جالب است كه آن روز كسی فرار نكرد و امام چند بار در صحبت هایشان به این مسئله اشاره كردند كه من زمانی كه تلویزیون را نگاه كردم، دیدم كه با وجود این كه بمب منفجر شد ولی یك نفر نرفت و همه نشستند و امام جمعه با صلابت صحبتهایش را ادامه داد و آهنگ صدایش عوض نشد. مردم هم سر جایشان نشستند. فقط شعار دادند: حسین حسین شعار ماست شهادت افتخار ماست.

به گزارش مشرق، زمانی كه رژیم بعث، مردم را از رفتن به نماز جمعه بر حذر می‏داشت و به بمباران و موشك باران نماز جمعه تهدید می‏كرد، منافقان نیز بیكار ننشسته و با یك طرح از قبل تعیین شده و هماهنگ با رژیم عراق، نماز جمعه تهران را در 24 اسفند 63 به خاك و خون كشیدند. در این جنایت 14 نفر شهید و 88 نفر مجروح شدند. مقام معظم رهبری حضرت آیت‏اللَّه خامنه‏ای كه در آن زمان در مقام ریاست جمهوری و امامت جمعه تهران در حال ایراد خطبه‏های نماز بودند، پس از انفجار بمب، با صلابت و بدون هیچ گونه تزلزلی به خطبه‏هایش ادامه دادند و این امر موجب تقویت روحیه ضداستكباری نمازگزاران و امت شهید پرور ایران گردید.

روزنامه كیهان در 25/12/63 نوشت: بر اثر انفجار یك بمب دستی در محل برگزاری نماز جمعه تهران كه در ساعت 29/12 دقیقه روز گذشته صورت گرفت، چند تن از نمازگزاران شهید و مجروح شدند. رژیم عراق كه قبلاً اصابت موشك های دور برد ایران به شهرهای كركوك و بغداد را انفجار بمب توصیف كرده بود، در یك هماهنگی ناموفق با عوامل ضد انقلاب داخلی، قصد داشت به هنگام انفجار بمب در صفوف نمازگزاران تهران در دانشگاه تهران ، هواپیمایش را در ارتفاع بالا به حریم هوایی تهران اعزام داشته و ادعا كند كه صدای انفجار، ناشی از بمباران تهران بوده است. اما با تاخیر ورود هواپیمای عراقی به آسمان تهران و انفجار بمب، نیم ساعت قبل از آمدن هواپیما ها، این توطئه تبلیغاتی با شكست مواجه شد و هواپیماهای عراقی نیز با آتش به موقع و قدرتمند پدافند هوایی متواری شدند.

در این واقعه عده ای مجروح و عده ای به شهادت رسیدند. سید محمد شاه مرادی، سید مجید محمدی، لطفعلی عرفانی، ابراهیم سیاهی عروجی، سید مهدی رضوی نیا، محمد حاجی هاشمی، رجبعلی تلكانی، پرویز شعبانی، عباس رایگان، ذكریا فرجی بیگی، مهدی ابراهیمی،محمد غفاری، حاج مجتبی توانگر دهقان، علی احمد پور فیروز آبادی و محسن ظهیری از جمله شهدا بودند. مجروحان واقعه نیز به بیمارستان های مصطفی خمینی، فیروزگر، سمیه، سینا، امام خمینی و دكتر شریعتی منتقل شدند.



حاج فضل الله فرخ از اعضای ستاد اقامه نماز جمعه در این باره می گوید:

«در آن زمان صدام هر هفته تهدید می­كرد كه نماز جمعه تهران را می خواهد بمباران كند. هر وقت كه این اعلان می­شد، نمازجمعه شلوغ‌تر می‌شد و حتی از شهرستانهای امن هم به نماز جمعه تهران می آمدند. جالب این كه هر وقت كه از شهرستان های امن نمازگزار داشتیم بمباران نبود. عده‌ای كفن‌پوش در نمازجمعه می‌نشستند و شعار می‌دادند كه ما آماده‌ایم. آن هفته‌ای كه انفجار پیش آمد، از همان هفته هایی بود كه صدام گفته بود نمازجمعه را می‌زنیم. كه ما هم البته منتظر بمباران بودیم. احتمال 80% و 90% هم می‌دادیم كه موشك بزند. چون او كه ترسی از این چیزها نداشت. بارها هم شده بود كه هواپیماهایش هم اطراف نمازجمعه می‌آمد و ضدهوایی روی پشت بام ها و در میدان فلسطین و اطراف میدان انقلاب از نماز جمعه مراقبت می كرد. روز حادثه، روزی بود كه صدام خیلی جدی گفته بود كه ما نمازجمعه را می‌زنیم. من پشت جایگاه نشسته بودم یك دفعه صدای یك انفجار مهیب آمد. بلند شدم بالا را نگاه كردم دیدم كه چیزهایی از بالا پایین می‌ریزد. اول خوشحال شدم.

حدس زدم كه قطعات هواپیمای دشمن است كه پایین می ریزد. ولی وقتی روی زمین آمد، دیدم قطعات بدن انسان است و بمب چنان به شدت این بدنها را هوا برده بودكه به اطراف پخش می­شد. اما بلافاصله فهمیدیم كه این انفجار ناشی از بمب گذاری در محل نماز بوده است. ما همیشه جلوی درهای ورود و خروج بازرسی كامل داشتیم. هیچ چیز را نمی­تواستند با خودشان حمل كنند بنابراین بمب را به صورت جانماز به داخل آوردند چون فقط آوردن جانماز مجاز بود. البته سعی بمب گذار بر این بودكه بمب را نزدیك جایگاه، كه عده‌ای از مسئولین یا خود امام جمعه بود بگذارد كه همگی صدمه ببینید.اتفاقاً امام جمعه آن هفته خود آیت الله خامنه‌ای بودند. ایشان غالباً از جبهه یكسره به نمازجمعه می‌آمدند. چون بمب گذار از بازرسی دوم نتوانسته بود عبور كند و فاصله اش با جایگاه زیاد بود بمب را در قسمت انتهایی زمین چمن گذاشته بود. جالب است كه آن روز كسی فرار نكرد و امام چند بار در صحبت هایشان به این مسئله اشاره كردند كه من زمانی كه تلویزیون را نگاه كردم، دیدم كه با وجود این كه بمب منفجر شد ولی یك نفر نرفت و همه نشستند و امام جمعه با صلابت صحبتهایش را ادامه داد و آهنگ صدایش عوض نشد. مردم هم سر جایشان نشستند. فقط شعار دادند: حسین حسین شعار ماست شهادت افتخار ماست. ما پس از انفجار به افرادمان گفتیم همه سر جایتان باشید. هیچ كسی دخالت نكند. فقط یك عدة خاصی شروع به جمع‌آوری شهدا و مجروحین كردند. مردم هم خطبه­ها را گوش كردند و نماز را خواندند. چهارده نفر آن روز شهید و عده زیادی مجروح شدند.آیت الله خامنه­ای فرمودند برای ختم شهدا حجت الاسلام فلسفی را دعوت كنید كه از طرف ایشان مجلس ختمی در مسجد ارگ برگزار شد.


خاطره جناب آقای "محمود مرتضایی‌فر" -مجری نمازجمعه‌ی تهران- درباره این روز و اقتدار مقام معظم رهبری شنیدنی است:

"آخرین جمعه‌ی سال 63 بود. روز پنج‌شنبه صدام اعلام کرده بود که فردا نمازجمعه‌ی تهران را منفجر می‌کنیم و این بین مردم پیچیده بود. برخلاف معمول که جمعه‌ی آخر سال به علت گرفتاری‌های روزهای پایانی سال، کمی خلوت‌تر است، جمعیت موج می‌زد. مردم عاشق و انقلابی تهرانی بدون توجه به تهدیدات صدام، کودکان خردسال خود را نیز به همراه آورده بودند.

این نمازجمعه نیز به مانند دیگر نمازهای جمعه با حضور پرشور و انقلابی مردم در ساعت مقرر با قرائت قرآن آغاز شد و مردم در صفوفی منظم نشسته بودند، با این تفاوت که به این مسأله علم داشتند که ممکن است شهید شوند. رهبر انقلاب اسلامی که خطیب نمازجمعه‌ی تاریخی سال 63 بودند، در حال ایراد خطبه‌ها بودند که انفجار صورت گرفت. من یک لحظه به اشتباه فکر کردم که منافقین ایشان را هدف قرار داده‌اند که خوشبختانه این‌طور نبود. موج و حرارت انفجار به جایگاه هم رسید، ولی خوشبختانه به ایشان آسیبی نرسید. با وجود این‌که صدای انفجار بسیار بلند بود و بر تمام فضای دانشگاه اثر گذاشته بود اما ایشان مکان سخن‌رانی را ترک نکردند. ایشان در عین حال اصرار داشتند که به صحبت خود ادامه دهند. من هم می‌ترسیدم مبادا حادثه ادامه داشته باشد و ایشان هدف سوء‌قصد قرار گیرند.

نمازگزاران با صلابت هرچه بیشتر و بدون هیچ وحشتی با مشت‌های گره کرده شعار " الله اکبر" را سر می‌دادند. از ایشان خواهش کردم اندکی به کنار جایگاه بیایند تا من مردم را به آرامش دعوت کنم؛ البته هدف دیگری هم داشتم. از قبل می‌دانستم که امام خمینی(ره) تمامی نمازهای جمعه تهران را به‌طور مستقیم از طریق رادیو گوش می‌کردند و اگر مشکلی هم بود تذکر می‌دادند. آن روز هم که این اتفاق افتاد، احساس کردم الآن امام(ره) گمان می‌کنند که حتماً برای حضرت آیت‌الله خامنه‌ای اتفاقی افتاده است. سریعاً در جایگاه قرار گرفتم و سه‌بار این جمله را بیان کردم که: "لطفاً توجه کنید! رئیس محترم جمهوری اسلامی ایران، هم‌اکنون به خطبه‌های عالمانه‌ی خود ادامه می‌دهند." این سخن علاوه‌بر این‌که آرامش را به نمازگزاران برگرداند، در واقع به امام(ره) هم این پیام را رساندم که آقا سالم هستند. نکته‌ی خیلی جالب در این خصوص این بود که چنین حادثه‌ای، حتی در صدای آقا هم تأثیری برجای نگذاشت و ایشان با صلابت همیشگی و با همان عظمت، ادامه‌ی خطبه‌ها را ایراد کردند؛ به نحوی که ظاهراً هیچ اتفاقی نیفتاده است. مردم هم از جای خود تکان نخوردند و نمازجمعه برگزار شد. در این حادثه 14 نفر به شهادت رسیدند. بعدها خانواده‌شان گفتند برخی از آن‌ها صبح به بهشت زهرا رفته بودند و از مجروحین در بیمارستان عیادت کرده بودند و با غسل شهادت به نماز آمده بودند.

حادثه‌ی بمب‌گذاری در نمازجمعه‌ی اسفندماه سال 63 یکی از فتنه‌های آمریکا بود که مردم ما را به وحشت بیندازد تا دست از حمایت خود از امام خمینی(ره) و انقلاب اسلامی ایران بردارند. اما می‌بینید که امروز با وجود گذشت سال‌ها از این حادثه‌ی تلخ، هنوز استکبار جهانی به‌وسیله‌ی دست‌نشانده‌های خود که منافقین هستند نتوانسته به هدف خود دست یابد."

منبع : فردا

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 3
  • در انتظار بررسی: 0
  • غیر قابل انتشار: 0
  • ۱۵:۱۷ - ۱۳۹۱/۱۲/۲۶
    0 0
    مسئولان اگر زیر پرچم ولایت باشند مملکت در مسیر ارام وبا حرکت سریع پیش خواهد رفت رای ما دکتر باقر لنکرانی
  • ۱۵:۴۴ - ۱۳۹۱/۱۲/۲۶
    0 0
    مسئولان اگر زیر پرچم ولایت باشند مملکت در مسیر ارام وبا حرکت سریع پیش خواهد رفت رای ما دکتر باقر لنکرانی
  • ۱۶:۲۹ - ۱۳۹۱/۱۲/۲۶
    0 0
    به انتظار ظهور ننشینیم به انتظار ظهور قیام کنیم رای ما کاندید جبهه پایداری

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس