانند زمان آفرينش خلق و مانند همة اينها و چند برابر آن. سپس جبرائيل را بميراند و پس از درنگ همة اين مدّت و چند برابرش اسرافيل را بميراند و پس از درنگ همة آن مدّت و چند برابر آن، عزرائيل را بميراند...». 25
----------
پينوشتها:
1. سورة نحل(16)، آية 1.
2. مصباحالمتهجد، ص 325؛ بحارالأنوار، ج 17، ص 308.
3. الدرّ المنثور، ج 1، ص 93؛ بحار الأنوار، ج56، ص 260.
4. همان.
5. بحارالأنوار، ج 11، ص 328.
6. الکافي، ج4، ص 201.
7. توضيح بيشتر در اين رابطه را در اينجا ببينيد: الکافي، ج 8، ص 392.
8. بحارالأنوار، ج 14، ص 215.
9. رجال الکشّي، ص 275؛ بحار الأنوار ، ج47، ص 408.
10. الکافي، ج4، ص 453.
11. براي نمونه: بحارالانوار، ج38 ، ص141.
12. الخرائج و الجرائح، ج1، ص 85.
13. الإحتجاج علي أهل اللجاج، ج1، ص 67.
14. الکافي، ج3، ص 221.
15. کتاب التفسير، ج2، ص 65.
16. کافي، ج1، ص457.
17. بحار الأنوار، ج43، ص 243 به نقل از امالي.
18. کامل الزّيارات، ص 269.
19. بحارالأنوار، ج 9، ص 283.
20. بحار الأنوار، ج52، ص 230.
21. سيّد ابن طاووس، الملاحم و الفتن، ص145.
22. الملاحم و الفتن، ص296.
23. معجم أحاديث الإمام المهدي(ع)، شيخ علي کوراني، ج 3، ص 96.
24. تفصيل اين مطلب را در کتاب عصر ظهور نوشته حجّت الاسلام علي کوراني ميتوانيد مطالعه نماييد.
25. معجم احاديث الامام مهدي(ع)، ج1، ص366.
26. همان، ج2، ص92.
27. بحار الأنوار ، ج54، ص 105.
* ماهنامه موعود شماره 119 - محمود مطهّري نيا