به گزارش مشرق، تیم ملی فوتبال ایران در آستانه انجام سه دیدار مهم و سرنوشت ساز در راه صعود به جام جهانی است ولی در همین حال، اسپانسر تیم ملی، مسالهای است که هنوز حل نشده باقی مانده است. این که بالاخره فدراسیون فوتبال میتواند برای تیم ملی – تیم های ملی – اسپانسری مناسب جذب کند یا خیر، موضوع گزارشی است که میخوانید.
نکتهای که در همه جای دنیا مورد توجه است، درآمدزایی از صنعت فوتبال است. فوتبال در دنیای امروز به عنوان یک صنعت پولساز شناخته شده و روزانه درآمدهای هنگفتی در این صنعت دست به دست میشود. از مساله شایعی مانند فساد اقتصادی در فوتبال که بگذریم، گردش مالی سالانه این ورزش – صنعت، بسیار زیاد است و آثار مثبتی از خود در جوامع ایجاد میکند؛ نکتهای که در کشورهای صاحب فوتبال بسیار مورد توجه و بهره برداری است و ما در ایران از آن بی بهرهایم، قابلیت عرضه و فروش «فوتبال» به عنوان یک محصول است و فوتبال ایرانی در حال حاضر، چیزی برای عرضه ندارد.
این نکتهای است که سعید آذری، مدیرعامل اسبق باشگاه ذوب آهن بر آن تکیه میکند و در این رابطه به ایسنا میگوید: «ما باید فوتبال را بفروشیم، اما نمیتوانیم آن را عرضه کنیم چون با استاندارد دنیا خیلی فاصله دارد. استانداردهای فوتبال ما با همه دنیا تفاوت دارد. باید به دنبال راهکار استانداردسازی باشیم. بارها این مساله را مطرح کردهام، اما گوش شنوایی نیست. اگر بخواهیم در فوتبال درآمدزایی کنیم، فدراسیون باید سیطرهاش را از روی باشگاهها کم کند. باشگاهها باید به صورت شرکتهای سهامی خاص مانند همه دنیا شکل بگیرند و حق و حقوق رایت و تولیدات را به خودشان واگذار کنند.»
آذری معتقد است که «تا وقتی فدراسیون حق برگزاری مسابقات، حق رایت و پخش تلویزیونی را در اختیار دارد نمیتوانیم درآمدزایی کنیم.» او در توضیح این مساله هم میگوید: «فدراسیون در اولین گام باید اتحادیه قدرتمندی تشکیل دهد. اتحادیه فعلی باید به سطح بالایی برسد. دومین قدم این است که قانونی در مجلس تصویب شود تا هر کسی نتواند از حق و حقوق فوتبال به سود خود استفاده کند. بحث دیگر این است که ما در بازاریابی ضعیف هستیم. مراودات بینالمللی فوتبال ما ضعیف است و با شرکتهای بزرگ دنیا و تولیدیهای معظم معاملهای نداریم، چون فوتبال ما استاندارد نیست.»
فوتبال ایران دولتی است و این نکته قابل کتمان نیست. همین مساله همیشه به عنوان یکی از دلایل عقب ماندگی فوتبال ایران مطرح بوده است. آذری هم بر این نکته صحه میگذارد و راه حل برون رفت فوتبال ایران را از بی پولی و مشکلات اقتصادی موجود، «آزادسازی باشگاهها» میداند: « بزرگترین ضعف فوتبال ایران که آن را به همه روسای قبل فدراسیون از کفاشیان و دادگان گرفته تا پیش از آن گفتهام این است که بهتر است دست از فوتبال باشگاهی بردارند. بحثی که 10 سال پیش در کارخانه ذوب آهن داشتیم و موفق بود، آزادسازی فروش آهن بود. اگر این اتفاق درباره باشگاهها رخ دهد و از سیطره فدراسیون آزاد شوند، بازاریابی بهتر میشود.»
یکی دیگر از مشکلات فوتبال ایران، روشن نبودن حسابهای مالی باشگاههاست. مسالهای که سازمان فوتبال در فصل جدید لیگ برتر و لیگ دسته اول فوتبال، بر آن تاکید زیادی دارد. شفاف نبودن مسائل مالی باشگاهها مورد انتقاد همه کارشناسان و صاحب نظران واقع شده است، چنان که سعید آذری میگوید: «حرکتهای جدیدی در حال شکل گیری است. تاکنون سازمان لیگ و فدراسیون که متولی اصلی برگزاری مسابقات است حساب شاخصی از باشگاهها دریافت نکرده است. باشگاهها یک بار چک مرغداری ارائه میدهند، یک بار چک شیلات و میگو و یک بار چک یک شرکت نفتی! این لجام گسیختگی باعث میشود که فعالیتها سمت و سویی نگیرند. با فوتبال کاملا دولتی که فدراسیون بر آن حکومت میکند، فعلا باید به دنبال اهداف متعالی بدویم.»
آذری در گفت و گویش با ایسنا از اتحادیه فوتبال ایران و اشکالات آن سخن گفت. او درباره مسائلی که باید در این اتحادیه اصلاح شود می گوید: «اتحادیه فعلی استاندارد نیست و با کشورهای صاحب سبک فوتبال فاصله دارد. این اتحادیه باید از کسانی که نماینده شرکتهای سهامی هستند شکل بگیرد. اتحادیه فعلی قدرت اجرایی ندارد. سوال این است که اتحادیه تاکنون کدام گام مثبت را برای فوتبال برداشته است؟ کجا موفق بوده است؟ اتحادیه جز این که تلاش کرده برای ارتقای سطح مدیریت باشگاهها، مدیران عامل باشگاهها را به چند کشور اعزام کند چه کاری کرده است؟ اتحادیه چه زمانی که تاج مسئولش بود، چه زمان ریاست آجرلو و چه حالا که عزیز محمدی رئیس است، برابر سازمان لیگ نقش یک سازمان خنثی و موازی را بازی میکند و نمیتواند حق و حقوق باشگاهها را بگیرد. استانداردهای واقعی باید در اتحادیه حاکم شوند.»
آذری در ادامه صحبتهایش نقدی هم بر عملکرد کمیته بازاریابی فدراسیون فوتبال دارد. نخستین انتقاد مدیرعامل اسبق ذوب آهن از مسئولان بازاریابی فدراسیون این است که تیم ملی در برهه حساس کنونی هنوز اسپانسر مشخصی ندارد: «احساس میکنم تیم ملی در شرایط حساسی است و همه باید به آن کمک کنند. اگر تیم ملی در سه بازی نهایی خود نتیجه نگیرد، یعنی نتوانستیم امکانات لازم را فراهم کنیم. بحث تاسف برانگیز ماجرا این جاست که تیم ملی پس از سالها هنوز نتوانسته یک اسپانسر قوی پیدا کند. این مساله به جایگاه فوتبال ما در ابعاد بینالمللی باز میگردد. اگر در هشت سال گذشته رشد میکردیم اکنون اسپانسرهای قدرتمندی داشتیم. شنیدهام که فدراسیون نامهای به فدراسیون کره جنوبی فرستاده و از آن ها خواسته که شهر مسابقه ما و کره جنوبی را تغییر دهد، چون آن شهر فرودگاه بینالمللی ندارد. باشگاههای ما برای بازیهای خود چارتر میگیرند و سخت است که باور کنیم تیم ملی نمیتواند چنین کاری کند.»
یکی از اعضای هیات رئیسه فدراسیون فوتبال، چندی پیش از توافق این فدراسیون با یک شرکت هواپیمایی خبر داد و گفت که این شرکت قرار است پرواز چارتری را در اختیار تیم ملی بگذارد؛ ادعایی که البته از سوی دبیر کمیته بازاریابی فدراسیون فوتبال رد شد! عباس ترابیان در این رابطه به ایسنا می گوید: «ماجرای اسپانسرینگ شرکت هواپیمایی را از مسئولان فدراسیون جویا شدم و متوجه شدم که در حد حرف است و قراردادی بسته نشده است. نکته اول این است که قانونا چنین بحثی باید در کمیته بازاریابی مطرح شود، در حالی که در کمیته چنین بحثی نداشتهایم.»
ماجرا از این قرار است که به گفته ترابیان، تمام قراردادهای اسپانسرینگ باید از مرجع کمیته بازاریابی بررسی شود و در این کمیته به امضا برسد. گویا این روند درباره توافق با آن شرکت هواپیمایی طی نشده و همین مساله گلایه ترابیان را باعث شده است: «دائما در مصاحبهها و مطبوعات دیدیم که از یک شرکت نام برده شد و به نوعی برای آن تبلیغ شد. این کار از نظر فنی با معیارهای بازاریابی همخوانی ندارد. اگر منافع فدراسیون را در نظر بگیرید زمانی میتوانید واقعا از اسپانسر نام ببرید که قرارداد بسته باشید. من به عنوان عضو و دبیر کمیته بازاریابی قراردادی ندیدم و از مسئولان هم که سوال کردم خیلی مطمئن حرف نمیزدند. فقط یک نفر راجع به این مساله حرف میزند و ما نمی دانیم ماجرا چیست!»
آذری در ادامه به اسپانسر پیراهن تیم ملی اشاره میکند و میگوید: «در سطح ملی نتوانستیم بازاریابی خوبی داشته باشیم. اگر خوب بودیم، اکنون یکی از تولیدیهای بزرگ لباس اسپانسر ما بودند نه این که به شرکتهای داخلی هم بدهکار باشیم! فدراسیون درآمدهایش را به حق پخش تلویزیونی و حق برگزاری مسابقات محدود کرده و این مساله بلای جان فوتبال ما شده است. شنیدم که چند بار هم شرکت آدیداس پیش قدم شده است، اما وقتی شرکتهای بزرگ به هم ریختگی مالی فوتبال ما را میبیند عقب مینشینند. در جام جهانی 2006 ، دادگان قراردادی با شرکت پوما بست و تیم ما برای اولین بار پوما پوشید، نمیدانم چه شد که قرارداد این شرکت با ما خیلی زود قطع شد. اگر تیم ملی به جام جهانی صعود کند، مشکل بازاریابی فوتبال ما هم راه حل پیدا میکند. رسانهها باید برای این هدف تلاش بیشتری کنند.»
ترابیان این مورد را هم رد می کند و می گوید: «برخی تولید کنندگان بزرگ لباس ورزشی که شناخته شده هستند نمیتوانند با ما کار کنند. مثلا آدیداس بخشی از سرمایهگذاریاش با رژیم صهیونیستی در هم آمیخته است و به همین دلیل ما نمی توانیم با این شرکت قراردادی منعقد کنیم. از طرف دیگر ما با شرکت پوما به توافق رسیدیم، اما تحت فشارهای سیاسی جلو نیامدند. ما حتی پیش نویس قرارداد را با نماینده این شرکت در تهران امضا کردیم.»
آذری ضعف بزرگ فدراسیون فوتبال را نبود افراد متخصص در کمیته بازاریابی فدراسیون میداند و میگوید: «وقتی عملکرد فدراسیون فوتبال را در بازاریابی بررسی میکنیم به ضعف بزرگ آن پی میبریم. فدراسیون نتوانسته یک فرد یا گروه متخصص را به کار بگیرد که مارکتینگ لازم را انجام دهد. در بازیهای ملی حداقل 90 هزار نفر به ورزشگاه میروند و این یک بازار بزرگ برای تولید کنندگان وسایل ورزشی است. تعجب میکنم که چرا فدراسیون نتوانسته اسپانسری جذب کند.»
عباس ترابیان در واکنش به این حرف سعید آذری، در مقام دفاع از خود و کمیته بازاریابی فدراسیون فوتبال بر میآید و میگوید: « کمیته بازاریابی میخواهد کار کند، اما برخی نمیگذارند. همین اواخر سه اسپانسر خیلی خوب در آستانه قرارداد یا فدراسیون قرار داشتند که یکی از آنها پذیرفته بود که به طور کامل فدراسیون و تیمهای ملی را تحت پوشش قرار دهد. خود من یک ماه در جلسات مختلف روی قرارداد کار کردم و به توافق نهایی رسیدیم. بند به بند قرارداد را با آن سازمان نیمه دولتی به توافق رسیدیم، ولی وقتی قرار شد در جلسه آخر، کفاشیان و مدیرعامل آن موسسه کار را تمام کنند، به دلیل فشارهایی که از داخل کشور بود، عقب کشیدند. نمیخواهیم سر خود را کلاه بگذاریم! میخواهیم کار اصولی انجام دهیم ، اما برخی مشکل ایجاد میکنند.»
دبیر کمیته بازاریابی فدراسیون فوتبال، در واکنش به صحبتهای مدیرعامل اسبق باشگاه ذوب آهن، پاسخهایی داشت اما پرسش مهم از ترابیان این است که بالاخره تکلیف اسپانسر تیم ملی چه می شود و آیا کمیته بازاریابی فدراسیون اقدام مناسبی را برای بهبود وضعیت اقتصادی فدراسیون و تیم ملی انجام داده است؟
ترابیان در پاسخ به این پرسش ایسنا میگوید: «دو هفته پیش در امارات با طرف قرارداد برای حق پخش تلویزیونی مسابقات تیم ملی به توافق رسیدیم و مذاکره خوبی هم با یک شرکت معروف ایتالیایی برای تهیه لباس ورزشی تیمهای ملی داشتم. این شرکت ابراز علاقه شدیدی کرد که تیمهای ملی ما را تحت پوشش قرار دهد. اگر دوباره اذیت نکنند و اگر تشویق نمیکنند، جلوی پایمان سنگ اندازی نکنند، قرارداد نهایی به زودی بسته میشود. »
اما مساله حق پخش تلویزیونی مسابقات لیگ برتر هم مساله مهمی است که باید روزی به طور کلی روشن شود. آیا فدراسیون فوتبال برنامه ای برای احقاق این حق در فصل جدید لیگ برتر دارد؟ ترابیان به این سوال پاسخ میدهد: « آنچه مسلم است، برای حق پخش تلویزیونی مسابقات لیگ هم طبق مقررات دنیا باید حق فوتبال ادا شود. من درباره این مساله نمیتوانم صحبت کنم، اما اگر رییس فدراسیون بودم، مشکلات فوتبال را بازگو میکردم. کفاشیان ماخوذ به حیاست و سعی میکند با همه به شکلی کنار بیاید. حق فوتبال را باید داد، چون حق جوانهایی است که زحمت میکشند. فوتبال زمانی رشد میکند که درآمدزایی داشته باشد. اصل درآمدزایی فوتبال همین حق پخش است که تلویزیون با قلدری بر سرش به توافق نمیرسد.»
اختلافی که همیشه بین فدراسیون فوتبال و سازمان صدا و سیما وجود دارد، مقدار پولی است که رسانه ملی باید به فدراسیون بابت حق پخش مسابقات لیگ برتر بپردازد. این که مبلغ پرداختی از سوی صدا و سیما چقدر با آن چه باید باشد تفاوت دارد، سوالی است که از ترابیان می پرسیم و او این گونه پاسخ می دهد: « فاصله پولی که صدا و سیما به فوتبال میدهد با آن چه باید بدهد مشخص است. برخی شرکتهای داخلی قیمتهایی را پیشنهاد کردهاند که میشود همان را به عنوان رقم پایه در نظر گرفت، اما صدا و سیما نمیخواهد بپذیرد.»
نکتهای که در همه جای دنیا مورد توجه است، درآمدزایی از صنعت فوتبال است. فوتبال در دنیای امروز به عنوان یک صنعت پولساز شناخته شده و روزانه درآمدهای هنگفتی در این صنعت دست به دست میشود. از مساله شایعی مانند فساد اقتصادی در فوتبال که بگذریم، گردش مالی سالانه این ورزش – صنعت، بسیار زیاد است و آثار مثبتی از خود در جوامع ایجاد میکند؛ نکتهای که در کشورهای صاحب فوتبال بسیار مورد توجه و بهره برداری است و ما در ایران از آن بی بهرهایم، قابلیت عرضه و فروش «فوتبال» به عنوان یک محصول است و فوتبال ایرانی در حال حاضر، چیزی برای عرضه ندارد.
این نکتهای است که سعید آذری، مدیرعامل اسبق باشگاه ذوب آهن بر آن تکیه میکند و در این رابطه به ایسنا میگوید: «ما باید فوتبال را بفروشیم، اما نمیتوانیم آن را عرضه کنیم چون با استاندارد دنیا خیلی فاصله دارد. استانداردهای فوتبال ما با همه دنیا تفاوت دارد. باید به دنبال راهکار استانداردسازی باشیم. بارها این مساله را مطرح کردهام، اما گوش شنوایی نیست. اگر بخواهیم در فوتبال درآمدزایی کنیم، فدراسیون باید سیطرهاش را از روی باشگاهها کم کند. باشگاهها باید به صورت شرکتهای سهامی خاص مانند همه دنیا شکل بگیرند و حق و حقوق رایت و تولیدات را به خودشان واگذار کنند.»
آذری معتقد است که «تا وقتی فدراسیون حق برگزاری مسابقات، حق رایت و پخش تلویزیونی را در اختیار دارد نمیتوانیم درآمدزایی کنیم.» او در توضیح این مساله هم میگوید: «فدراسیون در اولین گام باید اتحادیه قدرتمندی تشکیل دهد. اتحادیه فعلی باید به سطح بالایی برسد. دومین قدم این است که قانونی در مجلس تصویب شود تا هر کسی نتواند از حق و حقوق فوتبال به سود خود استفاده کند. بحث دیگر این است که ما در بازاریابی ضعیف هستیم. مراودات بینالمللی فوتبال ما ضعیف است و با شرکتهای بزرگ دنیا و تولیدیهای معظم معاملهای نداریم، چون فوتبال ما استاندارد نیست.»
فوتبال ایران دولتی است و این نکته قابل کتمان نیست. همین مساله همیشه به عنوان یکی از دلایل عقب ماندگی فوتبال ایران مطرح بوده است. آذری هم بر این نکته صحه میگذارد و راه حل برون رفت فوتبال ایران را از بی پولی و مشکلات اقتصادی موجود، «آزادسازی باشگاهها» میداند: « بزرگترین ضعف فوتبال ایران که آن را به همه روسای قبل فدراسیون از کفاشیان و دادگان گرفته تا پیش از آن گفتهام این است که بهتر است دست از فوتبال باشگاهی بردارند. بحثی که 10 سال پیش در کارخانه ذوب آهن داشتیم و موفق بود، آزادسازی فروش آهن بود. اگر این اتفاق درباره باشگاهها رخ دهد و از سیطره فدراسیون آزاد شوند، بازاریابی بهتر میشود.»
