به گزارش مشرق به نقل از مهر در کرج، کوچه باغ هاي کودکي هنوز در حصار بسياري از شخصيت هاي محبوب کارتوني مان اسير است و تماشاي هر يک از اين نقش ها گويي ما را به دوردست ترين و در عين حال زيباترين يادگارهاي عمرمان هدايت مي کند.
پخش برنامه اي با عنوان "بچه هاي ديروز" از شبکه پنج سيما اگرچه به تکرار مي پردازد اما اين تکرار برخلاف بسياري از تکراري هاي همان روزها که فرياد کودکان و نوجوانان قديم را به آسمان مي برد، شيرين و دوست داشتني است.
بچه هاي نسل سوم، کودکان ايام جنگ
پخش اين کارتون ها يادآور خاطرات تلخ و شيرين نسلي است که بحران هايي گاه سنگين و تلخ همچون جنگ را پشت سر گذاشته و امروز در نقش مادران و پدراني ظاهر شده اند که همه هم و تلاششان بر هرچه خوشايندتر کردن روزهاي کودکي فرزندانشان است.
اين اقدام با توجه به وجود حس تاريخي و خاطره آميزش براي بچه هاي ديروز، رويکردي نو در پخش برنامه هاي تلويزيوني اين رسانه به شمار مي رود. تحولي که اين بار به جاي پرداختن به معضلات اجتماعي، سياسي و ... يا اجراي مسابقات گاه بي محتوا و خسته کننده به نسلي اهميت مي دهد و به آنها مي پردازد که اين رسانه را از نخستين روزهاي تولد تا امروز که تعداد شبکه هاي سراسري به هشت رسيده پا به پا همراهي کرده است.
نسل دهه 50 و اوايل دهه 60 هنوز به ياد دارد که آن روزها تلويزيون سراسري تنها با دو شبکه و در ساعاتي خاص برنامه اجرا مي کرد. تمام طول روز گاه براي اين کودکان به انتظار تماشاي يک کارتون يا برنامه صرف مي شد و پخش تيتراژ آغازين برنامه کودک با تصويري انيميشني ساده و آهنگين مژده شروع لحظاتي خوش بود.
آن روزها پيام ها و صحبت هاي يک طرفه و گاه خشک مجريان که باعث مي شدند زمان کمتري به پخش کارتون اختصاص داده شود براي بخش عمده اي از کودکان باعث شکايت بود اما امروز همان حرف ها و همان مجري ها با همان سبک و همان لحن کششي ديگرگونه دارد.
چنين به نظر مي رسد که اين بار رسانه ملي به نسلي پرداخته که خاطراتش اگرچه اندک اما اصيل است، نسلي که هنوز به کارتون هاي ماشيني و شخصيت هاي مکانيکي عادت نکرده بود و انسانيت در تمامي نقش ها برايش در اولويتي ويژه قرار داشت.
پرداختن به اين نسل يعني کرامت گذاشتن نسبت به جواناني که روزهاي سخت اوايل انقلاب و جنگ را صبورانه تاب آورده اند و بار سنگيني از لحظه هاي ايستادگي را بر شانه هاي خود حمل کرده اند. اين در حاليست که در گير و دار بسياري از مشکلات و دغدغه هاي آن روزهاي کشور و مسئولين، کمتر کسي فرصت کرد تا يادي از آنان کند و امکانات و شرايط لازم اجتماعي و فرهنگي را برايشان فراهم نمايد.
با اين کار اين نسل احساس مي کند به يکي از طلايي ترين دوران زندگي اش احترام گذاشته شده و خاطرات مشترک کودکان 27 سال پيش ايران زمين براي رسانه اي که فرهنگ سازي از بدنه هاي اصلي فعاليتش است، اهميت پيدا کرده است.
وقتي سندبادها و پينوکيوها کمرنگ مي شوند
هنوز کارتون ها با شخصيت هايي چون پينوکيو، سندباد، چوبين، رابين هود، گاليور و برنامه هايي چون خونه مادربزرگه، مدرسه موش ها و قدري بعد آثاري چون قصه هاي مجيد کشش هاي دوست داشتني خود را در گذر نسل ها حفظ کرده اند. موج گرم تلاشي که از سوي سازندگان براي بيان صفات و رفتار انساني در اين آثار بعنوان آثاري که قرار است در ذهن تاريخي کودکان آن نسل باقي بماند در آنها نهفته و پايدار است.
اين در حاليست که فضاي مکانيکي و ماشيني بر بسياري از کارتون ها و برنامه هاي نسل امروز کودکان سايه انداخته و دست اندرکاران کمتر در صددند کاري را به مخاطب عرضه کنند که با همان کيفيت هاي اصيل و معصوميت قدرتمند کودکانه ساخته و توليد شده باشد.
اگرچه اختصاص يک شبکه سيما به برنامه هاي کودک خود اتفاق مبارکي است اما محتوا و درون مايه، هميشه از کميت مهمتر بوده و پرداختن به آن در اولويت قرار دارد.
بر اين اساس حال که رسانه ملي با چنين اقدامي سعي در تکريم شان و جايگاه نسل سه اي ها کرده، خوب است براي کودکان امروز نيز خاطره اي چون خاطرات ايام کودکي اين نسل فراهم آورد و جواناني را براي سه دهه آينده تربيت کند که همواره و صبورانه به برقراري انسانيت در تمام ابعاد زندگي شان بينديشند و پيشرفت کشور را در تمامي عرصه ها بر خواست هاي خود مقدم بدارند و براي رسيدن به آن تلاش کنند.