گروه گزارش ویژه مشرق؛ فيلم موفق و پرفروش "بازيهاي گرسنگي" در زمان آينده يك ناکجاآباد اتفاق ميافتد كه در آنجا مردمي فقير و بدبخت تحت ظلم و استبداد يك حاكم ثروتمند مجهز به تكنولوژي پيشرفته زندگي ميكنند. آيا اين فيلم جامعهاي را به تصوير ميكشد كه حاكم آن تلاش دارد تا يك نظم نوين جهاني را برپا دارد؟ در اين مقاله به ويژگيهاي مدلي از جهان اشاره خواهيم نمود كه در فيلم "بازيهاي گرسنگي" به تصوير در آمده است و اينكه آنها چگونه با پروژههاي نظم نوين جهاني ارتباط پيدا ميكنند.
فيلم بازيهاي گرسنگي كه با تبليغات گسترده بر روي پرده سينما اكران شد، چندان طول نكشيد تا به موضوع بحثانگيزي در سراسر جهان بويژه در ميان نوجوانان و جوانان تبديل شود. فيلم بازيهاي گرسنگي كه برخي اوقات از آن به عنوان نسخه جديدي از فیلم گرگ و میش ياد ميكنند، مولفههاي مشابه با داستان فیلمهاي اقتباسي از کتاب در خود نهفته دارد اما در شرايط كاملاً متفاوتي اتفاق ميافتد.
فيلم بازيهاي گرسنگي كه در زمان آينده يك ناکجاآباد اتفاق ميافتد(چرا آينده هميشه "به صورت كابوسوار و در يك ناكجاآباد" رخ ميدهد؟)، اغلب تصوير هولناكي از جهان فردا خواه از لحاظ اجتماعي، اقتصادي يا سياسي را به نمايش ميگذارد. خلاصه اينكه، اين فيلم شبيه كابوس برادر بزرگ است زيرا كه اين حاكم ثروتمند تحت لواي زندگي مردم گرسنه و قحطي زده به كاميابی ميرسد. ضمن اينكه، در اين فيلم با هدف تضعيف قدرت تفكر و منطق اقشار جامعه تصاوير شهوتانگيز و مبتني بر انحراف و نابهنجاری در رسانههاي جمعي به نمايش گذاشته ميشود و دولت حاكم از آن به عنوان ترفندي براي حفظ یک نظام اجتماعي ظالم و ناعادلانه بهرهبرداري مينمايد. آيا فيلم بازيهاي گرسنگي چشماندازي از آينده نه چندان دور را در مقابل نگاه نوجوانان قرار ميدهد؟ براي درك اين مسئله كه نخبگان حاكم در تلاشند تا از اين طريق كنترل جهان را در قبضه قدرت خود بگيرند، به گوي بلورين نيازي نيست.
آيا "سوزان كالينز"(Suzanne Collins) نويسنده داستان با نشان دادن خطرات موجود در حال انتقال يك پيام رسا و كوبنده عليه نظم نوين جهاني به جوانان است و يا اينكه فيلم بازيهاي گرسنگي جوانان را وادار ميسازد تا به اين تفكر پايبند بماند؟ حال بيائيد نگاه اجمالي به جهان تخيلي اما احتمالي آينده در فيلم بازيهاي گرسنگي بياندازيم.
نكته: اين مقاله درباره فيلم بازيهاي گرسنگي است نه سری كتابهای مشابه. طراحي اين فيلم با روش متفاوتي تنظيم شده است و پيام نسبتاً متفاوتي را به مخاطب انتقال ميدهد.
نظم نوين جهاني براي نوجوانان
فيلم بازيهاي گرسنگي در شرايطي اتفاق ميافتد كه به نحو قابل توجهی منطبق بر ويژگيهاي نظم نوين جهاني است كه توسط حاكم جهاني امروز طرحريزي شده است. يكي از خصوصيات نظم نوين جهاني فروپاشي دولت– ملتهاي واقعي براي تاسيس يك دولت جهاني خاص است تا يك قدرت مركزي بر آن حكومت كند. در فيلم بازيهاي گرسنگي، اين مفهوم مبتني بر رويدادي است كه در "پنم"(Panem) رخ ميدهد،كشوري با حكومت توتاليتر و اقتدارگرا كه كل سرزمين شمال آمريكا را تحت كنترل خود دارد. بنابراين، آمريكا و كانادا در يك هويت واحد ادغام شدهاند، مرحلهاي كه بسياري از افراد پيشبيني ميكنند قبل از شكلگيري كامل نظم نوين جهاني به وقوع خواهد پيوست.
رئيسجمهور پنم در حال سخنراني براي ملت
در كشور پنم، مفاهيم دموكراسي و آزادي در آمريكا به فراموشي سپرده شده و يك حكومت ديكتاتوري مجهز به تكنولوژي پيشرفته براي جاسوسي، نظارت، تلقين رسانهاي، سركوب مردم توسط نيروهاي پليس و ايجاد اختلاف و تفرقه شديد بين طبقات اجتماعي جايگزين آن ميشود. اكثريت قاطع شهروندان پنم تحت شرايط حاكم بر كشورهاي جهان سوم زندگي ميكنند و همواره در معرض خطر تهديد فقر، قحطي و بيماري قرار دارند. از قرار معلوم، اين شرايط دشوار حاصل رويداد مخرب و تکان دهندهای است كه فروپاشي كامل اقتصادي در شمال آمريكا را رقم زده است. اهالي ساكن در ناحيه 12، محل زندگي "كتنيس اوردين"( Katniss Everdeen) قهرمان فيلم، در شرايط مشابه با دوران قبل از انقلاب صنعتي به سر ميبرند، جائيكه خانواده معدنچيان به طور موقت در كلبههاي چوبي سكونت دارند و از جوندگان تغذيه ميكنند.
هرچند به نظر ميرسد عامه مردم در دهه 1800 زندگي ميكنند اما تحت سلطه حاكم مجهز به تكنولوژي پيشرفته در شهر "كاپيتول"(Capitol) هستند كه از اين تكنولوژي براي نظارت، كنترل و القاء خواستههاي خويش به شهروندان بهره ميگيرد. دولت براي تضعيف اراده افراد ناتوان و بيسواد از دوربينهاي مخفي، تراشههاي ویژه شناسایی از طریق فرکانس رادیویی و هولوگرامهاي سه بعدي در سطح گسترده استفاده ميكند(اگرچه اينها علائم وجود اتحاد و وحدت بين رعايا و احتمال عصيان و سرکشی آنهاست).
شهر کاپیتول براي حفظ اين نظام اجتماعي آسیبپذیر به نيروي پليس بزرگي اتكا دارد كه همواره آماده است تا طغيان و شورش مردمي را سركوب كند. كارگران اغلب اوقات در اردوگاههاي غيرنظامي گرد هم ميآيند كه در آنجا فيلمهاي تبليغاتي با حمايت دولت پخش ميشود. بنابراين، پنم يك كشور پليسي با تكنولوژي پيشرفته است كه توسط يك حاكم قدرتمند اداره ميشود و در تلاش است تا توده مردم را در فقر و انقیاد همچنان نگاه دارد. همانطور كه در مقالههاي پيشين ديدهايم، همه اين مفاهيم در اشكال ديگري از رسانههاي جمعي نيز مطرح ميشوند بطوريكه به نظر ميرسد تلاش آگاهانهاي براي عادي جلوه دادن ديدگاههاي يك كشور پليسي پيشرفته به عنوان تنها گزينه روند عادي تكامل نظام سياسي كنوني در جريان است.
حاكم نخبه در فيلم بازيهاي گرسنگي با وجوديكه در شهر كاپيتول سكونت دارد اما زندگي كاملاً متفاوتي با طبقه كارگر جامعه داشته و در تجملات و مد زیادهروی و افراط میکند. طبقه بالاي جامعه ساير افراد را به چشم نژادي پست مينگرند كه آنها را مورد استهزاء قرار ميدهند، مهار نموده و تحت كنترل دارند. منابع ارزشمند در اين نواحي به اهالي محل تعلق نداشته و در راستاي منافع كاپيتول مورد بهرهبرداري قرار ميگيرد كه اين مسئله حدفاصل و مرز شفاف و غيرقابل نفوذي بين توده مردم و حاكم نخبه ايجاد ميكند.
مفهوم حاكم ثروتمند كه بر توده مردم فقير و فرمانبردار حكومت ميكند(اين مسئله باعث ميگردد بتوان آنها را به راحتي كنترل نمود) جنبه مهم نظم نوين جهاني است كه به صراحت در فيلم بازيهاي گرسنگي به تصوير در آمده است. اتكاي دولت بر سيستم پيشرفته جاسوسي و رسانههاي جمعي براي تحت كنترل نگاه داشتن توده مردم همان موضوعي است كه در فيلم ميتوان آن را مشاهده كرد و اگر به همين منوال ادامه يابد، جهان درون فيلم بازيهاي گرسنگي ظرف مدت كوتاهي به واقعيت بدل ميشود. مفهوم ديگري در درون فيلم بازيهاي گرسنگي وجود دارد كه براي اين نخبه اسرارآميز مهم است: بايد خوني ريخته شود تا ترس در همه جا ريشه دوانيده و قدرت حاكم فزوني يابد.
ذبح انسان براي حاكم نخبه
دولت پنم بازيهاي گرسنگي را با هدف يادآوري "شورش و خیانت بزرگ" توده مردم به راه انداخت. 12 ناحيه پنم در ازاي مجازات نافرماني بايد يك پسر و يك دختر بين 12 تا 18 سال را به عنوان شركتكنندگان در بازي گرسنگي به كاپيتول پيشنهاد كنند. نوجوانان بايد در محوطه روباز و به سبك مبارزه گلادياتورهاي زمان روم باستان تا سر حد مرگ با يكديگر بجنگند كه صحنههاي آن از طريق تلويزيون براي همه ملت پخش ميشود. قوانين بازي بيانگر حس حقارت و بياحترامي نخبه حاكم به توده مردم است. نام اين بازي به خودي خود يادآور شرايط گرسنگي دائمي اقشار پايين جامعه است كه حاكمان عمداً و با هدف كنترل بهتر افراد را در اين وضعيت نگه ميدارند.
پسران و دختراني كه براي شركت در بازيهاي گرسنگي انتخاب ميشوند، تحت عنوان "ماليات و خراج" ناميده ميشوند، اصطلاحي كه معمولاً به پرداخت وجوهي اطلاق ميگردد كه يك رعيت به ارباب خود ميدهد، از اينرو عبارت فوق را حتي ميتوان نشانه بندگي توده مردم به حاكمان تلقي كرد. از دوران باستان، ريختن خون به عنوان والاترين شكل "ماليات و خراج" به خدايان تلقي ميگرديد.
به زبان رمزي، گفته ميشود كه حاكمان و جادوگران براي اعمال حداكثر قدرت از اين سنت و آئين بهرهبرداري ميكردند. همانگونه كه ساكنان شهر باستاني "كارتاژ"(Carthaginians) كودكان خود را به همين شيوه در پاي سنگ بناي خداي خود ملقب به Moloch قرباني ميكردند، ساكنان پنم نيز كودكان خود را براي حاكم كاپيتول قرباني ميكنند. از اينرو، بازيهاي گرسنگي نسخه جديدي از رسوم كهن است كه توده مردم براي اجتناب از بروز خشم اربابان خود بايد در آن شركت جويند. همه اهالي شهر پنم بايد مراسم قرباني كردن فرد برگزيده را كه در شهر كاپيتول اتفاق ميافتد، تماشا كنند كه در اين صورت احساس ترس، خشم، عطش مبارزه و ميل به خونريزي در آنها برانگيخته ميشود. در مقالات پيشين ديديم كه مرگ افراد خاص(ويتني هيوستون، هيث لژر، ايمي واين هاوس) به يك رويداد رسانهاي تبديل ميشود كه در واقع آئينهاي بزرگي بوده و همه مردم در آن شركت دارند. بازيهاي گرسنگي بر اين مفهوم از آئينهاي بزرگ دلالت دارد كه در مورد آنها به شدت تبليغ ميشود.
"ماليات و خراج" در بازيهاي گرسنگي جزو حقوق دولت بوده و سايرين نيز حق و حقوقي نسبت به آن ندارند.
در فيلم بازيهاي گرسنگي، مرگ جوانان در اين مراسم و آئين به عنوان يك رويداد ورزشي و يك جشن ملي به مردم قبولانده ميشود كه در قالب يك نمايش واقعي براي آنها به تصوير كشيده ميشود. افراد فقير نه تنها در اين رويداد پست و تحقيرآميز شركت ميكنند، بلكه حتي آنها بواسطه امید پيروزي در اين مسابقه شادي ميكنند. چرا همه اين مسائل براي آنها پذيرفتني است؟ يكي از دلايل اينست كه رسانههاي جمعي ميتوانند افراد را به پذيرش هر مسئلهاي وادار بكنند... البته به شرط آنكه جالب باشد.
توسل به غرايز حیوانی
بازيهاي گرسنگي به صورت زنده و با حضور مجريان تلويزيوني براي همه مردم پخش ميشوند. مجري روند بازي را تحليل كرده، با شركتكنندگان مصاحبه نموده و عملكرد آنها را ارزيابي ميكند. مسابقهدهندگان يا به قولي همان خراجها در اين فرهنگ آنقدر غرق ميشوند كه قوانين بازي را ميپذيرند و با ميل و اراده خويش مسابقه را آغاز ميكنند تا با كشتن رقيب خود پيروز اين ميدان گردند. عامه مردم نيز به طور فعال در اين رويداد شركت نموده و نماينده ناحيه خود را تشويق ميكنند، حتی اگر در پايان مجبور شوند قرباني شدن نماينده خود را جشن بگيرند.
اين مسئله بيانگر حقيقتي تلخ اما واقعي درباره رسانههاي جمعي است: هر نوع پيامي را ميتوان به افراد انتقال داد به شرط آنكه بتواند توجه آنها را جلب كند. دو مسئله وجود دارد كه به طور خودكار و تقريباً غيرقابل مقاومت توجه ما را خود جلب ميكند: خون و سكس، يعني نشانههاي غرايز اصلي. خشونت شديد در اين رويداد توجه عوام را جلب ميكند تا آنجا كه فراموش ميكنند بازيهاي گرسنگي در راستاي تاكيد بر حس بندگي افراد به حاكم است. اين مفهوم كاملاً شناخته شده است و امروزه از سوي رسانههاي جمعي مورد استفاده قرار ميگيرد تا آنجا كه اين پيام كه آنها فقط "جنبه سرگرمي" براي او دارند، دائماً به گوش مخاطب هدف ميرسد. از اينرو، فيلم بازيهاي گرسنگي به نحو زيركانهاي نقش رسانهها را در انحراف افكار عمومي به تصوير ميكشد. آيا اين فيلم به جوانان كمك ميكند تا اين حقيقت را درك كنند؟
در صحنهاي از فيلم بازيهاي گرسنگي، مرگ يك دختربچه اهالي شهر را آنقدر شوكه كرد كه براي مدت كوتاهي واقعيت و حس وحدت و همدلي را براي آنها به ارمغان آورد زيرا كشته شدن اين دختربچه قساوت و سنگدلي اين بازي را براي همگان روشن ساخت. پخش زنده صحنه مرگ اين دختربچه به شورش و قيام خشونتآميزي در ناحيه محل زندگي او منجر شد. اما اين قيام مردمي توسط نيروهاي آماده پليس بلافاصله سركوب شد. به علاوه، دستاندركاران برنامه در راستاي جلوگيري از بروز مشكلات اجتماعي بيشتر عنصر جديدي را به اين نمايش اضافه كردند: عشق بين "كتنيس اوردين"(Katniss Everdeen) و "پيتا ملارك" (Peeta Mellark)، دختر و پسري از ناحيه 12. با اضافه شدن عنصر عشق (و تا حدودی سكس) به اين نمايش، سازندگان برنامه توانستند خشم توده مردم را فرو نشانده و آنها را دوباره به حالت بيتفاوتي و خونسردي سابق بازگردانند. اين بخش از فيلم نشان ميدهد كه رسانههاي جمعي چگونه از سوي مراكز قدرت مورد سوءاستفاده قرار ميگيرند.
دسترسي مردم اقصي نقاط جهان به سري فيلمهاي بازي گرسنگي ثابت ميكند كه افزودن زيركانه عناصري همچون سكس و خشونت به فيلم، مخاطب را مجبور ميكند تا از پاي تلويزيون تكان نخورند. هرچند به نظر ميرسد كه فيلم بازيهاي گرسنگي نابهنجاری و عامل خشونت را در رسانههاي جمعي تقبيح نموده و مردود ميشمارد اما كارگردانها قطع به يقين تصاوير بيشتري از اين عوامل را در فيلمهاي خود بكار ميبرند.
حساسيتزدايي نوع جديدي از خشونت
اگرچه عامل خشونت به وفور در فيلمهاي هاليوودي ديده ميشود، اما فيلم بازيهاي گرسنگي خط قرمزي را پشت سر ميگذارد كه به ندرت در ساير فيلمها ديده ميشود: خشونت بين افراد كمتر از سن قانوني. در اين فيلم تينايجري ما شاهد حضور نوجوانان بين 12 تا 18 سال هستيم كه به طرز خشني به رقيب خود چاقو ميزنند، شلاق ميزنند، او را با دست خفه كرده يا گردن او را ميشكنند- صحنههايي كه به ندرت در فيلمهاي هاليوودي ديده ميشوند.
نتيجهگيري
فيلم بازيهاي گرسنگي در دنيايي اتفاق ميافتد كه دقيقاً توصيفي از نظم نوين جهاني است: يك حاكم ثروتمند و پرقدرت، توده مردم تحت استثمار و مطيع، ادغام دموكراسي در هويت يك كشور پليسي، جاسوسي با تجهيزات پيشرفته، استفاده از رسانههاي جمعي براي تبليغات، آئين و رسوم خونين. در واقع، در آينده اين ناكجاآباد هيچ نكته خوشبينانهاي در فيلم بازيهاي گرسنگي وجود ندارد.
در اين فيلم جايگاه و شان انساني از بين رفته است زيرا عامه مردم مجبورند صحنههاي رقتانگيز كشته شدن نوجوانان خود را تماشا كنند انگار كه آنها شبيه حيواناتي در قفس بودند. از قرار معلوم، بين كساني كه براي تماشاي فيلم بازيهاي گرسنگي به سينما ميروند و شهروندان عادي در اين فيلم كه شاهد وحشيگري و قساوت حاكم بر فضاي اين بازي هستند، تفاوت چنداني وجود ندارد. هر دو گروه مايلند در رويدادي شركت كنند كه ذبح و ريختن خون نوجوانان آنها را در جلوي چشمان هيجانزده حاكم به تصوير ميكشد. به علاوه، ميتوان ادعا كرد كه اين فيلم همان هدف بازيهاي درون فيلم را دنبال ميكند: يعني، پرت كردن حواس عامه مردم حال آنكه اين صحنهها در اصل يادآور قدرت حاكم نخبه است.
در حال طرحريزي براي نمايش اجتنابناپذيري فرا رسیدن نظم نوين جهاني است؟
آيا فيلم بازيهاي گرسنگي در تلاش است تا به جوانان بيتفاوت خطر احتمال تغيير نظام كنوني جهان به كابوس نظام استبدادي و ديكتاتوري را هشدار دهد؟ يا اينكه به سادگي در حال طرحريزي براي نمايش اجتنابناپذيري فرا رسیدن نظم نوين جهاني است؟ اين پرسش همچنان جاي بحث دارد. اما با بررسي آنچه كه در رسانههاي جمعي درباره فيلم بازيهاي گرسنگي مطرح ميشود، به نظر ميرسد كه حتي سوال مهمتري به ذهن خطور ميكند: اينكه آيا شما در تيم "پيتا"(Peeta) هستيد يا تيم "گيل"(Gale)؟
فيلم بازيهاي گرسنگي كه با تبليغات گسترده بر روي پرده سينما اكران شد، چندان طول نكشيد تا به موضوع بحثانگيزي در سراسر جهان بويژه در ميان نوجوانان و جوانان تبديل شود. فيلم بازيهاي گرسنگي كه برخي اوقات از آن به عنوان نسخه جديدي از فیلم گرگ و میش ياد ميكنند، مولفههاي مشابه با داستان فیلمهاي اقتباسي از کتاب در خود نهفته دارد اما در شرايط كاملاً متفاوتي اتفاق ميافتد.
فيلم بازيهاي گرسنگي كه در زمان آينده يك ناکجاآباد اتفاق ميافتد(چرا آينده هميشه "به صورت كابوسوار و در يك ناكجاآباد" رخ ميدهد؟)، اغلب تصوير هولناكي از جهان فردا خواه از لحاظ اجتماعي، اقتصادي يا سياسي را به نمايش ميگذارد. خلاصه اينكه، اين فيلم شبيه كابوس برادر بزرگ است زيرا كه اين حاكم ثروتمند تحت لواي زندگي مردم گرسنه و قحطي زده به كاميابی ميرسد. ضمن اينكه، در اين فيلم با هدف تضعيف قدرت تفكر و منطق اقشار جامعه تصاوير شهوتانگيز و مبتني بر انحراف و نابهنجاری در رسانههاي جمعي به نمايش گذاشته ميشود و دولت حاكم از آن به عنوان ترفندي براي حفظ یک نظام اجتماعي ظالم و ناعادلانه بهرهبرداري مينمايد. آيا فيلم بازيهاي گرسنگي چشماندازي از آينده نه چندان دور را در مقابل نگاه نوجوانان قرار ميدهد؟ براي درك اين مسئله كه نخبگان حاكم در تلاشند تا از اين طريق كنترل جهان را در قبضه قدرت خود بگيرند، به گوي بلورين نيازي نيست.
آيا "سوزان كالينز"(Suzanne Collins) نويسنده داستان با نشان دادن خطرات موجود در حال انتقال يك پيام رسا و كوبنده عليه نظم نوين جهاني به جوانان است و يا اينكه فيلم بازيهاي گرسنگي جوانان را وادار ميسازد تا به اين تفكر پايبند بماند؟ حال بيائيد نگاه اجمالي به جهان تخيلي اما احتمالي آينده در فيلم بازيهاي گرسنگي بياندازيم.
نكته: اين مقاله درباره فيلم بازيهاي گرسنگي است نه سری كتابهای مشابه. طراحي اين فيلم با روش متفاوتي تنظيم شده است و پيام نسبتاً متفاوتي را به مخاطب انتقال ميدهد.
نظم نوين جهاني براي نوجوانان
فيلم بازيهاي گرسنگي در شرايطي اتفاق ميافتد كه به نحو قابل توجهی منطبق بر ويژگيهاي نظم نوين جهاني است كه توسط حاكم جهاني امروز طرحريزي شده است. يكي از خصوصيات نظم نوين جهاني فروپاشي دولت– ملتهاي واقعي براي تاسيس يك دولت جهاني خاص است تا يك قدرت مركزي بر آن حكومت كند. در فيلم بازيهاي گرسنگي، اين مفهوم مبتني بر رويدادي است كه در "پنم"(Panem) رخ ميدهد،كشوري با حكومت توتاليتر و اقتدارگرا كه كل سرزمين شمال آمريكا را تحت كنترل خود دارد. بنابراين، آمريكا و كانادا در يك هويت واحد ادغام شدهاند، مرحلهاي كه بسياري از افراد پيشبيني ميكنند قبل از شكلگيري كامل نظم نوين جهاني به وقوع خواهد پيوست.
رئيسجمهور پنم در حال سخنراني براي ملت
در كشور پنم، مفاهيم دموكراسي و آزادي در آمريكا به فراموشي سپرده شده و يك حكومت ديكتاتوري مجهز به تكنولوژي پيشرفته براي جاسوسي، نظارت، تلقين رسانهاي، سركوب مردم توسط نيروهاي پليس و ايجاد اختلاف و تفرقه شديد بين طبقات اجتماعي جايگزين آن ميشود. اكثريت قاطع شهروندان پنم تحت شرايط حاكم بر كشورهاي جهان سوم زندگي ميكنند و همواره در معرض خطر تهديد فقر، قحطي و بيماري قرار دارند. از قرار معلوم، اين شرايط دشوار حاصل رويداد مخرب و تکان دهندهای است كه فروپاشي كامل اقتصادي در شمال آمريكا را رقم زده است. اهالي ساكن در ناحيه 12، محل زندگي "كتنيس اوردين"( Katniss Everdeen) قهرمان فيلم، در شرايط مشابه با دوران قبل از انقلاب صنعتي به سر ميبرند، جائيكه خانواده معدنچيان به طور موقت در كلبههاي چوبي سكونت دارند و از جوندگان تغذيه ميكنند.
هرچند به نظر ميرسد عامه مردم در دهه 1800 زندگي ميكنند اما تحت سلطه حاكم مجهز به تكنولوژي پيشرفته در شهر "كاپيتول"(Capitol) هستند كه از اين تكنولوژي براي نظارت، كنترل و القاء خواستههاي خويش به شهروندان بهره ميگيرد. دولت براي تضعيف اراده افراد ناتوان و بيسواد از دوربينهاي مخفي، تراشههاي ویژه شناسایی از طریق فرکانس رادیویی و هولوگرامهاي سه بعدي در سطح گسترده استفاده ميكند(اگرچه اينها علائم وجود اتحاد و وحدت بين رعايا و احتمال عصيان و سرکشی آنهاست).
حاكم نخبه در فيلم بازيهاي گرسنگي با وجوديكه در شهر كاپيتول سكونت دارد اما زندگي كاملاً متفاوتي با طبقه كارگر جامعه داشته و در تجملات و مد زیادهروی و افراط میکند. طبقه بالاي جامعه ساير افراد را به چشم نژادي پست مينگرند كه آنها را مورد استهزاء قرار ميدهند، مهار نموده و تحت كنترل دارند. منابع ارزشمند در اين نواحي به اهالي محل تعلق نداشته و در راستاي منافع كاپيتول مورد بهرهبرداري قرار ميگيرد كه اين مسئله حدفاصل و مرز شفاف و غيرقابل نفوذي بين توده مردم و حاكم نخبه ايجاد ميكند.
مفهوم حاكم ثروتمند كه بر توده مردم فقير و فرمانبردار حكومت ميكند(اين مسئله باعث ميگردد بتوان آنها را به راحتي كنترل نمود) جنبه مهم نظم نوين جهاني است كه به صراحت در فيلم بازيهاي گرسنگي به تصوير در آمده است. اتكاي دولت بر سيستم پيشرفته جاسوسي و رسانههاي جمعي براي تحت كنترل نگاه داشتن توده مردم همان موضوعي است كه در فيلم ميتوان آن را مشاهده كرد و اگر به همين منوال ادامه يابد، جهان درون فيلم بازيهاي گرسنگي ظرف مدت كوتاهي به واقعيت بدل ميشود. مفهوم ديگري در درون فيلم بازيهاي گرسنگي وجود دارد كه براي اين نخبه اسرارآميز مهم است: بايد خوني ريخته شود تا ترس در همه جا ريشه دوانيده و قدرت حاكم فزوني يابد.
ذبح انسان براي حاكم نخبه
كتنيس به عنوان خراج و ماليات رعاياي ناحيه 12 براي مبارزه انتخاب ميشود
دولت پنم بازيهاي گرسنگي را با هدف يادآوري "شورش و خیانت بزرگ" توده مردم به راه انداخت. 12 ناحيه پنم در ازاي مجازات نافرماني بايد يك پسر و يك دختر بين 12 تا 18 سال را به عنوان شركتكنندگان در بازي گرسنگي به كاپيتول پيشنهاد كنند. نوجوانان بايد در محوطه روباز و به سبك مبارزه گلادياتورهاي زمان روم باستان تا سر حد مرگ با يكديگر بجنگند كه صحنههاي آن از طريق تلويزيون براي همه ملت پخش ميشود. قوانين بازي بيانگر حس حقارت و بياحترامي نخبه حاكم به توده مردم است. نام اين بازي به خودي خود يادآور شرايط گرسنگي دائمي اقشار پايين جامعه است كه حاكمان عمداً و با هدف كنترل بهتر افراد را در اين وضعيت نگه ميدارند.
پسران و دختراني كه براي شركت در بازيهاي گرسنگي انتخاب ميشوند، تحت عنوان "ماليات و خراج" ناميده ميشوند، اصطلاحي كه معمولاً به پرداخت وجوهي اطلاق ميگردد كه يك رعيت به ارباب خود ميدهد، از اينرو عبارت فوق را حتي ميتوان نشانه بندگي توده مردم به حاكمان تلقي كرد. از دوران باستان، ريختن خون به عنوان والاترين شكل "ماليات و خراج" به خدايان تلقي ميگرديد.
به زبان رمزي، گفته ميشود كه حاكمان و جادوگران براي اعمال حداكثر قدرت از اين سنت و آئين بهرهبرداري ميكردند. همانگونه كه ساكنان شهر باستاني "كارتاژ"(Carthaginians) كودكان خود را به همين شيوه در پاي سنگ بناي خداي خود ملقب به Moloch قرباني ميكردند، ساكنان پنم نيز كودكان خود را براي حاكم كاپيتول قرباني ميكنند. از اينرو، بازيهاي گرسنگي نسخه جديدي از رسوم كهن است كه توده مردم براي اجتناب از بروز خشم اربابان خود بايد در آن شركت جويند. همه اهالي شهر پنم بايد مراسم قرباني كردن فرد برگزيده را كه در شهر كاپيتول اتفاق ميافتد، تماشا كنند كه در اين صورت احساس ترس، خشم، عطش مبارزه و ميل به خونريزي در آنها برانگيخته ميشود. در مقالات پيشين ديديم كه مرگ افراد خاص(ويتني هيوستون، هيث لژر، ايمي واين هاوس) به يك رويداد رسانهاي تبديل ميشود كه در واقع آئينهاي بزرگي بوده و همه مردم در آن شركت دارند. بازيهاي گرسنگي بر اين مفهوم از آئينهاي بزرگ دلالت دارد كه در مورد آنها به شدت تبليغ ميشود.
"ماليات و خراج" در بازيهاي گرسنگي جزو حقوق دولت بوده و سايرين نيز حق و حقوقي نسبت به آن ندارند.
در فيلم بازيهاي گرسنگي، مرگ جوانان در اين مراسم و آئين به عنوان يك رويداد ورزشي و يك جشن ملي به مردم قبولانده ميشود كه در قالب يك نمايش واقعي براي آنها به تصوير كشيده ميشود. افراد فقير نه تنها در اين رويداد پست و تحقيرآميز شركت ميكنند، بلكه حتي آنها بواسطه امید پيروزي در اين مسابقه شادي ميكنند. چرا همه اين مسائل براي آنها پذيرفتني است؟ يكي از دلايل اينست كه رسانههاي جمعي ميتوانند افراد را به پذيرش هر مسئلهاي وادار بكنند... البته به شرط آنكه جالب باشد.
توسل به غرايز حیوانی
بازيهاي گرسنگي به صورت زنده و با حضور مجريان تلويزيوني براي همه مردم پخش ميشوند. مجري روند بازي را تحليل كرده، با شركتكنندگان مصاحبه نموده و عملكرد آنها را ارزيابي ميكند. مسابقهدهندگان يا به قولي همان خراجها در اين فرهنگ آنقدر غرق ميشوند كه قوانين بازي را ميپذيرند و با ميل و اراده خويش مسابقه را آغاز ميكنند تا با كشتن رقيب خود پيروز اين ميدان گردند. عامه مردم نيز به طور فعال در اين رويداد شركت نموده و نماينده ناحيه خود را تشويق ميكنند، حتی اگر در پايان مجبور شوند قرباني شدن نماينده خود را جشن بگيرند.
اين مسئله بيانگر حقيقتي تلخ اما واقعي درباره رسانههاي جمعي است: هر نوع پيامي را ميتوان به افراد انتقال داد به شرط آنكه بتواند توجه آنها را جلب كند. دو مسئله وجود دارد كه به طور خودكار و تقريباً غيرقابل مقاومت توجه ما را خود جلب ميكند: خون و سكس، يعني نشانههاي غرايز اصلي. خشونت شديد در اين رويداد توجه عوام را جلب ميكند تا آنجا كه فراموش ميكنند بازيهاي گرسنگي در راستاي تاكيد بر حس بندگي افراد به حاكم است. اين مفهوم كاملاً شناخته شده است و امروزه از سوي رسانههاي جمعي مورد استفاده قرار ميگيرد تا آنجا كه اين پيام كه آنها فقط "جنبه سرگرمي" براي او دارند، دائماً به گوش مخاطب هدف ميرسد. از اينرو، فيلم بازيهاي گرسنگي به نحو زيركانهاي نقش رسانهها را در انحراف افكار عمومي به تصوير ميكشد. آيا اين فيلم به جوانان كمك ميكند تا اين حقيقت را درك كنند؟
در صحنهاي از فيلم بازيهاي گرسنگي، مرگ يك دختربچه اهالي شهر را آنقدر شوكه كرد كه براي مدت كوتاهي واقعيت و حس وحدت و همدلي را براي آنها به ارمغان آورد زيرا كشته شدن اين دختربچه قساوت و سنگدلي اين بازي را براي همگان روشن ساخت. پخش زنده صحنه مرگ اين دختربچه به شورش و قيام خشونتآميزي در ناحيه محل زندگي او منجر شد. اما اين قيام مردمي توسط نيروهاي آماده پليس بلافاصله سركوب شد. به علاوه، دستاندركاران برنامه در راستاي جلوگيري از بروز مشكلات اجتماعي بيشتر عنصر جديدي را به اين نمايش اضافه كردند: عشق بين "كتنيس اوردين"(Katniss Everdeen) و "پيتا ملارك" (Peeta Mellark)، دختر و پسري از ناحيه 12. با اضافه شدن عنصر عشق (و تا حدودی سكس) به اين نمايش، سازندگان برنامه توانستند خشم توده مردم را فرو نشانده و آنها را دوباره به حالت بيتفاوتي و خونسردي سابق بازگردانند. اين بخش از فيلم نشان ميدهد كه رسانههاي جمعي چگونه از سوي مراكز قدرت مورد سوءاستفاده قرار ميگيرند.
دسترسي مردم اقصي نقاط جهان به سري فيلمهاي بازي گرسنگي ثابت ميكند كه افزودن زيركانه عناصري همچون سكس و خشونت به فيلم، مخاطب را مجبور ميكند تا از پاي تلويزيون تكان نخورند. هرچند به نظر ميرسد كه فيلم بازيهاي گرسنگي نابهنجاری و عامل خشونت را در رسانههاي جمعي تقبيح نموده و مردود ميشمارد اما كارگردانها قطع به يقين تصاوير بيشتري از اين عوامل را در فيلمهاي خود بكار ميبرند.
حساسيتزدايي نوع جديدي از خشونت
اگرچه عامل خشونت به وفور در فيلمهاي هاليوودي ديده ميشود، اما فيلم بازيهاي گرسنگي خط قرمزي را پشت سر ميگذارد كه به ندرت در ساير فيلمها ديده ميشود: خشونت بين افراد كمتر از سن قانوني. در اين فيلم تينايجري ما شاهد حضور نوجوانان بين 12 تا 18 سال هستيم كه به طرز خشني به رقيب خود چاقو ميزنند، شلاق ميزنند، او را با دست خفه كرده يا گردن او را ميشكنند- صحنههايي كه به ندرت در فيلمهاي هاليوودي ديده ميشوند.
هرچند مطمئناً اين راهي براي جلب نظر مخاطبان فيلم است(كه نوجوانان 12 تا 18 سال است)، اما فيلم بازيهاي گرسنگي در خط مقدم نوع جديدي از خشونت قرار ميگيرد كه تا قبل از اين پخش چنين صحنههايي در فيلمها بسيار آزاردهنده و اضطرابآور بود. اما در سناريو كشتن يا كشته شدن فيلم بازيهاي گرسنگي مخاطب هدف به سادگي فراتر از اين مانع رواني قدم گذاشته و خود را در حال فرياد زدن پيدا ميكند كه "يالا! بجنب، كتنيس، كمانت رو بردار و به طرف سر اون حرومزاده وحشي و خبيث نشانه بگير!"
نتيجهگيري
فيلم بازيهاي گرسنگي در دنيايي اتفاق ميافتد كه دقيقاً توصيفي از نظم نوين جهاني است: يك حاكم ثروتمند و پرقدرت، توده مردم تحت استثمار و مطيع، ادغام دموكراسي در هويت يك كشور پليسي، جاسوسي با تجهيزات پيشرفته، استفاده از رسانههاي جمعي براي تبليغات، آئين و رسوم خونين. در واقع، در آينده اين ناكجاآباد هيچ نكته خوشبينانهاي در فيلم بازيهاي گرسنگي وجود ندارد.
در اين فيلم جايگاه و شان انساني از بين رفته است زيرا عامه مردم مجبورند صحنههاي رقتانگيز كشته شدن نوجوانان خود را تماشا كنند انگار كه آنها شبيه حيواناتي در قفس بودند. از قرار معلوم، بين كساني كه براي تماشاي فيلم بازيهاي گرسنگي به سينما ميروند و شهروندان عادي در اين فيلم كه شاهد وحشيگري و قساوت حاكم بر فضاي اين بازي هستند، تفاوت چنداني وجود ندارد. هر دو گروه مايلند در رويدادي شركت كنند كه ذبح و ريختن خون نوجوانان آنها را در جلوي چشمان هيجانزده حاكم به تصوير ميكشد. به علاوه، ميتوان ادعا كرد كه اين فيلم همان هدف بازيهاي درون فيلم را دنبال ميكند: يعني، پرت كردن حواس عامه مردم حال آنكه اين صحنهها در اصل يادآور قدرت حاكم نخبه است.
در حال طرحريزي براي نمايش اجتنابناپذيري فرا رسیدن نظم نوين جهاني است؟
آيا فيلم بازيهاي گرسنگي در تلاش است تا به جوانان بيتفاوت خطر احتمال تغيير نظام كنوني جهان به كابوس نظام استبدادي و ديكتاتوري را هشدار دهد؟ يا اينكه به سادگي در حال طرحريزي براي نمايش اجتنابناپذيري فرا رسیدن نظم نوين جهاني است؟ اين پرسش همچنان جاي بحث دارد. اما با بررسي آنچه كه در رسانههاي جمعي درباره فيلم بازيهاي گرسنگي مطرح ميشود، به نظر ميرسد كه حتي سوال مهمتري به ذهن خطور ميكند: اينكه آيا شما در تيم "پيتا"(Peeta) هستيد يا تيم "گيل"(Gale)؟