به گزارش مشرق به نقل از فارس، اسرائیل و آمریکا هر بار پروژه جدیدی را در منطقه کلید میزنند. این روزها نیز این دو همه توان خود را بسیج کردهاند، تا به هر نحوه ممکن حزبالله لبنان را از میدان به در کنند.
برای نیل به این هدف بود که مجلس نمایندگان آمریکا 13 دی ماه سال جاری بیانیهای صادر کرد و از کشورهای عضو اتحادیه اروپا خواست تا تحریمهایی را علیه حزبالله لبنان اعمال کنند. پیش از آمریکاییها، این اسرائیلیها بودند که درخواست مشابهی را از اروپا مطرح کردند اما در هر دو مورد، پاسخ اروپایی ها یک چیز بود؛ «اتحادیه اروپا حزبالله را به عنوان یک حزب سیاسی فعال در لبنان به رسمیت میشناسد و معتقد است، مدارک کافی برای قرار دادن این گروه لبنانی در فهرست گروههای تروریستی وجود ندارد».
علاوه بر این، کشورهای اروپایی تاکید دارند که چنین اقدامی به روابط اتحادیه اروپا با لبنان، جایی که حزبالله خدمات اجتماعی گستردهای ارائه میدهد و شاخه سیاسی آن نیز قدرت را در دولت این کشور در اختیار دارد، لطمه وارد میکند.
بعد از مقاومت اروپاییها در قبال فشارهای آمریکا و اسرائیل بود که این دو به فکر چاره افتادند تا مدرکی مستدل و محکم برای لزوم تروریست نامیدن حزبالله دست و پا کنند. ظاهرا اولین موردی که به ذهن آنها رسید، انفجار اتوبوس توریستهای اسرائیلی در شهر ساحلی بورگاس در بلغارستان بود که جولای سال 2012 رخ داد و در آن، 5 اسرائیلی کشته شدند.
بعد از آن بود که دولت بلغارستان از قصد خود برای انتشار نتیجه تحقیقات نهایی خود درباره انفجار بورگاس سخن گفت و چند روز بعد حزبالله را به دست داشتن در این انفجار متهم کرد. به دنبال انتشار این گزارش، بلافاصله آمریکا و اسرائیل واکنش نشان دادند و هر یک به طور جداگانه از اتحادیه اروپا خواستند، حزبالله را به عنوان یک سازمان تروریستی به رسمیت بشناسد.
اما این ماجرا به اندازهای مشکوک بود که صدای اعتراض برخی گروههای داخلی بلغارستان را نیز در آورد. احزاب مختلف بلغارستان با انتقاد از طرح این اتهام علیه حزبالله، آن را اتهامی خطرناک و غیرمستند اعلام کردند.
از جمله این موارد میتوان به موضعگیری سرگی استانیشف، رئیس جمهور سابق بلغارستان و رئیس حزب سوسیالیست این کشور اشاره کرد که در گفتوگو با بیبیسی گفت: «این اتهام مستند نیست. محکوم کردن حزبالله لبنان به دست داشتن در این عملیات، اقدامی غیرقابل توجیه و خطرناک است. دولت بلغارستان غیرمسئولانه و بدون سنجیدن عواقب آن، وارد یک بازی سیاسی شده است».
علاوه بر او، »میشائیل میکوف»، وزیر کشور سابق بلغارستان نیز به تلوزیون رسمی این کشور گفت: «دولت تسلیم فشارهای اسرائیل و آمریکا شده است».
جالب اینجاست که روزنامه صهیونیستی «معاریو» نیز در گزارشی به نقل از منابع نزدیک به تحقیقات، افشاء کرد، آمریکا و اسرائیل فشارهایی را در این راستا بر بلغارستان وارد کردهاند تا حزبالله لبنان و ایران را به اجرای این عملیات متهم کند. معاریو آورده: «اسرائیل اطلاعاتی را به محققان بلغاری داده تا حزبالله را در این حمله متهم کند».
مجموعه این انتقادها موجب شک و تردید اتحادیه اروپا نیز شد؛ موضوعی که روزنامه السفیر از آن خبر داد و نوشت: «انتقاداتی که مخالفان داخلی دولت بلغارستان در رابطه با روند تحقیقات و نتایج آن ایراد کردهاند و همچنین فضای نامطلوب سیاسی و فساد اداری در این کشور، از جمله مهمترین دلایل تردید اتحادیه اروپاست».
با این حال، آمریکا و اسرائیل از پای ننشستند و پروژه دیگری را کلید زدند تا از طریق «ارتش آزاد سوریه»، حزبالله را به دخالت در بحران سوریه متهم کنند. به نظر میرسد از این رو بود که این گروه مسلح سوری در ادامه جنگ روانی، مدعی شد ظرف 24 ساعت یک هزار نیروی حزبالله برای مبارزه با معارضان سوری وارد سوریه شدهاند.
یک سخنگوی ارتش آزاد سوریه نیز مدعی شد؛ «اقدام حزب الله یک حمله زمینی هماهنگ شده است. حزبالله جنگ علیه ما را آغاز کرده است».
روزنامه «یعدیعوت آحارونوت» نیز در گزارشی ادعا کرد، مبارزان حزبالله که کنترل 8 روستا در اطراف حمص را در دست دارند، به سه روستای سوری در منطقه قصیر در نزدیکی مرز لبنان حمله کردهاند. به همین دلیل بود که سخنگوی ارتش آزاد سوریه به ساکنان این روستاها هشدار داد این منطقه را ترک کنند.
آمریکاییها نیز به نوبه خود مدعی شدند حزبالله از طریق آموزش نظامی، مشاوره و حمایتهای لجستیکی، به ارتش سوریه کمک میرساند. این در حالی است که واشنگتن و تلآویو به همراه سایر متحدان بینالمللی و منطقهای خود در حمایتهای همه جانبه از مخالفان اسد گوی سبقت را از یکدیگر ربودهاند.
بنابراین تنها یک نتیجه از طرح چنین اتهاماتی به ذهن متبادر میشود و آن اینکه آمریکا و اسرائیل از این اتهامزنیها به دنبال متقاعد کردن طرف اروپایی برای قراردادن حزبالله در فهرست سازمانهای تروریستی است. چراکه با تروریست نامیده شدن حزبالله در اتحادیه اروپا، سرمایهها و داراییهای این گروه بلوکه میشود، اعضاء این گروه از عبور و مرور در کشورهای عضو این اتحادیه منع میشوند و دیگر امکان فروش، نگهداری یا انتقال سلاح را نخواهند داشت. در واقع، از این طریق آنها درصدد هستند با ایجاد محدودیت نفوذ حزبالله در سطح منطقه و جامعه بینالمللی را کاهش دهند.
البته حزبالله صرفا با بازیگران بیرونی دست و پنجه نرم نمیکند. در داخل لبنان نیز توطئههای متعددی علیه این گروه صورت میگیرد. حدود یک سال است که شیخ سلفی به نام احمد الاسیر با فعالیتهای خود درگیریهایی را در شهر صیدا و گاهی در پایتخت لبنان به راه انداخته تا حدی که بسیاری از تحلیلگران بر این باورند، جریان المستقبل قصد دارد از وی به عنوان ابزار قدرتی علیه حزبالله بهره بگیرد.
نام این فرد سال گذشته بعد از مخالفت با برگزاری مراسم عاشورایی در جنوب لبنان در رسانهها و محافل سیاسی لبنان بر سر زبانها افتاد. او در آن زمان در خیابانهای صیدا حضور یافت و نسبت به برگزاری مراسم ماه محرم و سیاه پوش شدن برخی مناطق این شهر اعتراض کرد.
امسال نیز تنها پنج روز مانده به آغاز ماه محرم نیز در اقدامی مشابه، اما شدیدتر از سال گذشته با حضور در خیابانهای صیدا، اقدام به پاره کردن پلاکاردهای عاشورایی کرد؛ اقدامی که به درگیری شهری انجامید و سبب کشته شدن سه تن و زخمی شدن نزدیک به 10 نفر شد.
شیخ زید ضاهر، مسئول حزبالله در شهر صیدا نیز که به منظور مدیریت اوضاع به منطقه درگیری رفته بود و قصد داشت با نیروهای خود و بنابر توصیههای مقامات حزبالله، پلاکاردهای عاشورایی را جمعآوری کند، هدف گلوله قرار گرفت و زخمی شد.
برخی صاحبنظران سیاسی و رسانههای لبنان تحرکات اخیر این شیخ سلفی را در راستای منافع جریان المستقبل دانسته و تاکید کردهاند که این جریان میخواهد به این وسیله با حزبالله مقابله کند و الاسیر عملا به رهبر جناح نظامی المستقبل تبدیل شده است.
آنچه در این منظومه به طور عیان دیده میشود، وجود افرادی ملبس به لباس مراجع اهل سنت و فعالیت آشکار آنها در راستای تحریک طایفهای و ایجاد فتنه میان سنیها و شیعیان در لبنان است.
بنابراین، حوادث اخیر امنیتی و سیاسی لبنان نیز از وجود منظومه امنیتی گستردهای حکایت دارد که در ارتباط کامل با طرحهای آمریکایی - صهیونیستی در لبنان قرار دارند و هدف از فعالیت آنها، بروز فتنههای مذهبی و طایفهای در راستای تامین منافع رژیم صهیونیستی و لطمه زدن به حزبالله لبنان است.