شکي نيست که استفاده مخالفان دولت از سلاحهاي شيميايي بيش از اينکه نشاندهنده قدرت اين گروه باشد، ناشي از ضعف و نوميدي آنها در عرصه ميداني و مبارزاتي عليه دولت و ارتش ملي سوريه است. واقعيتهاي نظامي در روزها و هفتههاي اخير نشاندهنده وارد آمدن خسارتهاي جاني و مالي بسيار بر جنگجويان "جبهة النصرة" است که ستون فقرات گروههاي متفرق ضد دولتي در سوريه را شامل ميشوند.
سناريوي دولت بدون پشتوانه دموکراتيک
همين شکستهاي ميداني بود که بازيگردانان عرصه مبارزات سياسي عليه سوريه را وادار به تشکيل سناريويي مضحک کرد که بر اساس آن دولت موقت بدون هيچ پشتوانه سياسي و قانوني و بدون همهپرسي از مردم اين کشور تشکيل شد و يک مخالف آمريکانشين به نام "غسان هيتو" که اتفاقاً به علت گرايشهاي جداييطلبانهاي که غرب در ميان کردهاي منطقه تقويت کرده، کْردتبار نيز هست، به عنوان رئيس دولت موقت سوريه انتخاب شد.
شايعه کشتهشدن بشار اسد
شوک نظامي که مخالفان سوري با حمايت راهبردي و سياسي غرب به دنبال آن بود، همزمان با رو شدن دست رسانههاي هوادار غرب در انتشار شايعه رسواي کشتهشدن بشار اسد صورت گرفت. اين اتفاقات در شرايطي بود که شکستهاي مکرر نظامي مخالفان با شکست در عرصه مذاکرات سياسي نيز همراه بود. ادامه مذاکرات به نفع پروژههايي بود که دولت سوريه از آنها حمايت ميکرد. از سويي دست بالاي جمهوري اسلامي ايران در مذاکرات هسته اي با 1+5 در آلماتي، موازنههاي قدرت را به نفع محور مقاومت منطقه رقم زد و از سوي ديگر غربيها نيز شرط اساسي و خط قرمز خود در کنار گذاشتن "بشار الاسد" از قدرت تا قبل از انتخابات رياست جمهوري در سال 2014 ميلادي را فراموش کردند و چانهزني هاي سياسي درباره بودن يا نبودن اسد را به دوره بعد از 2014 موکول نمودند.
در اين ميان کشورهاي عربي حاشيه خليج فارس و ترکيه که حساب ويژهاي روي براندازي دولت بشار اسد باز کرده بودند، خود را در آستانه شکستي ديگر ديدند که بايد از هر طريق ممکن مانع از آن شوند.
اهداف تروريستها از حمله شيميايي به سوريه
مجموعهاي از اين شرايط باعث شد تا تروريستهاي مخالف دولت، سلاحهاي شيميايي دريافت شده از اربابان غربي خود را در اين برهه زماني به کار برند تا شايد بتوانند با اين اقدام به اهداف زير دست يابند:
نخست: تروريستهاي سوري با استفاده از سلاحهاي شيمايي به دنبال تغيير موازنه هاي قدرت به نفع خود و ايجاد بازدارندگي در برابر ارتش ملي سوريه بودند، آنها به اين ترتيب قصد داشتند تا عناصر ارتش سوريه را در ترس و وحشت انداخته و آنها را به تجديد نظر در مواضع خود در حمايت از دولت سوريه وادارند.
دوم: تشديد درگيريها به بالاترين حد ممکن ناشي از احساس يأس و شکستي است که مخالفان با آن دست و پنجه نرم ميکنند، آنها که در تمامي مراحل قبلي مبارزات خود به بن بست خوردهاند، ميخواهند اينگونه القا کنند که همه گزينهها براي مقابله با دولت بشار اسد روي ميز است و مخالفان براي رسيدن به اهداف خود حاضرند دست به هر کاري بزنند، حتي اگر اين اقدام حملات شيميايي مکرر و گستردهتر در آينده نزديک باشد.
چهارم: حساسيت استفاده از سلاحهاي شيميايي و نسبتدادن آن به دولت سوريه ميتواند به عنوان دستاويزي براي حمله احتمالي خارجي به سوريه مورد استفاده قرار گيرد؛ اين نظريه بهويژه هنگامي تقويت ميشود که بدانيم اين حملات در شهر حلب روي داده که يکي از کانونهاي حضور تروريستها در آن بود و تنها چند روز پيش از اين حمله شيميايي پاکسازي شده است. دولت سوريه البته با شفافيت در مقابل اين حملات واکنش نشان داده و شايعات و اتهامات بياساس مطرحشده عليه خود را رد کرد اما غرب هر گاه که شرايط حمله به سوريه را مناسب ببيند، ميتواند از اين حملات شيميايي به عنوان دستاويزي براي فريب افکار عمومي و توجيه دخالت نظامي خود در سوريه استفاده کند و البته به نظر ميرسد که اکنون غرب و دشمنان سوريه هم در بررسيهاي خود به اين نتيجه رسيدهاند که اين حمله شيميايي کار مخالفان و تروريستهاي وهابي بوده است.
دورنماي تشديد تروريسم در سوريه
تبديلشدن ميدان سياسي و امنيتي سوريه به معرکه مرگ و زندگي براي برخي کشورهاي منطقهاي و اربابان آنها از جمله آمريکا و رژيم صهيونيستي و همچنين سناريوهاي غربي براي توسعه دامنه درگيريها به لبنان و عراق باعث شده تا رسيدن به حلوفصل سياسي و حتي نظامي براي پاياندادن به اين بحران بعيد به نظر آيد. اين فضا نشان ميدهد که دورنماي تحولات سوريه گرچه دستاوردي براي محور متخاصم با مقاومت رقم نخواهد زد، اما هرج و مرج و ناامني در فضاي سوريه نيز ادامه خواهد داشت و با وجود حمايتهاي مستمر خارجي از تروريستها، ريشهکني کامل اين گروههاي تروريستي نيز زمان زيادي ميطلبد.