گروه سیاسی مشرق ــ محمد
سعیدیکیا، وزیر مسکن احمدی نژاد در دولت نهم است. نام سعیدیکیا اما پیش
از آنکه بعنوان وزیر دولت نهمی احمدی نژاد بر سر زبانها بیافتد نیز شناخته
شده بود.
بم و بازسازی این شهر زلزلهزده بیش از هر چیزی با نام
"سعیدیکیا" آمیخته است. مردی با ریش سفید که رئیس ستاد بازسازی بم بود و
هنگامیکه بمیها خانههایشان را ساخته بودند به آنها در اثاثکشی هم کمک
میکرد.
مهندس 66 سالهای که در عموم دولتهای 34 سال گذشته سمت
وزارت داشته و جالب آنکه خودش معتقد است در دولتهای دوم رؤسای جمهور، تحمل
نشده است.
سعیدی کیا در گفتوگو با فارس به تبیین نظراتش درباره شرایط کشور، انتخابات آینده و ویژگی های رئیس جمهور کارآمد و سیاستهای دولت در بحث مسکن پرداخت.
-- در ادامه گزیده ای از صحبت های سعیدی کیا را به انتخاب مشرق می خوانید؛
* من وقتی تصمیم گرفتم وارد عرصه شوم، در تمام وجود و ذهنم این بود که وقتی موضوعی را از من میپرسند، صادقانه پاسخ دهم؛ البته می توانستم به روش دیپلماتیک و با تغییر تعابیر پاسخ بدهم اما ترجیح می دهم روشن صحبت کنم. اینکه می گویید زود وارد عرصه انتخابات شدم، من معتقد نیستم زود بود. حدوداً دو ماه قبل بود که برای اولین بار اعلام کردم نامزد می شوم و چون تصمیم خودم را گرفتهام، فکر نمیکنم زود بوده باشد.
* تا حالا من به استانهای مختلف سفر کردم و ملاقاتهای زیادی با بزرگان داشتم و در این سفرها با نمایندگان محترم خبرگان و ائمه جمعه و نمایندگان ولی فقیه در استانها و همینطور افراد سیاسی دیدارهایی داشتم که خبری هم نشده و خودم خواستم که خبری نشوند.
* به دلیل اینکه بالاخره این ملاقاتها خصوصی بوده است...
* هر کدام از بزرگانی که با ایشان دیدار داشتم، مطالبی را بیان کردند؛ الحمدلله بازخورد این ملاقاتها مثبت بوده است. اکثراً میگویند به این میدانی که پا گذاشتی کار سنگینی است؛ البته به من لطف دارند و من هم به دو نیت خدمت ایشان رفتم. یک مورد اینکه حدود 25 سال است که با آنها دیدار داشتهام و همیشه رسم من این بود که خدمت این بزرگان برسم و به رسم ادب لازم میدانستم که باز هم خمت ایشان بروم. البته چند استان هنوز باقی مانده که ادب حکم میکند خدمت بزرگان و چهرههای سیاسی این استانها نیز برسم.
* هدف دیگرم از این ملاقاتها گرفتن رهنمود از این بزرگان بود و هر کدام از عزیزان رهنمود خاصی دادهاند و ضمن ابراز لطفی که به من داشتند، میدان انتخابات را میدانی خطیر دانستهاند که دقتهای زیادی را طلب میکند و باید همه جانبه آدم نگاه کند و این موضوع و کار را با دقت و با توجه به مسائل کشور جلو ببرد.
* من طی 33 سال گذشته در چند وزارتخانه و نهاد انقلابی کار کردهام و با توجه به مسئولیتهایی که داشتهام به نقاط زیادی از کشور سفر کردهام. جمهوری اسلامی برای من تا سطوح عالی مدیریت هزینه کرده و مردم یک شناخت نسبی از من دارند و من هم یک شناخت خوبی نسبت به وضعیت کشور پیدا کردهام. من همیشه سعی کردهام کاری که می توانم انجام دهم، به مردم بگویم و همیشه سعی کردهام صادقانه کار کنم. یعنی سعی کردم با مردم صادقانه برخورد کنم نه اینکه فقط قول بدهم.
* یکی از اقدامات مهم که در دوره وزارت من انجام شد، پایانههای کامیون بود که در آن زمان راهاندازی شد؛ اعتبارات زیادی هم وجود نداشت ولی به کمک خدا ساخته شد که برای رانندهها جای بسیار خوبی است. من در دوره وزارتم می رفتم به این پایانهها سرکشی می کردم. یک روز رفتم بندر امام، یکی از نمایندههای مجلس هم همراهم بود. شیوه من این گونه بود که از همان موقع صحبتهای 3 دقیقهای را دنبال می کردم که به نظرم یکی از مهمترین پتانسیل هایی که خدا به انسان داده و ما داریم، استفاده بهینه از فرصتهاست. یک شعری از خانم پروین اعتصامی است: جهد را بسیار کن عمر اندک است؛ کار را نیکو گزین فرصت یکی است/ کاردانان چون رفو آموختند؛ پارههای وقت بر هم دوختند/ عمر را باید رفو با کار کرد؛ وقت را کم با هنر بسیار کرد/ کار را از وقت چون کردی جدا؛ این یکی گردد جدا آن یک هبا/ گرچه اندر دیده و دل نور نیست؛ تا نفس باقیست، تن معذور نیست.
