به گزارش ویژه نامه نوروزی مشرق، علی بلوکباشی استاد رشته مردمشناسی و پژوهشگر در زمینه مسائل مربوط به مردمنگاری و فرهنگ عامه ایران با ارسال یادداشتی تحت عنوان «مفاهیم نمادی - آئیـنی رفتارهای فرهنگی نوروز» به صورت مفصل بررسی این مفاهیم پرداخته است که در زیر از نظر مخاطبان میگذرد:
آدمـی نیسـت که عاشـق نشـود فصل بـهار
هرگیـاهی که به نـوروز نجنبـد حَطَب است (سعدی)
گردش دور کیهانی و تغییر فصل و تحویل و تحول در قاموس طبیعت برای جامعۀ کشاورز بسیار اهمیت داشت. در سرزمینهایی مانند ایران که دارای تنوع اقلیمی و آب و هوایی بودند، گردش هر دور کیهانی و گذار طبیعت از کهنه به نو را یک نوروز و جشن میگرفتند و آن را با مجموعهای از رفتارهای آئینی مینمایاندند. ایرانیان کشاورز معمولاً چند نوروز یا سال نو کشاورزی داشتند که آغاز فروردین در آستانۀ فصل بهار، نوروزی از نوروزها در سرزمین گستردۀ ایران بوده است.
همۀ مردم سرزمینهایی که در حوزۀ فرهنگ نوروزی یا به اصطلاح «جهان ایرانی» زندگی میکنند، نوروز را در آغاز بهار همراه با گذار طبیعت از ساحتی به ساحتی دیگر و به یک دور کیهانی تازه جشن میگیرند. در این جشن، باززایی طبیعت در بهار را مردم با واکنشهایی رمزگونه و نمادین، در کنشهایی فرهنگی - آئینی بازمینمایانند.
کنشهای فرهنگی - آئینی نوروز در سه مرحلۀ زمانی مشخص همراه با دگرگونی در روند عادی زندگی اجتماعی مردم نمود مییابند. این سه مرحله به ترتیب دورۀ «جدایی» یا «گسستن» separation، دورۀ «جداگزینی» segregation یا «گذار» transition و سرانجام مرحلۀ «پیوستگی» incorporation یا «همبستگی» integration است.
نخستین مرحله، دورۀ جدایی و وداع مردم با سال کهنه و استقبال از آمدن سال نو و آمادگی برای گام نهادن به یک دور زمانی تازه در روزهای پایانی سال است. نو گشتن سال و تکرار نوبتی آفرینش را دستههای پیام آور بهار و پیکهای نوروزی با ترانه خوانی و دستافشانی و بازی و نمایشهای آتش به مردم مژده میدهند و آنها را به استقبال نوروز برمیانگیزانند. پیشواز از نوروز با خیزش جمعی مردم و پرداختن به پلشت زدایی و پاکسازی فضای زیست و راندن و نابود کردن دیوان واهریمنانی که به باور عامّه در سیاهیها و آلودگیهای سال کهنه در محیط زندگی لانه کردهاند، همراه است.
این کنشها در مجموعه رفتارهای فرهنگی جمعی تبلور و نمود مییابند. سفید و نقاشی کردن در و دیوار خانه، «خانه تکانی» یا غبارروبی از خانه و اسباب خانه، بیرون افکندن و کنار نهادن و نو کردن ظروف شکسته و جامههای ژنده، شستن و تطهیر اسباب و اشیای زندگی، آتش زدن خار و بوته و افروختن آتش در شب سوری، گَندزدایی از محیط زیست، معطر کردن فضای خانه، رویاندن سبزه، یادآوری درگذشتگان با رفتن به گورستانها و مانند آنها از جملۀ کنشهای مربوط به آئینهای مرحلۀ نخست، یعنی دورۀ جدایی از سال کهنه هستند.
دومین مرحله یا دورۀ جداگزینی، دورۀ 12 روزۀ آغاز سال نو در فروردین است که از زمان تحویل سال آغاز میشود. در این مرحله که دورۀ انتقالی یا دورۀ آستانۀ میان سال کهنه و سال نو است، مردم کار و فعالیت در محیط بیرون از خانه را تعطیل میکنند و اوقات آنان بیشتر در خانه و جمع خانواده و دیدار با خویشان و آشنایان میگذرد. گستردن خوان نوروزی یا سفرۀ هفت سین، آب بازی و آبپاشی به یکدیگر، رفتن به خانههای خویشاوندان و بستگان و دید و بازدید یکدیگر، دادن و گرفتن نوروزانه یا عیدی و بازیهای نمایشی میدانی مانند کشتی پهلوانی، جنگ ورزا، اسبدوانی و بازیهای دیگر مانند تخم مرغ بازی، از چشمگیرترین کنشهای آئینی این دورۀ انتقالی هستند.
سرانجام مرحلۀ پایانی مناسک گذار و روز پایان دادن به دورۀ آستانهای دوازده روزه و آمادگی برای بازپیوستن به مردم در جامعه و شروع فعالیتهای اجتماعی میرسد. مرحلۀ پایانی آئینهای نوروزی در روز سیزدۀ نوروز، یا «سیزده به در» با مناسک نمادین خاص در بیرون از خانه و در دشت و صحرا تحقق مییابد. روز سیزده، روز اُرژی orgy، یا روزی است که نظم و قرارهای نهادینه شدۀ اجتماعی و الگوهای رفتاری معمول وعادی مردم درهم میریزد و آشوب و آشفتگی همراه با عیش و شادی و شادخواری فضای زندگی را میآکند. بازنمایی برجستۀ این روز، بازگشت و بازپیوستنِ انسان به طبیعت و به جوهرۀ طبیعی خود است. مردم در این روز خانهها را رها میکنند و به طور دسته جمعی به در و دشت و صحرا میروند و تمام روز را در باغ و بوستان و در کنار سبزه و آب روان و چشمهسارها میگذرانند.
از مهمترین شاخصههای رفتارهای نمادین در این روز، درآب افکندن سبزههای رویاندۀ نوروزی، گره زدن سبزه به دست دختران دمِ بخت و زنان کاربسته و مشکلدار، خوردن آش رشته و باقلا پلوی پخته شده دراجاقهای صحرایی، رقص و پایکوبی و نوشکامی و سرگرم شدن با بازیها و نمایشهایی مانند تاب خوردن دختران و زنان و بازیهای برد و باختی هستند.
در رفتارهای نمادین وابسته به هر یک از این سه دورۀ زمانی، مفاهیم رمزگونهای نهفتهاند که پیوند تمثیلی این کنشها را با دور کیهانی و گردش سال و اسطورههای آفرینش انسان و نور و روشنایی و اسطورۀ فروپاشی نظم زندگی نشان میدهند. بسیاری از این رفتارها با حفظ معنا و نقش فعّال و سودمند کهن خود در الگوهای رفتاری مردم جامعه نهادینه شده و در زمرۀ ارزشهای فرهنگی آنان درآمدهاند.
نهادینه شدن این دسته از رفتارهای آئینی نوروزی در فرهنگ و زندگی اجتماعی مردم زمینۀ کهن تاریخی دارد و جاذبه و ارزش و اعتبار آنها از دیرباز نزد فرهنگوران چنان نیرومند بوده است که تلاش مخالفان آئینهای ایرانی و برخی نوروزستیزان در براندازی آن در مقاطع مختلف تاریخی راه به جایی نبرده است. مثلاً امام محمد غزالی، دانشمند و فقیه با نفوذ دورۀ سلجوقی (قرن پنجم هجری) که از دیدگاه شرعی نظری مخالف با برپایی آئینهای نوروزی داشت، مسلمانان را از خرید و کاربرد اسباب و بازیچههای آئین نوروزی بازمیداشت. او اصرار داشت که «نوروز باید مندرس شود و کسی نام آن نبرد».
گفتنی است که همراه نظرهای مخالف این گروه و تلاش آنها برای محو آئینها و آداب سنتی ایرانیان، برخی علمای بزرگ شیعه نیز با نقل مجموعهای حدیث و روایت از پیامبر و ائمۀ بر جایگاه قدسیانۀ نوروز و مبارک و آسمانی و الهی بودن این عید صِحّه گذاشته و شماری از رفتارهای آئینی نوروز را ارج نهاده و اعتبار بخشیده اند. با مراجعه به کتب معتبر روایی شیعه و در آن میان به ویژه به کتب اربعۀ شیعه (کافی، نوشتۀ شیخ کلینی؛ مَن لا یحضرة الفقیه، از شیخ صدوق؛ تهذیب الاحکام، و الاستبصار، نوشتۀ شیخ طوسی) یا به نوشتههای اخیرتر علمای بزرگ شیعه از جمله بحارالانوار، نوشتۀ علّامه محمدباقر مجلسی، پذیرش جایگاه و آئینهای نوروز را در نگاه اسلامی و فتاوی علمای بزرگ شیعه درخواهیم یافت.
هر یک از عناصر شکل دهندۀ آئینهای نوروزی به گونهای در ساختار فرهنگیِ زندگی مردم و هویت بخشی به آنان نقش داشته است. البته نقش و اثرگذاری آنها در جامعهها و پاره فرهنگهای گوناگون و در مقاطع تاریخی مختلف، متفاوت بوده است.
در میان این آئینها، مناسک پاکسازی و تطهیر به هنگام استقبال از سال نو، گستردن خوان نوروزی و جمع شدن افراد خانواده به دور آن در هنگام سال تحویل، دید و بازدیدها و به در و دشت رفتن و به طبیعت پیوستن مردم در سیزدۀ نوروز و گذراندن یک روز با شادی و شادکامی در طبیعت، از برجستهترین رفتارهای ارزشی این مجموعه از آئینها در هویت سازی فرهنگی و ایجاد پیوندهای همبستگی و یگانگی در میان افراد خانواده و جامعه و زمینه ساز یک زندگی سالم و پرنشاط برای افراد جامعۀ ایرانیان مسلمان و گروههای دیگر ایرانیان بود و هنوز هم هستند.
خلاصۀ سخن اینکه مردم ما در جامعههای سنتی و کشاورز، با رفتارهای نمادین رمزگونۀ خود در نوروز، میکوشیدند تا با یک استحالۀ درونی و بیرونی، نخست آلودگیها و تعلقات ناپاک و نامقدس دنیوی را از خود و فضای زیست - بوم خود بزدایند. سپس همراه با نوشدگی دور کیهانی و نوزایی طبیعت، تحولی در ساحت وجودی خود پدید آورند. آنگاه با تولدی دیگر سال نو را با آرامش ذهنی و روانی آغاز کنند و با نیرو و توانی تازه به جامعه بازگردند و پذیرش زندگی عادی را با همۀ قیود اجتماعی آن ازسرگیرند.
اکنون پرسش این است که در این روزگار و در جهان قرن بیستم و یکم که ما در آن زندگی میکنیم، برپایی جشن نوروز و جشنهایی مانند آن چه نقش و کارکردی در زندگی و چه پیامی برای انسان امروزی می تواند داشته باشد؟ پاسخ این پرسش این است:
انسان در جهان امروز چنان خود را در چنبرۀ کارها گرفتار کرده که امور روزمره همچون تارتَنَک، تارهایی محکم درپیرامون او تنیده که گسستن بندهای آن و رهایی از آن بس سخت و دشوار مینماید. هر چند، جهان ما در گذار از سنّت به تجدد در مسیر عقلانیت و خردورزی گام برمیدارد ولیکن همین حرکت عقلانی در ماهیت امر، انسانها را بیریشه و پیوندهای عاطفی آنها را با یکدیگر سست و کمرنگ کرده است. حال اگر انسان بخواهد در جهان نوین امروزی زندگی بخردانه و ریشه دار و با معنایی داشته باشد، ناگزیر از رجعت به هویت فرهنگی خود و بهرهمندی از فرهنگی است که در فضای آن رشد کرده و پرورش یافته است.
اعتبار بخشیدن به سنّتهای صیقل خوردهای که به حافظۀ تاریخی مردم شکل داده و بازسازی مجموعۀ کنشها و آئینهای فرهنگی یاری رساننده به حافظۀ تاریخی - ملی میتواند نقش و ارزش اجتماعی بالایی در جامعه ایفا کند. پدیدۀ نوروز یکی از تأثیرگذارترین کنشهای فرهنگی جمعی در نگهداشت ارزشهای تاریخی در حافظۀ مردم است.