یکی دیگر از مشکلات فوتبال ایران، روشن نبودن حسابهای مالی باشگاههاست. مسالهای که سازمان فوتبال در فصل جدید لیگ برتر و لیگ دسته اول فوتبال، بر آن تاکید زیادی دارد. شفاف نبودن مسائل مالی باشگاهها مورد انتقاد همه کارشناسان و صاحب نظران واقع شده است، چنان که سعید آذری میگوید: «حرکتهای جدیدی در حال شکل گیری است. تاکنون سازمان لیگ و فدراسیون که متولی اصلی برگزاری مسابقات است حساب شاخصی از باشگاهها دریافت نکرده است. باشگاهها یک بار چک مرغداری ارائه میدهند، یک بار چک شیلات و میگو و یک بار چک یک شرکت نفتی! این لجام گسیختگی باعث میشود که فعالیتها سمت و سویی نگیرند. با فوتبال کاملا دولتی که فدراسیون بر آن حکومت میکند، فعلا باید به دنبال اهداف متعالی بدویم.»
آذری در گفت و گویش با ایسنا از اتحادیه فوتبال ایران و اشکالات آن سخن گفت. او درباره مسائلی که باید در این اتحادیه اصلاح شود می گوید: «اتحادیه فعلی استاندارد نیست و با کشورهای صاحب سبک فوتبال فاصله دارد. این اتحادیه باید از کسانی که نماینده شرکتهای سهامی هستند شکل بگیرد. اتحادیه فعلی قدرت اجرایی ندارد. سوال این است که اتحادیه تاکنون کدام گام مثبت را برای فوتبال برداشته است؟ کجا موفق بوده است؟ اتحادیه جز این که تلاش کرده برای ارتقای سطح مدیریت باشگاهها، مدیران عامل باشگاهها را به چند کشور اعزام کند چه کاری کرده است؟ اتحادیه چه زمانی که تاج مسئولش بود، چه زمان ریاست آجرلو و چه حالا که عزیز محمدی رئیس است، برابر سازمان لیگ نقش یک سازمان خنثی و موازی را بازی میکند و نمیتواند حق و حقوق باشگاهها را بگیرد. استانداردهای واقعی باید در اتحادیه حاکم شوند.»
آذری در ادامه صحبتهایش نقدی هم بر عملکرد کمیته بازاریابی فدراسیون فوتبال دارد. نخستین انتقاد مدیرعامل اسبق ذوب آهن از مسئولان بازاریابی فدراسیون این است که تیم ملی در برهه حساس کنونی هنوز اسپانسر مشخصی ندارد: «احساس میکنم تیم ملی در شرایط حساسی است و همه باید به آن کمک کنند. اگر تیم ملی در سه بازی نهایی خود نتیجه نگیرد، یعنی نتوانستیم امکانات لازم را فراهم کنیم. بحث تاسف برانگیز ماجرا این جاست که تیم ملی پس از سالها هنوز نتوانسته یک اسپانسر قوی پیدا کند. این مساله به جایگاه فوتبال ما در ابعاد بینالمللی باز میگردد. اگر در هشت سال گذشته رشد میکردیم اکنون اسپانسرهای قدرتمندی داشتیم. شنیدهام که فدراسیون نامهای به فدراسیون کره جنوبی فرستاده و از آن ها خواسته که شهر مسابقه ما و کره جنوبی را تغییر دهد، چون آن شهر فرودگاه بینالمللی ندارد. باشگاههای ما برای بازیهای خود چارتر میگیرند و سخت است که باور کنیم تیم ملی نمیتواند چنین کاری کند.»
یکی از اعضای هیات رئیسه فدراسیون فوتبال، چندی پیش از توافق این فدراسیون با یک شرکت هواپیمایی خبر داد و گفت که این شرکت قرار است پرواز چارتری را در اختیار تیم ملی بگذارد؛ ادعایی که البته از سوی دبیر کمیته بازاریابی فدراسیون فوتبال رد شد! عباس ترابیان در این رابطه به ایسنا می گوید: «ماجرای اسپانسرینگ شرکت هواپیمایی را از مسئولان فدراسیون جویا شدم و متوجه شدم که در حد حرف است و قراردادی بسته نشده است. نکته اول این است که قانونا چنین بحثی باید در کمیته بازاریابی مطرح شود، در حالی که در کمیته چنین بحثی نداشتهایم.»
ماجرا از این قرار است که به گفته ترابیان، تمام قراردادهای اسپانسرینگ باید از مرجع کمیته بازاریابی بررسی شود و در این کمیته به امضا برسد. گویا این روند درباره توافق با آن شرکت هواپیمایی طی نشده و همین مساله گلایه ترابیان را باعث شده است: «دائما در مصاحبهها و مطبوعات دیدیم که از یک شرکت نام برده شد و به نوعی برای آن تبلیغ شد. این کار از نظر فنی با معیارهای بازاریابی همخوانی ندارد. اگر منافع فدراسیون را در نظر بگیرید زمانی میتوانید واقعا از اسپانسر نام ببرید که قرارداد بسته باشید. من به عنوان عضو و دبیر کمیته بازاریابی قراردادی ندیدم و از مسئولان هم که سوال کردم خیلی مطمئن حرف نمیزدند. فقط یک نفر راجع به این مساله حرف میزند و ما نمی دانیم ماجرا چیست!»
آذری در ادامه به اسپانسر پیراهن تیم ملی اشاره میکند و میگوید: «در سطح ملی نتوانستیم بازاریابی خوبی داشته باشیم. اگر خوب بودیم، اکنون یکی از تولیدیهای بزرگ لباس اسپانسر ما بودند نه این که به شرکتهای داخلی هم بدهکار باشیم! فدراسیون درآمدهایش را به حق پخش تلویزیونی و حق برگزاری مسابقات محدود کرده و این مساله بلای جان فوتبال ما شده است. شنیدم که چند بار هم شرکت آدیداس پیش قدم شده است، اما وقتی شرکتهای بزرگ به هم ریختگی مالی فوتبال ما را میبیند عقب مینشینند. در جام جهانی 2006 ، دادگان قراردادی با شرکت پوما بست و تیم ما برای اولین بار پوما پوشید، نمیدانم چه شد که قرارداد این شرکت با ما خیلی زود قطع شد. اگر تیم ملی به جام جهانی صعود کند، مشکل بازاریابی فوتبال ما هم راه حل پیدا میکند. رسانهها باید برای این هدف تلاش بیشتری کنند.»
ترابیان این مورد را هم رد می کند و می گوید: «برخی تولید کنندگان بزرگ لباس ورزشی که شناخته شده هستند نمیتوانند با ما کار کنند. مثلا آدیداس بخشی از سرمایهگذاریاش با رژیم صهیونیستی در هم آمیخته است و به همین دلیل ما نمی توانیم با این شرکت قراردادی منعقد کنیم. از طرف دیگر ما با شرکت پوما به توافق رسیدیم، اما تحت فشارهای سیاسی جلو نیامدند. ما حتی پیش نویس قرارداد را با نماینده این شرکت در تهران امضا کردیم.»
آذری ضعف بزرگ فدراسیون فوتبال را نبود افراد متخصص در کمیته بازاریابی فدراسیون میداند و میگوید: «وقتی عملکرد فدراسیون فوتبال را در بازاریابی بررسی میکنیم به ضعف بزرگ آن پی میبریم. فدراسیون نتوانسته یک فرد یا گروه متخصص را به کار بگیرد که مارکتینگ لازم را انجام دهد. در بازیهای ملی حداقل 90 هزار نفر به ورزشگاه میروند و این یک بازار بزرگ برای تولید کنندگان وسایل ورزشی است. تعجب میکنم که چرا فدراسیون نتوانسته اسپانسری جذب کند.»
