به گزارش مشرق به نقل از فارس، صبح امروز همايش ملي «بهلول شگفتي روزگار» در گناباد، زادگاه آن عارف فرزانه و با حضور و سخنراني غلامعلي حداد عادل، رئيس کميسيون فرهنگي مجلس شوراي اسلامي و حجتالاسلام علي محمدي، نماينده وليفقيه و سرپرست سازمان اوقاف و امور خيريه کشور آغاز شد.
در اين همايش که تا دوم ديماه در گناباد ادامه خواهد داشت، پيام وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي به همايش ملي «بهلول، شگفتي روزگار» قرائت شد که مشروح آن در پي ميآيد:
بسم الله الرحمن الرحيم
الذين آمنوا وعملوا الصالحات طوبي لهم وحسن مآب
من غلام آنکه نفروشد وجود / جز بدان سلطان با افضال وجود
کدامين دين، مرداني چنين آزاده دارد اي عزيزان؟! و عاشورا فقط يک داستان از يک حماسه يا نبردي جاودانه نيست! و عاشورا فقط يک قصه از ايثار و ايمان و شهامت تا شهادت نيست! و عاشورا فقط يک قطعه از ديوان تجليلي ز آدم نيست! که عاشورا تمام حجت انسان به تفسيري است از: «اني جاعل في الارض خليفه قالوا اتجعل فيها من يفسد فيها و يسفک الدما و نحن نسبح بحمدک و نقدس لک قال اني اعلم ما لا تعلمون»
وعاشوراست شاني از شئون و آيتي از آيه «فتبارک الله احسن الخالقين» عاشورا نمايش کشتگان هميشه زنده و مردارهاي متحرک است و عاشورائيان از اين دو طايفهاند يا «فمنهم من قضي نحبه» ويا «ومنهم من ينتظر» که به هيچ روي رنگ عوض نميکنند «ومابدلوا تبديلا»
غلام همت آنم که زير چرخ کبود / زهرچه رنگ تعلق پذيرد آزاد است
و بهلول اينگونه بود؛ به تعبير رهبر عزيزمان، انساني استثنايي بود و از شگفتيهاي روزگار!
مرد خدا و دل کنده از دنيا، عارف وارسته حاج شيخ مجمدتقي بهلول گنابادي از بادي حيات تا وادي ممات بر همان عهد و همان ميثاق بود «واعبد ربک حتي ياتيک اليقين» و الحق به روزگار ما طاق بود و در وارستگي شهره آفاق! وجودش سرشار بود از خدا، تنديسي از خوف و رجاء، بي تعلق به دنيا! خانه به دوشي عافيتسوز و عبرتآموزبود، ابوذري بود! خود گفته است: من در تمام عمرم يک عمل را ترک کردهام، دروغ را! و ادامه ميدهد يک عمل را ترک نکردهام، نماز شب را! حبذا بر اين ترک و فعلي که همه برکت بود.
براي شما مدعوين گرامي و گناباديان خونگرم و مهربان از بهلول گفتن، زيره به کرمان بردن است و پسته به رفسنجان. که جان کلام را رهبر عزيزمان بيان فرمود با تعابيري در نوع خود بينظير: «ايشان حق بزرگي بر گردن انقلاب دارند. آقاي شيخ محمدتقي بهلول رحمةالله عليه بنده صالح و مجاهد و پرهيزکار که عمر طولاني و پرماجرايي خود را يکسره با مجاهدت و تلاش گذرانيد؛ يکي از شگفتيهاي روزگار ما بود. زبان گوياي ستمديدگان و حقطلبان شد. آماج کينه حکومت سرکوبگر پهلوي گشت. بيست و پنج سال مظلومانه در اسارت حکومت ظالم ديگري، انواع رنجها و آزارها را تحمل کرد. سالها پس از آن بي هيچ پاداش و توقعي به هدايت ديني مردم پرداخت.
در سالهاي دفاع مقدس همه جا دلهاي جوان و نوراني رزمندگان را از فيض بيان رسا و صادقانه خود نشاط و شادابي بخشيد. زهد و وارستگي او، تحرک و تلاش بي وقفه پيکر نحيف او، ذهن روشن و حافظه بينظير او، دهان هميشه صائم و غذا و لباس و منش فقيرانه او، شجاعت و فصاحت و ويژگيهاي اخلاقي برجسته او از اين مؤمن صادق، انساني استثنايي ساخته بود.»
صد نکته غير حسن ببايست تاکسي / مقبول طبع مردم صاحبنظر شود
دريغا اگر تيغ کلام عالم رباني و عارف صمداني حاج شيخ محمدتقي انصاري همداني را از نيام خمول بيرون نکشم. او که خود به تعبير حضرت امام(ره) بيواسطه به توحيد دست يافته بود از اين شيخ نبيل و مجاهد بيبديل روزگارمان اينگونه ياد ميکند: «بهلول يکي از اوتاد عصر ماست. او خيلي کمنظير است. دنيا را با تمام وجود طلاق داده است. بهلول اهل معناست. خيلي از اسرار را داراست ولي نميگويد.»
بگذريم که: شرح اين قصه مگر شمع برآرد به زبان / ورنه پروانه ندارد به سخن پروايي
جويها بستهام از ديده به دامان که مگر / در کنارم بنشانند سهي بالايي
و حال که ديگر آن نحيف بي حريف در کنارمان نيست، اين حديث عميق و انيق رخ مينمايد که: «اذا مات العالم ثلم في الاسلام ثلمه لا يسدها شيء»
پس به حافظ اقتدا کنيم:
کشتي باده بياور که مرا بي رخ دوست / گشته هر گوشه چشم از غم دل دريايي
انصاف را که: هرچه گويم عشق را شرح و بيان / چون به عشق آيم خجل گردم از آن
پس بايد گفت: بهلول، بهلول بود، آينهاش بيغش و مصقول بود و معقول آنکه روحانيت، جلوه مخمولي است و بهلول مظهر روحانيت بود.
اين جلسات ذکر گل است تا معطر شويم وگرنه از ذات گل، جز خالق گلستان، کس را خبر نباشد.
از آنان که همت گماشتند و اين محفل را به پا داشتند و آنان که قدم بر فضاي ياد گل گذاشتند، سپاسگزارم و اميدوارم از اين گلزار، گلابي حاصل گردد. هواي جامعه را به عطر وارستگي بياگنيم و دم از خدايي زنيم که بهلول را از هشت سالگي که حافظ قرآن شد تا حدود صد سال در کنف عنايت خود و در آن همه بلايا و قضايا حفظ کرد که:
عشقت رسد به فرياد ار خود بسان حافظ / قرآن زبر بخواني با چارده روايت
آري، آنهم با چارده روايت! خداوند با چهارده معصوم محشورش فرمايد.
خداوند همه ما و شما را نيز با قرآن مأنوس و محشور فرمايد.
توفيق، رفيق طريق عزت و اعتبار يکايک شما گراميان و گناباديان باد.
بر اساس اين گزارش، پيش از اين نيز پيشهمايشي تحت عنوان «بزرگداشت شيخ محمدتقي بهلول» در خرداد ماه سال جاري در دانشگاه امام صادق (ع) برگزار شده بود. در اين پيشهمايش آيتالله خزعلي مرحوم بهلول را از اعجوبههاي تاريخ اسلام دانست و حداد عادل نيز وي را قهرمان کربلاي گوهرشاد معرفي کرد.
علامه حاج شيخ محمدتقي بهلول گنابادي در سال 1279 شمسي در روستاي بيلند از توابع شهرستان گناباد پا به عرصه حيات گذاشت. در کودکي به مکتب رفت و به فراگيري قرآن کريم مشغول شد و هشت ساله بود که حافظ کل قرآن شد. وي خواندن و نوشتن را در مکتب نزد پدر آموخت و سپس به تحصيل در رشته علوم قديمه پرداخت و دوره سطح را به پايان برد و اکثر تحصيلاتش از قبيل شرح لمعه، مطول، معالم، سيوطي، حاشيه و... را نزد پدر فراگرفت و از 7 تا 14سالگي به کار وعظ و روضه خواني مشغول بود.
شيخ بهلول در سن 27سالگي به مشهد رفت و چون در آن زمان مسئله بي حجابي مطرح بود، رهبري مردم را براي حرکت و قيام عليه دولت رضاخان برعهده گرفت. اولين مبارزه وي با رضاخان در برچيدن جشن و سروري بود که در اول محرم در باغ ملي سبزوار به منظور آمدن همسر شاه مخلوع همراه با امانالله خان پادشاه افغانستان به سبزوار برگزار شده بود و بعد از اين واقعه چون تحت تعقيب قرار گرفت، پياده عازم قم شد.
از ديگر مبارزات او به قيام مسجد گوهرشاد ميتوان اشاره کرد که بعد از آن به افغانستان تبعيد شد و مدت 30 سال را در افغانستان گذراند و در اين مدت کودکان بيسرپرست زيادي را سرپرستي کرد.
از ويژگيها و خصوصيات اخلاقي اين شيخ بزرگ که زبانزد نزديکان وي بود، ذوق و ادب او بود؛ به طوري که او بيش از 200 هزار بيت شعر سروده است و 50 هزار بيت شعر از ديگر شاعران را از حفظ داشت.
وي مجتهد و مسلط به ادبيات عرب و سراينده اشعار، متون نغز و خواندني به زبان عربي و مسلط به تاريخ انبياي اسلام و شاهدي زنده بر تاريخ يکصدساله اخير ايران و جهان بود.
همچنين وي به فقه اهل سنت مسلط بوده و سابقه تدريس در دانشگاه الازهر مصر را داشته و همچنين داراي فعاليت علمي و فرهنگي در راديو الشرقالاوسط مصر و راديو بغداد، در پايان دوران تبعيد است.
محمدتقي بهلول سرانجام در روز جمعه 7 مرداد ماه 1384 پس از 105 سال زندگي پربرکت دار فاني را وداع گفت.