کد خبر 213233
تاریخ انتشار: ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۲ - ۱۶:۴۵

رئیس سابق فدراسیون شنا گفت: بحث تعلیق شنا به هیچ وجه حقیقت ندارد و این واقعیت وجود دارد که برخی از مدیران ورزشی ایران، مرعوب خارجی‌ها هستند!

به گزارش مشرق، حضور در عرصه‌های مختلف مدیریتی داخلی و بین‌المللی، ازجمله مدیرکلی روابط بین‌الملل سازمان تربیت بدنی، دبیرکلی کنفدراسیون شنای آسیا، قائم‌مقامی و ریاست فدراسیون شنای ایران در دوره‌های متوالی و عضویت در هیئت اجرایی کمیته ملی المپیک و حضور در هفت دوره بازی‌های المپیک و شش دوره بازی‌های آسیایی، باعث شده تا وحیدمرادی تجربیات گران‌بهایی در عرصه داخلی و بین‌المللی ورزش به‌دست آورد.

رئیس اسبق فدراسیون شنا همچنان با جدیت و همیت خاصی مسائل مربوط به ورزش را دنبال می‌کند و حتی می‌توان به‌جرئت گفت که درمقایسه با خیلی از مدیران فعلی ورزشی، اشراف بیشتری به مسائل و موضوعات ورزشی دارد.

دبیرکل پیشین فدراسیون شنا با حضور در خبرگزاری برنا درمورد شرایط فعلی ورزش کشور، درخصوص مسائل مربوط به برکناری برخی رؤسای فدراسیون‌های ورزشی و بحث تعلیق‌ها صحبت کرد که متن این گفت‌وگو را در زیر می‌خوانید.

* بعنوان مدیری که سال ها تجربه مدیریتی در سطح اول ورزش کشور را دارید، وضعیت فعلی ورزش ایران را چطور می بینید؟
- به نظر من این موضوع از چند جهت قابل بررسی است. اول اینکه ورزش دارای جذابیت های فراوانی است و در حوزه قهرمانی جوانان ما هم بصورت بالقوه از پتانسیل بسیار بالایی برخوردارند که در صورت درست هدایت شدن، برنامه ریزی صحیح ، تمرینات علمی ، نظم و انظباط و ممارست ، می توانند در میادین مختلف بین المللی نتایج درخشانی کسب کنند. اما از طرف دیگر عدم توجه به زیر ساخت ها ، عدم اتکا به مبانی علمی و تغییرات پیاپی مدیران ورزش و تغییر سیاستها و فقدان نقشه راه باعث شده تا نتوانیم از ظرفیت های سرشار خود به خوبی بهره برداری کنیم. اگر هم در رقابت هایی همانند بازی های آسیایی و یا بازیهای المپیک مدال کسب می کنیم خوشحالیم اما نباید خیلی ذوق زده شویم چرا که جوانان ما دارای توان واستعداد و ظرفیتهای فوق العاده و بیش از این هستند بنابراین در صورتی که این موفقیتها و کسب مدال ها در مسابقات مختلف استمرار داشته باشد و بر کیفیت رنگ مدالها و تعداد آنها در هر دوره افزوده شود میتوانیم بگوییم در مسیری درست و روبه رشد قرار گرفته ایم لذا باید قابلیت های خود را درک کنیم و برای رسیدن به پیروزیهای بیشتر قانع به آنچه بدست آوردیم نباشیم.اما همه ورزش کسب قهرمانی و مدال نیست . درجوامع پیشرفته و صنعتی توجه و داشتن برنامه مدون در توسعه ورزش همگانی و ایجاد شرایطی که مردم به آسانی بتوانند به انجام ورزشهای عمومی وسهل الوصول و غیر کلاسیک بپردازند بعنوان یک ضرورت در ارتقاء سلامت و شادابی افراد جامعه و افزایش بازده کار و تلاش بیشتر برای توسعه عمومی کشور از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است و ارزش آن کمتر از قهرمانی و مدال آوری نیست .مورد بسیار مهم دیگری که در سالهای اخیر مغفول مانده عدم توجه درخور و شایسته به مسائل فرهنگی و اخلاقیات در محیط ورزش است . بدون تردید بی اخلاقی ، تندخوئی ، مشاجره و......در میادین ورزشی ، تا تبانی و روی آوردن به دوپینگ و صغرسن بدون ارتباط به توجه یکجانبه و بیش از حد به مدال آوری و نتیجه گرایی صرف در ورزش نیست .مطلوب اینست که ورزشکارانی تربیت کنیم تا در کنار کسب مدال و قهرمانی ، ظرفیت و شخصیت قهرمان شدن را هم دارا باشند. بعبارت دیگر عنصر قهرمانی قابلیت جسمانی و مادی است حال آنکه عنصر پهلوانی اخلاق و معنویات است بنابراین تصور می کنم قهرمان و ورزشکاری کامل است که از هر دو عنصر بهره برده باشد و برای نامی ماندگار داشتن عنصر معنوی چه بسا تآثیرگذارتر است . این تغییرات زمانی رخ می دهد که معیار ارزیابی و ارزشیابی ورزشکاران توسط سیاست گذاران و مدیران ورزش مورد بازنگری و تغییر قرار گیرد تا به مرور تاثیر خود را بر جوانان ورزشکار بگذارد.

* مدیریت ورزش ایران چطور ارزیابی می کنید؟
- سئوال بسیار کلی را مطرح کردید . چون مدیرت در حوزه مقامات ارشد ورزشی با فدراسیونها و یا هیئتهای ورزشی و حتی مدیریت در تیم های ورزشی تفاوت دارد ، هرچند از هم متآثرند اما نحوه اعمال مدیریت در هر یک از این بخشها کاملاً با بخش دیگر متفاوت است . حتماً توجه داشته اید در هر بخشی از مدیرت ورزش که مدیران ثبات و فرصت برنامه ریزی و اجرای سیاستهای تدوین شده را داشتند به موفقیت رسیده و به توسعه پایدار نزدیک شدیم . با نگاهی به چند دهه اخیر می بینیم تنها سیاسیونی که در دولت مسئولیت اداره ورزش به آنان محوّل گردید به توفیق نسبی رسیدند و از خود نام نیکی گذاشتند که علاوه بر بکارگیری مشاورین کاربلد وگماردن افراد باتجربه و تحصیل کرده و متخصص در معاونتها و فدراسیونها سعی کردند حتی المقدور ورزش آلوده به سیاست نشود چون هرجا که ورزش آلوده به سیاست شد، انتهای کار آن چیزی جز خصران در بر نخواهد داشت . تآکید می کنم افراد سیاسی قصد تخریب ورزش را ندارند اما به هیجانات آن و مدال و سروصدای قهرمانی برای بهره بردن در جهت منافع حزب و دسته خود توجه بیشتری می کنند و این موضوع برای آنها جالب توجه است. به گمان من باید بدنه هرم مدیریتی ورزش کشور و کسانی که در تصمیم سازی ها نقش دارند همچون سایر سازمانهای تخصصی به دست مدیران توانمند و متخصص ورزشی سپرده شود و از ظرفیت قابل توجه و ارزشمند کارشناسان ورزش که عموماً استفاده شایسته از آنها نمی شود بهره وافی گرفت اما متاسفانه در ادوار گذشته چنین چیزی کمتر دیده شده است. علاوه بر آن در چند سال اخیر تغییرات در رآس هرم ورزش انقدر زیاد بوده که بدرستی نمی شود ارزیابی دقیقی از برنامه ها و اجرای درست آن داشت.


*به نظر شما تشکیل وزارت ورزش چه تاثیری در روند حرکتی ورزش ایران داشت؟
موضوع تغییر سازمان تربیت بدنی به وزارت ورزش از سالها پیش مطرح بود اما به نظر بسیاری از کارشناسان نیازی به انجام آن تغییر نبود. استدلال موافقین طرح که عمدتاً نمایندگان محترم مجلس بودند این بود که چون ورزش وزارتخانه ندارد بنابراین نمی تواند مورد نظارت مجلس باشد و در مواقع مورد لزوم مثل ناکامی تیمها ورزشی در میادین بین المللی و یا اتفاقات و حوادث ناگوار وزیری نیست که در مقابل مسائل مربوط به ورزش مورد سئوال قرار گیرد اما مخالفین طرح معتقد بودند اولاً مسئولیت سازمان تربیت بدنی به یکی از معاونین رئیس جمهور محول شده و رئیس ورزش از موقعیت ممتازی در دولت برخوردار است در ثانی اگر بحث پاسخگوئی به نمایندگان محترم مجلس در خصوص وقایع مربوط به ورزش مطرح است طبق قانون رئیس دولت باید پاسخگوی نمایندگان باشد که شآن او به لحاظ سیاسی از وزیر بالاتر است. در همان سالها با تنی چند از مدیران از جمله بنده مصاحبه های زیادی صورت گرفت . آن موقع هم اعتقاد داشتم و کماکان بر این باورم که در ورزش یک سری از امور جزء وظایف حاکمیتی محسوب می شود مثل توسعه زیرساختها ، توسعه اماکن ورزشی ، توسعه ورزش همگانی ، تشویق و توسعه فرهنگ ورزش کردن و ترغیب آحاد مردم به ورزش و فعالیتهای بدنی و.... و در بخش دیگر کمیته ملی المپیک ، فدراسیونها ، هیئتهای ورزشی ، باشگاهها و... هستند که مآموریت آنها توسعه ورزش قهرمانی و حرفه ای است که عمدتاً با استناد به تعریفی که از آنها در قانون شده یا جزء نهادهای عمومی غیر دولتی محسوب می شوند و یا مطلقاً جزء بخش خصوصی قلمداد می گردند و هر کدام دارای مجمع عمومی و یا هیئت مدیره متشکل از افراد متخصص و خبره هستند . گمان می کنم بخش نظارت بر عملکرد فدراسیونهای ورزشی و چگونگی حضور ورزشکاران و تیمها در رقابتهای بین المللی جذابیت بیشتری نسبت به نظارت بر چگونگی عملکرد وظایف حاکمیتی مسئولین توسط نمایندگان محترم مجلس داشته است در غیر اینصورت خود به نظارت بر وظایف حاکمیتی دولت در ورزش می پرداختند و کار نظارت بر ورزش قهرمانی را به مجامع فدراسیونهای ورزشی که علی الاصول از افراد متخصص و خبره می بایست تشکیل شود می سپردند که در اینصورت وزارت ورزش و نظارت بر انجام وظایف حاکمیتی آن موضوعیت پیدا می کرد و همچون بسیاری از کشورهای دنیا فدراسیونهای ورزشی با کمیته ملی المپیک مرتبط می شدند چون علاوه بر اینکه قوانین کشوری و بین المللی مترتب بر آنها از یک جنس بوده ، هر دو نهاد هم فدراسیون و هم کمیته المپیک در حوزه ورزش قهرمانی یک مآموریت را دنبال می کنند . البته ممکن است گفته شود که مجامع فدراسیونها و یا هیئتهای ورزشی گاهی اوقات آنچنان که باید تآثیر گذار نیستند و بدلیل ضعف هایی که در آئین نامه ها و نحوه انتخاب اعضائ مجامع وجود دارد نمی توانند وظایف نظارتی خود را بدرستی انجام دهند و همین امر موجب شده تا نهادهای دیگر خود را موظف به نظارت و پیگیری کنند . بنده هم این نظر را رد نمی کنم اما معتقدم بجای بر هم زدن قواعد بازی ، برای از بین بردن نقطه ضعفهای موجود و اصلاح آئین نامه ها اقدام کنیم تا فدراسیونها و هیئتهای ورزشی تجلّی مدنیت و مردم نهاد بودن باشند . با توضیحاتی که داده شد فکر می کنم وزارتخانه شدن ورزش با ساختار کنونی نه تنها کمکی به توسعه ورزش نکرده بلکه بیشتر به سیاسی شدن ورزش منجر شده و وزیر ورزش علاوه بر پاسخگوئی در خصوص وظایف حاکمیتی وزارت ورزش ناگزیر برای هر اتفاق و یا باخت فلان تیم در مسابقه ورزشی که برد و باخت در ذات آن هست و همین امر هست که مسابقه را زیبا و پر هیجان میکند باید به مجلس برود و با نمایندگان رایزنی کند تا مبادا با مشکل مواجه شود.


*اکثر مدیران و کارشناسان ورزشی هم نظر با شما هستند و تشکیل وزارت ورزش را ضربه بزرگی به ورزش قلمداد می کنند؟
-بازهم تاکید می کنم که به نظر بنده با ساختار فعلی تشکیلات ورزش واقعا ضرورتی نداشت وزارت ورزش تشکیل شود و متاسفانه بدون اینکه بحث کارشناسی جدی با صاحبنظران ورزشی صورت بگیرد این اتفاق افتاد.اما گمان می کنم برای تسهیل در امور و کمک به ورزش منفک شدن فدراسیونهای ورزشی از وزارت ورزش و قراردان آنها در حوزه کمیته ملی المپیک می تواند کمک شایان توجهی به روند مناسب امور کند.


*عزل روسای فدراسیون‌های ورزشی و بحث تعلیق ها یکی از مسائلی بود که بعد از تشکیل وزارت ورزش بوجود آمد؟
- بحث عزل و نصب ها موضوع جدیدی نیست و در دوره های قبل نیز این اتفاق به کرات افتاده . اما نکته مهم ادبیات برخورد با مسئولین فدراسیون های ورزشی است که به هیچ وجه صحیح و زیبنده نبوده و فدراسیون های ورزشی را سخیف کرده است. همانطور که کمیته ملی المپیک در هر کشور ، تشکیلات متناظر کمیته بین المللی المپیک محسوب می شود ، فدراسیونهای ورزشی هم تشکیلات متناظر فدراسیونهای جهانی هستند که در سطح ملی مآمورتهای محوله را در چهارچوب قوانین و مقررات آمده در اساسنامه آنان دنبال می کنند و از شآن و منزلت بالایی در جهان برخوردارند لذا می بایست حرمت آنان هم در سطح ملی و هم در سطح بین المللی حفظ شود . ممکن است مسئولی بیاید و در چهارچوب قوانینی که به مدیران قبلی هم چنین اجازه ای را داده بود، نظر به تغییر رئیس فلان فدراسیون داشته باشد . صرفنظر از اینکه این برکناری با قوانین مصرحه فدراسیونهای جهانی و کمیته بین المللی المپیک مطابقت ندارد و از منظر آنان غیر قانونی بوده اما از سالها پیش به عنوان یک رویه انجام شده ، اما از آن بدتر و غیر اخلاقی تر ، تهمت ، افترا و آبروی افراد را بردن که نه تنها در درگاه خداوند متعال گناهی نابخشودنی است بلکه موجب بی اعتمادی و وهن کشور هم در بعد داخلی و هم در بعد بین المللی شده و کل ورزش و مسئولین ورزش کشور را تضعیف می کند . البته علت سخت گیری مجامع بین المللی ورزش و تآکید به پیروی از قوانین بین المللی و اصلاح اساسنامه صرفاً این موضوع نیست بلکه پشت پرده ای دارد که به تصمیماتی که سال 2010 در اجلاس آنوک گرفته شده بود برمی گردد و متآسفانه کمیته ملی المپیک کشور ما به موقع به آن توجهی نداشته است.

*دلیل این برخوردها چیست؟
متاسفانه بعضی از مدیرانی که از حوزه سیاسی وارد ورزش می شوند آگاهی و اشراف به امورات تخصصی ورزش ندارند و از مشاورین متخصص هم کمک نمی گیرند بعضی از آنان بدلیل عدم آگاهی ، تصویر درستی از ورزش ندارند و نمی دانند در دنیای امروز ورزش نه تنها در ابعاد اجتماعی و فرهنگی پدیده ای بی بدیل است بلکه بعنوان یک صنعت نزد مدیران اقتصادی جهان از موقعیتی ممتاز برخوردار است و لذا باید توسط بهترین متخصصین در هر کشور اداره شود ،اما آنان تصور می کنند همانطور خود بدون داشتن تخصص به این امر مهم و تخصصی گمارده شدند ، دوستان سیاسیشان نیز می توانند در بخشهای تخصصی ورزش مدیریت کنند . به نظر می رسد بجز استثناء هائی که با حب و بقض و به توصیه این و آن انجام شد ، بیشتر عزل و نصب ها با این هدف بوده در صورتی که کار در ورزش خصوصاً فدراسیونهای ورزشی کاملاً تخصصی است و می بایست از مدیران دلسوز و متخصص آن رشته بهره گرفت وهر مدیری در هر رشته ای که مهارت دارد، باید به کار گرفته شود و هرکسی باید سر جای خودش باشد تا همه چیز درست شود.

* در مورد برکناری شما هم چنین اتفاقاتی افتاد؟
- بله، برکناری من کاملا غیرقانونی بود ولی با این حال به دو دلیل تا به امروز حتی یک نامه هم به مراجع بین المللی ورزش ننوشته ام. اول اینکه اعتقاد به حکمیت خارجی ها بین خود و مسئولین ورزش کشورم ندارم و آنرا درست نمی دانم و دوم اینکه به فرض دخالت و بازگشت بنده به مسئولیت قبلی ، در صورتی که مورد حمایت نباشم و نتوانم منشآ اثر و خدمت باشم سودی برای ورزش نخواهد داشت اینها مسائلی است که باید در کشور حل شود و به تصمیماتی که در داخل کشور گرفته می شود.



