به گزارش مشرق به نقل از اين روزنامه اين تحليل در محافل سياسي و رسانه اي غرب در حالي دهان به دهان مي گردد که همين محافل مدعي شده بودند ويروس کذايي استاکس نت توانسته برنامه غني سازي را در ايران مختل کند و آسيب جدي به برنامه هسته اي ايران برساند. اما ديروز و در آستانه دور جديد مذاکرات ايران و غرب در ژنو، روزنامه فرانسوي فيگارو نوشت: پس از 14 ماه وقفه در مذاکرات، غرب با ايران مذاکره مي کند اما گزارش اخير آژانس، از سرعت پيشرفت برنامه هسته اي ايران در طول يک سال گذشته حکايت دارد، اين يعني بدتر شدن اوضاع براي غرب. در توضيح نگراني عميق غرب مي خوانيم که فعاليت ماهانه مرکز غني سازي نطنز افزايش يافته است. ايران مسير رو به جلويي را طي مي کند. در کنار انجام فعاليت غني سازي، تعداد سانتريفيوژها هم افزايش يافته است.
فيگارو همچنين نوشت: در شرايطي که همه اميدهاي طرف غربي در حال تبديل به ياس است، آنها مي توانند شنونده پيشنهاد تهران باشند؛ مثلاً دعوت دوباره ترکيه و برزيل به ميانجي گري در کنار سطح نازلي از تبادل اورانيوم و چشم پوشي غرب از تحريم ها.
اين روزنامه مي افزايد: به گزارش يکي از ديپلمات هاي نزديک به پرونده، دستور کار روشن براي نشست روز دوشنبه و سه شنبه ژنو تعيين نشده است و حتي ممکن است با توجه به سفارش هاي انجام شده به مذاکره کنندگان ايراني، مذاکره به سرعت پايان پذيرد.
وقتي پادوي انگليسي آموزش فريب و مغالطه در مذاکره مي دهد
بررسي آمار فراواني کلمات به کار رفته در اسناد منتشر شده از سوي ويکي ليکس نشان مي دهد اين پروژه بيش از هر چيزي متوجه «ايران» بوده و کلمه «ايران» بيشترين آمار فراواني را در اين اسناد دارد.
دکتر «کيت ايتان» محقق آمريکايي با تجزيه و تحليل اسناد منتشر شده توسط پايگاه اينترنتي «ويکي ليکس» به بررسي فراواني واژه هاي کليدي به کار رفته در اين اسناد پرداخته است و نشان داده که اسناد گزينش شده براي انتشار در حقيقت بر «ايران» متمرکز بوده اند و اين افشاگري نيز مسائل مرتبط با اين کشور را هدف گرفته است. به گزارش «مشرق»، تحقيقات دکتر ايتان مهر تائيدي است بر نظر بسياري از کارشناسان که با اشاره به زمان بندي افشاي اين دسته از اسناد محرمانه دولت آمريکا و همچنين چگونگي گزينش اطلاعات مذکور، تاکيد کرده بودند که انتشار اين اسناد با هدف تاثيرگذاري بر سياست هاي مرتبط با ايران انجام گرفته است.
در اين ميان و صرف نظر از سناريوي نهفته در پس پرده ويکي ليکس که کيهان طي تحليل ها و گزارش هايي به آن پرداخت، مرور يکي از اين گزارش هاي ويکي ليکس قابل تأمل به نظر مي رسد. اين گزارش بنابر ادعاي ويکي ليکس مربوط به ديدار جفري آدامز سفير وقت انگليس در تهران (نوامبر 2007) با «رايان کروکر» سفير آمريکا در بغداد و ژنرال پترائوس فرمانده نيروهاي آمريکايي است. سفير انگليس درباره نحوه مذاکره با ايراني ها، به استناد دو سال تجربه خود و از جمله مذاکره بر سر 15 تفنگدار انگليسي بازداشت شده از سوي ايران مي گويد: «بايد در مذاکراه با ايران با وجود قاطعيت، از پرخاشگري پرهيز کرد... آنها به غرب اعتمادي ندارند. مشکل است با شرکت کنندگان ايراني در مذاکرات، خارج از چارچوب دستورالعمل هاي مشخصي که دارند، برخورد کرد اگر چه عنصر غافلگيري مي تواند مؤثر باشد... خيلي مهم است که بتوان اين اعتقاد ايراني ها را که زمان به نفع آنهاست، زير سؤال برد... آنها از جدي نبودن مذاکرات در دوره هاي قبلي دل خوشي ندارند اما در عين حال از مذاکرات براي بهبود وجهه خود استفاده مي کنند... ايراني ها کم هوش نيستند و مسائل را به دقت دنبال مي کنند. نبايد آنها را فاقد تشخيص تصور کرد... به جاي از کوره در رفتن يا رد و بدل کردن اتهام که به ايراني ها فرصت مانور مي دهد، بايد سؤال هاي غيرمنتظره مطرح کرد و آنها را از چارچوب هايشان خارج کرد... بايد به آنها گفت که اگر ما در عراق شکست بخوريم، شما هم شکست مي خورديد... آنها تصور مي کنند زمان به نفع آنهاست و بنابراين تلاشي انجام نمي دهند. بايد متقاعدشان کرد که اکنون زمان عمل است و در غير اين صورت منافعشان در خطر مي افتد. ضمناً بايد گفت که اگر در مذاکرات پيشرفتي حاصل نشود، آمريکا ممکن است مذاکرات را متوقف کند... زياد سؤال کنيد و هميشه توپ را به زمين آنها بيندازيد. با اين کار باعث راه انداختن و تشويق بحث هاي داخلي در تهران خواهيد شد ضمن اينکه با آوردن فشار، آنها را مجبور مي کنيد از سناريوي خود فاصله بگيرند. با پيش کشيدن مسائل غيرمترقبه، سعي کنيد آنها را از مسيرشان خارج کنيد.»
حتي پنتاگون از جنگ مي ترسد تهديد عليه ايران، مصرف ديگري دارد
متحدان آمريکا در خاورميانه به شدت از عواقب وخيم جنگ در منطقه با ايران بيمناک هستند.
يوگني ستانوسکي رئيس مرکز تحقيقات خاورميانه با بيان مطلب فوق، به خبرگزاري ترند گفت: اينکه ويکي ليکس ادعا مي کند برخي کشورهاي عربي از آمريکا خواسته اند به ايران حمله کند، خلاف منافع و خواست آنهاست. کشورهايي نظير عربستان اگر چه دل خوشي از ايران ندارند، اما به شدت از عواقب وخامت بار وقوع جنگ در منطقه و واکنش ايران هراسانند.
ولاديمير سوکور کارشناس آمريکايي و همکار مؤسسه جرج تاون هم اظهار داشت: واکنش ايران به هر نوع تهديدي، نگراني اصلي آمريکاست. عربستان سعودي اکنون در عرصه بين المللي کشوري مهم و تعيين کننده محسوب نمي شود. اکنون بيشترين مخالفت نسبت به درگيري نظامي با ايران از سوي پنتاگون صورت مي گيرد. رابرت گيتس وزير دفاع و مايک مولن رئيس ستاد مشترک ارتش آمريکا از مخالفان شديد حمله نظامي هستند چون تبعات تلخ آن را مي دانند.
اين تحليلگر آمريکايي همچنين درباره بلوف هاي نظامي اسرائيل گفت: هدف اسرائيل از اين تهديدات، ترساندن آمريکا و غرب است. اسرائيل در تلاش براي اعمال تحريم هاي شديد عليه ايران است.
اين تاکتيک ديپلماتيک اسرائيل است. بدين معني است که اسرائيل ايران را با حمله نظامي تهديد مي کند، آمريکا نيز بيان مي کند که براي جلوگيري از حملات نظامي عليه ايران بايد بر اين کشور تحريم هايي اعمال نمود. آمريکا سپس از غرب مي خواهد براي درگير نشدن در جنگ، به تحريم بپيوندد!
اشپيگل: «سيا» به خطا رفت اصلاح طلبان آمريکا را نااميد کرده اند
ديپلمات هاي آمريکايي در هيچ کشور ديگر خاورميانه همچون ايران داراي ارتباطات گسترده نبودند و با اين وجود در هيچ کشور ديگري هم مانند ايران اينگونه به خطا نرفتند. پيش بيني نکردن انقلاب 1979 و حتي ممکن ندانستن آن يکي از بزرگ ترين ارزيابي هاي غلط سياست خارجي آمريکاست. اين ارزيابي غلط و ناگوار، همچنان تا امروز اثرگذار است.
نشريه آلماني اشپيگل با درج اين تحليل نوشت: کاندوليزا رايس وزير سابق امور خارجه آمريکا در ابتداي سال 2006 و چهار سال بعد از اينکه ابعاد واقعي برنامه هسته اي ايران فاش شد اعلام کرد چنين خطايي نبايد يک بار ديگر رخ دهد. وي گفت «چالش ايران» بيشترين اولويت را دارد اما سال هاي طولاني بعد از اشغال سفارت آمريکا در تهران توان کارشناسي تشکيلات او را دچار فرسايش کامل کرده است. به همين دليل هم وزارت خارجه مجموعه اي از «ايستگاه هاي نظارتي» دور ايران برقرار کرد. از آن زمان به بعد در سفارت خانه هاي آمريکا در باکو و عشق آباد و بغداد و لندن و همچنين کنسولگري هاي اين کشور در دوبي و استانبول گروهي ويژه از «ناظران ايران» به جمهوري اسلامي مي پردازند. اين کارشناسان با مخالفان و طرفداران سابق حکومت و دانشجويان تجار مخالف گفتگو مي کنند.
اشپيگل آنگاه گزارش داد که ديپلمات هاي آمريکايي، به استناد مخالفان جمهوري اسلامي، برخي عناصر معرکه گردان فتنه گران را چنين ارزيابي مي کنند «ميرحسين موسوي نامزد شکست خورده انتخابات رياست جمهوري، لجوج است اما کاريزما و مقبوليت ندارد. مهدي کروبي جسور است اما نفوذ و پذيرش لازم را ندارد. رئيس جمهور سابق محتاط و ضعيف است. رئيس جمهور اسبق هم تاکتيک دان است اما پشتيباني ندارد هر چند که استادانه براي مخالفان پول تهيه مي کند»!
مجله آلماني اضافه کرده است: هيلاري کلينتون در تابستان 2009 بويژه از ايستگاه نظارتي در پايتخت ترکمنستان (عشق آباد) براي گزارش هاي «بسيار مفيدش» در مورد انتخابات رياست جمهوري ستايش کرد. به گفته کلينتون «ناظران ايران» در عشق آباد به مديران در طبقه هفتم وزارت خارجه آمريکا «اطلاعات مهمي دراين باره» دادند «که طبقه کارگر در ايران» در مورد انتخابات چه نظري دارد. نظر کارگران با نظر روشنفکران غرب گرا تفاوت بسيار دارد. يکي از مشهد به «ناظران ايران» در ترکمنستان مي گويد «مردم شايد به برخي از مقامات انتقاد داشته باشند اما حکومت اسلامي را مي خواهند.»
اشپيگل در پايان ضمن اشاره به نفوذ ايران در عراق و افغانستان مي نويسد: ايراني ها معتقدند آمريکا خود را در اين دو کشور گير انداخته است. آنها به آمريکايي ها پيام مي دهند که شما نه مي توانيد بمانيد و نه مي توانيد برويد. نيروهاي شما هم در تمام منطقه هدف ما هستند. بنابراين بهتر است در سياست هاي خود تجديدنظر کنيد. گفته مي شود حمله به نيروهاي انگليسي در جنوب عراق هم با ايران مرتبط باشد.
پشتک واروي منوشه امير به خاطر عمليات رواني نخ نماي اسرائيل
ارگان وزارت خارجه رژيم صهيونيستي درباره اختلاف ايران و اعراب، و شيعه و سني قلمفرسايي کرد.
پايگاه اينترنتي اين وزارت که گويا تهديدهاي توخالي رژيم متبوع خود درباره حمله به ايران را فراموش کرده، ضمن تظاهر به نگراني براي ايران مي نويسد: برخي کشورهاي عربي و از جمله عربستان مي گويند حتي به بهاي بمباران نبايد گذاشت ايران به سلاح هسته اي دست يابد. در عراق، نزاع شيعه و سني به شدت جريان دارد. نزاع کشورهاي عرب با ايران يک ستيز جديد نيست. جدال بين شيعه و سني از يک هزار وچهارصد سال پيش آغاز شده، يعني از فرداي روز رحلت پيامبر اکرم حضرت محمد]ص[ آغاز شد و هرچه زمان گذشت جنبه خونين تري به خود گرفت.
منوشه امير به سخنان چندي پيش شاه اردن در زمينه نبرد شيعه و سني استناد کرد که در راستاي سناريوي شيعه هراسي و ايران هراسي و به نيابت از آمريکا و رژيم صهيونيستي مطرح شده بود. نويسنده ارگان وزارت خارجه رژيم صهيونيستي در اين نوشته آشفته و پرتناقض با لحني قابل تامل نوشت: «ايران يک کشور بزرگ و داراي پتانسيل قوي نظامي است و مي خواهد آقاي منطقه باشد اما کشورهاي عرب نه تنها با اين خواسته ملي ايرانيان به ويژه در خليج فارس کنار نيامده اند بلکه تلاش فتنه گرانه ايران در منطقه و شتاب براي دستيابي به بمب هسته اي، آنها را مصمم ساخته تا نگذارند ايران بر حوزه خليج فارس آقايي کند. بي ترديد هرکس ايران را دوست دارد و قدرت آن را مهم مي داند، از هرگونه خصومت اعراب نسبت به ايران و ايراني ناراحت مي شود ولي حکومت ديني مسئول مستقيم افروختن اين آتش کينه است. حکومت ايران حاضر است براي رسيدن به هدف نهايي که در جزيره العرب ريشه دارد و در واقع خدمت به باورهاي ديني و تمدن و فرهنگ عرب در منطقه است، همه چيز را قرباني کند و خداي ناکرده اگر اين هدف ناپاک عملي شود، اعراب هستند که بر منطقه و ايران مسلط خواهند شد و کور شويم و هرگز چنين مصيبتي را به چشم نبينيم.»
يادآور مي شود سايت وزارت خارجه اسرائيل و مزدوراني چون منوشه امير در طول سالهاي گذشته همواره سعي کرده اند حمله رژيم صهيونيستي به ايران را جدي نشان داده و در ضرورت آن توجيه بتراشند. با اين اوصاف معلوم نيست که چرا همين ماشين جنگ رواني به گل نشسته، از ادعاي خودساخته همراهي کشورهاي عربي با سناريوي حمله به ايران اظهار نگراني مي کند. در عين حال به نظر مي رسد بهبود در روابط کشورهاي منطقه و از جمله سفر اخير سعد حريري نخست وزير 41مارسي لبنان به تهران، در بالارفتن فشار خون صهيونيست ها موثر بوده است.
سبز رنگارنگ از تروريست و مارکسيست تا سلطنت طلب و اصلاح طلب (خبر ويژه)
شماري از سران گروهک هاي ورشکسته در بروکسل بلژيک به هم انديشي و رايزني پرداختند.
در اين نشست که با حضور 70 نفر برگزار شد، اعضاي گروهک هاي جبهه ملي، فدائيان خلق و حزب دموکرات کردستان حضور داشتند. کمال ارس نماينده جبهه ملي در اين جلسه گفت: متاسفانه ما مخالفان هنوز نتوانسته ايم يک اپوزيسيون متحد که داراي برنامه هم باشد، درست کنيم. متاسفانه انشعاب هاي متعددي در سازمان هاي سياسي رخ داده نزديک 32 سال است که در خارج نتوانستيم با هم باشيم و امروز فعاليت بسيار دشوارتر است. ما بايد تلاش کنيم اپوزيسيوني با درک واحد به وجود آيد.
وي درباره فتنه سبز گفت: اگر اين جنبش، اسمش سبز است اما درونش رنگارنگ است. در اين جنبش از سلطنت طلبان، مجاهدين ]منافقين تروريست[، چپ ها و نيروهاي ملي گرفته تا اصلاح طلبان حضور دارند. از اين جنبش بايد با وجود تمام ضعف و کمبودهايي که دارد حمايت کرد. يکي از قيود ما اصل جدايي دين از سياست است. در واقع ما خواهان حکومت لائيک و سکولار هستيم.
بهزاد کريمي عضو گروهک ورشکسته فدائيان خلق در اين جلسه مي گويد: جنبش سبز مربوط به يک سال گذشته نيست بلکه حاصل سه دهه مقاومت سنگين و رنگارنگ]!![ است.
وي در عين حال گفت: اپوزيسيون پايدار، پروژه سياسي پايدار مي خواهد. با اتحاد گفتن، زمينه اتحاد فراهم مي آيد ولي به اتحاد منجر نمي شود. اين پروژه نمي تواند پايه اش روي نفي و سلب استوار باشد.
يادآور مي شود اغلب وقت اين نشست به پرسش هاي اعتراضي حضار گذشت مبني بر اينکه بيلان کار مشترک اپوزيسيون در طول اين سالها چه بوده و چرا نيروي موثري ايجاد نشده است.