عباس ترابیان در واکنش به این حرف سعید آذری، در مقام دفاع از خود و کمیته بازاریابی فدراسیون فوتبال بر میآید و میگوید: « کمیته بازاریابی میخواهد کار کند، اما برخی نمیگذارند. همین اواخر سه اسپانسر خیلی خوب در آستانه قرارداد یا فدراسیون قرار داشتند که یکی از آنها پذیرفته بود که به طور کامل فدراسیون و تیمهای ملی را تحت پوشش قرار دهد. خود من یک ماه در جلسات مختلف روی قرارداد کار کردم و به توافق نهایی رسیدیم. بند به بند قرارداد را با آن سازمان نیمه دولتی به توافق رسیدیم، ولی وقتی قرار شد در جلسه آخر، کفاشیان و مدیرعامل آن موسسه کار را تمام کنند، به دلیل فشارهایی که از داخل کشور بود، عقب کشیدند. نمیخواهیم سر خود را کلاه بگذاریم! میخواهیم کار اصولی انجام دهیم ، اما برخی مشکل ایجاد میکنند.»
دبیر کمیته بازاریابی فدراسیون فوتبال، در واکنش به صحبتهای مدیرعامل اسبق باشگاه ذوب آهن، پاسخهایی داشت اما پرسش مهم از ترابیان این است که بالاخره تکلیف اسپانسر تیم ملی چه می شود و آیا کمیته بازاریابی فدراسیون اقدام مناسبی را برای بهبود وضعیت اقتصادی فدراسیون و تیم ملی انجام داده است؟
ترابیان در پاسخ به این پرسش ایسنا میگوید: «دو هفته پیش در امارات با طرف قرارداد برای حق پخش تلویزیونی مسابقات تیم ملی به توافق رسیدیم و مذاکره خوبی هم با یک شرکت معروف ایتالیایی برای تهیه لباس ورزشی تیمهای ملی داشتم. این شرکت ابراز علاقه شدیدی کرد که تیمهای ملی ما را تحت پوشش قرار دهد. اگر دوباره اذیت نکنند و اگر تشویق نمیکنند، جلوی پایمان سنگ اندازی نکنند، قرارداد نهایی به زودی بسته میشود. »
اما مساله حق پخش تلویزیونی مسابقات لیگ برتر هم مساله مهمی است که باید روزی به طور کلی روشن شود. آیا فدراسیون فوتبال برنامه ای برای احقاق این حق در فصل جدید لیگ برتر دارد؟ ترابیان به این سوال پاسخ میدهد: « آنچه مسلم است، برای حق پخش تلویزیونی مسابقات لیگ هم طبق مقررات دنیا باید حق فوتبال ادا شود. من درباره این مساله نمیتوانم صحبت کنم، اما اگر رییس فدراسیون بودم، مشکلات فوتبال را بازگو میکردم. کفاشیان ماخوذ به حیاست و سعی میکند با همه به شکلی کنار بیاید. حق فوتبال را باید داد، چون حق جوانهایی است که زحمت میکشند. فوتبال زمانی رشد میکند که درآمدزایی داشته باشد. اصل درآمدزایی فوتبال همین حق پخش است که تلویزیون با قلدری بر سرش به توافق نمیرسد.»
اختلافی که همیشه بین فدراسیون فوتبال و سازمان صدا و سیما وجود دارد، مقدار پولی است که رسانه ملی باید به فدراسیون بابت حق پخش مسابقات لیگ برتر بپردازد. این که مبلغ پرداختی از سوی صدا و سیما چقدر با آن چه باید باشد تفاوت دارد، سوالی است که از ترابیان می پرسیم و او این گونه پاسخ می دهد: « فاصله پولی که صدا و سیما به فوتبال میدهد با آن چه باید بدهد مشخص است. برخی شرکتهای داخلی قیمتهایی را پیشنهاد کردهاند که میشود همان را به عنوان رقم پایه در نظر گرفت، اما صدا و سیما نمیخواهد بپذیرد.»