به گزارش مشرق، کیهان در ویژه های خود نوشت:

مردم ايران از رياكاري هاي اوباما منزجرند

اوباما در پيام هاي خود به مردم ايران شعرهاي حافظ و سعدي را مي خواند و از صلح و دوستي سخن مي گويد اما او در عمل به خشونت و ضربه زدن متوسل مي شود. اين در نگاه ايراني ها رياكارانه است.
پايگاه اينترنتي آنتي وار با درج اين مطلب نوشت: باراك اوباما 4 سال پيش در اولين پيام نوروزي به مردم ايران، از سعدي شاعر محبوب ايراني نقل قول كرد. او امسال نيز شعري از حافظ، شاعر بلندآوازه ايراني خواند اما بررسي بازخوردهاي اين پيام ها نشان مي دهد كه تلاش هاي اين چنيني اوباما، موفقيتي به همراه نداشته است ظرف چند سال گذشته، خصومت و فشار آمريكا عليه ايران به اوج رسيده كه نمونه آن تحريم هاي اقتصادي و نفتي و بانكي و دارويي است.
در ادامه اين تحليل تصريح شده است:اقدامات دولت آمريكا پيام هاي صلح و دوستي را بي ثمر مي كند. ايراني ها نه تنها ترور دانشمندان خود را فرم مستقيمي از خشونت تلقي مي كنند بلكه همچنين تحريم هاي يكجانبه و فلج كننده را روش هايي براي اعمال خشونت عليه ملت ايران مي دانند. اين اقدامات و تدابير مشابه ديگر، تلاش هاي دولت آمريكا براي متوسل شدن به علايق فرهنگي ايراني ها را تضعيف مي كند.
آنتي وار نوشت: اوباما در نخستين پيام نوروزي در سال 2009 از دولت ايران خواست مشت خود را «باز كند»، اما همان سال دولت وي به ابتكار عمل مخفيانه اي در زمينه جنگ سايبري با اسم رمز «بازي هاي المپيك» كه دولت «جرج بوش» باني آن بود، شدت بخشيد در سال هاي بعد در حالي كه اوباما پيام هاي ديگري را به مناسبت نوروز ايراد مي كرد، آمريكا با همدستي اسرائيل حملات ديگري در زمينه تروريسم سايبري همچون «استاكس نت» و «فليم» را عليه ايران به انجام رساند.
آنتي وار خاطر نشان كرد: تشديد اين دشمني ها در تعارض با منطق حافظ است كه دورويي و رياكاري را جرمي بزرگ مي شمارد.
اين پايگاه اينترنتي در ادامه نوشت: ميراث ضدامپرياليستي نهضت نفت و نخست وزير آن دوره (محمد مصدق) كه در جريان كودتايي به رهبري «سيا» در سال 1953 بركنار شد، همچنان بر جو فكري و منش امروزي ايران حكم فرما است. به رغم مشكلات اقتصادي محور آمريكا-فرانسه-انگليس نتوانسته حمايت قابل توجهي را براي مداخله خارجي يا همكاري در اين زمينه به دست آورد. ايراني ها با سليقه هاي سياسي مختلف در ايران اغلب آمريكا و كمتر دولت خود را مسئول مشكلات اقتصادي مي دانند.
آنتي وار در پايان نوشت: تهديد به حمله نظامي، راه اندازي جنگ اقتصادي و سخت كردن زندگي بر مردم، تصوير بزرگي از تضادهاي دولت اوباما در قول و فعل است. حافظ چنين غرور بيجا و خودپرستي و دوگانگي را مذمت مي كند و اوباما نمي تواند به حافظ رجوع كند. از نگاه ايراني ها اوباما نمونه اي از جهان بيني و تفكر حاكم بر حكومت آمريكاست.
 

روايت مقام امنيتي اسرائيل از اهميت راهبردي جنگ سوريه

رئيس سابق سازمان اطلاعات رژيم صهيونيستي گفت حوادث سوريه از جنبه راهبردي براي اسرائيل خوب است.
به گزارش الميادين، عامه سر يادلين در مصاحبه با شبكه يك تلويزيون رژيم صهيونيستي گفت: حوادثي كه اكنون در سوريه جريان دارد، به لحاظ استراتژيك براي ما مفيد و خوب است. ارتش سوريه ارتش خوب و مجهزي است كه پيش از اين در مرز ما حضور داشت ولي اكنون پايگاه هاي خود را به سمت مناطق شمالي و دمشق تغيير داده است.
وي اضافه كرد: اين ارتش كه واحدهاي ويژه و موشك هاي «اسكاد» و سيستم دفاع هوايي روسي را در اختيار داشت، بهتر است كه به بحران داخلي خود سرگرم باشد و خطري براي اسرائيل نداشته باشد.
يادلين تأكيد كرد: ادامه درگيري ها در سوريه به نفع اسرائيل و بسيار مهم است.
وي همچنين مدعي شده كه اين جنگ محور مقاومت (ايران، سوريه و حزب الله لبنان) را تضعيف مي كند.

غرب ناچار است با ايران در منطقه تفاهم كند

«نقش ايران به هيچ وجه در منطقه و از جمله لبنان و سوريه و بحرين و عراق كاسته نخواهد شد و همين مسئله، رسيدن به تفاهم با ايران را براي غرب و آمريكا الزام آور مي كند».
اين تحليل را روزنامه الحيات مورد تأكيد قرار داد و با اشاره به تحولات لبنان و سوريه نوشت: در لبنان با تأييد و موافقت حزب الله بود كه تمام سلام روي كار آمد و ميشل عون هم پيمان حزب الله نيز به توصيه ايران سكوت كرد.
اين روزنامه خاطرنشان مي كند: اشتباه است اگر به قدرت ايران در نقش آفريني هاي منطقه اي اش شبهه اي وارد شود. نقش ايران به هيچ وجه نه در لبنان و نه در بحرين، عراق و سوريه كاسته نخواهد شد و اين مسأله رسيدن به تفاهم با ايران براي غربي ها و در رأس آنها آمريكايي ها را الزام آور خواهد كرد. عربستان در لبنان چاره اي ندارد كه نظر مثبت ايران را جلب كند. در بحرين نيز چاره اي نيست كه توافقي غيرمستقيم حاصل شود.
به گزارش ديپلماسي ايراني در ادامه اين تحليل آمده است: حتي وزير امور خارجه آمريكا نيز صحبت از راه حل سياسي مناسب براي سوريه مي كند شايد واشنگتن همچنان بر رفتن اسد تأكيد داشته باشد اما در نهايت اعتراف مي كند كه بايد براي حل بحران سوريه راه حل سياسي يافت. در اين ميان چاره اي نيست كه براي رسيدن به تفاهم نظر ايران را جلب كنند و از تهران نيز بخواهند كه در حل ديگر پرونده هاي بحران زاي منطقه كمك كند.
 
تجديد خاطره هاشمي با رفقاي نيمه راه دولت اصلاحات

هاشمي با انتقاد از برخي استانداران دولت اصلاحات گفته است كه برخي از آنها در سال 84 از او خواستند نامزد شود اما بعد از نامزدي وي، سراغ ديگران رفتند و پيدايشان نشد.
به گزارش سايت هاي سحام نيوز و جرس، هاشمي چند روز پيش در ديدار تعدادي از استانداران دوران سازندگي و اصلاحات كه خواستار نامزدي وي بودند، از برخي عدم پايبندي ها در دعوت انتقاد كرده و گفته است: «در سال 84 استانداران و برخي از چهره هاي اصلاحاتي آمدند و از من دعوت كردند؛ ما كه آمديم رفتند كانديداي خودشان را آوردند و بسياري از آنها را ما ديگر نديديم... البته از آن دسته افراد در ميان شما نيست و شما حتما مصمم هستيد اما اين هم واقعيتي است.»
براساس اين گزارش وي همچنين گفته؛ مسائلي پيش آمده كه باعث شده اعتماد قبلي نسبت به او از سوي رهبري وجود نداشته باشد.
گفتني است بنا بر گزارش رسمي سايت هاشمي وي در پاسخ به دعوت به نامزدي در ديدار ياد شده گفته بود: همه بايد تلاش كنيم نامزدي صالح، كارآمد و داراي انديشه و مقبوليت مردمي و قوي پا به عرصه بگذارد و بنده نيز تمام توان خود را همچون گذشته به عنوان يك مشاور براي نظام و در جهت خواست هاي مردم به كار خواهم برد.
همزمان سايت روزنت در تحليلي به قلم همكار سابق روزنامه كارگزاران نوشت: مانور وحدت مورد اشاره هاشمي با تنش و تشنج جور در نمي آيد.
محمدرضا يزدان پناه تصريح كرده كه؛ ايجاد تنش از سوي هاشمي يا خاتمي مورد قبول حكومت نيست و تحمل نمي شود. به نظر نمي رسد هاشمي در 80 سالگي به دنبال تنش زايي در سياست داخلي با وجود شعار تنش زدايي در سياست خارجي باشد. او گفت كه در انتخابات به مانور وحدت نياز است و به خوبي مي داند كه چنين مانوري با تنش و تشنج ناشي از نامزدي وي جور در نمي آيد.
 
عبدي: اصلاح طلبان بايد بين نظام و اپوزيسيون يكي را انتخاب كنند

عضو مستعفي حزب مشاركت براي چندمين بار تأكيد كرد تكليف اصلاح طلبان با خود و حاكميت معلوم نيست و به همين دليل نيز در انتخابات در بلاتكليفي به سر مي برند.

عباس عبدي در مصاحبه با روزنامه زنجيره اي اعتماد ضمن انتقاد از عملكرد اصلاح طلبان در سال 88 گفت: شما ممكن است بخواهيد برويد پيك نيك.

براي به پيك نيك رفتن ممكن است 100 نفر از دوستان تان اعلام آمادگي كنند، اما اگر بخواهيد به جنگ برويد از همه آن صد نفر دو نفر هم پاي كار نيستند. روي آن صد نفر نبايد براي جنگ حساب كرد. وقتي شما روي افرادي كه به خيابان مي آوريد كنترل نداريد نتيجه اش همين مي شود كه ديديم.

او همچنين درباره كانديداتوري خاتمي گفته است: نه خير. كانديداتوري ايشان كه منتفي است. اين هم يكي از خيالات برخي از دوستان است. اصلاح طلبان مي خواهند در انتخابات اين حكومت بيايند. در انتخابات اين حكومت آقاي خاتمي هشت سال رئيس جمهور بوده و الان چهار سال است يك ديدار با رهبري نداشته است. چگونه اين ممكن است؟

وي در ادامه اين مصاحبه تصريح مي كند: جريان اصلاحات در چهار سال گذشته فاقد موفقيت بوده است. به دليل تناقضاتي كه در آن به وجود آمده است. رفتارهاي سال 88 آنان جواب نداده و قابل درك نيست. آنها يا بايد فراتر از نظام بروند و اپوزيسيون كامل يا منفعل شوند كه اين يك انتخاب است يا بايد همچون گذشته باشند و مسير تعاملي خود را با حفظ مواضع داشته باشند. اگر بخواهند در اين مسير باشند با آن رفتارها نمي توانند. نمي توان در هر دو عرصه حضور داشت. نمي شود كاري كرد كه هم آن طرفي ها هورا بكشند هم اين طرف فضاي حضور بدهد. غير طبيعي نيست كه حكومت هم از آنان استقبال نكند. بايد افرادي كه دچار تناقض هستند به چالش كشيده شوند. اينها وارد اين چالش نمي شوند. كار روزنامه نگاري همين است. مثلاً دوستان آقاي خاتمي قبل از اينكه ايشان در انتخابات مجلس رأي دهد مي گفتند اجماع شده كه رأي ندهيم. بعد ايشان رأي داد اما كسي نپرسيد كه يا اجماع ساختگي بوده يا مهم ترين فرد اجماع به آن پايبند نيست. همه كپ كردند بعد گفتند 6 ماه ديگر مي فهميد ايشان چه كار بزرگي كرد. اگر بناست 6 ماه ديگر بفهميم بايد سكوت كنيم تا بفهميم.

عباس عبدي با بيان اينكه اصلاح طلبان قطعاً به اين زودي ها نمي توانند خود را از تناقضات رها كنند، اضافه كرد: من معتقدم اصلاح طلبان اگر به طرح مشتركي نرسند در اين انتخابات به شدت ضربه خواهند خورد. اگر در دور قبل فقط خاتمي رأي داد اين دوره بسياري از آنان رأي مي دهند و بالاتر از اين هم شركت مي كنند. من با اطمينان مي گويم بخشي از بدنه اصلاحات در ستادهاي ديگر فعاليت خواهند كرد نه از اين بابت كه آنها را قبول داشته باشند به خاطر اينكه آنها مي خواهند زندگي كنند. همين الان اين اتفاق افتاده و بخشي از بدنه اصلاحات در ستادهاي ديگران ديده مي شوند. اينها دلايل خاص خودشان را دارند. وقتي در ستاد مي روند سعي مي كنند توجيه كنند. حضورشان در ستاد اصلاح طلبان هم قربه الي الله نبوده است. در صورت ادامه اين وضع بعد از مدتي ديگر كسي براي اصلاح طلبان نمي ماند.
وي خواستار حمايت از يك كانديدا در انتخابات شده و گفت: من تركيب آقاي جهانگيري و آقاي نجفي را پيشنهاد مي كنم. آقاي هاشمي و خاتمي هم از اين دو حمايت كنند. طبعاً حمايت هاشمي و خاتمي باشد برخي از افراد و نامزدهاي موجود هم كنار مي كشند.
عبدي خواستار صدور بيانيه انصراف از سوي خاتمي شد و گفت: اطرافيان آقاي خاتمي باعث شدند ايشان كه روزي با گفت وگوي تمدن ها در اوج عزت و احترام داخلي و بين المللي بود، امروز براي كانديداتوري از رد صلاحيت هراس داشته باشد. كارشان اين شد كه يك چهره بين المللي را به اينجا كشاندند...

آقا رضا! باز هم كه خالي بستي!

اظهارات دبير كل سابق حزب مشاركت اسباب مطايبه و ريشخند برخي از روزنامه نگاران اصلاح طلب فراري را فراهم كرده است.
رضا خاتمي كه به دليل بازداشت نشدنش مورد سؤال طيفي از حاميان فتنه سبز قرار دارد، اخيراً در مصاحبه با يك وبلاگ، خواستار نامزدي برادرش در انتخابات شده و در عين حال گفته است: در مورد انتخابات نبايد ساده انگاري كنيم. معتقدم هيچ گاه در جمهوري اسلامي انتخابات با آن معيارهايي كه در جهان معني پيدا مي كند وجود نداشته است و شايد در آينده هم اين معيارها رعايت نشود.
وي از جمله اعضاي فراكسيون مشاركت در مجلس ششم بود كه رد صلاحيت آنها باعث شد برخي محافل اروپايي اعلام كنند انتخابات ايران را مشروع نمي داند.
رضا خاتمي همچنين براي لاپوشاني ادعاي تقلب و شرط گذاري هاي قبلي مبني بر اينكه تنها با آزادي بازداشتي ها و رفع حصر موسوي و كروبي در انتخابات شركت مي كنند، مدعي شده است: اصلاح طلبان تا قدرت اجتماعي خود را نشان ندهند، موسوي و كروبي و رهنورد آزاد نخواهند شد. اين يكي از دستاوردهاي حضور در انتخابات است.
در واكنش به اين اظهارات، آرش سيگارچي همكار فراري نشريات زنجيره اي كه بعدها به صداي آمريكا پيوست، خطاب به وي نوشت: آقاي محمدرضا خاتمي كدام قدرت اجتماعي؟ حزب مشاركت عملاً قدرت اجتماعي ندارد و برخي اعضاي آن جذب ستادهاي ديگر نامزدها شده اند. از طرف ديگر جبهه مشاركت و مشخصاً برادران خاتمي از جمله ترمزهاي اعتراضات بعد از انتخابات بودند. نمي دانم موسوي به چه سمت قصد داشت برود اما آنهايي كه از جبهه مشاركت بيرون ماندند و دستگير نشدند، بطور مداوم از موسوي و كروبي خواستند كه جنبش را خياباني نكند. سياستمدار بايد حرف و عملش يكي باشد. الان جبهه مشاركت يا آنچه به نام نمادهاي اين حزب در بيرون از زندان مي شناسيم فاقد اين ويژگي هستند. عضو مستعفي شوراي مركزي اش، مواضعي مي گيرد كه با مشي محبوب اين حزب در سال 88 همخواني ندارد.
يادآور مي شود در بحبوحه فتنه سبز، برخي سايت ها و رسانه هاي بيگانه ادعا مي كردند كه اگر موسوي و كروبي بازداشت شوند، ايران قيامت مي شود. البته آن زمان از قيامت به پا كردن رضا خاتمي خبري نشد و ظاهراً او با چند سال تأخير مي گويد بياييد جمع شويم تا برويد و قيامت به پا كنيد. انصافاً كه محشر است!