* به نظر من این پنج خط شعر، یک کتاب مدیریت است. وقت بسیار مهم است. من یک معلمی داشتم کلاس هشتم دبیرستان که آن زمان در کلاس میگفت نگویید وقت طلاست، بگویید وقت اورانیوم است.
* من یک ماشین پژو دارم با راننده که متعلق به شرکتی است که در آن کار میکنم. گاهی کار پیش می آید اما ماشین خراب می شود و یا کاری پیش می آید که من مجبور می شوم تاکسی سوار شوم. تقریباً 90 درصد مردم وقتی با من مواجه می شوند، مرا می شناسند. خداوند به من لطف کرده و صبر و حوصلهای داده که حرفها را با دقت گوش میدهم و الآن هم خیلی ها می دانند که کاندیدا شدهام.
* یک روز سوار ماشین شدم که یک آقای مؤمنی هم توی ماشین نشسته بود. از من خواست حالا که کاندیدا شدم، یک جملهای بگویم که به خاطر بسپارد که حالا بعداً بگوید من آن را گفته بودم. در جواب او فقط در یک کلمه گفتم که می خواهم بیایم به مردم راست بگویم؛خیلی ابراز خوشحالی کرد.
* بگذارید من یک سؤال از شما بکنم. شما که به من گفتید زود اعلام کاندیداتوری کردهام که البته دلیل آن را به شما گفتم، نظرتان درباره فعالیت زودهنگام کسانی که می گویند برای ائتلاف یا دیگر فعالیتهایشان برنامه دارند و درباره همه چیز هم الّا اینکه بگویند می خواهند وارد عرصه شوند صحبت می کنند، چیست؟
* آرایش انتخاباتی زمانی کامل می شود که کاندیداها و گروههای سیاسی تکلیفشان را با همدیگر روشن کنند؛ یعنی مثلاً فلان گروه سیاسی بگوید کاندیدای من این نامزد است. تا آنجا که خبر دارم هنوز هیچ گروه سیاسی به کاندیدای خاصی نرسیده است.
* من به قصد پیروزی می آیم. من نمی آیم که تنور انتخابات را گرم کنم بلکه می خواهم بیایم خدمت کنم و چون نیت من اینست، انگیزهای هم ندارم که با کسی ائتلاف کنم.
* هر کس توانایی انجام خدمت را داشته باشد، حضورش در عرصه انتخابات مثبت است؛ البته باز هم بستگی دارد به اینکه آرایش گروههای سیاسی چگونه شود.
* البته در انتخابات حضور حداکثری مردم بسیار مهم است اما من اعتقاد ندارم رئیس جمهور با رأی بالا انتخاب شود. وقتی رئیس جمهور با رأی بالا انتخاب می شود، یادش می رود که رئیس جمهور همه مردم کشور است. منظورم اینست که وقتی رئیس دولت با رأیی مثلا 75 درصدی انتخاب می شود، یادش می رود که رئیس جمهور آن 25 درصد هم هست و خیلی احساس اهمیت و بزرگی می کند و کنترل این بزرگی توسط او خیلی سخت است.
* در کشور ما تجربهای که تا حالا حاصل شده، این بوده که رئیس جمهور اگر مثلاً با 55 درصد آرای مردم انتخاب شود، این کمک میکند تا کار خودش را خوب انجام دهد و دیگر نظریه پردازی نکند. نظریه پردازی در جمهوری اسلامی کار مقام معظم رهبری است و رئیس جمهور باید کار اجرایی بکند. نظر من اینست که اگر رئیس جمهور با این رأی که گفتم انتخاب شود، بیشتر می رود دنبال کار کردن و کمتر می رود دنبال اختلاف کردن و رأی بالا به سرکش شدن نفس آدمی کمک می کند.
* از این رو من خود را خدمتگزار مردم می دانم و دوست دارم بیشتر لفظ سرباز را برای خود به کار گیرم. اگر دوباره می خواهم وارد عرصه کار و خدمت شوم، می خواهم نشان بدهم باید سربازی کرد نه کار دیگر!
* حالا حساب کنید ایشان با آن موقعیتو جایگاهی که داشت ودر پاریس بود، این حرفها را می زند اما یکسری افراد قبل از انقلاب در چه شرایطی بودند و حالا که خداوند لطف کرده به یک جایی رسیدند، یکدفعه «انا ربکم الاعلی» می شوند! واقعاً نگاه بندگی خدا و پادویی برای مردم و رهبری به عنوان ولی نکته مهمی است که اگر در وجود مسئولین باشد، به نظرم خیلی جلو می رویم و خواهیم رفت.
* به هر حال گاهی برای انسان زمینه خدمت فراهم می شود و انسانها در معرض آزمون قرار می گیرند که در این صورت آدم باید ظرفیت دو کار را داشته باشد؛ یکی اینکه خداوند به او منت گذاشته و توفیق داده و دیگر اینکه واقعاً اگر مسئولیتی را پذیرفت، باید به گونهای عمل کند که مردم به او اعتماد کنند. از این منظر در سال 88 یک تجربه دیگری برای ما به دست آمد که حالا یک نفر به هر دلیلی رأی نیاورد، نباید از همه چیز ببُرد؛ امکان دارد آدم یکبار یک جایی بالاخره حالا یا به دلیل کمکاری او و یا به دلیل عدم شناخت درست مردم از او مورد اقبال مردم واقع نشد، این را باید تمرینی برای زمان پیروزی یا شکست دانست.
* کسانی که برای خود چیزی به نام دموکراسی ایجاد کردهاند و خودشان را دموکرات می دانند، باید چه در صورت پیروزی و چه در صورت شکست، به قانون و اخلاق مقید باشند. ما همه حرفها را می زنیم و از خدا و قضا و قدر مایه می گذاریم اما یک جایی یک رفتارهایی می بینیم که آدم تعجب میکند! انشاءالله دعا میکنیم که صحنه انتخابات 92 همانطور که حضرت آقا اشاره فرمودند، برای نظام فرصت باشد؛ یعنی فرصتی باشد که هم در نتیجهاش یک فردی بیاید که دنبال سربازی و کارکردن و سربلندی کشور و ملت باشد.
* انشاءالله من کناره گیری نمیکنم و تا آخر می مانم.
* افراد به صورت ناشناس برایم پول واریز می کنند، قرار ما اینست که افراد بدون نام پول به حساب ما واریز کنند؛ لذا اینکه چه کسی چقدر به ما کمک کرده، اصلاً معلوم نیست. منم حاضر نیستیم این را از دست بدهم؛ یعنی استقلال مالی خود را به قیمت رئیس جمهور شدنم حاضر نیستم از دست بدهم.تا الآن خدا خواسته که مدیون مالی کسی نیستم و تنها مدیون انقلاب هستم و مایل نیستم تحت شرایطی این موقعیت را از دست بدهم و وامدار و بدهکار کسی شوم.
* من البته زندگیام ساده است ولی با خانه و ماشین وارد انقلاب شدم و ماشینی که از ابتدا داشتم هم، ماشین خوبی بوده است؛ اول صحبتهایم گفتم که برخورد صادقانه و گفتن حرف راست برایم از هر چیزی مهمتر است و لذا دنبال رفتارهای فریبنده نیستم.
* من گفتم به انسجام ملی نیاز داریم و لذا مهمترین نکته اینست که دولتی بر سر کار آید که توانایی انسجام ملی را داشته باشد. انقلاب و امام را قبول داشته باشد؛ وصیتنامه امام را قبول داشته باشد؛ ولایت فقیه و فصلالخطاب بودن رهبری و قانون اساسی را قبول داشته باشد؛ این می شود صفات کسانی که به انقلاب وفادارند و می توانند برای کشور خوب کار کنند. باید رئیس جمهور توانایی به کارگیری اینگونه نیروها را داشته باشد و از توانمندی، کارآمدی و سلامت برخوردار باشد.
*مسکن مهر را مگر میشود ادامه نداد!؟ هر چه در جمهوری اسلامی قول داده شده و مقداری هم به آن عمل شده بایدتداوم یابد. مگر می شود به مردمی که برای مسکن مهر ثبتنام کردهاند، بگویید دیگر تعهدی نسبت به آنها نداریم و هیچ! جمهوری اسلامی قول داده و باید عمل کند.
* میزان ساخت و ساز و زمانبندی آن باید اصلاح شود. یکی از اختلافات ما این بود که هر سال چقدر ساخته شود؟من می گفتم باید سالانه 300 هزار واحد ساخته شود. بحث دیگر همزمان بندی و روش ساخت و کیفیت مسکن مهر است کهباید اصلاح شود.
* الآن خیلی بیشتر است که البته بر میگردد به مسائل اقتصاد سیاسی. وقتی گفته می شود سالی300 هزار واحد باید ساخته شود، معنی آن اینست که مجموعه توانمندیهای مالی و امکانات مجموعهای را به طوری که در سایر بخشها اشکال ایجاد نکند، باید استفاده کنیم.