گروه فرهنگي مشرق- سفرامام حسين(ع) به همراه کاروان از مکه نقطه آغاز خط سرخ شهادت و قيام است. امام(ع) از مکه تا کربلا منازل متعددي را طي کردند که هر يک از اين منازل و اشاراتي که امام در آنها داشته اند، کلاس درسي است.مشرق ان شاء الله تا ماه محرم مي کوشد تا بصورت مداوم آنچه در تاريخ از اين منازل نقل شده است را در اختيار خوانندگان بگذارد. روايت اين منازل همگي از کتاب گران سنگ استاد "محمد رضا سنگري"، "آئينه داران آفتاب" است. براي اين بزرگوار نيز اجري جزيل و توفيقي مضاعف آرزومنديم.
*****
منزل دوازدهم: منزل شقوق
شقوق به معني ناحيههاست. قبر عبادي رئيس قبيله بنياسد در اين منزل بوده است و به دليل فراواني برکه و آب و چاه، کاروانها در اينجا درنگ ميکردهاند.
ملاقات فرزدق شاعر با امام و خبر شهادت مسلم و هاني را به اين منزل نسبت داده و گفتوگوهاي امام و به ويژه انشاي ابيات زير را در همين محلّ دانستهاند.
فإن تکن الدّنيا تُعَدُّ نفيسهً فدارُ ثوابِ الله اعلي و اَنْبَلُ
و اِنْ تکن الابدانُ للموتِ انْشِئَتْ فَقَتْلُ امرءٍ بالسَّيْفِ في اللهِ افضل
و اِنْ تکُنِ الارزاقُ قِسْماً مقدّراً فقلّهُ حِرْصُ المرءِ في الرزقِ اَجْمَلُ
و اِنْ تکُنِ الاَموالَ للتّرکِ جمعُها فما بالُ مَتروُکٍ به المَرْءٌ يَبْخَلُ
در ترجمه لهوف همين سروده به فارسي منظوم شده است:
دنيا اگر به چشم لئيمان گرانبهاست پاداش حق گرانتر و برتر به چشم ماست
گر بهر مرگ پيکر ما را سرشتهاند در راه دوست کشته شدن افتخار ماست
چون سهم ما ز روزي دنيا مقدّر است زيباتر انکه حرص طلب در دلش بکاست
چون جمع مال عاقبتش ترک گفتن است مالي چنين بخيل شدن بهروي چراست (آهي سوزان بر مزار شهيدان، ص 74)
گفتهاند امام پس از اين سروده اشک ريخت. اين سروده پس از شنيدن خبر شهادت مسلم بن عقيل و هاني است و عدّاري و بياعتباري دنيا و اهل دنيا و زيست زاهدانه و مرگ عاشقانه و عارفانه را بيان ميکند.
اما بعد از يک شبانهروز اقامت در خزيميّه در روز شنبه نوزدهم ذيالحجه يا يک شنبه بيستم ذيالحجه به شقوق رسيد. (الامام الحسين و اصحابه، القزويني، ج 1، ص 165 – 166)
منزل سيزدهم: اَجْفر
اجفر به معني چاه عميق است. اين منطقه به کوفه نزديکتر از مکه است. در اين منطقه آب و درخت انبوه و فراوان و متعلق به بني ربوع بوده است.
وجود قصر و مسجد گواه آبادي و فراواني جمعيت در اين منزل محسوب ميشود. فاصله آن را تا مکه سي و شش فرسخ نوشتهاند.
امام از اين نقطه نيز گذشته است. به روشني معلوم نيسم که آيا اباعبدالله در اين آبگاه توقف داشته است يا خير.
منزل چهاردهم: زَرود (زُرود)
زرود يعني بلعنده؛ ريگزارها و شنزارهاي اين منطقه آبهاي باران را ميبلعيد و به همين دليل زرود ناميده ميشد. زرود داراي حوض و برکه بوده است. (معجمالبلدان، ج 4، ص 327)
توقفگاه زرود ريگزاري ميان ثعلبيه و خزيميّه از راه کوفه به مکّه و پايگاهي مناسب براي نزول کاروانها و متعلّق به قبايل بنياسد و بني نَهْشل بوده است.
يکي از حوادث مهم حرکت امام، که به اين منزل نسبت دادهاندع جذب و همراهي زهير بن القين بُجُلي است. امام بارگاهي مجلّل و شکوهمند در اين توقفگاه ديد. پرسيد از کيست. گفتند: از آنِ زهير بن القين.
زهير پيشتر از قافله امام حرکت ميکرد. هواخواه عثمان بود. (در اين قول که زهير عثماني بوده است، ميتوان تشکيک کرد.) هرجا اباعبدالله و کاروانش درنگ ميکردند، حرکت ميکرد. گروهي از قبايل فزاره و بُجيله که او را در منزلگاهها ديده بودند، ميگفتند در سفر حج بوده است.
خورشيد به ميانه آسمان رسيده بود. روزي گرم و طاقتسوز بود. حضرت اباعبدالله يکي از همراهان را به سراغ زهير فرستاد. وي با همسر و همراهان کنار سفره غذا نشسته بود. هنوز لقمه به فضاي دهان نرسيده بود که سفير امام رسيد و او را به ديدار با امام دعوت کرد. بيميل بود. اما همسرش، دلهم بنت عمرو، بر سرش فرياد کشيد: برخيز! فرزند فاطمه دعوتت کرده است؛ عسي ان تکرهوا شيئاً و هُوَ خيرً لکم.
زهير برخاست. پس از ديدار با امام، انقلابي در وجودش رُخ داد. شيفته و واله و خندان به خيمه بازگشت و به همسرش گفت: انت طالق!
دلهم گفت: يا همراهم کن يا شفاعتم کن.
وقتي زهير همسفر کاروان شد، به ياران گفت: در سال 32 هجري عازم فتح بُلنْجر از سرزمينهاي خزر بوديم. پس از فتح، غنايم فراوان به دست آمد. سلمان که همراه ما بود، گفت: افرحتم بما فتح الله عليکم؟ فقلنا نعم، قال اذا ادرکتم سيد شباب آل محمد فکونوا اشد فرحا لقتالکم معه مما اصبتم اليوم من الغنائم فاما انا فاستودعکم الله. (مقتل الحسين، عبدالرزاق مقرم، ص 207-209)
آيا از دست يافتن به فتح و غنيمت خوشدل و مسروريد؟ گفتمک آري. فرمود: پس انگاه که محضر سيّد جوانان خانواده پيامبر را درک کنيد، شادي شما افزونتر خواهد بود؛ چرا که غنيمت شما در آن روز بهشت است. اما من شما را وداع ميکنم. چه، در آن روز زنده نخواهم بود.
اين سخن سلمان روشنگر چند نکته است:
1- مقام و منزلت سلمان و پيشگويي وي؛
2- مقام و منزلت همراهي و شهادت در رکاب اباعبدالله که سلمان از نبودن خويش در آن هنگام با حسرت ياد ميکند؛
3- زمينهسازيهاي سلمان که در حافظه و خاطر زهير تا آن موقع باقي است؛
4- شهادت بالاترين غنيمت و برترين دريافت و پيروزي است.
در منطقه زرود حادثهاي بزرگ رخ داده بود که به يوم زرود مشهور بود. اين سرزمين ميان منطقه بني عبس و بنييربوع و متصّل به جدود بوده است. (الحسين في طريقه الي الشهاده، ص 66)
ورود امام حسين(ع) به منطقه زَرود را روز دوشنبه 21 ذي الحجه نگاشتهاند. (الامام الحسين و اصحابه، قزويني، ج 1، ص 166) گويا امام شبي را در زرود گذرانده است. در معجم البلدان زرود از ريشه زرد به معني بلع ذکر شده است؛ چرا که ريگزار بوده و آب را ميبلعيده است.
طبري در تاريخ خويش مينويسد: در منطقه زرود، دو تن از ياران امام به نامهاي عبدالله بن سليم و مذري بن مشمعل، که از قبيله بني اسد بودندع دو نفر کوفي را ديدند که به سوي حجاز در حرکتاند. آن دو به محض ديدن سپاه امام مسير خويش را تغيير دادند تا با ايشان مواجه نشوند.
عبدالله بن سليم و مذري خود را به انان رساندند و اوضاع کوفه را پرسيدند. گزارش آن دو تلخ و نگرانکننده بود؛ شهادت مسلم و هاني و قيس بن مسهّر و تحوّل رفتاري مردم کوفه.
عبدالله و مذري خود را به امام رساندند و گزارش مسافران کوفه را بازگفتند. امام با ياران در ميان گذاشت و گروهي کثير از امام گسستند و بازگشتند. در اين جا بود که چند تن از همراهان امام که از جُهينه، منطقهاي در نزديکي مدينه، به امام پيوسته بودند، اعلام وفاداري کردند و بر پيمان خويش پاي فشردند تا در کربلا به شهادت رسيدند. اين چهرهها و شهداي بزرگ عبارتاند از:
1- مُجمّع بن زياد بن عمرو جُهني (نامش در زيارت ناحيه مقدّسه و زيارت رجبيّه آمده است)
2- عبّاد بن مهاجر بن ابومهاجر جُهني
3- عقبه بن صلت جُهَني
نام شهداي جُهني (جُهينه) در حدائق الورديه آمده است. (سلحشوران طف (ترجمه ابصارالعين في انصارالحسين)، شيخ محمد بن طاهر السّماوي، ترجمه عبّاس جلالي، قم، انتشارات زائري، 1381، صص 243 – 244)
منزل پانزدهم: منزل ثعلبيّه
کاروان کمکم از مکه دور ميشد و به کوفه نزديک. قافلهها ميرسيدند و خبرها همه گواه اوضاع بحراني و تنگناها و حوادث تلخ و ناگوار بود.
امام نزديک غروب به اين منزلگاه رسيد. ثعلبه، مردي از بنياسد، در اينجا چشمهاي حفر کرده و قناتي ساخته بود و به همين دليل ثعلبيّه ناميده شده بود. امام يک شب در اينجا درنگ کرد و با مردم و قوافل و مسافران سخن گفت. حوادثي چند را به اين منزل نسبت دادهاند.
1- برخي گفتهاند فرزدق در همين محل با امام ديدار کرد. او ميدانست که مسلم و هاني شهيد شدهاند. سال مرگ فرزدق را 110 يا 111 هجري در بصره دانستهاند و سنّ او را در هنگام مرگ نزديک صد سال دانستهاند. پس در اين هنگام حدود پنجاه ساله بوده است.
فرزدق توفيق همراهي با اباعبدالله را نمييابد.
2- مردي ظاهربين به نام اباهرّه ازدي به امام رسيد. امام پرسيد: اهل کجايي؟ گفت: کوفه. مرد پرسيد: چرا در مقابل امويان قيام کردي! سپس شروع به توصيف و ستايش بنياميه کرد.
امام پاسخ داد: يا اخا اهل الکوفه! لو لقيتک بالمدينه لا ريتُک اثر جبرئيل من دارنا و نزوله بالوحي علي جدي، يا اخا اهل الکوفه! افمستقي الناس العلم من عندنا، فعلموا و جهلنا؟ هذا ما لا يکون؛ اي برادر کوفي! اگر در مدينه ديدارت ميکردم، جاي پاي جبرئيل در خانهمان و آوردن وحي را بر جدم به تو نشان ميدادم. اي برادر کوفي! سرچشمه دانش مردم نزد ما بود. حالا انها عالم شدند و ما جاهل؟! اين ممکن نيست. (ترجمه اصول کافي، مصطفوي، ج 2، ص 250، الامام الحسين و اصحابه، القزويني، ج 1، ص 168)
اين نکته را حکم بن عتيبه از بزرگان اهل سنت که تا سال 115 زنده بودع نقل کرده است.
3- مردي نصراني به نام وهب بن عبدالله همراه با مادرش اسلام را پذيرفت و با امام همراه شد. مقتل ابي مخنف، مقتل الحسين خوارزمي، وسيله الدارين زنجاني و اسرارالشهاده دربندي وقوع اين حادثه را در منزل ثعلبيه دانستهاند.
4- ديگربار خبر شهادت مسلم و هاني را دريافت کرد. محل دريافت اين خبر را در بسياري منازل ذکر کردهاند.
5- قصه حضرت يحيي را بازگفت. امام سجاد(ع) ميفرمايد: در هر منزل امام اين قصه را بازميگفت.
در الاربعين الحسينيه دوازده شباهت ميان امام حسين(ع) و يحيي(ع) مطرح شده است:
1- هر دو نامشان بيسابقه بوده است. لم نجعل لَهُ من قبل سميّاً
2- آسمان بر هر دو گريست. فما بکت عليهم السماء و الارض
3- مدت حمل هر دو شش ماه بود.
4- قاتل هر دو ناپاک زاده بود.
5- سر هر دو را در تشت طلا گذاشتند.
حيف است خون حلق تو ريزد به روي خاک يحياي من اجازه که تشتي بياور
6- کيفر دادن خداوند به کشته شدن هفتاد هزار نفر (مختار بعدها انتقام گرفت)
7- سخن گفتن سر هر دو (در تفسير قمي سخن گفتن سر يحيي آمده است)
8- بالا بردن هر دو مولود به آسمان بعد از ولادت (براي پاک کردن و شستن)
9- قبل از ولادت هر دو، بشارت آسماني به ولادت رسيد.
10- هر دو در خانه تاريک مينشستند و پيشاني آنها فضا را روشن ميکرد. نحر حسين اتاق را روشن کرد.
11- مقام خوف و گريههاي هر دو مشهور بوده است.
12- سخن گفتن خدا با يحيي. هرگاه يحيي «يا رب» ميگفت، پاسخ ميشنيد: لبيک يا يحيي. امام حسين(ع) نيز چنين بود. (الاربعين الحسينيه، ميرزا محمد اشراقي (ارباب)، ص 223)
انس بن مالک ميگويد با حسين راه ميرفتيم به قبر خديجه کبري رسيديم. از من فاصله گرفت. خود را پنهان کردم. حسين به نماز مشغول شد. مناجات ميکرد و ميگفت:
يا رب يا رب انت مولاهُ فارحم عبيداً اليک ملجاهُ
يا ذاالمعالي عليک معتمدي طوبي لِمَنْ کُنْتَ انت مولاه
طوبي لِمَنْ