برپاداشتن و تکرار آئینهای نوروزی در هر سال نقش و کارکرد بنیادین فراوان دارد که در آن میان میتوان به این چند مورد اشاره کرد: نزدیک کردن افراد قشرها و طبقات مختلف به یکدیگر؛ ایجاد وحدت و وفاق فرهنگی میان مردم از هر گروه قومی و زبانی و دینی؛ استوار کردن پیوندهای فرهنگی و تقویت نظام همبستگی و صلح و دوستی میان مردم سرزمینهای آبشخور فرهنگ ایرانی و تحکیم هویت فرهنگی، هویتی که به سبب پارهای نگرشهای کوته بینانه و کژاندیشی های ناروا متأسفانه به سستی و ضعف گرائیده و بیم آن میرود که انسان ایرانی را از «خود بودن خود» بیگانه و انسانی «میان تهی» کند.
در اینجا فقط به اهمیت خوان نوروزی و نقش و کارکرد مهم و اساسی آن بسنده میکنم: درمیان آئینهای نوروزی، گستردن «خوان نوروزی» بیش از آئینهای دیگر نقش کلیدی و محوری ایفا کرده و میکند. گستردن خوان یا سفره در فرهنگ ایران پیشینۀ بسیار دراز دارد و یک واقعیت فرهنگی در حیات دینی و زندگی عُلوی و معنوی مردم ایران را جلوه گر میسازد. خوان نوروزی سفرهای است در ضیافتی روحانی برای پذیرایی از روان ایزدان و فَرَوَرها و ارواح درگذشتگان که در جشن نوروزی مشارکت دارند.
در اینجا باید گفته شود که جامعههایی که به رستاخیز و معاد جسمانی اعتقاد دارند، اصل رستاخیز و بازگشت روان ایزدان و مقدسان و مردگان را به عالم خاکی در آغاز دورۀ نوینی از دورکیهانی و نوشدگی سال پذیرفتهاند. مثلاً پیروان دین مزدیسنا معتقدند که در ایام ده روزۀ فروردگان، به ویژه در شب آغاز سال نو، فَرَوَرها و روان درگذشتان به زمین باز میگردند و به خویشان نزدیک خود میپیوندند. شیعیان ایران نیز شبهای جمعه به ویژه آخرین شب جمعه و آخرین شب سال کهنه را زمان فرود آمدن ارواح مردگان و پیوستن آنها به اعضای خانواده و خویشاوندان و مشارکت آنان در جشنهای نوروزی میدانند. به همین مناسبت، در شب سال نو مردم با برافروختن آتش برسر بام خانهها و روشن نگه داشتن چراغ خانهها تا صبح روز اول سال نو و آویختن چراغ و فانوسِ افروخته در کوچهها و گذرگاهها و چراغانی کردن جاهای استقرار ارواح، فضاها و راههای آمد و شد آنها را تا آنجا که ممکن است روشن میسازند.
خوان نوروزی در گرد آوردن اعضای خانواده به دورهم و زُدودن کدورت و نفاق از میان آنان و ایجاد وحدت و همبستگی در میان آنها و استوار نگهداشتن بنیان خانواده و تدوام بخشیدن به انسجام آن نقشی بسیار مهم و مؤثری در تاریخ ایفا کرده و هنوز هم نقش تأثیرگذار خود را حفظ کرده است. ایرانیان هر جا که باشند، در سفر یا حَضَر و در راههای دور و نزدیک به هر طریقی پیش از تحویل سال به خانههایشان باز میگردند و با پدر و مادر و همسر و فرزندان و خواهران و برادران و افراد دیگر خانواده بر سر سفرۀ نوروزی مینشینند و تحویل سال نو را با هم جشن میگیرند و آغاز میکنند. بنا بر باور عمومی، اگر هنگام تحویل سال کسی از اعضای خانواده در خانه و بر سر سفرۀ نوروزی حضور نداشته باشد، تا آخر سال از خانه و خانواده دور و آواره و از یاری خدا و دعای خیرِ درگذشتگان محروم خواهد بود.
مهر
کد خبر 203877
تاریخ انتشار: ۱۱ فروردین ۱۳۹۲ - ۱۴:۴۵
- ۰ نظر
- چاپ
علی بلوکباشی در یادداشتی به بررسی مفاهیم نمادی - آئیـنی رفتارهای فرهنگی نوروز پرداخت.