به گزارش مشرق به نقل از دنیای اقتصاد، از تصویب اولین قانون شهرسازی در سال 1312 (قانون راجع به احداث و توسعه معابر و خیابانها) تاکنون، قوانین و مقررات متعددی درخصوص شهر و شهرسازی به تصویب رسیده است که برخی از آنها زمينه مناسبی را برای تهیه طرحهای شهری فراهم نمودهاند. برخی نیز مستقیما به تهیه طرحهای شهری مربوط بودهاند و برخی دیگر در جهت اصلاح و رفع نقایص طرحها (و به تعبیر دیگر بر شهرسازی اندیشیده کشور) مؤثر بودهاند. مهمترین این قوانین را میتوان چنین برشمرد:
در سال 1312، «قانون راجع به احداث و توسعه معابر و خیابانها» به تصویب رسید و با وجود آنکه در مفاد این قانون بارها تجدید نظر شد و بر توان اجرایی آن افزوده گردید، اما اقدامات اصلی شهرسازی در سالهای بعد صورت گرفت.
در سال 1320، «قانون توسعه معابر» به تصویب رسید که درواقع تجدید نظر قانون مصوب سال 1312 بوده و تغییراتی در آن صورت گرفته است.
در سال 1343 «قانون تاسیس وزارت آبادانی و مسکن» تصویب شد که در آن چگونگی تاسیس، حدود وظایف و نحوه عملکرد وزارت آبادانی و مسکن آمده است. به دنبال آن، شورای عالی شهرسازی، تاسیس و نظارت در کار تهیه طرحهای جامع شهرهایی را که قرارداد آنها قبلا منعقد شده بود به عهده دبیرخانه این شورا گذاشته شد.
در سال 1345 «اصلاح قانون توسعه معابر» تصویب و چند ماده به قانون شهرداری الحاق گشت. اقداماتی چون تدوین مقررات و ضوابط تهیه برنامههای شهری، تاسیس شورایعالی شهرسازی، تعیین حریم یا محدوده نظارت بر فعالیتها و ساخت و سازها در شهرها و به طور کلی اقدامات عمده برای تحقق اهداف برنامهریزی شهری در ایران، از این سال آغاز گردید.
تصویب این قوانین در حالی است که گزارش نشریات از شرایط ساختوساز در تهران نشان از فقدان یک برنامهریزی شهری دارد. در یکی از این گزارشها که در آن سالها در روزنامه اطلاعات به چاپ رسید، چنین آمده است: ساختمان خانههای بدون نقشه و بیقواره بزرگترین مشکل عبور و مرور و اجرای برنامههای عمران شهری است. محلات قدیمی تهران را نوسازی میکنند، این تحول شهری در بسیاری از نقاط و محلات شهر آغاز شده ولی در مناطقی که بیقواره شهرسازی شده هیچکاری نمیتوان کرد، مگر آنکه شهرداری برای این محلات فکری بکند و طرح تازهای اجرا سازد.
این گزارش با نگاهی به محلات شمال و جنوب شهر با بیان تفاوتهای این مناطق ادامه مییابد: همچنانکه بسیاری از محلات تهران واقعا زیبا است و شهرهای زیبایی چون طرشت، امیرآباد و باغ صبا به وجود آمده بعضی محلات نیز وضع تاسفآوری دارند، در این مناطق به علت اهمال ماموران ثبت و شهرداری خانههای 15 متری و کوچههای کج و معوج داده شده است. نویسنده گزارش فوق در تشریح این خانهها چنین مینویسد: در بخش غربی تهران معماران و بّناهای غیرمجاز خانههای کوچک 15 تا 20 متری در کوچهها ساختهاند. در یک کوچه سه متری 80 خانه به این وسعت ساخته شده است و مردم عیالوار در این قبیل منازل زندگی میکنند.او ادامه میدهد: در خیابان شاهپور، مختاری، تهرانچی و اطراف شهر و جوادیه، کوی خزانه و سید ملک خاتون نیز از این خانهها فراوان ساخته شده است. جالب آنکه هنوز هم بعضی معماران شهر تهران در محلات وصفنار، هاشمآباد، جی و هاشمی دهکدههایی به نام کویهای تازه به وجود میآوردند. در حالی که شهرداری هم هیچگونه ممانعتی به عمل نمیآورد و اجازه میدهد از این خانههای کوچک باز هم ساخته شود.
نویسنده گزارش که به نظر میرسد با تحقیق میدانی چنین گزارشی را نوشته باشد پس از بیان چنین نکاتی از نظرات مردم نیز استفاده کرده و مینویسد: مردم محلات عقیده دارند که دادن نقشه ساختمانی در محلات باید بر اساس حداقل مساحت زمینی باشد که میخواهند در آنجا ساختمانسازی کنند. اگر این روش در مورد مساحت ساختمانها و عرض خیابانها رعایت شود، تردید نیست که دیگر محلات بیقواره در شهر احداث نمیشود و خیابانهای تنگ و تاریکی که بزرگترین مشکل امروز مردم و مسوولان امور شهری میباشد به وجود نخواهد آمد.
اگرچه باید این نکته را نیر مد نظر قرار داد که به وجود آمدن این شرایط نیز دلایل بسیاری دارد که یکی از مهمترین آنها مهاجرت گسترده به شهر تهران و تولد نسلهای جدید در این شهربوده است.
چنانکه آمار نشان میدهد براساس نتايج سرشماري عمومی نفوس و مسکن سال 1345، بالغ بر 54 درصد (53 درصد مردان و 5/56 درصد زنان) و در سال 1355، حدود 55 درصد ساكنان شهر تهران را متولدين شهرستان تهران تشکيل می دادند. این شرایط حتی با تشکیل تهران بزرگ نیز چندان متفاوت نشد. با شكلگيري محدوده «تهران بزرگ» در سال 1352، شهرهاي تجريش كه آباديهاي اوين، دركه، نياوران، رستمآباد، قلهك، زرگنده، الهيه، داوديه، ضرابخانه و قسمت شهري ونك را نيز شامل ميشد، به همراه شهر ري كه در فاصله سالهاي 1335 تا 1345 کوی سیمان در آن ادغام شده بود، به قسمتهايي از شهر تهران تبديل شدند و محدوده بسيار فعالتري را براي جذب مهاجران به وجود آوردند.
در سال 1312، «قانون راجع به احداث و توسعه معابر و خیابانها» به تصویب رسید و با وجود آنکه در مفاد این قانون بارها تجدید نظر شد و بر توان اجرایی آن افزوده گردید، اما اقدامات اصلی شهرسازی در سالهای بعد صورت گرفت.
در سال 1320، «قانون توسعه معابر» به تصویب رسید که درواقع تجدید نظر قانون مصوب سال 1312 بوده و تغییراتی در آن صورت گرفته است.
در سال 1343 «قانون تاسیس وزارت آبادانی و مسکن» تصویب شد که در آن چگونگی تاسیس، حدود وظایف و نحوه عملکرد وزارت آبادانی و مسکن آمده است. به دنبال آن، شورای عالی شهرسازی، تاسیس و نظارت در کار تهیه طرحهای جامع شهرهایی را که قرارداد آنها قبلا منعقد شده بود به عهده دبیرخانه این شورا گذاشته شد.
در سال 1345 «اصلاح قانون توسعه معابر» تصویب و چند ماده به قانون شهرداری الحاق گشت. اقداماتی چون تدوین مقررات و ضوابط تهیه برنامههای شهری، تاسیس شورایعالی شهرسازی، تعیین حریم یا محدوده نظارت بر فعالیتها و ساخت و سازها در شهرها و به طور کلی اقدامات عمده برای تحقق اهداف برنامهریزی شهری در ایران، از این سال آغاز گردید.
تصویب این قوانین در حالی است که گزارش نشریات از شرایط ساختوساز در تهران نشان از فقدان یک برنامهریزی شهری دارد. در یکی از این گزارشها که در آن سالها در روزنامه اطلاعات به چاپ رسید، چنین آمده است: ساختمان خانههای بدون نقشه و بیقواره بزرگترین مشکل عبور و مرور و اجرای برنامههای عمران شهری است. محلات قدیمی تهران را نوسازی میکنند، این تحول شهری در بسیاری از نقاط و محلات شهر آغاز شده ولی در مناطقی که بیقواره شهرسازی شده هیچکاری نمیتوان کرد، مگر آنکه شهرداری برای این محلات فکری بکند و طرح تازهای اجرا سازد.
این گزارش با نگاهی به محلات شمال و جنوب شهر با بیان تفاوتهای این مناطق ادامه مییابد: همچنانکه بسیاری از محلات تهران واقعا زیبا است و شهرهای زیبایی چون طرشت، امیرآباد و باغ صبا به وجود آمده بعضی محلات نیز وضع تاسفآوری دارند، در این مناطق به علت اهمال ماموران ثبت و شهرداری خانههای 15 متری و کوچههای کج و معوج داده شده است. نویسنده گزارش فوق در تشریح این خانهها چنین مینویسد: در بخش غربی تهران معماران و بّناهای غیرمجاز خانههای کوچک 15 تا 20 متری در کوچهها ساختهاند. در یک کوچه سه متری 80 خانه به این وسعت ساخته شده است و مردم عیالوار در این قبیل منازل زندگی میکنند.او ادامه میدهد: در خیابان شاهپور، مختاری، تهرانچی و اطراف شهر و جوادیه، کوی خزانه و سید ملک خاتون نیز از این خانهها فراوان ساخته شده است. جالب آنکه هنوز هم بعضی معماران شهر تهران در محلات وصفنار، هاشمآباد، جی و هاشمی دهکدههایی به نام کویهای تازه به وجود میآوردند. در حالی که شهرداری هم هیچگونه ممانعتی به عمل نمیآورد و اجازه میدهد از این خانههای کوچک باز هم ساخته شود.
نویسنده گزارش که به نظر میرسد با تحقیق میدانی چنین گزارشی را نوشته باشد پس از بیان چنین نکاتی از نظرات مردم نیز استفاده کرده و مینویسد: مردم محلات عقیده دارند که دادن نقشه ساختمانی در محلات باید بر اساس حداقل مساحت زمینی باشد که میخواهند در آنجا ساختمانسازی کنند. اگر این روش در مورد مساحت ساختمانها و عرض خیابانها رعایت شود، تردید نیست که دیگر محلات بیقواره در شهر احداث نمیشود و خیابانهای تنگ و تاریکی که بزرگترین مشکل امروز مردم و مسوولان امور شهری میباشد به وجود نخواهد آمد.
اگرچه باید این نکته را نیر مد نظر قرار داد که به وجود آمدن این شرایط نیز دلایل بسیاری دارد که یکی از مهمترین آنها مهاجرت گسترده به شهر تهران و تولد نسلهای جدید در این شهربوده است.
چنانکه آمار نشان میدهد براساس نتايج سرشماري عمومی نفوس و مسکن سال 1345، بالغ بر 54 درصد (53 درصد مردان و 5/56 درصد زنان) و در سال 1355، حدود 55 درصد ساكنان شهر تهران را متولدين شهرستان تهران تشکيل می دادند. این شرایط حتی با تشکیل تهران بزرگ نیز چندان متفاوت نشد. با شكلگيري محدوده «تهران بزرگ» در سال 1352، شهرهاي تجريش كه آباديهاي اوين، دركه، نياوران، رستمآباد، قلهك، زرگنده، الهيه، داوديه، ضرابخانه و قسمت شهري ونك را نيز شامل ميشد، به همراه شهر ري كه در فاصله سالهاي 1335 تا 1345 کوی سیمان در آن ادغام شده بود، به قسمتهايي از شهر تهران تبديل شدند و محدوده بسيار فعالتري را براي جذب مهاجران به وجود آوردند.