یکی از سریال­های پرطرفدار آمریکایی که از سال 2007 شروع به پخش از شبکه CBS آمریکا کرده، سریال نظریه­ بیگ بنگ (The Big Bang Theory) است. از همان فصل اول محبوبیت این سریال رو به گسترش گذاشت. اکنون در سال 2013 و پس از نامزدی دوباره­ این سریال و بازیگر نقش اول آن (شلدون) در جشنواره­ی گولدن گلوب (Golden Globes)، طرفداران پر و پا قرص و دائمی آن در سرتاسر دنیا بیش از پیش نسبت به مشاهده آن رغبت پیدا کرده ­اند.

گزارش ویژه مشرق - یکی از سریال­های پرطرفدار امریکایی که از سال 2007 شروع به پخش از شبکه CBS آمریکا کرده، سریال نظریه­ بیگ بنگ (The Big Bang Theory) است. از همان فصل اول محبوبیت این سریال رو به گسترش گذاشت. اکنون در سال 2013 و پس از نامزدی دوباره­ این سریال و بازیگر نقش اول آن (شلدون) در جشنواره­ی گولدن گلوب (Golden Globes)، طرفداران پر و پا قرص و دائمی آن در سرتاسر دنیا بیش از پیش نسبت به مشاهده آن رغبت پیدا کرده ­اند.

هسته اصلی داستان دو نابغه علمی هستند که دو دوست ثابت داشته و دختری زیبا در همسایگی آنها در آپارتمان زندگی می­کند. گرچه داستان اصلی بر دوش این پنج بازیگر اصلی است اما در قسمت های مختلف و فصل های متفاوت نقش های مکمل دیگری به آن اضافه شده و در شکل گیری داستان­های کمتر از نیم ساعته­ی آن ایفای نقش می­کنند. شلدون در کنار دوستش لئونارد جوانانی هستند که از نوجوانی در جوامع آکادمیک بزرگ شده و اکنون در بسیاری از رشته های علمی صاحب نظر و نابغه ذهنی محسوب می­شوند.

اگر از تیتراژ آغازی سریال آغاز کنیم با مجموعه­ ی متنوعی از تصاویر روبرو هستیم که به سرعت از دیدگان ما عبور می­ کنند. امروزه مباحث شیطان پرستی و یا ادیان انحرافی در کشور ما بسیار رونق دارد. اگر یکی از استادان این مباحث تصاویر تیتراژ اولیه ­ی این سریال را بطور آرام بررسی کند مسلما تصاویر بسیاری از جمله هرم ها و تک چشم ها و دیگر نمادهای شیطان پرستی را در آن پیدا می­ کند. اما بحث ما در اینجا، ذکر این مطالب نیست. (که البته در جایگاه خود بحث مفصل و درخور تاملی است). مضمون شعر این تیتراژ همانند مضمون تمام سریال کاملا منطبق بر علم پرستی و گرایشی است که در قرن هفدهم میلادی و با ظهور انقلاب علمی در غرب رخ داد.

در قرن هفدهم دانشمندان بزرگی مانند کپرنیک، کپلر، گالیله، بویل و نیوتون انقلابی را رقم زدند که امروزه اکثر علم ­شناسان از آن به مهمترین رخداد قرن تاریخ پس از میلاد حضرت مسیح(ع) اشاره می­کنند. (هربرت باترفیلد مورخ علم نامی قرن بیستم چنین نظری دارد.) جالب است که ریشه ­ی اکثر اتفاقات تاریخی غرب در همین قرن نهفته و گویی انفجار بزرگ یا بیگ بنگی است که در اذهان غربیان زده می­ شود.

نهضت اصلاحات دینی به رهبری مارتین لوتر و دیگران در قرن شانزده رقم می­خورد. بیشتر اجتماعات علمی مانند انجمن سلطنتی علم در کشور انگلستان در همین قرن فعالیت جدی خود را (دوباره) آغاز می­ کند. اکتشافات اقلیمی بسیاری از جمله اکتشاف قاره­ ی آمریکا و شاهراه های حیاتی­ای مانند تنگه­ ی امید نیک در جنوب قاره ­­ی آفریقا در همین قرن رخ داده و اقتصاد غربیان را با پیشرفتی عظیم روبرو می­ کند. سلسله­ ی این رویداد های عظیم قرن هفدهم در غرب منجر به انقلابی می­شود که بیش از علمی بودن بینشی و نگرشی است.

نگاه این مردم که تا پیش از این در قرون وسطا به سر می ­برد و به قول خودشان در دالان های ظلمت قدم برمی­ داشت، گویی باز شده و به انسان و طبیعت به گونه­ ی دیگری می ­نگرند. مدرنیته نهضتی است که گویا در همین قرن رقم خورده و ساحت انسان را به عنوان موجودی مستقل و آگاه، از ساحت طبیعت به عنوان اشیایی مرده و بی­جان (بر خلاف سنت پیشینیان) جدا می­کند. قرن هفدهم آغازی بر فلسفه­ و تمدن غربی است که اکنون در حال مشاهده­ی آن هستیم. (و گویی ما نیز مانند عاشقانی چشم و گوش بسته به دنبال این کعبه ­ی آمال می­دویم و هرگز به آن نمی­رسیم!) آیا قرن هفده را نمی ­توانیم انفجاری بزرگ بخوانیم؟

Big Bang

با این توصیفات مختصر، اشعار تیتراژ سریال مفهومی جدیتر و فلسفی تر به خود می­ گیرد. شاعر تاریخ بشر را از انفجار بزرگ آغاز می­ کند. او معتقد است دین، علم، کتاب تثنیه (از کتب یهودیان)، دانشنامه­ رایانه­ ای انکارتا (Encarta)، موسیقی، نجوم و خلاصه تمام ظواهر تمدن از انفجار بزرگ آغاز شده اند. آیا او اشتباه می­ کند؟ غیر از آن است که در غرب تمام این مفاهیم (که نمونه ای از تمام شئونات انسان است.) در قرن هفدهم دست خوش انقلابی جدی می­ شود؟ اما در سوی دیگر ممکن است استعاره­ ی انفجار بزرگ به انقلاب علمی را نپذیریم. آیا اگر منظور از انفجار بزرگ همان حادثه­ عجیبی باشد که فیزیک نوین آن را آغاز هستی خوانده و بر سر آن بحث هایی طولانی می­کند، مساله حل می­شود؟ شاید خیلی ساده بگوییم آری! مسلما وقتی هستی در زمان آغازین (بیگ بنگ) شکل گرفته، مسلما تمام شئونات هستی از جمله شئونات انسانی نیز از همان موقع آغاز شده است. اما متاسفانه این دقیقا همان مضمون و مفهومی است که در انقلاب علمی شکل گرفته است. یعنی تجربه گرایی و ماده گرایی است که به وجود معنا می ­بخشد. در این نظام دین و اموری از این دست، تنها ساحتی مادی داشته و با شکل گیری ماده، موضوعیت پیدا می­کنند. محوریت و حکمیت ماده (تجربه) مضمونی است که در این قرن جلوه گری می­ کند. بر این اساس دین و تمام شئونات مادی و غیرمادیِ دیگر، تنها پس از شکل­ گیری ماده در زمان رویداد انفجار بزرگ بوجود آمده­ اند.

در قرن هفدهم، دانشمندان که نخبگان عوام اند، از سنت های قرون وسطا و یا به قولی فلسفه مدرسی ارسطویی خسته و آزرده اند. بیش از همه مسیحیت که رنگ و شکل الهی خود را از دست داده و در دستان کشیشان مسیحی به بازیچه­ای برای فریب عوام و سواستفاده برای رفاه طلبی ها و سودجویی های خود تبدیل شده بود، به چشم می­خورد. دکارت، فیلسوف و دانشمند قرن هفدهم، قصد داشت تمام عقاید گذشته را به دور ریخته و نظامی جدید بسازد. او سعی داشت تا بر یقینی ترین گزاره ها بایستد. (می اندیشم، پس هستم!) دیگرانی از جمله بیکن و هابز نیز قصد ساختن نظام هایی جدید داشتند. اما تمام این نظام ها بر یک چیز تاکید داشتند و آن ابهام زدایی یا به قولی افسانه زدایی از فکر انسان ها بود. ابزار این ابهام زدایی هم طبق آنچه دانشمندان و فیلسوفان ارائه کردند تجربه ­مستقیم و مشاهده بود. آنچه به چشم بیاید و تکرار پذیر باشد، مهر علمی بر آن خورده و عینی فرض شده و دیگر چیزها وهم آلود و افسانه ای هستند. افسانه هایی مانند دین، فرشتگان، جاندار بودن طبیعت و غیره اموری غیرتجربی هستند که در پیشبرد علم جدید هیچ تاثیری ندارند. باید آنها را دور ریخت. دین در این دوران تبدیل به امری شخصی شد زیرا از نظر آنها علم و تمدن جدید کاری با افسانه، اسطوره و امور رازآلود ندارد. علم جدید تنها بر تجربه و گاهی هم بر عقلانیت ریاضی استوار خواهد بود. شاید به همین دلایل است که در تیتراژ این سریال نیز سخن از پرده برداری از افسانه ها به میان می­آید. (ریاضی، علم، تاریخ، پرده برداری از افسانه ها، همه از انفجار بزرگ آغاز شده­اند. (قسمتی از شعر تیتراژ))

پس از تیتراژ آغازی و در محتوای سریال هم شاهد آن هستیم که علم و علم پرستی به معنایی که در قرن هفدهم شکل گرفته است، مضمون اصلی این سریال طنز را تشکیل می دهد. لوکیشن ساده ­ی آپارتمانی و طنز مبتذل (که بیشتر مبتنی بر مسائل جنسی است.) فرمی است که محتوای فلسفی و فکرشده­ ی فیلم را به مخاطبان القا کند. شلدون (نامی که اغلب یهودیان بر خود می­گذارند.) پسر نابغ ه­ای است که به حکم علم­اش اجازه­ ی انجام هر عملی را داشته و محبوب بینندگان است. در جامعه­ ی ایده ­آل غربی ملاک برتری دانش تجربی بیشتر است. (بر خلاف آموزه های دینی که ساختار اجتماعی را تنها بر اساس تقوا و اموری از این سنخ چیده است.) شلدون اطرافیان را مورد تمسخر قرار داده وگویی ابزاری را در دست دارد که واقعیت عینی و صرف را بیان می­کند. آیا علم حاکی از واقعیتی عینی است؟

علم و واقعیت؟

امروزه فلاسفه­ علم نشان داده­ اند که در حکایت گری علم از "واقعیات" شک های بسیاری وجود دارد. توماس کوهن فیلسوف علم معاصر و یکی از تاثیرگذارترین چهره های فلسفه در چند دهه­ی اخیر معتقد است علم در هر دوره مبتنی بر پارادایمی است که در آن رواج دارد. حتی تعریف ما از علمی بودن یا غیر علمی بودن نیز در همین پارادایم شکل می­گیرد. اسطوره چیست و علم چیست؟ مرز بین اسطوره و علم به قدری باریک است که در جوامع مختلف تضادهایی چشمگیر در اینباره وجود دارد. مثال مشهوری که غالبا در این مورد زده می­شود، پارادایم علمی ارسطویی در مقابل پارادایم مکانیکی-تجربی قرن هفدهم است.

ارسطو و پیروان او تا اوخر قرن شانزدهم بر این عقیده بودند که میل طبیعی اجسام به سقوط به سمت مرکز زمین است. در این نظریه تمام اجسام میل و کمالی دارند که به سوی آن در حرکتند. در نقطه­ ی مقابل نیوتون معتقد بود که یک شی تنها بخاطر جاذبه­ی زمین است که به سمت مرکز آن جذب می­شود. آیا نظریه نیوتون سراسر حاکی از واقعیت است و علم ارسطویی چیزی جز اسطوره نیست؟ پس چگونه فیزیک نسبیت انیشتین را توضیح دهیم؟ (بر خلاف نظر عوام فیزیک انیشتین حالت خاصی از فیزیک نیوتونی نبوده و حتی در مفاهیم اولیه مانند جرم و زمان با فیزیک نیوتونی در تعارض است.) آیا اکنون باید گفت که فیزیک انیشتینی حاکی از واقعیت است؟ به واقع سوال اساسی آن است که ملاک ما برای ساختن مفهومی به نام واقعیت چیست؟ به نظر می­ رسد فارغ از اینکه واقعیت را چگونه و از کجا بسازیم، مساله ­ی مهم آن است که انسان بتواند سعادتمندانه (هر گونه سعادتی از جمله دینی یا غیردینی که هر دو در المان آرامش و آسایش مشترکند.) زندگی کند. مسلما مسیر سعادت بشر از شاهراه استفاده و برداشت از طبیعت می­ گذرد. اما فارغ از اینکه علم ما حاکی از واقعیت است یا خیر مهم آن است که ما بتوانیم از طبیعت استفاده کنیم. چه در نظام علم ارسطویی، چه در نیوتونی و چه در انیشتینی انسان ها سقوط شی را مشاهده کرده و بر اساس فیزیک خود (با در نظر گرفتن ضعف ها و قوت هایش) توصیف می کردند.

علم پرستی مدرن غربی

نکته­ دیگری که در سریال تئوری بیگ بنگ مشاهده شده و به نظر نویسنده ریشه در گرایش علم پرستی مدرن غربی دارد، نقش دیگر بازیگران در داستان های این مجموعه است. هووارد دوست شلدون و لئونارد است که در واقع پس از آن دو و دختر همسایه ضلع چهارم این سریال را تشکیل می­دهد. او جوانی ضد دین است و آشکارا موضعی مبتنی بر لذات انسانی اتخاذ کرده است. او رغبت زیادی به ارتباط با جنس مخالف داشته و از نظر سطح اجتماعی از درجه­ی­ پایین تری نسبت به شلدون و لئونارد برخوردار است. هووارد سعی بسیاری برای تصاحب دختر همسایه کرده ولی اغلب از سوی او مورد بی توجهی قرار می گیرد.

شخصیت پنجم این داستان، یک جوان هندی به نام راج است. گرچه او در غرب پروش یافته و فرهنگ آن را پذیرفته اما پدر و مادری شرقی دارد. مهمترین خصوصیت راج ضعف او در صحبت کردن با زنان (خصوصا دختر همسایه) است. راج به شکلی بیمارگونه قادر به سخن گفتن با زنان نیست. به نظر می­ رسد این استعاره به وضوح به حرمت بعضی روابط زن و مرد در اسلام اشاره دارد. تمدن اسلام (و به طور کلی تر شرق) و غرب از پیش از قرن هفده در مقابل یکدیگر قرار داشتند. هنگامی که در قرن هفده غرب مسیر خود را به سمت علم تجربی و وداع با مسائل رازآلود(!!!) پیدا کرد، به ناگاه پیشرفتی عظیم در آن اقلیم رخ داد. در این میان دین و به خصوص مسیحیت رنگ باخته بود. در مقابلِ فرهنگ جدید غرب، آموزه­ ی­ دینی مهمی یعنی اسلام واقع شده که از مشخصه های آن محدودیت­ هایی است که برای نیمی از جامعه ­ی خود یعنی زنان و ارتباط آنها با نیمه­ ی دیگر یعنی مردان قائل شده است. این مشخصه­ ی دینی در شخصیت شرقیِ راج به عنوان یک بیماری ظاهر می­ شود. اگرچه راج هیچ یک از اصول دینی را رعایت نکرده و هرگونه ارتباطی با زنان دارد، اما جالب است که او تنها در صحبت کردن با آنان دچار بیماری است. چه رفتار ناپسند و غیرعقلانی ای!

شخصیت راج در بین این پنج شخصیت از پایین ترین جایگاه اجتماعی برخوردار است. شلدون محبوب بینندگان و نابغه­ ی علمی و در درجه­ی اول است، سپس لئونارد قرار دارد که از نظر علمی او نیز نابغه است. البته او اندکی با شئونات انسانی آشنایی داشته و علم او احتمالا کمتر از شلدون است. در مقام سوم دختر همسایه (پنی) قرار دارد که از فاکتورهای زیبایی ولی در عین حال شلختگی، لاابالی گری و عشق بازیگری برخوردار است. نقش سوم هووارد است که گرچه از نظر علمی و زیبایی در حد سه شخصیت اول نیست اما خصوصیتی ضددینی و شهوانی دارد که ملاک ارج او قرار می­گیرد. در آخرین مقام راج قرار دارد که گرچه چیز خاصی کمتر از هووارد ندارد، تنها از بیماری ارتباط با زنان رنج برده و گرایش های ضددینی کمتری دارد. در این سریال شمای کاملی از یک جامعه­ ی ایده ­آل غربی و چگونگی طبقه بندی سطوح اجتماعی بر اساس ملاک علم (به معنای قرن هفدهمی آن) ترسیم شده است.

حال که ویژگی­ های فرهنگ غربی به خصوص علم پرستی در این سریال به وضوح موج می ­زنند، سوال آنجا است که چرا جوانان ایرانی به این قبیل سریال ها گرایش پیدا می­ کنند؟ ضعف مدیران، غفلت خانواده ها و تمام مشکلات دیگر بهانه های محتملی هستند که هرگز نباید باعث غفلت از هوش و استعداد سازندگان این مجموعه و مجموعه هایی نظیر آن شوند. به هر حال جامعه­ ی اسلامی و پیش از آن (از نظر زمانی) جامعه­ ی شرقی ایران خواسته یا ناخواسته در حال پارو زدن به سمت جریانی است که در قرن هفدهم میلادی در غرب شکل گرفته و در ردای مخملی و زیبای علم و عینیت علمی نهفته است. مخالفان این جریان، متهم به غیرعلمی بودن یا غیرمنطقی بودن شده و از سوی ابزاری ظاهرا خنثی به نام علم مورد طرد عمومی قرار می­ گیرند.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 28
  • در انتظار بررسی: 3
  • غیر قابل انتشار: 11
  • وحید برزگر ۰۰:۳۱ - ۱۳۹۲/۰۴/۱۵
    0 3
    عالی بود مشرق
  • مهران ۰۱:۰۳ - ۱۳۹۲/۰۴/۱۵
    7 2
    برای عموم مردم و مخصوصا جوانان جذابیت فیلم در رده بالاتری قرار داره نسبت به هدف و استراتژی فیلم وقتی فیلمهای ایرانی حرفی برای گفتن ندارن مجبوریم غربیشو ببینیم البته بعضی از خود مردم هم بی تاثیر نیستن, سر قضیه مسابقه فوتبال و والیبال ایران-ایتالیا دیدین چه قشقلقی به پا شد؟ وای به اون روزی که بخواد یه سریال هدفدار و چالش برانگیز تو صدا و سیما پخش بشه!
  • حامد ۰۱:۴۸ - ۱۳۹۲/۰۴/۱۵
    0 4
    خیلی این مقاله به دلم نشست، مقاله جا افتاده ای بود.
  • ۰۱:۵۷ - ۱۳۹۲/۰۴/۱۵
    0 7
    باید تیترشو میذاشتید شهوتپرستی با ابزار علم ناقص و نفی دین.....
  • ۰۲:۱۸ - ۱۳۹۲/۰۴/۱۵
    7 2
    تحلیل خوبی است.
  • غلام زيوي ۰۶:۴۴ - ۱۳۹۲/۰۴/۱۵
    23 11
    با سلام متاسفانه اين نوشته امضاء ندارد و مشخص نيست اثر و خامه چه كسي است - احتمالا نويسنده محترم چندان به زبان انگليسي اشنا نمي باشد - تيتراژ برنامه سير تحول انسان و علم را نشان مي دهد نه فقط قرن ١٦ مسيحي را - شخصيت اول سريال نه اسمش يهودي است و نه چندان مورد علاقه ديگر نقش افرينان است و در ميان مردم ( بينندگان ) در واقع ass hole است - شخصيت چهارم كه فارغ التحصيل MIT است اما چون مدرك دكترا ندارد هميشه مورد شماتت قرار مي گيرد شخصيت يهودي داستان است و مشكل أصلي ان هم مادر ناديده اش در سريال است - تحليل شخصيت و رفتار نفر پنجم (راج ) و ارتباطش با جنس مخالف و رابطه اسلام و شرق بمانند رابطه گودرز و شقايق است جهت مخالفت كردن و تخطئه يك سريال خارجي اين همه سرهم كردن اطلاعات كم عمق و خود را همه چيز دان نشان دادن ضروري نمي باشد ضمنا منكر نمي شوم كه صنعت فيلم سازي و سرگرمي در غرب عموما در اختيار صيهونيست ها است
  • حسن ۰۸:۳۶ - ۱۳۹۲/۰۴/۱۵
    14 1
    قدرت و توانایی تمدن غرب سکولار را نیاید دستکم گرفت. این تمدن چند قرن است که تجربه فروش ایده خودرا دارد و از ابزارها و بخصوص سینما هم استفاده می کند. فیلم های راز بقا را که متاسفانه بدون هیچ توضیحی از شبکه های سیما پخش می شود را ملاحظه بفرمایید. در کدام یک از این فیلم ها به خالق جهان اشاره دارد؟ در همه آنها "مادر طبیعت" خالق و تنظیم کننده همه امور است. غرب برای جا انداختن سبک زندگی خود همواره تلاش کرده و می کند. و همه ابزار ها و از جمله هنر و هنرمندانش هم در این راه فعال هستند. سیستم اعتقادی ما که برای تبلیغ هنوز ...... و اما اکثر هنرمندانی که در جمهوری اسلامی ایران زندگی می کنند .....؟
  • ۰۸:۳۹ - ۱۳۹۲/۰۴/۱۵
    3 3
    اگر بپذیریم که علم مطلق خداست ؛ هرچه از او صادر شود (=دین ) علمی است . ( استاد رحیم پور ازغذی) - لذا مادون این قضیه ؛ گزاره هایی که بشر به آن می رسد معلوم نیست که صحیح باشد یا نباشد علمی باشد یا نباشد. پس ما نباید در لاک انفعال برویم ؛ غربی ها باید ثابت کنند اراجیفی که روز به روز بیشتر بر گرفتاری های بشر می افزاید علمی است .نه این که ما خجالت زده بشویم که حرف ما ( = دین) علمی نیست. پ ن : مدیران خائنی که در جمهوری اسلامی توانایی انجام کارهای فرهنگی ندارند ولی مسئولیت را می پذیرند باید پاسخگو سوال شما باشند. ( حدیث دارم هر کس توانایی انجام مسئولیتی در جامعه را نداشته باشد و آن را بپذیرد خائن است- پس شما حداقل حدیث را سانسور نکنید و نظر من را منتشر کنید!!)
  • علی ۱۰:۰۹ - ۱۳۹۲/۰۴/۱۵
    7 1
    وقتی مردم ما با نظریه های افرادی چون لاک هیوم هگل هوسرل هایدگر نیچه سارت فروید لاکان دریدا و از همه مهمتر فوکو که مجموعه ای از این افراد هست اشنایی ندارند معلوم است که هرچه شما بنویسید می پذیرند؟! ولی اگر فوکو بخوانند براحتی شما را نقد می کنند...
  • همایون ۱۲:۰۰ - ۱۳۹۲/۰۴/۱۵
    7 1
    کمدی واقعا جالبیه تا فصل 6 اومده
  • ۱۳:۳۱ - ۱۳۹۲/۰۴/۱۵
    1 5
    با گزارشات تون حال می کنم.
  • مهران ۱۳:۵۵ - ۱۳۹۲/۰۴/۱۵
    7 1
    یکی از علل محبوبیت این سریال متفاوت بودن ان با اغلب سریالها است که افراد عادی جامعه را به نمایش می گذارد.به طور کلی افرادی که با تئوری و علم و شناخت جهان سرو کار دارند همیشه به دنبال به چالش کشیدن سئولات اساسی هستند. -شلدن به دلیل اینکه مادری مذهبی (مسیحی کاتولیک) دارد از به دین نگاهی منتقدانه دارد و حرفهای مادرش در مورد دین را به چالش می کشد. او انقدر در علم و تکاپوی سوالات فرو رفته که حتی نیاز اساسی خود به جنس مخالف را از یاد برده. چطور مادری که مسیحی کاتولیک است اسمی یهودی را برای پسرش بر می گزیند؟؟؟ -لنرد نمونه یک انسان به قول ما خر خون است که خود را با زندگی بقیه انسانها تا حدودی وقف داده و سعی دارد روابط خود را با پنی همسایه که دختری خوش گذران است نزدیک کند و هر طور شده با او ازدواج کند که در مراحل بعدی پنی هم سعی می کند کمی خود را شبیه دوست پسر خود کند.حالا این کجاش زد دین است من نمی دونم؟! - هووارد ضد دین نیست فقط در ابتدا رفتارهای چندش اوری نسبت به بدست اوردن جنس مخالف انجام میدهد اما بعد از اشنایی با دختری انها را فراموش می کند حتی با ان دختر که مسیحی است ازدواج می کند. - راج را می توان نمونه یک فرهنگ شرقی دانست که در انجا صحبت کردن با جنس مخالف گناه است و تنها پدر و مادر برای فرزند همسری را انتخاب می کنند چیزی که در غرب اصلآ به والدین ارتباط مستقیم ندارد. راج این فرهنگ غربی را می پسندد ولی از درون هنوز دچار چالش با این موضوع است بنابراین با وجود این که تمام شخصیتهای پسر این سریال برای خود جفتی دارند اما هنوز راج مجرد می ماند. جالب اینجاست که خواهر راج اصلآ این ویژگیها را ندارد. در ضمن در جامعه غربی هر فردی می تواند حرفهایش را بزند بر خلاف جامعه سنتی که همه چیز باید به مذاق بزرگان خوش بیاید. نویسنده این مقاله تنها از دور چیزهایی را در رابطه به این سریال شنیده و مشخص است که اصلآ اشنایی دقیقی با ای برنامه پر مخاطب و متفاوت ندارد.
  • سهیل بشردوست ۱۴:۵۱ - ۱۳۹۲/۰۴/۱۵
    0 5
    واقعاً مقاله های تحقیقی و تحلیلی مشرق نظیر نداره در بین خبرگزاری ها
  • میثم ۱۸:۴۶ - ۱۳۹۲/۰۴/۱۵
    14 0
    سریال رو دیده ام ولی نقد رو نپسنیددم
  • سید اکبر کولر ساز ۱۹:۲۴ - ۱۳۹۲/۰۴/۱۵
    10 0
    سریالش خییییلی خوبه. بهترین طنزی که تا حالا دیدم...
  • ۲۲:۵۳ - ۱۳۹۲/۰۴/۱۵
    0 0
    راستی سیزن جدیدش تکمیل شد ؟ چرا عکس نزاشتین؟
  • سعید ۰۲:۰۸ - ۱۳۹۲/۰۴/۱۶
    9 0
    جناب ّقای نویسنده با توجه به اظهارات شما میتوانم بگویم شما اصلا این سریال را ندیده اید فقط با اطلاعاتی که از دیگر نوشته ها به دست اورده اید به نقد افراطی این سریال پرداخته اید برای مثال شلدون نه فقط یک یهودی نیست بلکه مادر او یک کاتولیک سفت و سخت است .حال چطور او میتواند یک یهودی باشد؟؟؟؟ شخصیت یهودی این سریال هاووارد است که شخصیتی منفور و چندش محسوب میشود ای کاش شما این سریال را میدیدید سپس به نقد ان میپرداختید تا نقد شما دارای ارزش باشد نه نقدی ...
  • ۰۹:۱۱ - ۱۳۹۲/۰۴/۱۶
    8 0
    بعید میدونم نویسنده این مقاله سریال را دیده باشه...
  • ۱۷:۴۷ - ۱۳۹۲/۰۴/۱۶
    0 3
    ناخودآگاه یاد تحقیقات پروفسور صحافی فوق تخصص جراحی تو کالیفرنیا افتادم این پکیج مجموعه ای از معجزات علمی قرآن از علوم کشف شده در قرن 20 ام است که عقل و وژدان و دل هر انسانی حتی بی اعتقاد را به لرزه در می آورد مخصوصا بیگ بنگ http://www.4shared.com/zip/rJ0k-RoM/___________20_.html
  • ۲۰:۲۹ - ۱۳۹۲/۰۴/۱۶
    3 0
    سلام. دوستان مشرقی! شما چندین مقاله در باره سریال ها و فیلم های غربی و جهت گیری های اونا نوشتین که واقعا همشون زیبا بوده اند... یه سوال: آیا اساسا امکان اینکه همین نوع نگاه شما در قالب اسلامی نمیتونه حداقل به "شکل گیری یک فیلمنامه قوی" کمک کند؟ پس چرا دست دست میکنید؟ این نقد به شما و همفکران شما وارد است.. شما که این مطالب رو به زیبایی میدونید و تحلیل می کنید شده یکبار هم به فکر تولید یک سریال با مفاهیم بدیع و جوان پسند بیفتید؟ دیگه داره دیر میشه. اگر اوج(عریض ترین قسمت) هرم سنی ایران رو متولدین سال 70-71 بدونیم، متأسفانه این گروه سنی دارند به تباه میرن و شما فقط فیلم تحلیل میکنید و مخاطبنتون فقط احسنت و باریکلا به ریشتون میبندند...
  • سبحان ۰۳:۲۵ - ۱۳۹۲/۰۴/۱۷
    6 0
    آقای نویسنده ، اول سریال رو ببین بعد نقدش کن.
  • نیما ۱۴:۳۰ - ۱۳۹۲/۰۴/۲۲
    12 0
    واقعا ابلهانه بود نقدتون ! این سریال ایراد اعتقادی البته بسیار داره اما قطعا شما مزخرف گفتی آقای نویسنده ! حداقل یک فصل سریال و میدیدی بعد می نوشتی این چرندیاتو شلدون: اهل تگزاس- خانواده مسیحی متعصب شما چطوری فهمیدی یهودیه ؟ راج : هندی و هندو مذهب بارها توی سریال به گاو قسم میخوره ! شاید شما توی اسلام گاو رو مقدس میدونی که گفتی مسلمونه ؟ ضمنا حلقه ی مخصوص هندو ها هم دور مچ دستش همیشه مشهوده. هوارد: منفورترین کاراکتر داستان البته یهودیه ! اما نشون میده که حتی به آموزه های یهود هم اعتقاد نداره و مرتب داره از شرع خودش تخطی میکنه. شلدون حق داره همه کاری بکنه چون آخر فصل 3 نشون داد که همشون بهش مدیونن پس اخلاقای گندشو تحمل می کنن حالا خدا وکیلی چقدر می گیری دروغ بنویسی ؟ ما مسلمونیم عزیزم و ماکیاولیست نیستیم دروغ دروغه و گفتنش عین حرام نکن عمو جون آفرین
  • نیما ۱۴:۳۳ - ۱۳۹۲/۰۴/۲۲
    5 1
    واقعا ابلهانه بود نقدتون ! این سریال ایراد اعتقادی البته بسیار داره اما قطعا شما مزخرف گفتی آقای نویسنده ! حداقل یک فصل سریال و میدیدی بعد می نوشتی این چرندیاتو شلدون: اهل تگزاس- خانواده مسیحی متعصب شما چطوری فهمیدی یهودیه ؟ راج : هندی و هندو مذهب بارها توی سریال به گاو قسم میخوره ! شاید شما توی اسلام گاو رو مقدس میدونی که گفتی مسلمونه ؟ ضمنا حلقه ی مخصوص هندو ها هم دور مچ دستش همیشه مشهوده. هوارد: منفورترین کاراکتر داستان البته یهودیه ! اما نشون میده که حتی به آموزه های یهود هم اعتقاد نداره و مرتب داره از شرع خودش تخطی میکنه. شلدون حق داره همه کاری بکنه چون آخر فصل 3 نشون داد که همشون بهش مدیونن پس اخلاقای گندشو تحمل می کنن حالا خدا وکیلی چقدر می گیری دروغ بنویسی ؟ ما مسلمونیم عزیزم و ماکیاولیست نیستیم دروغ دروغه و گفتنش عین حرام نکن عمو جون آفرین
  • عشق فیلم ۰۰:۴۶ - ۱۳۹۲/۰۵/۰۳
    2 7
    به نظر من که نقد عالی بود. اصلا مهم نیست که راج مسلمون باشه یا فقط یک هندی با آیین های خودش. اون چیزی که الان زیر سوال میره اینه که یک پسر شرقی در فیلم کاملا بی جربزه نشان داده میشه. یعنی شرقی ها(اعم از مسلمون ها) حتی جرئت و جسارت صحبت با خانم ها رو هم ندارن، چه برسه به مسائل بزرگتری مثل مملکت داری و ... . از طرفی شلدون یک اسم یهودی است چه مامان اون شخصیت یهودی باشه چه مسیحی! اون شخصیتی هم که منفوره یهودیه، اما نه یک یهودی خوب و دین دار بلکه یک یهودی خطاکار. یه جورایی میگه که اگه یهودی بود و خطا نمی کرد، آدم خوبی بود. نکته سوم اینکه درسته که این فیلم طنزه و شاید یکی از بهترین طنزهایی باشه که تاحالا دیدیم ولی نباید یادمون بره که دیدن این فیلم ها، هرچند تنها با نگاه طنز به آنها، اثر غیر مستقیم بر ذهن و زندگی ما داره.پس نباید انقد راحت ازشون طرفداری کرد. باید خیلی حواسمون جمع باشه. ممنون از نویسنده فهیم و با دقت این نقد
  • شلدون ۱۲:۲۹ - ۱۳۹۲/۰۷/۰۹
    6 1
    اینقدر دیدتون نسبت به همه عناصر غرب توهمیه که اگه این نوشته هارو به نویسنده های فیلم نشون بدین خودشونم باورشون نمیشه این همه طرح و توطئه و تاریخ و فلسفه تو نوشتشونه با این نگاه شما میشه تاریخ مثلاً استعمارو از تو دل فیلم پدر سالارم شرح داد اونم با جزئیات
  • javad ۱۲:۲۸ - ۱۳۹۴/۰۷/۲۳
    3 0
    آفا آقا آقا با یهود چکار دارین مگه یهود دین الهی نیس مشکل صهونیست هان
  • ناشناس ۱۹:۵۳ - ۱۳۹۴/۰۸/۱۷
    5 0
    سلام آقا.بنده خودم مسلمان و شیعه هستم و طرفدار جمهوری اسلامی ایران هستم اما کلا اشتباه نوشتین،من این سریال رو دیدم و لازمه بگم،غلط املایی که دارین،در ضمن راج هم گاوپرست است نه مسلمان،شلدون هم مسیحی کاتولیک است،و هاوارد نه هووارد و بسیاری از نکات اشتباه برداشت شده اند و.....متاسفانه این مقاله از خبرگذاری معتبری چون شما بعید است.
  • فاطمه ۱۶:۳۷ - ۱۳۹۵/۰۴/۲۹
    2 1
    سلام من علت گرایش جوونا به سریال های غربی رو میدونم! علت اینه که سریال ها و برنامه های شبکه های خودم بیش از حد کلیشه ای و بی محتواست! منم قبول دارم که پشت هر کار غربی ها برنامه و نقشه ای هست ولی دید شما هم به نظرم بیش از حد منفی و غیر واقعی هست!!!

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس