کد خبر 20223
تاریخ انتشار: ۱ دی ۱۳۸۹ - ۰۹:۰۲

به گزارش مشرق، حسين شريعتمداري در سرمقاله امروز کيهان نوشت:

1- شايد برخي از شخصيت هاي محترمي که مخاطب اين نوشته اند با خواندن اين وجيزه ابرو درهم کشيده و نگارنده را ملامت کنند که «اندازه نگاه نداشته»! و به ساحت واجب الاحترام «مرجعيت» بي اجازه سرک کشيده است! ولي از آنجا که موضوع يادداشت پيش روي يک هشدار دلسوزانه است و اين هشدار با پيوستي از شواهد و اسناد آشکار نيز همراه است، بايد از آن تلقي «خدمت» کرد و چه بهتر که اين خدمت نثار برخي از مراجع عظام و شخصيت هاي گرانقدر روحاني شود که پدران معنوي و دلسوز ملت اند و شايسته خدمت.
2- «حرکت از پله دوم» که گاه به اختصار «پله دوم- SECOND STEP» نيز ناميده مي شود يکي از معروفترين شگردهاي عمليات رواني است. اين شگرد، مخصوصا در جريان فتنه 88 از سوي مديران بيروني فتنه و ستون پنجم داخلي آنها به فراواني مورد استفاده قرار گرفته است. در اين شگرد، بخش اول يک رخداد و يا ماجرا که نقطه آغازين آن است حذف شده و ناديده گرفته مي شود و در همان حال، روي پله دوم ماجرا، که نتيجه منطقي و پي آمد طبيعي پله اول است، تاکيد ورزيده و بزرگنمايي مي کنند به گونه اي که انگار تمام ماجرا همان پله دوم بوده است! فرض کنيد از پنجره رو به کوچه خانه خود شاهد سيلي زدن شخصي به چهره شخص ديگري هستيد. در اين حالت بديهي است احساسات انسان دوستانه شما تحريک شده و حمايت از شخص سيلي خورده را که مظلوم مي پنداريد، وظيفه خود بدانيد، اما، اگر اين صحنه فقط پله دوم از يک ماجرا باشد و شما هر دو پله را با هم و در کنار هم شاهد باشيد، به يقين قضاوت ديگري خواهيد داشت. مثلا اگر باخبر شويد که شخص سيلي خورده در چند کوچه دورتر از ميدان ديد شما، با دشنه به عابر بي پناهي حمله ور شده و ضمن ضرب و شتم و دريدن سر و سينه وي، کيف پول و ساير اموال منقول او را به سرقت برده است، نه تنها از سيلي خوردن اين سارق مسلح احساسات انسان دوستانه شما جريحه دار نمي شود، بلکه آن مجازات را براي جرم بزرگي که مرتکب شده است، ناکافي و ناعادلانه نيز تلقي مي کنيد. در جريان فتنه 88 بارها شاهد بوده ايم مديران بيروني فتنه که هدايت عمليات رواني- رسانه اي را در اختيار داشته و دارند و نيز، عوامل داخلي آنها، به اين شگرد متوسل شده اند. آنها در گزارش رخدادها و جناياتي که فتنه گران مرتکب شده اند، پله اول را ناديده گرفته و پله دوم را در شيپورهاي فريب تبليغاتي خود دميده اند. اعضاي مرکزيت فلان حزب و فلان سازمان، به جرم جاسوسي براي بيگانگان و در حالي که مشغول تبادل اطلاعات با افسران اطلاعاتي سفارتخانه هاي اروپايي و يا دريافت تجهيزات جاسوسي از واسطه سفارتخانه فلان کشور عربي بوده اند بازداشت شده و با توجه به اسناد غيرقابل انکار به وطن فروشي و خيانت خود اعتراف کرده اند. آن ديگري در حالي که با اسلحه گرم به عابران حمله ور شده و تعدادي از آنان را مجروح کرده و در مواردي به قتل رسانده است، تحت تعقيب قرار گرفته و زنداني شده است. آن چند فتنه گر راننده يک خودروي عبوري را تنها به اين جرم(!!) که ظاهر حزب اللهي و متدين دارد، از اتوموبيل پياده کرده و او را پيش چشم گريان و فريادهاي مضطربانه و نگران همسر و فرزند خردسالش به قتل رسانده اند و آن ديگري و آن يکي و آن....
رسانه هاي تحت مديريت رهبران بيروني فتنه و سايت هاي وابسته به سران فتنه که برخي از آنها- از جمله سايت کلمه متعلق به موسوي- از بيرون بارگزاري مي شود، در تمامي موارد ياد شده بي آن که به وطن فروشي و جنايات هولناک انجام گرفته از سوي فتنه گران زنداني کمترين اشاره اي کنند، درباره بازداشت اين جنايتکاران قاتل و جاسوس و اين که چرا دور از خانه و کاشانه خويش به سر مي برند، مرثيه مي سرايند! آنها، حتي از ماجراي مشمئزکننده زن خطاکاري که بعد از رابطه نامشروع با ديگران، همسر خود را مظلومانه به قتل رسانده است و هيچ ربطي به مسائل سياسي نيز ندارد، نمي گذرند و بي آن که به جنايت انجام گرفته از سوي اين زن قاتل اشاره اي کنند، حکم اعدام او را بهانه اي براي سياه نمايي و نشانه اي از ناعادلانه بودن احکام قضايي نظام اسلامي قلمداد مي کنند و اين رشته سر دراز دارد.
و اما، وارونه نمايي فتنه گران موضوع اين نوشته نيست، چرا که به قول حضرت سجاد(ع) دشمنان اسلام «احمق» هستند و خداوند تبارک و تعالي به برکت خون شهدا، به مردم اين مرز و بوم بصيرت بخشيده است تا آنجا که حناي وطن فروشان در ميان مردم کمترين رنگي ندارد. حماسه 9 دي با آنهمه عظمتي که داشت و دارد، فقط يک نمونه از بصيرت ملت است و ...
3- مدتي است که جمعي از اعضاي خانواده فتنه گران زنداني با مراجعه به بيوت برخي از مراجع عظام و دروغ بافي درباره شرايط زندان و ادعاي بي گناهي بازداشت شدگان، عليه جمهوري اسلامي ايران و مردم شريف و پاکباخته آن دست به سياه نمايي مي زنند و خبر مربوط به اين ديدارها با آب و تاب و شاخ و برگ فراوان در رسانه هاي بيگانه منتشر و اساساً براي همان رسانه هاي نيز تهيه مي شود. نگاهي به اخبار و گزارش هاي مربوط به اين ديدارها نشان مي دهد مراجعه کنندگان به دفاتر مراجع که از سوي کانون واحدي مديريت مي شوند، در ملاقات خويش با مراجع محترم، از جرايم و جنايات هولناکي که زندانيان مورد اشاره مرتکب شده اند، کمترين سخني به ميان نمي آورند، بلکه به گونه اي حساب شده و با برنامه قبلي به شگرد «حرکت از پله دوم» متوسل شده و دست به مظلوم نمايي مي زنند.
از اين طيف- چه آن عده از خانواده ها که مي دانند چه مي کنند و چه آن عده که نمي دانند و با تحريک ديگران به بازي گرفته شده اند- انتظار چنداني نيست، اما از مراجع و عالمان ديني انتظار ديگري در ميان است. چرا؟!... بخوانيد!
4- فتنه گران در جريان فتنه 88 که بازداشت برخي از آنان را در پي داشت، به طور آشکار و بدون کمترين پرده پوشي، با بهايي ها، سلطنت طلبان، منافقين، مارکسيست ها و تمامي گروه ها و جريانات تروريستي و مخالف اسلام و نظام ائتلاف کرده بودند. آنها مطابق اسناد غيرقابل انکار موجود، نسخه کودتاي مخملي و برگرفته از صهيونيست ها نظير جرج سوروس، جين شارپ، مايکل لدين و... را دنبال مي کردند. مثلث آمريکا، اسرائيل و انگليس، با صراحت از فتنه 88 و سران فتنه حمايت مالي، تبليغاتي و تدارکاتي داشتند. تا آنجا که شيمون پرز از فتنه گران با عنوان «بزرگترين سرمايه اسرائيل در ايران» ياد کرد، نتانياهو، آنان را سربازان اسرائيل ناميد که به نمايندگي از رژيم صهيونيستي با جمهوري اسلامي ايران درگير شده اند، اوباما، حمايت از فتنه گران را يکي از اصلي ترين محورهاي استراتژيک آمريکا براي مقابله با اسلام و نهضت هاي اسلامي ناميد. فتنه گران روز عاشورا، آشکارا به ساحت مقدس حضرت امام حسين عليه السلام اهانت کردند. وجود مبارک حضرت صاحب الزمان(عج) را نفي کردند، مسجد را به آتش کشيدند، روز قدس به نفع اسرائيل شعار دادند، روز 13 آبان، به حمايت از آمريکا عربده کشيدند و... آيا اين همه زشتي و پلشتي نفرت انگيز و مقابله آشکار با اسلام و انقلاب و ائمه اطهار(ع) و مردم مسلمان و... قابل انکار است؟ خود فتنه گران که انکار نمي کنند و نمي توانند انکار کنند.
اکنون با عرض پوزش پيشاپيش، سؤال اين است که چرا برخي از مراجع عظام و محترم- فقط برخي از آنها که محترمند و نه برخي ديگر که نه مرجع هستند و نه قابل احترام- وارد اين بازي شده و در اين بازي دشمن ساخته، چه بخواهند و چه نخواهند، آب به آسياب دشمنان اسلام ريخته اند؟!
5- ممکن است گفته شود رسيدگي به مشکلات مردم و شنيدن درد دل ها و شکوه هاي آنان يکي از وظايف غيرقابل ترديد مراجع عظام و علماي بزرگوار اسلام است و در خانه مراجع بايد به روي همه مردم باز باشد و از آنجا که خانواده زندانيان فتنه گر نيز بخشي از مردم هستند پذيرش آنها و گوش کردن به خواسته آنان از جمله وظايف و رسالت ديني و علمي مراجع است که بايد گفت در صحت و درستي اين نکته نه فقط کمترين ترديدي نيست، بلکه اين نگاه، حکيمانه و خداجويانه نيز هست ولي سخن اين است که پذيرش و ملاقات با خانواده فتنه گران زنداني نبايد به گونه اي باشد که تصور حمايت از فتنه را به ذهن مخاطبان بکشاند. راه کار خداپسندانه و منطقي نيز، آن است که ملاقات کنندگان ياد شده با تابلوي حمايت از فتنه گران در بيوت مراجع عظام حاضر نشوند و يا مراجع بزرگوار ضمن پذيرش آنان و نصيحت يا استماع سخنان آنها، با صراحت، موضع خود نسبت به فتنه و اقدامات ضد اسلامي و جنايتکارانه فتنه گران را نيز بيان کنند تا اينگونه ملاقات ها که به يقين و بدون کمترين ترديدي از سوي برخي مراجع عظام با نيت و انگيزه خداپسندانه صورت مي پذيرد، از سوي دشمنان به حساب حمايت مراجع بزرگوار از فتنه و فتنه گران نوشته نشود.
سال 1357 و در هفته هاي پاياني رژيم آمريکايي شاه، سيدجلال الدين تهراني که با ترفند آمريکايي ها به عنوان «رئيس شوراي نيابت سلطنت»! انتخاب شده بود براي ملاقات با حضرت امام - رضوان الله تعالي عليه- به پاريس رفت. حضرت امام(ره) درباره اين ملاقات مي فرمايند؛ «به او گفتم، تا استعفا نکني من با تو ملاقات نمي کنم و او هم استعفا کرد».

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس