گروه سیاسی مشرق ــ مسعود پزشکیان، نماینده اصلاحطلب مجلس نهم و یکی از چند چهره معتدل در جریان اصلاحات، گفتوگوی مبسوطی را با روزنامه آرمان روابط عمومی انجام داده است.
او در این گفتگو تصریح میکند که به هر حال همه مسئول انتخابمان هستیم و باید هزینه این انتخاب را نیز بپردازیم.
پزشکیان اشارههایی را نیز به هاشمی رفسنجانی مطرح میکند و از تأثیرگذار بودن او سخن میگوید.
در ادامه، گزیدههایی از مصاحبه مسعود پزشکیان را به انتخاب مشرق میخوانید:
***
او در این گفتگو تصریح میکند که به هر حال همه مسئول انتخابمان هستیم و باید هزینه این انتخاب را نیز بپردازیم.
پزشکیان اشارههایی را نیز به هاشمی رفسنجانی مطرح میکند و از تأثیرگذار بودن او سخن میگوید.
در ادامه، گزیدههایی از مصاحبه مسعود پزشکیان را به انتخاب مشرق میخوانید:
***
_ ما تمام کسانی را که کار کردند،
حتی اگر با سوز دل کار کرده باشند، خودمان میآییم و میگوییم آدمهای بدی
بودند؛ شما الان نگاه کنید، تقریبا اکثریت روسای جمهور، روسای مجلس،
استانداران، وزرا و مدیران گذشته، البته اگر اکنون در قید حیات نیستند که
شهید شدند و رفتند، وگرنه اگر آنها هم میماندند یک چیزی برایشان درست
میکردند. برای روسای جمهور، روسای مجلس، استانداران و فرمانداران حرف درست
کردهاند. با این تعریفها، وقتی به گذشته نگاه میکنید، از گذشته مدیرانش
موردی را نمیتوانید بیاورید و بگویید اینها خوب عمل نکردند. ما یاد
گرفتیم که همه را زیر سوال ببریم و خودمان هم که نمیتوانیم کاری
بکنیم بنابراین این گرفتاریها طبیعتاً ادامه پیدا میکند.
ــ میشود یکبار به مردم دروغ گفت، ولی نمیشود ادامه داد؛ در درازمدت امکان پذیر نیست. اینجا بحث اقتصادی، سیاسی و فرهنگی هم به میان میآید و نه فقط درک و انتخاب مردم. بالاخره منافع سیاسی عدهای حکم میکند که با یک عدهای باشند.
ــ پس اگر تقصیری وجود دارد، همه جریانات دارای تقصیر هستند، آنهایی که خودشان را کنار کشیدند، آنهایی که مانع آمدن برخی میشوند، آنهایی که در انتخابشان به کسانی رای میدهد که میتوانند معامله کنند، همه مقصر هستند. وقتی من به یک عده میگویم اگر به من رای دهید، میروم و فلان کار را برای شما میکنم، در حقیقت آن آدم بخاطر وعده داده شده به من رای میدهد؛ او تواناییهای من را ارزیابی نکرده و نمیداند که آیا بر اساس عدالت میتوانم نظارت درست کنم یا علم دارم؟ نه خیر؛ من یک وعده به ایشان میدهم و او هم بر همین اساس به من رای میدهد.
وقتی بر اساس وعده و وعید رای میدهیم، باید به خاطر داشته باشیم، آدمی که میتواند معامله کند تا رای بیاورد، طبیعتا اگر فردا، معامله بزرگتری هم باشد، معامله میکند و نتیجهای که حاصل شده، این است که اکنون ما در مجلس، دولتی قرار گرفتیم که خیلی از ضعفها به آن وارد است و نمیشود دفاعی هم کرد. عدم نظارت به موقع مجلس بر دولت مشهود است؛ امور خلاف قانونی که انجام میشود، مجلس نباید از کنار آنها بگذرد. از همان اول اگر جلوی خلاف قانون را میگرفتند، کار به اینجا نمیرسید و هیچ توجیهی هم نمیشود، کرد.
ــ (سوال)اکنون شما به عنوان یک اصلاحطلب با تعاریف معمول در جامعه شناخته شدهاید. پس مردم نمیتوانند قبول کنند آقای دکتر پزشکیان اصلاحطلب نیست.
من یکبار در مجلس سخنرانی کردم و گفتم چهار اصل وجود دارد و وقتی میگوییم اصلاحات کنیم، بر اساس همان اصول است و اگر حرف دیگری دارید، باید روی آن بگذارید. این چهار اصل را بر همه قسمتها و شاخههای اجتماعی میتوان تطبیق داد. اصلاحات یعنی عادلانه عمل کردن، هزینه اثربخش عمل کردن، کارآمد بودن و کیفیت بهتر ارائه دادن.
ــ در زمان خاتمی مگر همین بچهها، عبور از خاتمی را مطرح نکردند؟ در حالی که اعتبار و شخصیت خود را از خاتمی گرفته بودند ولی در اواخر میگفتند خاتمی نمیتواند و باید عبور از خاتمی راه بیندازیم. این مشکلی است که ما داریم. اگر بر اساس علم حرکت نکنیم و اگر نقدی که میکنیم، بر اساس شواهدی نباشد و اگر از اصول و اصلاحی حرف میزنیم، آن را با عدد و رقم ثابت نکنیم، هوچیگیری بیشتر کنیم و عوامفریبانه حرف بزنیم، مطمئناً بیشتر نفوذ میکنیم تا اینکه با عدد و رقم صحبت کنیم! حکایت عکس مار کشیدن و مار نوشتن است.
باید یک طوری صحبت کنید که بگویند خیلی باسوادی و خیلی با مردم هستی ولی اگر عدد و رقم ارائه کنید، ممکن است جایگاه زیادی نداشته باشید؛ در نتیجه جامعه در پذیرش آمار و ارقام و سیاستمداران نقش مهمی دارد. از سویی باید توجه داشت، جامعه است که از من میپذیرد گولش بزنم. اگر جامعه نپذیرد من جرات نمیکنم بیایم وعده غلط بدهم؛ یکبار اگر وعده غلط دادم و دفعه بعد بزند در گوش من که چرا وعده غلط دادی، اینطوری نمیشود. با قهر کردن هم کار درست نمیشود.
ــ (سوال) قهر کردن یعنی چه؟
یعنی اینکه قهر کنی و بگویی من در صحنه نمیآیم، شرکت نمیکنم و رای نمیدهم. شما خیال میکنید اگر سوار قطار نشوید، قطار میایستد که سوار شوید؟ آن میرود و تو زمین میمانی. بالاخره باید در یک مسیر حرکت کنیم.
ــ انتخابات باید باشد چون در نتیجه خوب و بد همه شریک هستند، البته معنی این حرف، این نیست کسانی که انتخاب میشوند، همه خوب هستند اما شما انتخاب کردید و باید بپذیرید. دیگر نمیشود اشکالات را به اسم یک عالم و یک کارشناس تمام کرد و باید پذیرفت، انتخاب مردم بوده است.
ــ (سؤال)امثال آقای هاشمی چه کمکی میتوانند به بهبود فضا کنند؟
در این مقطع، رهنمودها و حضور و مداخله مقام معظم رهبری میتواند کارساز باشد، بالاخره رهنمود یا سخنرانی و خواستههای ایشان در ساکت کردن یا اصلاح این اوضاع و احوال به نظر من حرف اول را میزند. پس از آن زمان است که آقای رفسنجانی میتواند کاری انجام دهد. تصور من این است که آن یک قسمت است و بقیه افرادی مانند آقای رفسنجانی و آقای خاتمی و امثالهم که حضور دارند، هر کدام میتوانند تاثیر گذار باشند، به شرط اینکه ما بپذیریم اینها میتوانند تاثیرگذار باشند. یعنی همان انشراح صدر که موسی از خدا خواست و خدا به رسول خدا گفت من قلب تو را باز کردم. در جریان جنگ احد افراد و منافقینی که در مدینه بودند نه تنها با رسول خدا نیامدند بلکه کلی هم توطئه کردند و پشت سرش حرف زدند.
خدا در قرآن به رسول میگوید که بیا از اینها بگذر و از خدا هم بخواه که بگذرد و بعد میگوید بیا با اینها مشاوره کن. با چه کسانی؟ با آنهایی که در آن جنگ در مقابل رسول خدا ایستادند. منافق بازی در آوردند. به رسول خدا میگوید بیا و با اینها مشورت کن. آیا ما اینقدر انشراح صدر داریم که این کار را بکنیم؟ قلبمان اینقدر کوچک است که با یک حرف جوش میآوریم. تا زمانی که با یک حرف یا یک کلمه جوش میآورد، جاذبه ما نمیتواند اینقدر زیاد باشد. باید این قلب آنقدر بزرگ باشد که بتواند جذب کند و اگر در آن ریخت، جوش نیاورد و بتواند بپذیرد و تحمل کند، آن وقت میشود کار کرد. ما اینطور نیستیم و قلبمان آنقدر کوچک است که تا یک قطره در آن میریزیم سریع جوش میآورد. در نتیجه دعواهایی که میبینید از قلبهای کوچک است.
ــ میشود یکبار به مردم دروغ گفت، ولی نمیشود ادامه داد؛ در درازمدت امکان پذیر نیست. اینجا بحث اقتصادی، سیاسی و فرهنگی هم به میان میآید و نه فقط درک و انتخاب مردم. بالاخره منافع سیاسی عدهای حکم میکند که با یک عدهای باشند.
ــ پس اگر تقصیری وجود دارد، همه جریانات دارای تقصیر هستند، آنهایی که خودشان را کنار کشیدند، آنهایی که مانع آمدن برخی میشوند، آنهایی که در انتخابشان به کسانی رای میدهد که میتوانند معامله کنند، همه مقصر هستند. وقتی من به یک عده میگویم اگر به من رای دهید، میروم و فلان کار را برای شما میکنم، در حقیقت آن آدم بخاطر وعده داده شده به من رای میدهد؛ او تواناییهای من را ارزیابی نکرده و نمیداند که آیا بر اساس عدالت میتوانم نظارت درست کنم یا علم دارم؟ نه خیر؛ من یک وعده به ایشان میدهم و او هم بر همین اساس به من رای میدهد.
وقتی بر اساس وعده و وعید رای میدهیم، باید به خاطر داشته باشیم، آدمی که میتواند معامله کند تا رای بیاورد، طبیعتا اگر فردا، معامله بزرگتری هم باشد، معامله میکند و نتیجهای که حاصل شده، این است که اکنون ما در مجلس، دولتی قرار گرفتیم که خیلی از ضعفها به آن وارد است و نمیشود دفاعی هم کرد. عدم نظارت به موقع مجلس بر دولت مشهود است؛ امور خلاف قانونی که انجام میشود، مجلس نباید از کنار آنها بگذرد. از همان اول اگر جلوی خلاف قانون را میگرفتند، کار به اینجا نمیرسید و هیچ توجیهی هم نمیشود، کرد.
ــ (سوال)اکنون شما به عنوان یک اصلاحطلب با تعاریف معمول در جامعه شناخته شدهاید. پس مردم نمیتوانند قبول کنند آقای دکتر پزشکیان اصلاحطلب نیست.
من یکبار در مجلس سخنرانی کردم و گفتم چهار اصل وجود دارد و وقتی میگوییم اصلاحات کنیم، بر اساس همان اصول است و اگر حرف دیگری دارید، باید روی آن بگذارید. این چهار اصل را بر همه قسمتها و شاخههای اجتماعی میتوان تطبیق داد. اصلاحات یعنی عادلانه عمل کردن، هزینه اثربخش عمل کردن، کارآمد بودن و کیفیت بهتر ارائه دادن.
ــ در زمان خاتمی مگر همین بچهها، عبور از خاتمی را مطرح نکردند؟ در حالی که اعتبار و شخصیت خود را از خاتمی گرفته بودند ولی در اواخر میگفتند خاتمی نمیتواند و باید عبور از خاتمی راه بیندازیم. این مشکلی است که ما داریم. اگر بر اساس علم حرکت نکنیم و اگر نقدی که میکنیم، بر اساس شواهدی نباشد و اگر از اصول و اصلاحی حرف میزنیم، آن را با عدد و رقم ثابت نکنیم، هوچیگیری بیشتر کنیم و عوامفریبانه حرف بزنیم، مطمئناً بیشتر نفوذ میکنیم تا اینکه با عدد و رقم صحبت کنیم! حکایت عکس مار کشیدن و مار نوشتن است.
باید یک طوری صحبت کنید که بگویند خیلی باسوادی و خیلی با مردم هستی ولی اگر عدد و رقم ارائه کنید، ممکن است جایگاه زیادی نداشته باشید؛ در نتیجه جامعه در پذیرش آمار و ارقام و سیاستمداران نقش مهمی دارد. از سویی باید توجه داشت، جامعه است که از من میپذیرد گولش بزنم. اگر جامعه نپذیرد من جرات نمیکنم بیایم وعده غلط بدهم؛ یکبار اگر وعده غلط دادم و دفعه بعد بزند در گوش من که چرا وعده غلط دادی، اینطوری نمیشود. با قهر کردن هم کار درست نمیشود.
ــ (سوال) قهر کردن یعنی چه؟
یعنی اینکه قهر کنی و بگویی من در صحنه نمیآیم، شرکت نمیکنم و رای نمیدهم. شما خیال میکنید اگر سوار قطار نشوید، قطار میایستد که سوار شوید؟ آن میرود و تو زمین میمانی. بالاخره باید در یک مسیر حرکت کنیم.
ــ انتخابات باید باشد چون در نتیجه خوب و بد همه شریک هستند، البته معنی این حرف، این نیست کسانی که انتخاب میشوند، همه خوب هستند اما شما انتخاب کردید و باید بپذیرید. دیگر نمیشود اشکالات را به اسم یک عالم و یک کارشناس تمام کرد و باید پذیرفت، انتخاب مردم بوده است.
ــ (سؤال)امثال آقای هاشمی چه کمکی میتوانند به بهبود فضا کنند؟
در این مقطع، رهنمودها و حضور و مداخله مقام معظم رهبری میتواند کارساز باشد، بالاخره رهنمود یا سخنرانی و خواستههای ایشان در ساکت کردن یا اصلاح این اوضاع و احوال به نظر من حرف اول را میزند. پس از آن زمان است که آقای رفسنجانی میتواند کاری انجام دهد. تصور من این است که آن یک قسمت است و بقیه افرادی مانند آقای رفسنجانی و آقای خاتمی و امثالهم که حضور دارند، هر کدام میتوانند تاثیر گذار باشند، به شرط اینکه ما بپذیریم اینها میتوانند تاثیرگذار باشند. یعنی همان انشراح صدر که موسی از خدا خواست و خدا به رسول خدا گفت من قلب تو را باز کردم. در جریان جنگ احد افراد و منافقینی که در مدینه بودند نه تنها با رسول خدا نیامدند بلکه کلی هم توطئه کردند و پشت سرش حرف زدند.
خدا در قرآن به رسول میگوید که بیا از اینها بگذر و از خدا هم بخواه که بگذرد و بعد میگوید بیا با اینها مشاوره کن. با چه کسانی؟ با آنهایی که در آن جنگ در مقابل رسول خدا ایستادند. منافق بازی در آوردند. به رسول خدا میگوید بیا و با اینها مشورت کن. آیا ما اینقدر انشراح صدر داریم که این کار را بکنیم؟ قلبمان اینقدر کوچک است که با یک حرف جوش میآوریم. تا زمانی که با یک حرف یا یک کلمه جوش میآورد، جاذبه ما نمیتواند اینقدر زیاد باشد. باید این قلب آنقدر بزرگ باشد که بتواند جذب کند و اگر در آن ریخت، جوش نیاورد و بتواند بپذیرد و تحمل کند، آن وقت میشود کار کرد. ما اینطور نیستیم و قلبمان آنقدر کوچک است که تا یک قطره در آن میریزیم سریع جوش میآورد. در نتیجه دعواهایی که میبینید از قلبهای کوچک است.