شهسواري به دوستش گفت: بيا به كوهي كه خدا آنجا زندگي مي كند برويم.ميخواهم ثابت كنم كه اوفقط بلد است به ما دستور بدهد، وهيچ كاري براي خلاص كردن ما از زير بار مشقات نمي كند.
ديگري گفت: موافقم .اما من براي ثابت كردن ايمانم مي آيم .
وقتي به قله رسيد ند ،شب شده بود. در تاريكي صدايي شنيدند:سنگهاي اطرافتان را بار اسبانتان كنيد وآنها را پايين ببريد
شهسوار اولي گفت:مي بيني؟بعداز چنين صعودي ،از ما مي خواهد كه بار سنگين تري را حمل كنيم.محال است كه اطاعت كنم !
ديگري به دستور عمل كرد. وقتي به دامنه كوه رسيد،هنگام طلوع بود و انوار خورشيد، سنگهايي را كه شهسوار مومن با خود آورده بود،روشن كرد. آنها خالص ترين الماس ها بودند...
مرشد مي گويد: تصميمات خدا مرموزند،اما همواره به نفع ما هستند .
مخاطبان گرامی برای ارسال ایمیل خویش به مطالب ذیل توجه
نمایند:
1- موارد ارسالی مغایرتی با اصول
اخلاقی و قوانین مصوب جمهوری اسلامی ایران نداشته باشد.
2- این نوشته صرفا نظر یک مخاطب بوده و صحت و سقم آن بر عهده مشرق نمی باشد.
3- فایلهای متنی به فارسی نوشته شده باشند و آثار چند رسانه ای نیز در فرمت های متداول ارسال گردد.
4- سایت مشرق حق ویرایش یا اصلاح موارد ارسالی را برای خود محفوظ می داند.
shoma@mashreghnews.ir برای ارسال مطالب مخاطبان گرامی در نظر گرفته شده است.