*اینبار هم اساسنامه ارسالی از سوی ایران تایید نشد و اعلام کردند اشکلاتی در آن وجود دارد. این موضوع چگونه می‌تواند به سرانجام خوبی برسد؟

- به طور کلی اساسنامه مشکل جدی نداشته بلکه یک سری اشکالات آیین نامه ای بود که مطابق مصوبه اجلاس آنوک که در سال 2010 در کپنهاک به تصویب رسیده بود و برای اجرا و اصلاح اساسنامه کمیته های ملی المپیک به همه کشورها ارسال شده بود می بایست برطرف می شد ، اما متآسفانه آن نامه در کشوی میز نائب رئیس اول کمیته ملی المپیک ماند تا بعد از گذشت دو سال به فکر اصلاح اساسنامه بیافتند . این تآخیر دوساله مقارن با تغییر سازمان تربیت بدنی و آمدن اولین وزیر ورزش و جوانان شد و تقارن عدم اصلاح اساسنامه در زمان مقرّر با برکناری تعدادی از رؤسای فدراسیونهای ورزشی واکنش تندتر کمیته بین المللی المپیک را به همراه داشت تا ورزش کشور ما دچار فرصت سوزی شده و بعداز مقاومتهای بی جهت تن به اصلاح آن دهد . کمیته بین المللی المپیک خواهان این است که این اصلاحات در مغایرت با اساسنامه آنان نباشد.


* مباحث مالی و مشکلات اقتصادی را به عنوان یکی از معضلات این روزهای ورزش چطور آنالیز می کنید؟
- تقریباً همه کشورهای دنیا به این موضوع رسیده اند که خرج کردن برای توسعه و ارتقاء ورزش سرمایه گذاری است نه هزینه . به همین دلیل مثلاً در کشور کره جنوبی علیرغم رونق اقتصادی و درآمد سرانه بالا تقریباً نیمی از اعتبار فدراسیون فوتبال آن کشور رقمی حدود سی میلیون دلار توسط دولت تآمین و پرداخت می شود و نیم دیگر از طریق جذب اسپانسر ، حق پخش تلویزیونی و کمک علاقمندان. در کشور ایتالیا نیمی از بودجه حدود شصت میلیون یوروئی فدراسیون شنای ایتالیا توسط دولت و بقیه از طریق جذب اسپانسر ، حق عضویت ها حق پخش تلویزیونی و... تآمین می شود اینکه در کشور ما قرار است ورزش از تنها اتکا به بودجه دولتی جدا شود امر مبارکی است اما به نظر بنده می بایست در یک فرصت چند ساله و به مرور انجام پذیرد.

*بحث استعدادیابی چطور؟
واقعیت اینست که کشور ما هنوز در خصوص استعداد یابی در ورزش قهرمانی به الگوی روشن و معینی که مورد وثوق همه کارشناسان باشد و همه فدراسیونها از آن پیروی کنند نرسیده است . امروز در جهان روشهای مختلفی توسط کشورها با توجه به شرایط اقتصادی و سیاسی شان در خصوص کشف استعدادها مورد استفاده قرار می گیرد. بعنوان مثال در کشورهای غربی نخبگان توسط باشگاهها شناسائی و پس از چند سال تمرین و کسب آماده گیهای لازم برای حضور در رقابتهای مهم بین المللی در اختیار فدراسیونها قرار می گیرند . در کشورهای سوسیالیستی بیشتر از الگوهای دولتی و پرورش نخبگان در اردوهای کاملاً تحت کنترل و صرف هزینه های زیاد بهره می برند اما به نمونه دیگری در دنیا می توان اشاره کرد که آنهم کشور کوباست . از آنجائی که هدف ، تحت آزمایش قرار دادن تمامی کودکان و نوجوانان برای کشف استعدادهای ورزشی است و در عین حال این کشور فاقد امکانات مالی مناسب و یا تجهیزات گرانقیمت است لذا از آنجائیکه آموزش و پرورش در آ ن کشور حتی در روستاهای دور افتاده اجباری است و از طرفی مراد آزمودن تمامی کودکان در سنین پائین است تا اگر استعدادی در هر نقطه ای از کشورشان وجود دارد شناسائی و معرفی و در مقطع تحتانی هرم ورزشکاران تحت تمرینات ویژه قرار گیرد لذا تمامی کودکان در کلاس اول مدرسه در سه رشته انفرادی (شنا ، دو و میدانی ، ژیمناستیک ) و دو رشته تیمی از میان رشته های والیبال ، هندبال ، بسکتبال و یا فوتبال به میل خود مورد آموزش و تا سال بعد پالایش قرار می گیرند این روند تا پایان سالهائی که مشغول به تحصیل در دبیرستان هستند ادامه دارد و نخبگانی که در نهایت وارد تیم های ملی میشوند باقیمانده کودکانی هستند که از ابتدا در کنار درس و مشق همچون سایر همسالان با بروز استعدادهای خود توانسته اند در هرم ورزشکاران نخبه تا سنین نوجوانی و جوانی باقی بمانند و به لایه های بالاتر هرم ارتقاء یابند . امروز کشور کوبا علیرغم فقر اقتصادی در بعضی از رشته های ورزشی صاحب عنواین جهانی است . در کشور ما نیز برای کشف استعدادها و انتخاب نخبگان میبایست الگوئی که با آداب ، شرایط اجتماعی ، اقلیمی و اقتصادی و باورهای دینی و مذهبی مطابقت داشته باشد تدوین و به مورد اجرا گذارده شود.

* بعنوان مدیری که سابقه رسانه ای هم دارید، نقش رسانه‌ها را در پیشبرد ورزش در کشور چقدر می‌دانید؟

- بطور قطع ورزش قهرمانی برای رشد و تعالی نیاز به وجود و حضور رسانه اعم از تصویری و نوشتاری دارد . رسانه در ایجاد انگیزه و تشویق و ترغیب جوانان به ورزش نقشی بی بدیل دارد همان طور که در ابتدای بحث اشاره کردم توجه به اخلاقیات و معنویت تنها با حضور رسانه ای آگاه و روشن در ورزش امکان پذیر است به نظر من صحبت های مقام معظم رهبری بسیار آموزنده بود.ایشان در صحبت هایشان با اهالی ورزش به نقش رسانه ها و ضرورت پرهیز آنان از پرداختن به بعضی امور تآکید فرمودند . توصیه رهبر معظم انقلاب این بود که به ترویج روحیه پهلوانی توجه بیشتری شود و رسانه ها در این بخش نقش پررنگ تری داشته باشند.

* انتقاد هایی در خصوص کثرت ثبت نام ورزشی‌ها برای شوراهای اسلامی صورت گرفت شما چه نظری دارید؟

- معتقدم استقبال از ثبت نام در شوراها نشان از علاقمندی مردم به مشارکت در اداره امور شهر دارد که جای خوشحالی است . تعداد ورزشی هایی که در تهران برای این امر ثبت نام کردند کمتر از دوصدم درصد است که به لحاظ آماری عددی قابل اعتنا نیست اما بدلیل شهرت و آشنائی مردم با آنان بیشتر به چشم می آیند اما ازسوی دیگر بنده هم اعتقاد دارم که اداره شهرها نیازمند مدیرانی است که نیاز شهر را در حوزه های مختلف اعم از حوزه فرهنگ و هنر و ورزش ، محیط زیست ، عمران و شهرسازی ، حمل و نقل عمومی ، نظافت و زیبایی معابر و میادین ، فضای سبز و پارکها ، کاهش آلودگی هوا و صدا ، بطور کلی رفاه اجتماعی ، مقاوم سازی بناهای فرسوده در مقابل زلزله خصوصاً در قسمتهای میانی و جنوبی و حاشیه های شهر و همچنین تآمین امنیت جانی و روانی جامعه و گسترش فضای مجازی و خدمات اینترنتی و مسائل ریز و درشت دیگر بداند و اعتقاد به برنامه برای هر بخش داشته باشد .بنابراین اداره شهر نیازمند به مدیران کارآزموده دارد کسانی که سابقه مدیریت کلان در کارنامه خود دارند و برنامه محورند بنابراین تفاوتی نمی کند که این مدیر کدام قشر جامعه را نمایندگی می کند و یا از کدام طیف به شورا وارد شده است ، مهم توانائی و تآثیرگذاری آن در بهبود امور شهری و رفاه مردم است .

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس