به گزارش خبرنگار ورزشی مشرق، آنقدر وضعیت فوتبال کشورمان نامطلوب است که می توان ادعا داشت، همگان بر ایجاد تغییرات گسترده در آن اتفاق نظر دارند. همین خواست عمومی موجب شد تا فشار به جایی برسد که در گام اول، بهروان نامه استعفا را بنویسد و بار سفر را ببندد؛ اما برخی اگاهان، این جدایی را آغاز اصلاحات در این رشته ورزشی می دانند. در این بین، به نظر می رسد جریان ها به گونه ای حرکت کرده یا مدیریت شده، تا نوک پیکان انتقادها به سمتی که باید، نرود. این ابهامی است که خود می تواند دلایل و تحلیل های فراوانی را در پی داشته باشد.
* آیا فقط کفاشیان مقصر است؟
شکی نیست که یکی از عوامل وضعیت بغرنج امروز فوتبال ایران، مدیریت علی کفاشیان است. کسی که همواره در گفت و گوهای رسمی و غیر رسمی از عدم علاقمندی به فوتبال می گفت، به یک باره به عنوان نفر اول این رشته انتخاب شد. همین نقطه را می توان آغاز یک سیر سقوطی دانست که با گذشت زمان، نه تنها بهبود نیافت که بدتر نیز شد. این حقیقتی است که نمی توان از کنار آن به سادگی گذشت؛ اما همه ماجرا این نیست. علی کفاشیان بخشی از پازلی است که منتهی به نامی می شود که همواره در سایه بوده است.
مهدی محمد نبی، نامی است که این سال ها کمتر به گوش رسیده؛ اما وی دبیر کل فدراسیونی است که آماج انتقادات است. چرا تا کنون از نقش وی در این ناکامی ها و ضعف ها سخنی به میان نیامده است؟ چه چیز موجب می شود تا رسانه ها از کنار نام وی به راحتی بگذرند؛ اما از عوامل بسیار سطحی و معمولی، گذر نکنند؟ نقش دبیرکل همیشه ساکت فدراسیون در نابسامانی کنونی چیست و چرا بدان پرداخته نمی شود؟ آیا نباید انتظار داشت، نفر اول اجرایی یک تشکیلات، در صدر فهرست تحولات باشد؟ اینها ابهاماتی است که نشان می دهد سکوت وی منجر شده تا منتقدان به نقش وی بی توجه باشند که در واقع، نقشی جدی و موثر بوده است.
* نبی، مدیر در سایه فوتبال
آنهایی که به ساختمان واقع در ضلع شمالی شیخ بهایی رفت و آمد دارند، به خوبی می دانند که برای حل مشکلات، فقط یک راه وجود دارد؛ دفتر دبیرکل.
در حقیقت، نبی نفر در سایه و تصمیم سازی است که همواره از نظرها دور مانده است. در ساختار فدراسیون ها نیز چنین است که دبیرکل نقشی محوری در تصمیم سازی ها و اجرائیات را برعهده دارد. نقشی که می تواند منجر به این اتفاق شود که غلامحسین پیروانی در تیم المپیک راه به جایی نبرد؛ اما مربی که با این تیم شکست خورده، بار دیگر عنان را در اختیار بگیرد. این واقعیتی است که موجب شده تا از نقش نبی در شکست های اخیر، غفلت شود.
مهدی محمد نبی عملا هدایت رده های پایه فدراسیون فوتبال را برعهده داشته است. او نقش موثری در عزل و نصب های این رده ها داشته؛ اما همواره دور از نظرها بوده که همین موجب شده تا افکار عمومی دلخوش به تغییرات روی صندلی های کنار مستطیل سبز باشد و نداند که اصل مشکل کجاست. اگرچه در همین زمینه هم، در دو مورد مشابه که مربیان منتسب به نبی شکست بزرگی را پذیرا شدند، بعد از اندکی دوری، دوباره به مسند قدرت بازگشتند که خود حکایتی است عجیب و پر نکته برای ظریفان!
در عملکرد کنونی که منجر به هرج و مرج و فعالیت گسترده شبکه فساد فوتبال شده، آیا این دبیرکل باید بماند یا نفر اولی باشد که نامه استعفا را به محضر ملت ارائه می دهد؟
* رفتن نبی، عاملی برای تنفس فدراسیون
این روزها که به نظر می رسد با جدایی بهروان از فدراسیون، شائبه هایی از تحولات در فوتبال به ذهن متبادر می شود، به نظر می رسد بایستی توجه داشت که یکی از محورهای این ناکامی، ریشه در دفتر دبیرکلی دارد که نتوانسته اصلاحی را به وجود آورد. وی نتوانست در این سال ها، فرآیندی را جهت پاکسازی ساختار اداری فوتبال طراحی کند و همواره در زمره مخالفان منشور اخلاقی به شمار می رفته است. امروز منطقی است که حاصل این عملکرد منجر به هرج و مرج و فعالیت گسترده شبکه فساد فوتبال باشد. آیا این دبیرکل باید بماند یا نفر اولی باشد که نامه استعفا را به محضر ملت ارائه می دهد؟
سازمان اداري مسئوليت اجراي كليه فعاليتهاي اداري و اجرايي فدراسيون را زير نظر دبيركل به عهده دارد. سازمان اداري که شامل بخشهاي مالي، بازاريابي، فوتسال و فوتبال ساحلي، آموزش، داوران، امور تيمهاي ملي، پيشكسوتان و ... که بایستی زیر نظر دبیرکل اداره سود، این روزها چه کارنامه ای دارد که دلسوزان را متقاعد کند که نرفتن این شخصی به سود فوتبال است؟ مروری بر تمامی این موارد فقط یک نتیجه دارد و آن هم نواخته شدن آهنگ جدایی است.
اگر نگوییم نبی متهم ردیف درجه اول وضعیت کنونی است، او را بایستی در ردیف اول و در کنار صدرنشینان این فهرست قرار داد. می توان ادعا داشت که رفتن وی،می تواند منجر به نفس گیری مجدد فدراسیون و آمادگی برای حرکتی جدید باشد که روزهای بهتری را نوید می دهد؛ نه امروزی که دستپخت مهدی محمد نبی و رفقایش است.
* آیا فقط کفاشیان مقصر است؟
شکی نیست که یکی از عوامل وضعیت بغرنج امروز فوتبال ایران، مدیریت علی کفاشیان است. کسی که همواره در گفت و گوهای رسمی و غیر رسمی از عدم علاقمندی به فوتبال می گفت، به یک باره به عنوان نفر اول این رشته انتخاب شد. همین نقطه را می توان آغاز یک سیر سقوطی دانست که با گذشت زمان، نه تنها بهبود نیافت که بدتر نیز شد. این حقیقتی است که نمی توان از کنار آن به سادگی گذشت؛ اما همه ماجرا این نیست. علی کفاشیان بخشی از پازلی است که منتهی به نامی می شود که همواره در سایه بوده است.
مهدی محمد نبی، نامی است که این سال ها کمتر به گوش رسیده؛ اما وی دبیر کل فدراسیونی است که آماج انتقادات است. چرا تا کنون از نقش وی در این ناکامی ها و ضعف ها سخنی به میان نیامده است؟ چه چیز موجب می شود تا رسانه ها از کنار نام وی به راحتی بگذرند؛ اما از عوامل بسیار سطحی و معمولی، گذر نکنند؟ نقش دبیرکل همیشه ساکت فدراسیون در نابسامانی کنونی چیست و چرا بدان پرداخته نمی شود؟ آیا نباید انتظار داشت، نفر اول اجرایی یک تشکیلات، در صدر فهرست تحولات باشد؟ اینها ابهاماتی است که نشان می دهد سکوت وی منجر شده تا منتقدان به نقش وی بی توجه باشند که در واقع، نقشی جدی و موثر بوده است.
* نبی، مدیر در سایه فوتبال
آنهایی که به ساختمان واقع در ضلع شمالی شیخ بهایی رفت و آمد دارند، به خوبی می دانند که برای حل مشکلات، فقط یک راه وجود دارد؛ دفتر دبیرکل.
در حقیقت، نبی نفر در سایه و تصمیم سازی است که همواره از نظرها دور مانده است. در ساختار فدراسیون ها نیز چنین است که دبیرکل نقشی محوری در تصمیم سازی ها و اجرائیات را برعهده دارد. نقشی که می تواند منجر به این اتفاق شود که غلامحسین پیروانی در تیم المپیک راه به جایی نبرد؛ اما مربی که با این تیم شکست خورده، بار دیگر عنان را در اختیار بگیرد. این واقعیتی است که موجب شده تا از نقش نبی در شکست های اخیر، غفلت شود.
مهدی محمد نبی عملا هدایت رده های پایه فدراسیون فوتبال را برعهده داشته است. او نقش موثری در عزل و نصب های این رده ها داشته؛ اما همواره دور از نظرها بوده که همین موجب شده تا افکار عمومی دلخوش به تغییرات روی صندلی های کنار مستطیل سبز باشد و نداند که اصل مشکل کجاست. اگرچه در همین زمینه هم، در دو مورد مشابه که مربیان منتسب به نبی شکست بزرگی را پذیرا شدند، بعد از اندکی دوری، دوباره به مسند قدرت بازگشتند که خود حکایتی است عجیب و پر نکته برای ظریفان!
در عملکرد کنونی که منجر به هرج و مرج و فعالیت گسترده شبکه فساد فوتبال شده، آیا این دبیرکل باید بماند یا نفر اولی باشد که نامه استعفا را به محضر ملت ارائه می دهد؟
* رفتن نبی، عاملی برای تنفس فدراسیون
این روزها که به نظر می رسد با جدایی بهروان از فدراسیون، شائبه هایی از تحولات در فوتبال به ذهن متبادر می شود، به نظر می رسد بایستی توجه داشت که یکی از محورهای این ناکامی، ریشه در دفتر دبیرکلی دارد که نتوانسته اصلاحی را به وجود آورد. وی نتوانست در این سال ها، فرآیندی را جهت پاکسازی ساختار اداری فوتبال طراحی کند و همواره در زمره مخالفان منشور اخلاقی به شمار می رفته است. امروز منطقی است که حاصل این عملکرد منجر به هرج و مرج و فعالیت گسترده شبکه فساد فوتبال باشد. آیا این دبیرکل باید بماند یا نفر اولی باشد که نامه استعفا را به محضر ملت ارائه می دهد؟
سازمان اداري مسئوليت اجراي كليه فعاليتهاي اداري و اجرايي فدراسيون را زير نظر دبيركل به عهده دارد. سازمان اداري که شامل بخشهاي مالي، بازاريابي، فوتسال و فوتبال ساحلي، آموزش، داوران، امور تيمهاي ملي، پيشكسوتان و ... که بایستی زیر نظر دبیرکل اداره سود، این روزها چه کارنامه ای دارد که دلسوزان را متقاعد کند که نرفتن این شخصی به سود فوتبال است؟ مروری بر تمامی این موارد فقط یک نتیجه دارد و آن هم نواخته شدن آهنگ جدایی است.
اگر نگوییم نبی متهم ردیف درجه اول وضعیت کنونی است، او را بایستی در ردیف اول و در کنار صدرنشینان این فهرست قرار داد. می توان ادعا داشت که رفتن وی،می تواند منجر به نفس گیری مجدد فدراسیون و آمادگی برای حرکتی جدید باشد که روزهای بهتری را نوید می دهد؛ نه امروزی که دستپخت مهدی محمد نبی و رفقایش است.