به گزارش مشرق به نقل از پايگاه خبري حوزه هنري، جرج شکور که مدتي پيش براي حضور در نخستين همايش ادبي «باران غدير» به ايران آمده بود، اشعاري درباره حماسه عاشورا و واقعه کربلا دارد که متن زير فصلي از حماسه امام حسين (ع) اين شاعر مسيحي است:
اي زينت جوانان، اي زيباترين جوان! چه خوش است از تو سرودن، چه شيرين است نشستن و از تو گفتن و از تو شنودن.
در کربلا شراب عمرت را به جام حماسهاي ريختي که با خون نگاشته شده و از آن پس کتابها از تو نوشتند. در گرما گرم شيهه اسبان، نيزه انداختي و نيزه انداختند. در چکاچک برنده و تيز شمشيرها، تيغ کشيدي و تيغ کشيدند.
از هيبت تو صحرا سراسيمه فرياد برآورد، چنان که گويي طوفاني در صحرا وزيدن گرفته است. اما فرو افتادي و افول کردي و هيچ ستارهاي در افق نماند جز آنکه بر تو گريست و همچنان اشکش سرازير است.
تو - به ظاهر- به خط پايان نرسيدي اما تا ابد همه سواران در پي نشانه مقصد، چشم به الگوي تو دارند. سر تو به تيغ از تن جدا شد و سرهاي يارانت را بريدند، که دل کينه به ستم چيره است.
دريغا، آن سرهاي بريده و خون چکان بر نيزهها نخلهايي سبز را ميمانست که خرماي سرخ برآوردهاند و دخترکان سوگوار که آه نفسهايشان شعله ور بود و چنان ميگريستند که اشک، گونههايشان را ميخراشيد.
دل جادهها بر حالشان ميسوخت و چشم بيابان برايشان ميگريست و صليب ديرهاي صحرا به احترامشان خم ميشد. تا اينکه به دربار بيداد رسيدند و پردهها فرو افتادند و گمراهي غاصب جنايتکار هويدا شد.