به گزارش خبرنگار ورزشی مشرق، کافی است یک بار اخبار ورزشی سیمای جمهوری اسلامی را ببینید تا این پرسش ایجاد شود که این بخش از رسانه ملی، چه نسبتی با گفتمان انقلاب اسلامی دارد و قرار است چه رسالتی را به منزل مقصود برساند. بخش های خبری که می تواند به شکلی موجب جهت دهی افکار عمومی شود، این روزها به یکی از رهاترین و بی ضابطه ترین بخش های سیما تبدیل شده که مروج گفتمانی نه در جهت انقلاب اسلامی که گاها مغایر با آموزه های فکری و عقیدتی است.
این اتفاق در حالی روی می دهد که همین روند حرکتی که در سایر بخش های ورزشی سیما وجود دارد، منتهی به وضعی شده جریان های فساد ورزش از این زاویه نگرانی نداشته و خیالشان از باب اخبار سیما راحت است که خللی در روند آنها نخواهد داشت. در حقیقت، اخبار ورزشی سیما به بخشی تبدیل شده که حتی می توان روند تهیه و اجرایش را حدس زد. اما چرا بایستی شاهد این وضعیت باشیم؟
* ابهام در پخش اخبار ورزش های لوکس و مروج ناهنجاری
نه تنها در سال های اخیر که نزدیک به دو دهه است بخش جدایی ناپذیر اخبار ورزشی مربوط به رشته هایی مثل اسکی، فرمول یک (اتومبیلرانی)، تورهای متفاوت مربوط به دوچرخه سواری، تنیس و ... است. یک بررسی سرانگشتی نشان می دهد که این رشته های ورزشی با وجود جلوه ها و جذابیت های بصری که دارد، فاقد اقبال عمومی است. در حقیقت، ذهنیت مردم به این ورزش ها، تفریحی و تجملاتی است و فقط بخش اندکی از جامعه بدان توجه دارند که آن هم نگاهی تفریحی است. حتی می توان ادعا داشت که برخی از اینها مروج نوعی ناهنجاری هستند و محیطی برای تفریحات خاص هستند.
اکنون این پرسش مطرح است که رسانه ملی به عنوان دانشگاهی عمومی با چه استدلالی اقدام به پخش این اخبار می کند؟ چه لزومی دارد مردم در جریان موفقیت یا عدم موفقیت یک خارجی در توری باشند که حتی قواعد ابتدایی آن ورزش را نمی دانند؟ چرا ورزشی که میان آحاد ملت فاقد جایگاهی مشخص است، بایستی در برنامه همیشگی اخبار روزانه سیما قرار بگیرد و به نوعی، رسانه ملی در زمره مروجین آن باشد؟ در این بین، شاهدیم که حتی در رشته ای مانند تنیس، اخبار بانوان آن نیز پخش می شود که خود حکایتی مفصل دارد!
* تقلید برای عقب نماندن از شبکه های خارجی؟
در شرایطی که توجیه قابل توجهی برای تهیه و پخش چنین اخبار و گزارش هایی از سیما وجود ندارد، به نظر می رسد کپی برداری و تقلید از رسانه های خارجی منجر به وقوع این اتفاق شده است. بخش های ورزشی شبکه های خبری خارجی، همواره قسمتی از فعالیت های خود را اختصاص به این دست رویدادها می دهند. فقط نگاهی اجمالی کافی است تا نمود عینی این اتفاق را دید؛ اما چرا چنین اقبال و تمرکزی وجود دارد؟
در این راستا می توان دلایل متفاوتی را ذکر کرد که مهمترین آن در توجه بنگاه های شرط بندی به این رشته ها است. در حقیقت، برخی از این ورزش ها مرکز توجه سازمان های قمار و شرط بندی است که این روزها از قدرت فراوانی هم برخورداند. از سوی دیگر، شبکه های تبلیغاتی- حمایتی پشت پرده ای است که از این ورزش ها که عموما حالتی تفریحی دارند، پشتیبانی می کنند. شرکت های مشروب سازی، تولید کنندگان دخانیات و ... مواردی است که در پس این رشته های ورزشی قرار دارد و سود هنگفتی نیز عایدشان می شود.
چنین فضایی است که موجب می شود تا رسانه ها به عنوان اهرم های نظام سرمایه داری، نه تنها توجه ویژه ای به این ورزش ها داشته باشند که حتی مروج جدی آن در سطح جامعه نیز به شمار بروند؛ اما چه اتفاقی منجر به این می شود تا سیمای جمهوری اسلامی و بخش خبرش نیز در تداوم این گفتمان قرار گیرد؟ رسانه ای که قرار بود در نقش یک دانشگاه عمومی ظاهر شود، چه دلیلی موجب گشته تا نه تنها این نقش را ایفا نکند که امروز در جهت عکس آن حرکت کرده و حتی مروج برخی ورزش ها باشد که صرفا تفنن قشری خاص به مشار می رود. این تقلید از رسانه های سرمایه داری، رسانه ملی را به کجا خواهد کشاند؟ نقش مدیران در این بین چگونه قابل تفسیر است؟ و ...
ادامه دارد ...
این اتفاق در حالی روی می دهد که همین روند حرکتی که در سایر بخش های ورزشی سیما وجود دارد، منتهی به وضعی شده جریان های فساد ورزش از این زاویه نگرانی نداشته و خیالشان از باب اخبار سیما راحت است که خللی در روند آنها نخواهد داشت. در حقیقت، اخبار ورزشی سیما به بخشی تبدیل شده که حتی می توان روند تهیه و اجرایش را حدس زد. اما چرا بایستی شاهد این وضعیت باشیم؟
* ابهام در پخش اخبار ورزش های لوکس و مروج ناهنجاری
نه تنها در سال های اخیر که نزدیک به دو دهه است بخش جدایی ناپذیر اخبار ورزشی مربوط به رشته هایی مثل اسکی، فرمول یک (اتومبیلرانی)، تورهای متفاوت مربوط به دوچرخه سواری، تنیس و ... است. یک بررسی سرانگشتی نشان می دهد که این رشته های ورزشی با وجود جلوه ها و جذابیت های بصری که دارد، فاقد اقبال عمومی است. در حقیقت، ذهنیت مردم به این ورزش ها، تفریحی و تجملاتی است و فقط بخش اندکی از جامعه بدان توجه دارند که آن هم نگاهی تفریحی است. حتی می توان ادعا داشت که برخی از اینها مروج نوعی ناهنجاری هستند و محیطی برای تفریحات خاص هستند.
اکنون این پرسش مطرح است که رسانه ملی به عنوان دانشگاهی عمومی با چه استدلالی اقدام به پخش این اخبار می کند؟ چه لزومی دارد مردم در جریان موفقیت یا عدم موفقیت یک خارجی در توری باشند که حتی قواعد ابتدایی آن ورزش را نمی دانند؟ چرا ورزشی که میان آحاد ملت فاقد جایگاهی مشخص است، بایستی در برنامه همیشگی اخبار روزانه سیما قرار بگیرد و به نوعی، رسانه ملی در زمره مروجین آن باشد؟ در این بین، شاهدیم که حتی در رشته ای مانند تنیس، اخبار بانوان آن نیز پخش می شود که خود حکایتی مفصل دارد!
* تقلید برای عقب نماندن از شبکه های خارجی؟
در شرایطی که توجیه قابل توجهی برای تهیه و پخش چنین اخبار و گزارش هایی از سیما وجود ندارد، به نظر می رسد کپی برداری و تقلید از رسانه های خارجی منجر به وقوع این اتفاق شده است. بخش های ورزشی شبکه های خبری خارجی، همواره قسمتی از فعالیت های خود را اختصاص به این دست رویدادها می دهند. فقط نگاهی اجمالی کافی است تا نمود عینی این اتفاق را دید؛ اما چرا چنین اقبال و تمرکزی وجود دارد؟
در این راستا می توان دلایل متفاوتی را ذکر کرد که مهمترین آن در توجه بنگاه های شرط بندی به این رشته ها است. در حقیقت، برخی از این ورزش ها مرکز توجه سازمان های قمار و شرط بندی است که این روزها از قدرت فراوانی هم برخورداند. از سوی دیگر، شبکه های تبلیغاتی- حمایتی پشت پرده ای است که از این ورزش ها که عموما حالتی تفریحی دارند، پشتیبانی می کنند. شرکت های مشروب سازی، تولید کنندگان دخانیات و ... مواردی است که در پس این رشته های ورزشی قرار دارد و سود هنگفتی نیز عایدشان می شود.
چنین فضایی است که موجب می شود تا رسانه ها به عنوان اهرم های نظام سرمایه داری، نه تنها توجه ویژه ای به این ورزش ها داشته باشند که حتی مروج جدی آن در سطح جامعه نیز به شمار بروند؛ اما چه اتفاقی منجر به این می شود تا سیمای جمهوری اسلامی و بخش خبرش نیز در تداوم این گفتمان قرار گیرد؟ رسانه ای که قرار بود در نقش یک دانشگاه عمومی ظاهر شود، چه دلیلی موجب گشته تا نه تنها این نقش را ایفا نکند که امروز در جهت عکس آن حرکت کرده و حتی مروج برخی ورزش ها باشد که صرفا تفنن قشری خاص به مشار می رود. این تقلید از رسانه های سرمایه داری، رسانه ملی را به کجا خواهد کشاند؟ نقش مدیران در این بین چگونه قابل تفسیر است؟ و ...
ادامه دارد ...