به گزارش مشرق به نقل از فارس، پروفسور «گوردون باون» در گزارشی مفصل با عنوان «کشتار هدفمند: تاریخچه سوابق سیاستی آمریکا در عملیات مخفی قتل و ترور» که در پایگاه اینترنتی «گلوبال ریسرچ» منتشر شد، به بررسی تغییرات سیاست آمریکا و ورود واشنگتن به مسائل مرتبط با قتل و ترور بعد از جنگ جهانی دوم پرداخته است.
بخش اول این گزارش مفصل به شرح زیر تقدیم مخاطبان محترم میشود:
* طرحهای سیا برای ترور سران سیاسی گوآتمالا در اوایل دهه 50 میلادی
1949 الی 1954
اوایل سال 1949 و به عنوان بخشی از سیاستهای ضدکمونیستی آمریکا در گوآتمالا، فهرستی از اهداف انسانی برای قتلهای سیاسی تهیه شد. پیشنهادهای مساعدت و اعلام آمادگی برای قتل و ترور واقعی در گوآتمالا بین سالهای 1952 الی 1954 با دخالت عوامل چندین دولت خارجی (یعنی جمهوری دومینیکن، السالوادور، هندوراس و نیکاراگوئه)، عوامل ضدکمونیست گوآتمالایی در داخل و خارج این کشور و پرسنل اطلاعاتی آمریکا همراه بود. بطور مرتب حرف از قتل احتمالی رئیس جمهوری منتخب گوآتمالا «جاکوب آربنز» به میان میآمد و سازمان سیا در جلسهای که در سال 1953 داشت، پیشنهاد داد این ترور به گونهای انجام شود که بتوان آن را به گردن کمونیستها انداخت.
* آمریکا در جنگ سرد استفاده از هر ابزار سیاسی علیه کمونیسم را مشروع میدانست
در اسناد سازمان سیا که در سال 1997 از وضعیت محرمانه و طبقه بندی شده خارج شدند، آمده است که دو عملیات به نامهای «پیبیفورچون» که در زمان ریاست جمهوری هری ترومن و «پیبی ساکسس» که در زمان آیزنهاور انجام گرفتند. در این اسناد آمده است: «افسران سازمان سیا که مسئول طرحریزی و اجرای اقدام محرمانه علیه دولت «آربنز» بودند به مدت دو سال و نیم درباره امکان قتل مقامات دولتی بحث و تبادل نظر داشتند...
پیشنهادهای ترور و قتل به عوض این که تنها در مراحل اولیه این دو برنامه محدود بماند، هر دو برنامه را پر کرد. حتی پیش از تصویب رسمی برنامه فورچون، افسران سازمان سیا فهرست کسانی که باید از میان برداشته میشدند را تدوین کرده و درباره دلایل این ترورها با رهبران مخالف در گوآتمالا بحث کرده بودند. تا روزی که آربنز در ژوئن 1954 کنارهگیری کرد، گزینه ترور همچنان مدنظر سیا باقی مانده بود... علاوه بر طرحریزی ترور، برخی از مقدمات انجام شده بود. برخی از آدمکشها انتخاب شده، آموزشها آغاز گشته و فهرست آزمایشی تهیه شده بود ... واقعیتها و مفاهیم جنگ سرد رویکرد آمریکا را به سمتی برد که بر اساس آن استفاده از ابزار و سلاحهای سیاسی در تقابل با کمونیسم مشروع بود.»
مراجعه شود به گزارش «سازمان سیا و پیشنهادهای ترور در گوآتمالا 1952-1954» نوشته «جرالد کی. هینس» صفحه 8-9 از سند محرمانهای که در سال 1997 از رده بندی اسناد سری خارج شد.
* در طرحهای ترور در گوآتمالا و شیلی تلاش میشد قتلها به گردن دشمنان آمریکا بیفتند
20 نوامبر 1975
کمیته منتخب سنای آمریکا برای بررسی عملیات دولت در قبال نهادهای اطلاعاتی (موسوم به کمیته کلیسا) از تلاشهای متعدد سازمان سیا برای ترور افراد مختلف پرده برداشت. افرادی مانند فیدل کاسترو (کوبا)، پاتریس لومومبا (کنگو)، رافائل تروجیلو (جمهوری دومینیکن) و دو نفر دیگر که در زمان ریاست جمهوری دوآیت آیزنهاور، جان اف کندی، لیندون جانسون و ریچارد نیکسون صورت گرفته بود. گزارش ارایه شده از سوی این کمیته در کنار دیگر گزارشهای به دست آمده از شیلی درباره مرگ سران سیاسی و نظامی در این کشور (به عنوان مثال سالوادور آلنده، رئیس جمهوری شیلی و «رنه اشنیدر» رئیس ستاد نیروهای مسلح شیلی) موجب شد تا این اتفاق نظر در کنگره آمریکا بوجود آید که فکری برای ممانعت از وقوع چنین اقداماتی در آینده شوند.
اکنون مشخص شده در طرحهای ترور دهه 1950 در گوآتمالا علیه آرنبز و برخی از طرحهای عملی در شیلی علیه ژنرال اشنیدر در دهه 1970 تلاش مشترکی وجود داشت تا دشمنان آمریکا مقصر این قتلها و ترورها نشان داده شوند با این حال منابع سازمان سیا اصرار دارند که قتل ژنرال اشنیدر توسط آن گروهی صورت نگرفت که سازمان سیا برای نیل به این هدف خود با آنها همکاری داشت بلکه توسط گروه دیگری با نیات مشابه صورت گرفت.
* ادامه فعالیتهای ویژه سیا با وجود احکام صادره دولتی در ممنوعت آنها
18 فوریه سال 1976
جرالد فورد، رئیس جمهوری وقت آمریکا دستورالعمل 11905 را صادر کرد که پرسنل آمریکایی را از دخالت در طرحهای ترور و قتل منع میکرد. در این حکم آمده است: «5(g): ممنوعیت بر ترور. هیچ یک از کارکنان دولت ایالات متحده نباید در ترورهای سیاسی دست داشته یا برای دست داشتن در این راستا دسیسه کنند.
26 ژانویه 1978
«جیمی کارتر، رئیس جمهوری آمریکا در حکم شماره 12306 خود این حکم ممنوعیت ترور را تمدید کرد. این حکم همچنین ممنوعیت ترور را در بندهایی همچون بند 305-2 (ممنوعیت مشارکت مستقیم در ترور)، بند 309-2 (ممنوعیت مشارکت غیرمستقیم در ترور) نیز اعمال کرد.
در این حکم آمده است: «305-2: ممنوعیت ترور. هیچ یک از افرادی که از سوی دولت ایالات متحده آمریکا استخدام شده باشند یا به نیابت از آن فعالیت میکنند، نباید در ترور دست داشته یا برای مشارکت در آن دسیسه کنند...
307-2: محدودیت بر مشارکت غیرمستقیم در فعالیتهای ممنوعه. هیچ نهادی از جامعه اطلاعاتی آمریکا نباید بطور مستقیم یا غیرمستقیم از فردی، سازمانی یا نهادی حکومتی درخواست کند یا آن را ترغیب به مشارکت در فعالیتهایی کند که در این حکم یا در قوانین جاری کشور ممنوع شده است.»
با وجود این احکام، شاخه فعالیتهای ویژه سازمان سیا همچنان در دهه 1970 و 1980 میلادی وجود داشت.
* تدوین مجدد فهرست ترور از سوی آمریکا در زمان ریاست کلینتون
4 دسامبر 1981
حکم شماره 12333، که توسط رونالد ریگان امضاء شد همچنان این ممنوعیت را تمدید کرد. در بند 2.11 این حکم آمده است: هیچ فردی که توسط دولت ایالات متحده استخدام شده یا به نیابت از آن فعالیت میکند نباید در ترور دست داشته یا برای مشارکت در آن دسیسه کند.»
23 ژانویه 1995
بیل کلینتون حکم 12947 را صادر کرد. به موجب این حکم ایجاد فهرستی از «تروریستهای خاص» تصویب شد.
1998
بیل کلینتون این توصیه حقوقی را پذیرفت که ماده دوم از اصل دوم قانون اساسی آمریکا همواره استفاده از خشونت و اقدام مرگبار علیه افراد دیگر را در صورتی که برای دفاع ملت از خود باشد، مجاز میداند. مجموعهای از دستورالعملها و تذکرات درباره این اصل صادر شدند و امکان استفاده از قوای مرگبار علیه اسامه بن لادن و سازمان های دیگر را فراهم کردند. با این حال در همه مأموریتهای عملی محوله در این احکام و دستورالعملها تأکید شده است که دستگیری بن لادن و نه قتل او باید محور کار باشد. از این رو مقامات سازمان سیا ادعا میکردند که «هدف از اقدامات این بود که این فرد (بن لادن) به دست قانون سپرده شود» نه این که کشته شود. با این حال، همانطور که «سندی برگر» مشاور امنیت ملی آمریکا در جلسه استماع 2002 در کنگره عنوان کرد، در حمله موشکی در نوامبر 1998 به سوی اردوگاه اسامه بن لادن در افغانستان، «هدف از شلیک موشکهای کروز، تلاش برای دستگیری بن لادن نبود. این روشی نیست که از سوی قوای انتظامی به کار میرود.»
* بعد از 11 سپتامبر، کنگره آمریکا دست بوش برای هر اقدامی را باز گذاشت
14 سپتامبر 2001
کنگره آمریکا با اعمال قطعنامه مشترک 23 سنا، به جورج بوش رئیس جمهور وقت اختیار داد که از «همه قوای لازم و مناسب» علیه افرادی استفاده کند «که او به نظر او حملات تروریستی 11 سپتامبر 2001 را برنامه ریزی کرده و مجاز دانسته، مرتکب شده و مساعدت کردهاند.»
پاییز 2001
روزنامههای معروف واشنگتن پست و نیویورک تایمز در گزارش خود تأییدیهای از کاخ سفید منتشر کردند مبنی بر این که «جورج بوش حکم محرمانهای را امضاء کرده است که اجازه هدف قرار دادن برنامه ریزی شده بن لادن و دیگران را میدهد.» تاریخ دقیق امضای این حکم 20، 28 و 17 سپتامبر اعلام شد. اگر چنین حکم جداگانهای صادر شده باشد، مطابق با سیاستهایی بوده که در آن زمان صادر شده بود.
کمیسیون تحقیق حملات 11 سپتامبر (477) در 25 اکتبر 2001 گزارش داد: حکم امنیت ملی شماره 9 رئیس جمهور توسط جورج بوش امضاء شد. عنوان این حکم «در هم شکستن تهدید تروریستی علیه ایالات متحده آمریکا» نام داشت. این حکم جنگ را به فراتر از سازمان القاعده و کشورهایی می کشاند که در برنامهریزی و آمادهسازی این گروه برای انجام حملات 11 سپتامبر 2001 مساعدت کرده یا به این گروه پناه داده بودند.
* از پاییز 2001 محدودیتها بر ترور هدفمند برداشته شد
این سند ریاست جمهوری آمریکا هنوز محرمانه باقی مانده است. اما خلاصهای از آن به صورت آنلاین در پایگاه اینترنتی «فدراسیون دانشمندان آمریکایی» منتشر شده است. خلاصه این سند و دیگر گزارشهای خبری که در ارتباط با آن منتشر شدند به روشنی بر این امر دلالت دارند که پرسنل آمریکا از آن تاریخ به بعد مجاز شدند تا از قوای قهری و مرگبار علیه رهبران دیگر استفاده کنند. از این رو، برداشت منصفانه این خواهد بود که بگوییم در پاییز سال 2011، آمریکا محدودیتهای خود بر ترور و قتل را کنار گذاشت و مجوز اقدامات و عملیاتی را صادر کرد که بتواند منجر به مرگ اسامه بن لادن و دیگر سران القاعده شود.