به گزارش مشرق، طراح و سازنده عروسكهاي مجموعه
كلاهقرمزي مهمان يك فنجان چاي «باني فيلم» شد تا از همكارياش با ايرج
طهماسب، حميد جبلي و خلق كلاه قرمزي بگويد.
*خانم محبوب اضافه شدن عروسكها در هر سال به مجموعه «كلاه قرمزي» چگونه اتفاق ميافتاد و طراحي و ساخت آنها چگونه شكل ميگيرد؟
ـ معمولاً وقتي قرار است يك سري جديد «كلاه قرمزي» ساخته شود، دوستان
تصميم ميگيرند عروسكهايي به آن مجموعه اضافه شود، خصوصيات آن عروسك جديد
مطرح ميشود. مثلاً ميگويند يك نگهبان ميخواهيم كه ميشود فاميل دور يا
... پس از آن طي نشستها و صحبتهاي كه با هم ميكنيم من عروسك جديد را
طراحي و آماده ميكنم و در اختيار آقاي طهماسب و آقاي جبلي قرار ميدهم.
*طرح ابتدايي عروسكها از خودتان است يا پيشنهاد ايرج طهماسب و حميد جبلي است؟
ـ بالاخره پس از سالها كار در اين عرصه، ميدانم عروسكي كه قرار است
طراحي شود، بايد چه خصوصياتي داشته باشد به همين دليل پس از يكسري صحبت كه
با دوستان دارم ميروم و عروسك را طرح ميزنم و ميسازم و در اختيارشان
قرار ميدهم. در اين مرحله ممكن است از من بخواهند لباس عروسك تغيير كند يا
رنگ و لعاب جديدي به خودش بگيرد. معمولاً تغيير خاصي ايجاد نميشود.
در واقع پس از آن همه چيز در حد پيشنهاد است؟
ـ بله، معمولاً وقتي عروسك آماده ميشود، تصميم ميگيرند صدا پيشه انتخاب
كنند و آن صدا گاهي روي طراحي لباس عروسك تأثيرگذار ميشود.
اينكه چه كسي قرار است در مقام صداپيشه روي عروسك كار كند هم در
طراحي عروسك مؤثر است؟ (براي خودتان چقدر صداي عروسك در طراحياش اهميت
دارد.)
ـ معمولاً سعي ميكنم به شخصيت عروسك فكر كنم و روي آن كار ميكنم و
بچهها هم بر همين مبنا صداپيشه را انتخاب ميكنند. قطعاً زمانيكه قرار است
تو يك عروسك را خلق كني، مهم است صدايش چگونه باشد، اما در تمام سالهايي
كه ما با هم پيش رفتهايم سبك همكاريمان اينگونه بوده است و قطعاً به يك
تعامل رسيدهايم، چون از سليقه و خواسته هم مطلع هستيم. در كل وقتي كه
عروسك آماده ميشود، بچههاي صداپيشه سعي ميكنند بر اساس خصوصيات ظاهري و
ويژگيهاي شخصيتي عروسك، صدايشان را به آن نزديك كنند.
زماني كه قرار بود كلاهقرمزي و پسرخاله را طراحي كنيد هم صداي حميد جبلي مدنظرتان نبوده و ابتدا عروسك شكل ميگيرد؟
ـ آن زمان ماجرا فرق ميكرد. من قبل از كلاهقرمزي با آقاي طهماسب آن كار
عروسكهاي نوزاد و واكسيناسيون را كار كرده بودم، آنجا من هم صداپيشه بودم و
هم عروسك گرداني ميكردم در ادامه آن همكاريها براي روز جهاني كودك و
تلويزيون با هم كار كرديم تا اينكه قرار شد برنامهاي بسازيم به عنوان
صندوق پست، آنجا قرار بود بچهها به اين صندوق نامه بدهند و جواب بگيرند و
در واقع يك برنامه آموزشي تربيتي بود. آن برنامه با چهار عروسك ژوليپولي،
گلابي، جقجقه و فرفره شروع شد. در آن برنامه قرار بود مهمانهايي حضور پيدا
كنند، هم مهمان انساني داشتيم و هم عروسك...
همان برنامهاي كه كلاه قرمزي يكي از مهمانان برنامه بود؟
ـ بله، يادم ميآيد زمان ما كم بود و من نميتوانستم هم سر ضبط حاضر شوم و
هم بروم و يك عروسك طراحي كنم. به همين دليل رفتم در آرشيو تا از
عروسكهاي آماده استفاده كنم. آنجا با يكسري عروسك فرسوده و حتي پاره و
مندرس روبرو شدم. سعي كردم از تلفيق يكسري عروسك به يك عروسك جديد برسم كه
وقت كمتري از آن بگيرد. اسفنج را از يك عروسك گرفتم، بيني يك عروسك ديگر
را برداشتم و... در نهايت موجودي از وسايل آنجا خلق شد با يك كلاه قرمزي
در نهايت هم كلاه قرمزي خلق شد و در واقع در دل آن برنامه كلاه قرمزي به
وجود آمد.
يادم ميآيد آن زمان ميگفتيد عروسك كلاه قرمزي يك مورچه بود كه...
ـ بله، عروسك كلاه قرمزي از يك مورچه درآمد و عروسك پسرخاله از «پينه
دوز» (كفشدوزك)، آنها آمدند كه مهمان يك برنامه باشند، اما آنقدر
شخصيتهايشان خوب و جذاب از آب درآمد كه ماندگار شدند. آقاي جبلي هم يكي از
اعضاي آن گروه بودند و شروع كردند به ساخت يك صدا براي عروسكهاي ساخته
شده، ابتدا عروسك را ديدند و بعد صدايي را كه سالها شما ميشنويد را براي
كلاه قرمزي و پسرخاله ساختند.
آن زمان فكر ميكرديد يك روز كار كلاه قرمزي به اينجا بكشد؟
ـ نه، واقعاً نه! خود آقاي طهماسب هم فكر نميكردند كار كلاه قرمزي به
اينجا بكشد. واقعاً گاهي شرايط طوري ميشود كه همه چيز درست سر جاي خودش
قرار ميگيرد و معمولاً اين اتفاق هميشه تكرار نميشود.
به نظر شما چرا ما پس از كلاه قرمزي ديگر نتوانستيم عروسكي محبوب
داشته باشيم؟ (نه تنها در حد كلاه قرمزي، بلكه ما حتي عروسكي كه در اين
سالها بتواند مطرح بشود هم نداشتهايم).
- به نظرم شرايط براي خلق عروسك ديگري كه بتواند ماندگار شود، مهيا نشد.
ما نه سرمايهگذاري درستي كرديم و نه كسي كمك كرد تا يك شخصيت ماندگار
ديگري در دنياي عروسكها خلق شود. معمولاً گروه كودك يك سكوي پرتاب است
براي افراد تا بيايند و از اين مسير وارد دنياي حرفهاي بشوند و موقعيتهاي
خودشان را استحكام ببخشند. معمولاً چون گروه كودك است، همه چيزش كوچكتر
ديده ميشود؛ هم بودجهاش نصف است و هم امكاناتي كه در اختيارش قرار
ميگيرد، به خصوص در مورد كارهاي عروسكي، واقعاً براي اينكه ما بتوانيم يك
عروسك ديگر خلق كنيم و يك اثر ماندگار ديگر توليد كنيم نيازمند اين هستيم
كه شرايطش از سوي مسؤولان مهيا شود. بايد آقايان بخواهند، كمك كنند،
پشتيباني كنند و اين طور نباشد كه هر بار بر مبناي يك مناسبت دست به كار
شوند و تصميم دقيقه نودي بگيرند. شك نكنيد اگر وقت بگذارند و سر فرصت كاري
را پيشنهاد بدهند، با فكر و تمركز ميتوان يك اثر ماندگار ديگر خلق كرد.
شما از عروسكهاي ديگري كه در كنار كلاه قرمزي و پسر خاله ساختيد
و به اين مجموعه اضافه شدند راضي هستيد به نظرتان آنها هم توانستهاند آن
طور كه بايد صاحب جايگاهي بشوند؟
- بله، مخاطب آنها را هم دوست داشتهاند. پسر عمهزا در سالي كه آمد،
مورد توجه قرار گرفت. فاميل دور و ببعي هم مورد اقبال قرار گرفتند. به نظرم
بينندگان ما در برقراري ارتباط با عروسكها هر كدام كاراكتري را كه به
ذهنيت خودشان نزديكتر هستند را انتخاب ميكنند و آن را دوست دارند.
خيليها شايد ببعي را دوست نداشته باشند و فاميل دور را بپسندند، ولي
خيليها هم طرفدار ببعي هستند. اين در مورد ديگر عروسكها هم صدق ميكند.
به نظرم فاميل دور هر سال در حال پختهتر شدن است و مردم هم او را دوست
دارند و در واقع او را شناختهاند.
شما هر سال عروسكهاي جديد را ترميم ميكنيد يا اينكه توليد جديد داريد؟
- هر كدام از عروسكها كه فرسوده و خراب شوند را بازسازي يا دوبارهسازي
ميكنيم. چون جنس اين عروسكها ناپايدار است و ماندگار نيست به خصوص اينكه
عروسكها در مجاورت نور و هوا فرسوده ميشوند.
از ابتدا تا به امروز عروسك كلاه قرمزي چند بار دوبارهسازي شده است؟
- شايد تا الان براي فيلم و مجموعههاي تلويزيونياش 10 بار عروسك كلاه قرمزي را ساخته باشم.
در ميان عروسكهاي جديد در كنار كلاه قرمزي و پسر خاله خودتان كدام يك را بيشتر ميپسنديد و دوست داريد؟
- همه را دوست دارم، اما گابي را خيلي دوست دارم به خاطر سادگي كاراكترش، كاراكتري ساده كه نميخواهد كم بياورد.
و صداي علي سرابي روي گابي...
- به نظرم خوب است.
برنامه آينده خودتان در دنياي عروسكها چه خواهد بود؟
- تا گروه كودك و تلويزيون اين گونه كار ميكند و شرايط مهيا نيست، آدم هيچ برنامهريزي جديدي نميتواند داشته باشد.
اگر صحبتي در پايان مانده...
- هميشه فكر ميكردم اگر شرايط صحبت كردن مهيا شود حرفهايي دارم كه بزنم اما الان نميدانم چرا چيزي به ذهنم خطور نميكند.