کد خبر 17949
تاریخ انتشار: ۱۳ آذر ۱۳۸۹ - ۱۲:۱۷

'سمير قنطار' قديمي ترين آزاده مقاومت لبنان،ناگفته ها و سرگذشت کامل 30 سال اسارت خود را در زندان هاي مخوف رژيم صهيونيستي باکمک 'احسان الزين' نويسنده لبناني درکتابي به رشته تحرير درآورده است.

سمير قنطار در کتابي 500 صفحه اي با نام 'قصتي' (سرگذشتم) به بازگويي سرگذشت اسارت خود در زندانهاي رژيم صهيونيستي پرداخته است.کتابي که روز شنبه در نمايشگاه جهاني کتاب بيروت عرضه مي شود.

اين کتاب در قالب شرح زندگي يک اسير به تشريح واقعي قضيه اي مهم تر يعني فلسطين نيز مي پردازد.

کتاب قصتي، حاصل کار مشترک سمير قنطار و حسان الزين طي 9 ماه است. سمير قنطار اين کتاب را به تشويق مرحوم علامه سيد 'محمد حسين فضل الله' که به وي گفته بود 'اين خاطرات زنده نبايد به فراموشي شود' نوشته است.

نويسنده کتاب دوران جواني سمير قنطار را به طور دقيق و به صورت ماهرانه همچون يک داستان بلنددنبال کرده و مطلع روايت خود را آزادي سمير قنطار از زندان رژيم صهيونيستي در 12 ژوئن سال 2006 ميلادي و حضور در مراسم استقبال در ورزشگاه 'الرايه' در کنار سيد 'حسن نصرالله' دبير کل حزب الله لبنان قرار داده است.

'احسان الزين' درباره اين کتاب مي گويد: سمير قنطار در اين کتاب فرصتي را به دست آورد تا به ثبت و يادآوري آنچه که قابل فراموشي نيست بپردازد، وي داراي سطح ادبي عالي و ذوق هنري و ادبي در قصه گويي است.

قصه کتاب ابتدا به شرح مسايل شخصي يک اسير مي پردازد و سپس به شرح حرکت همگاني اسرا که سمير قنطار يکي از جلوداران آن بود، مي پردازد.

قنطار به اين بخش از قصه اهميت خاصي مي دهد چرا که اين حرکت باعث ظهور نوعي بيداري در ميان هزاران اسير عرب در بند زندان هاي رژيم صهيونيستي که بخش اعظم آنها فلسطيني اند شده است.
سمير قنطار درباره شروع 'حرکت همگاني اسرا' مي گويد: اين حرکت در تاريخ بلند خود هيچ وقت به انزوا کشيده نشد بلکه علي رغم فراز و فرود و شکست ها و پيروزي ها همچنان نقش بارزي را در جريان مبازرات اعراب با اسراييل ايفا مي کرد.

قهرمان اين قصه،جوان پرحماسه اي است که تمامي لحظات زندگي خود را به انديشيدن به فلسطين سپري کرده است. اين جوان مبارز دوران سخت و مشقت باري را در راه فلسطين طي کرده است. مبازرات او در راه فلسطين جداي از عشق و علاقه او به مقاومت اسلامي لبنان نيست. از نظر وي ميان سازمان آزادي بخش فلسطين و حزب الله فاصله چنداني وجود ندارد.

سمير قنطار که دوران جواني خود را در راه فلسطين فدا کرد، اينک به يک فلسطيني اصيل تبديل شده است. او داراي يک نامادري فلسطيني است که وي را بيشتر از پسر واقعي خود دوست مي دارد.
سمير قنظار در بخشي از اين کتاب به شرح لحظات اولين روز ورود خود به لبنان و شرکت در مراسم استقبال پرشور از اسراي آزاده با حضور سيد حسن نصرالله مي پردازد:

'از هنگام حضور در مراسم ورود به ورزشگاه خود را در ميان شور و شعف مردم و شرکت کنندگان مراسم مي ديدم. در همان لحظه مجري برنامه از حضور سيد حسن نصرالله در مراسم خبر داد. من هيچ اطلاع قبلي از حضور شخصي وي نداشتم. وقتي به پشت سرم نگاه کردم ديدم سيد حسن نصرالله به سويم مي آيد. هيچ باورم نمي شد .اين ديدار به طورکلي براي من غيرمنتظره بود. فقط اين نکته را مي دانستم که بعد از جنگ سال 2006 ميلادي و پيروزي حزب الله بر رژيم صهيونيستي شرايط امنيتي مانع حضور سيدحسن نصرالله در ملأ عام شده است.'

سمير قنظار ادامه مي دهد:' ندانستم چگونه به سوي او روانه شدم .وقتي به سيد حسن نزديک شدم گفت: خدا را شکر که سالم شما را مي بينم. من در آن لحظه قدرت کلام را از دست داده بودم و تنها کاري که توانستم انجام دهم اين بود که او را به مدت طولاني در آغوش بگيرم. سپس در کنار او ايستادم ولي پس از مدتي محافظان، من را از وي دور کردند و مجبور شدم با فاصله زيادي از سيد حسن نصرالله قرار بگيرم. در آن هنگام سيدحسن نصرالله دنبال من گشت و پشت ميکروفون خطاب به من گفت: کجا رفتي سمير؟ ما جنگ را به خاطر تو انجام داديم؛ بيا کنارمن باش؛ اين لحظه براي من معادل سي سال زماني بود که در زندان سپري کرده بودم؛ براستي سيدحسن نصرالله با حضور خود در اين مراسم تمام سي سال زندگي اسيري مرا مزين کرد. در همان لحظه بود که واقعا دريافتم به لبنان بازگشتم.'

سمير قنطار پيرامون سخنان خود در مراسم مي نويسد: 'وقتي پشت ميکروفون قرار گرفتم نمي دانستم از کجا شروع کنم .خودم را براي چنين لحظاتي آماده نکرده بودم. در آن زمان تنها انديشه اي که در فکرم خطور مي کرد را به زبان آوردم: دوستان باور کنيد من اينجا نيامده ام تا مگر به فلسطين بازگردم. به لبنان بازگشتم تا دوباره به فلسطين باز گردم.'

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس