گروه فرهنگي مشرق- يکي از خبرگزاري هاي رسمي تيتر زده است:کريستينا گروبر پژوهشگر و استاد دانشگاه پنسيلوانيا:"اولين بار در دوران صفوي چهره پيامبر در تصاوير معراجنامه پوشانده شد". خبر جزء يکي از اخبار برتر خبرگزاري در بخش فرهنگي است و موضوعش اظهار نظر يک مستشرق آمريکايي درباره روايتمعراجنامه در تاريخ ايران است.
ماجراي روايت شب معراج در فرهنگ ايراني اسلامي اهميت بسياري داشته و در هنر اسلامي نيز بازتابهاي کمي نداشته است. اما اينکه يک مستشرق آمريکايي به صورت خاص به آن بپردازد. البته عجيب نيست.
مستشرقين غربي از چند قرن پيش تا کنون خصوصا از زمان پس از دوره صفوي کم به ايران آمد و رفت نداشته اند و آنقدر در باره فرهنگ و هنر و آداب و رسوم اعتقادات ايرانيان و مسلمانان نوشتهاند که امروز در برخي بخشها تنها منابع مطالعه فرهنگ و ادب و هنر ايراني همان نوشتههاي مستشرقين بوده و هست و البته مبنايي نيز براي رشد تفاسير روشنفکري بعد از مشروطه نير محسوب ميشوند.
حالا اينکه چطور در عصر اطلاعات اين طور به صورت خاص اظهار نظر هاي مستشرقين مورد نظر اصحاب فکر و فرهنگ قرار ميگيرد اين را بايد با تامل بررسي کرد. اما اينکه يک رسانه استدلال اين مستشرق را درباره پوشانده شدن چهره رسول اکرم(ص) پس از صفويه در نقاشي ها را تيتر ميکند را شايد بشود ساده تر فهميد. اين رسانه از قول خانم مستشرق ميگويد:
"گروبر در تصاوير ديگري به چهره پوشانده شده حضرت محمد (ص) اشاره کرد و درباره دليل اين پوشانده چهره توضيح داد: در دوران ايلخاني تا تيموري تصاوير چهره حضرت محمد (ص) بدون هيچ حجاب و پوششي به چشم ميخورد در حالي که اولين تصاوير مربوط به پيامبر با چهره پوشانده شده در دوران شاه اسماعيل ديده شده است.
وي افزود: اگر به اشعار شاه اسماعيل مراجعه کنيم به پاسخ آن دست مييابيم، او در اشعارش آورده است که طبيعت او از طبيعت خدا و طبيعت حضرت محمد (ص) است و ميگويد که از ازل آمده و صاحب تاج حيدري است در حالي که حضرت محمد (ص) در معراج صاحب اين تاج بوده است بنابراين استعارههاي بسياري را شاهاسماعيل به کار ميبرد که به خدا و حضرت محمد (ص) مربوط است و در نهايت اشاره ميکند فردي که با تاج حيدري از معراج پايين آمد حضرت محمد نبود بلکه شاه اسماعيل بوده است. او همچنين خود را اساس مفهوم حضرت علي (ع) نيز معرفي ميکند و بدين ترتيب ميبينيم که شاه اسماعيل سعي ميکند يک شخصيتي به وجود آورد که همه ويژگيهاي حضرت محمد را داشته باشد و چهره پوشانده شده حضرت محمد (ص) در تصاوير معراجنامه مشخص نميکند که اين چهره حضرت محمد (ص) است يا شاهاسماعيل.
کريستينا گروبر تصريح کرد: اگر چه پوشانده چهره حضرت محمد (ص) اولين بار از سوي شاهاسماعيل شروع شد اما بعدها به عنوان صفتي براي حضرت محمد (ص) در نظر گرفته شد و ادامه يافت."
عدم نمايش چهره رسول اکرم (ص) اساسا يک سنت شيعي نيست بلکه اهل تسنن نيز نسبت به نمايش چهره آن حضرت و حتي برخي ديگر از پيامبران الهي و بزرگان دين واکنش نشان ميدهند. دليل اصلي که براي آن ذکر ميشود نيز مقابله با عدم شباهت ديگران با ايشان است که ريشه در اين ماجرا دارد که پس از پيامبر خاتم و برخي بزرگان دين کسي مانند آنها ظهور نخواهد کرد و از اين جهت جهت حفظ احترام هيچ کس را به آن بزرگان تشبيه نميکنند.
آيا بايد اين گونه خبرها را واکنشي به بحثهايي درباره رخنمايي از حضرت عباس(ع) در يک سريال دانست؟ بعيد به نظر ميرسد که يک رسانه بزرگ خبري اينقدر سطحي عمل کند و ادعاهاي يک مستشرق مجهول الهويه آمريکايي را به کار ببندد. اما اينکه مستشرقين چرا اينگونه استدلالها را مطرح ميکنند قابل بحث است. تلاش براي عرفي سازي پيامبر اسلام(ص) و اهل بيت عليهم السلام تلاشي است که غربي ها سالها است بر ان پاي ميفشرند و از اين جهت است که بارها ادعاهاي تاريخي متعددي را در آثارشان با هدف تقدس شکني مطرح کردند که گاه تا اهانت نيز پيش ميرفت.
در مقابل برخي رسانه ها بدون توجه به اثرات برخي از ادعاهاي تاريخي ممکن است تريبوني براي طرح داخلي نظرات بدون تحليل پاسخ و تفسير در عموم باشند و عجيبتر اينکه بحث برانگيز ترين بخشهاي اين ادعاهاي تاريخي را پر رنگ و تيتر کنند.
کد خبر 20175
تاریخ انتشار: ۳۰ آذر ۱۳۸۹ - ۱۶:۴۴
- ۰ نظر
- چاپ
ماجراي روايت شب معراج در فرهنگ ايراني اسلامي اهميت بسياري داشته و در هنر اسلامي نيز بازتابهاي کمي نداشته است. اما اينکه يک مستشرق آمريکايي به صورت خاص به آن بپردازد. البته عجيب نيست.