به گزارش مشرق به نقل از خبرآنلاین، سوسن شریعتی در گفتگویی مفصل و متفاوت به برخی سوالات و شبهات درباره پیامک ها و ایمیل های طنزی که در سال 91 با محوریت دکتر شریعتی تولید و بین مردم دست به دست شد، پاسخ داده است. گزیده ای از اظهارات دختر دکتر شریعتی در گفتگو با ویژه نامه نوروزی خط خطی را در ادامه می خوانید:
- اولین پیامک برای من این بود: «هرچی جمله خفنه مال منه! دکتر علی شریعتی». و بعد تبدیل شد به موج. البته در این مدت شغل جدیدی هم برای ما درست شد و آن پاسخ به سوالاتی در باب صحت و سقم این جملات بود.
- واکنش همه اعضای خانواده به این پیامک ها اغلب خنده بوده. انصافا در بعضی از این پیامک ها ذوق ورزی دیده می شود. شده است مادرم شاکی شود که چه بی تربیت و یا چه لوس. اما موفق ترین این جوک ها آنهایی است که شریعتی را در یک موقعیت یا در روزمرگی قرار می دهد و می نشاند: شریعتی در حال جریمه شدن، در حال بازگشت از خانه، در حال خیار خوردن، در سفر تایلند و...
- یکی از یادداشت هایی قابل توجهی که در این مورد و با همین مضمون نوشته شده است، با نام «آقا ننویس» را ما در سایت بنیاد فرهنگی شریعتی گذاشته ایم. یکی از دانشجویان جامعه شناسی دانشگاه تهران نوشته است.
- این را هم بگویم که واکنش خانواده در خلوت خود صرفا خندیدن نبوده، شاید تا وقتی که این جملات در فضای مجازی اینترنت می چرخید می شد اینگونه تحلیل کرد که با فرض اسطوره ای شدن شریعتی، بخشی از جامعه در حال اسطوره شکنی است ولی وقتی این جملات پیامکی شد و آنهم انبوه و آنهم در وضعیتی که می دانید، پیامک ها قابل کنترل است، این سوال مشروع پیش می آید که نکند و «ای بسا» و مثلا «از کجا معلوم» در ادامه همان سنت، تئوری توطئه باشد. صرفا در حد سوال و بدون اینکه کسی متهم این ماجرا باشد. بعضی پیامک ها هم آنقدر رندانه و ظریف است که از یک ذهن دولتی بعید است.
- (در پاسخ به ارسال این پیامک ها برای کسی): نه! البته نه فقط به این دلیل که علیه شریعتی نباید تبلیغ کرد و نباید اینها را پخش کرد و ...بلکه به این دلیل که تا همین چندی پیش، حتی فوروارد کردن را بلد نبودم. تلفن باز هم نیستم. با دنیای مجازی هم از اساس میانه ای ندارم.
- چرا شریعتی؟ شکی نیست که شریعتی یکی از موثرترین روشنفکرانی است که هوس جایی دیگر، جوری دیگر را بر دل ها انداخت و ما را خواهان و امیدوار به امکان تغییر کرد. اندیشه ای بود منتقد وضع موجود و امیدوار به یک باید باشدی که نیست. امروز سرخوردگی از واقعیت ما را به همه وعده دهندگان و امیدبخشان بدبین می کند. «پیامبر دروغین امید!».
- این اتفاق نوعی واکنش است و الزاما در این واکنش تاریخ مطرح نیست، تاریخ ماجرا نشان از واقعیت دیگری دارد و آن اینکه شریعتی یک «مغضوب علیه» قدیمی بوده است و در حال حاضر هم هیچ اجماعی بر سر او در قدرت نیست نسل جدید خود را قربانی یک موقعیت می داند و دنبال یک مسبب است. چه کسی در دسترس تر از شریعتی. این وسط نسل همسال من، دلخور هم که باشیم تا بیاییم اس ام اس بزنیم و ...خیلی طول می کشد.
- در دنیای مجازی و در شبکه تلفن های موبایل: از یکسو جمله سازی به نام شریعتی، چرا که ظاهرا شریعتی مشروعیت بخش است و از سوی دیگر جوک سازی از شریعتی به قصد اسطوره شکنی و یا مثلا انتقام جویی. اگر حتی بخواهیم همه پرونده شریعتی را محدود کنیم به همین شبکه های مجازی و اینترنتی و تلفنی، بازهم می بینیم که از موقعیت دوگانه شریعتی در میان نسل جوان، به عنوان کاربران صحبت می کنیم: یکی اینکه شریعتی منبع مشروعیت شده برای یک عده و از جمله نسل جوان. دوم اینکه بله این نسل جوان اسطوره شکن است و قصد شکستن شریعتی را دارد. دو موقعیت با دو تحلیل متفاوت.
- اولین پیامک برای من این بود: «هرچی جمله خفنه مال منه! دکتر علی شریعتی». و بعد تبدیل شد به موج. البته در این مدت شغل جدیدی هم برای ما درست شد و آن پاسخ به سوالاتی در باب صحت و سقم این جملات بود.
- واکنش همه اعضای خانواده به این پیامک ها اغلب خنده بوده. انصافا در بعضی از این پیامک ها ذوق ورزی دیده می شود. شده است مادرم شاکی شود که چه بی تربیت و یا چه لوس. اما موفق ترین این جوک ها آنهایی است که شریعتی را در یک موقعیت یا در روزمرگی قرار می دهد و می نشاند: شریعتی در حال جریمه شدن، در حال بازگشت از خانه، در حال خیار خوردن، در سفر تایلند و...
- یکی از یادداشت هایی قابل توجهی که در این مورد و با همین مضمون نوشته شده است، با نام «آقا ننویس» را ما در سایت بنیاد فرهنگی شریعتی گذاشته ایم. یکی از دانشجویان جامعه شناسی دانشگاه تهران نوشته است.
- این را هم بگویم که واکنش خانواده در خلوت خود صرفا خندیدن نبوده، شاید تا وقتی که این جملات در فضای مجازی اینترنت می چرخید می شد اینگونه تحلیل کرد که با فرض اسطوره ای شدن شریعتی، بخشی از جامعه در حال اسطوره شکنی است ولی وقتی این جملات پیامکی شد و آنهم انبوه و آنهم در وضعیتی که می دانید، پیامک ها قابل کنترل است، این سوال مشروع پیش می آید که نکند و «ای بسا» و مثلا «از کجا معلوم» در ادامه همان سنت، تئوری توطئه باشد. صرفا در حد سوال و بدون اینکه کسی متهم این ماجرا باشد. بعضی پیامک ها هم آنقدر رندانه و ظریف است که از یک ذهن دولتی بعید است.
- (در پاسخ به ارسال این پیامک ها برای کسی): نه! البته نه فقط به این دلیل که علیه شریعتی نباید تبلیغ کرد و نباید اینها را پخش کرد و ...بلکه به این دلیل که تا همین چندی پیش، حتی فوروارد کردن را بلد نبودم. تلفن باز هم نیستم. با دنیای مجازی هم از اساس میانه ای ندارم.
- چرا شریعتی؟ شکی نیست که شریعتی یکی از موثرترین روشنفکرانی است که هوس جایی دیگر، جوری دیگر را بر دل ها انداخت و ما را خواهان و امیدوار به امکان تغییر کرد. اندیشه ای بود منتقد وضع موجود و امیدوار به یک باید باشدی که نیست. امروز سرخوردگی از واقعیت ما را به همه وعده دهندگان و امیدبخشان بدبین می کند. «پیامبر دروغین امید!».
- این اتفاق نوعی واکنش است و الزاما در این واکنش تاریخ مطرح نیست، تاریخ ماجرا نشان از واقعیت دیگری دارد و آن اینکه شریعتی یک «مغضوب علیه» قدیمی بوده است و در حال حاضر هم هیچ اجماعی بر سر او در قدرت نیست نسل جدید خود را قربانی یک موقعیت می داند و دنبال یک مسبب است. چه کسی در دسترس تر از شریعتی. این وسط نسل همسال من، دلخور هم که باشیم تا بیاییم اس ام اس بزنیم و ...خیلی طول می کشد.
- در دنیای مجازی و در شبکه تلفن های موبایل: از یکسو جمله سازی به نام شریعتی، چرا که ظاهرا شریعتی مشروعیت بخش است و از سوی دیگر جوک سازی از شریعتی به قصد اسطوره شکنی و یا مثلا انتقام جویی. اگر حتی بخواهیم همه پرونده شریعتی را محدود کنیم به همین شبکه های مجازی و اینترنتی و تلفنی، بازهم می بینیم که از موقعیت دوگانه شریعتی در میان نسل جوان، به عنوان کاربران صحبت می کنیم: یکی اینکه شریعتی منبع مشروعیت شده برای یک عده و از جمله نسل جوان. دوم اینکه بله این نسل جوان اسطوره شکن است و قصد شکستن شریعتی را دارد. دو موقعیت با دو تحلیل متفاوت.