اين زيارتگاه که بنا بر روايات تاريخي ، چندين قرن محل دفن سر اباعبدالله الحسين(ع) بوده است ، در سال 1950 توسط موشه دايان ( وزير دفاع رژيم صهيونيستي) تخريب شد

«سورپرايز مقدس، پشت بيمارستان اسرائيلي». اين عنوان يادداشتي است که سايت لس‌آنجلس‌ تايمز در 21 مي 2008 به قلم «باتشيوا سابلمن» حول کشفي نادر در يکي از شهرهاي فلسطين اشغالي منتشر کرده است. شهر ساحلي «اشکلون» (Ashkelon)[عسقلان] در آن زمان و به دليل نزديکي به غزه، چند بار مورد حمله? راکت‌هاي شليک‌شده از سمت نوار غزه قرار گرفته است. در يک حمله و در اثر تصادم موشک به يک مرکز خريد، ده‌ها نفر از ساکنين اين شهر مجروح مي‌شوند و در مرکز پزشکي Barzilai مورد مداوا قرار مي‌گيرند. اين حادثه، توجه اذهان را به يک قطعه? شگرف تاريخي در بيمارستان شهر «اشکلون» جلب مي‌کند: مقام رأس‌الحسين عليه‌السلام.

مورخين اسلامي درباره? اين‌که پس از وقوع حادثه? کربلا و شهادت امام حسين‌ بن علي بن ابي‌طالب، تقدير الهي سر بريده? امام را به کدامين خاک مدفون کرده است، اختلاف نظر دارند. اقوال مختلف که بعضي مبتني بر روايات منقول از ائمه? شيعه هستند و بعضي ديگر از روايت‌هاي تاريخي نتيجه شده‌اند، نظر مشترکي را حول اين موضوع فراهم نمي‌آورند. اگر از بعضي باورهاي عام هم‌چون اعتقادي که ميان بعضي از شيعيان افغان وجود دارد و زيارت‌گاهي را در استان کندز افغانستان به عنوان محل دفن سر تقديس مي‌کنند، بگذريم، خاصه? اين‌ نگاه‌هاي تاريخي را مي‌توان حول دو محور دسته‌بندي کرد؛ گروهي از محققين و مورخين شيعه که محل دفن سر امام را بر کنار مضجع و در کربلا و يا دست‌کم در عراق مي‌دانند، و گروهي ديگر که عموما شامل مورخين اسلامي غير اثني‌عشري (هم‌چون اهل‌تسنن و اسماعيليه) مي‌شود و مدفن سر را خارج از عراق، در شام و مصر و سوريه مي‌دانند.

در اين مقال، مجال بررسي و اعتبارسنجي اين روايات تاريخي نيست، نيز اين‌که کاري است خارج از توش و توان نگارنده؛ اما اشاره‌اي به روايت تاريخي دمشقيه به منظور طرح پيش‌زمينه? تاريخي اين مسئله، ضروري است. روايت زير را از مقاله‌اي تحت عنوان «تاريخ مختصر انتقال رأس مقدس حسين‌بن‌علي، از دمشق تا اشکلون تا قاهره» ترجمه کرده‌ام که به قلم «دکتر عباس برهاني» در روزنامه? «ديلي‌نيوز» پاکستان به تاريخ 3 ژانويه 2009 به چاپ رسيده است و مدخل «حسين‌ بن علي» در صفحه? انگليسي ويکي‌پديا به آن ارجاع داده است. بديهي است که اين نقل، به معناي تأييد يا رد آن نيست.
***

با حضور اسراي اهل‌بيت، يزيد بن معاوية پس از برپايي جشن و به نمايش گذاردن سر بريده? امام حسين، آن را در شکافي در ديوار دروني مسجد جامع دمشق دفن کرد. اين سر تا زمان حکومت عباسيون مضبوط و محدود، اما مورد احترام و زيارت دوست‌داران اهل‌بيت رسول‌الله باقي مي‌ماند. «المقتدر بالله» خليفه? عباسي تلاش زيادي براي بازداري شيعيان از زيارت اين مقام انجام مي‌دهد، که ثمري نمي‌دهد. پس دستور مي‌دهد تا مقام و علائم آن را نابود کنند و تابوت حاوي سر را در شهر «عسقلان» که در آن زمان مرز حکومت مسلمين بوده است، به‌طور مخفيانه دفن کنند.

سال‌ها بعد، «ابومنصور نزار المصطفي» خليفه? پانزدهم فاطمي، مکان اين سر را در محلي به‌ نام «باب الفراديس» در عسقلان شناسايي مي‌کند، اما هم‌چنان تا حدود 250 سال بعد يعني سال 1153 ميلادي در همان مکان باقي مي‌ماند. خليفه? هجدهم فاطمي «معاد المنتصر بالله» به «داعي، بدرالجمالي» فرمانده? نيروهاي فاطمي در فلسطين دستور مي‌دهد تا محل دقيق رأس الحسين را شناسايي و بازسازي کند. بدرالجمالي طبق اين دستور، مسجدي را در محل مذکور برپا مي‌کند که به «مسجد مشهد الحسين» نام‌گذاري مي‌شود. او منبري چوبين تهيه مي‌کند که درون آن، کتيبه‌اي به خط کوفي عربي فاطمي کنده‌کاري شده است و گزارشي از چگونگي اين سير ارائه مي‌دهد. [گفتني است اين کتيبه? تاريخي کماکان در منبر فاطمي موجود است.]


پس از آن‌که «الطيب ابي‌القاسم» بيست‌ويکمين خليفه? فاطمي رو به انزوا گذارد، عمويش «عبدالمجيد» حکومت فاطمي را تصاحب کرد. در ميانه? جنگ‌هاي صليبي، او از خوف قساوت و بي‌رحمي دشمنان دستور مي‌دهد تا «امير صيف المملکة تميم» والي شهر عسقلان به همراه «قاضي محمد بن مسکين» توليت مشهد الحسين، تابوت سر را از جايگاه خود خارج کنند و در کمال احترام و تکريم به قاهره منتقل کنند. مورخيني چون المقريزي و ابن ميسّر چنين نقل کرده‌اند که در روز سه‌شنبه دهم جمادي‌الآخر، تابوت را طي تشريفات خاص و همراه موکبي شکوهمند که در پيشاپيش آن امير مصر «الصالح طلائع بن زريک» بود، به سمت کاخ زمرد آوردند و سپس در محلي به نام «قبة الديلم» به خاک سپردند. اين مکان امروزه با نام «مشهد الحسين» در قاهره، زيارت‌گاه جمع کثيري از مسلمانان مصري است که هرساله و به ويژه ايام محرم، به آن‌جا مي‌آيند.

اين‌ها گذشت تا به وقت سلطنت «صلاح‌الدين ايوبي». يکي از مورخين مشهور مصري به نام «محي‌الدين عبد الزهير» مي‌نويسد: "هنگامي که صلاح‌الدين به قدرت رسيد، تمامي آثار بر جاي مانده از حکومت فاطمي را تخريب مي‌کند و عزاداري در ماه محرم را ممنوع مي‌کند و روز عاشورا را روز شادي و جشن اعلام مي‌کند." در طول حکومت وي که از دشمنان شيعه بوده است، منبر فاطمي را از عسقلان به «مسجد خليل‌الرحمن» يا «مسجد ابراهيمي» در شهر الخليل کنوني در فلسطين منتقل مي‌کنند، ليکن متوجه کتيبه? تاريخي آن نمي‌شوند. تا آن‌که بعدها «طاهر صفي‌الدين» پنجاه‌ويکمين داعي فاطمي (متوفاي 1965ميلادي)، حين بازديد از مسجد خليل‌الرحمن، هزار سال پس از انقراض حکومت فاطميان، منبر فاطمي را شناسايي مي‌کند و کتيبه را مشاهده مي‌کند.
***

اما مسجد شهر عسقلان، که امروزه به نام عبري «اشکلون» شناخته مي‌شود، با عنوان «مسجد المشهد الحسين» تا نيمه? قرن بيستم ميلادي پا برجا بوده است و مورد تکريم و زيارت مسلمانان قرار داشته است. در اين سال‌ها، اين مسجد به عنوان مجلل‌ترين بناي شهر اشکلون شناخته مي‌شده است. «توفيق کنعان» در کتاب «مقدسات محمدي در فلسطين»، آن را «مقامي عظيم بر فراز يک تپه» توصيف مي‌کند که مقبره‌اي در ميان ندارد، اما رکني دارد که نشانه‌دهنده? مکان دفن سر بوده است. گزارشي در روزنامه? «هاآرتص» در سال 2005 مبني بر آن است که اين زيارت‌گاه در جولاي 1950 به دستور «موشه دايان» تخريب شده است.

موشه دايان ، وزير جنگ رژيم صهيونيستي

 

«سابلمن» در يادداشت خود در لس‌آنجلس تايمز مي‌نويسد: "از آن مسجد تپه‌اي پوشيده از علف باقي مي‌ماند، اما يک هزاره پس از آن که سر حسين‌بن‌علي از اشکلون جابه‌جا شده است، اين مکان هنوز مورد احترام فرقه‌هاي شيعه خصوصا شيعيان هند و پاکستان است." او از اهالي بيمارستان Barzilai نقل مي‌کند که يک دهه پيش، يک روحاني مذهبي شيعه به بيمارستان مي‌آيد و تقاضايي نامعمول را مطرح مي‌کند: بناي يک جاي‌گاه نماز براي زائران در اين مکان.

اين شخص «داعي محمد برهان‌الدين» پيشواي پنجاه‌ و دوم فرقه? اسماعيليه است که تعمير و بازسازي مسجد اعظم کوفه نيز به دست او صورت گرفته است. دکتر «ران لابل» رئيس بيمارستان از او مي‌پرسد: "از کجا مي‌دانيد که اين‌جا همان محل است؟" برهان‌الدين او را به روي تپه مي‌برد و با بيل مشغول حفر آن مي‌شود. دکتر لابل مي‌گويد: "در کمال تعجب، مشاهده کردم که پس از حفر يک متر يا بيشتر، سنگ نبشي‌هاي مسجد کهن نمايان شد." زائران پس از اين اتفاق، با هم‌ياري مسئولين بيمارستان شهر اشکلون، گران‌قيمت‌ترين سنگ مرمر را از هند وارد مي‌کنند و جايگاهي مرمرين براي نمازگزاري زائران در محل منسوب به دفن سر در پشت بيمارستان ساخته مي‌شود. بدين ترتيب، هر ساله تعداد قابل توجهي از شيعيان در اين مکان به رسم اداي احترام به امام حسين‌بن‌علي، حضور مي‌يابند.

دکتر لابل که اکنون در مورد اين موضوع متخصص شده است، مي‌گويد: "آن‌ها مردماني آرام و صلح‌جو هستند. در سکوت مي‌آيند و مي‌روند، به ندرت صدايي از آن‌ها شنيده مي‌شود. اين‌جا جزيره‌اي شده است براي نمازگزاران مسلمان شيعه، در يک بيمارستان اسرائيلي، در يک دولت يهودي... اين اتفاق، منحصر به فرد است!"

 


ترجمه: سيد کمال‌الدين دعائي - منبع: پارسينه

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس