به گزارش مشرق، مستند تازه پگاه آهنگرانی با محوریت ترانه علیدوستی و روایت او از وقایع موسوم به «زن، زندگی، آزادی»، در ظاهر تلاشی است برای ثبت تجربه زیسته یک چهره مشهور، اما در عمل، بیش از آنکه واجد خصیصههای یک مستند حرفهای باشد، به پروژهای برای بازسازی پسینی یک کنش سیاسی شباهت دارد.
مسئله این اثر، صرفاً موضع سیاسی سوژهاش نیست، بلکه نسبت معیوب آن با صداقت، روایت و مخاطب را آشکار میسازد. فیلم از همان آغاز، با یک پیشفرض تثبیتشده حرکت میکند: «ترانه علیدوستی بهمثابه قهرمان». این پیشفرض هرگز به چالش کشیده نمیشود و مستند، بهجای حرکت از پرسش به پاسخ، از پاسخ به تأیید میرسد. چنین رویکردی، مستند را از امکان کشف تهی میکند و آن را به بیانیهای تصویری فرو میکاهد؛ بیانیهای که قرار نیست چیزی را روشن کند و فقط قرار است تصویری مطلوب را از سوژهاش به دیگری ارائه دهد. یکی از بنیادیترین ضعفهای مستند ترانه، تناقضهای حلنشده در روایت شخصی سوژه است.
شاخصترین نمونه، ویدئویی است که لحظاتی پیش از انتشار پست مشهور «زن، زندگی، آزادی» ضبط شده و در مستند نمایش داده میشود. این ویدئو از حیث قاببندی، میزانسن، زاویه دوربین و کیفیت ضبط، بههیچوجه شبیه یک ثبت اتفاقی یا خودانگیخته نیست. همهچیز کنترلشده، آگاهانه و آماده مصرف رسانهای بهنظر میرسد؛ گویی سوژه از پیش میدانسته این تصاویر روزی قرار است در یک روایت «تاریخی» به کار گرفته شوند.
اینجا دقیقاً همان نقطهای است که مستندساز باید مکث کند و توضیح بدهد، ولی اثر ترجیح میدهد سکوت کند، چرا؟ نکته عجیب اینکه علیدوستی کمی بعدتر و در بخش دیگری از مستند تأکید میکند که هنگام بازداشت، اطلاعات تلفن همراهش را حذف کرده است! پرسش بدیهی و حرفهای این است: اگر دادهها پاک شدهاند، این ویدئو دقیقاً از چه مسیری به مستند راه یافته است؟ نسخه پشتیبان کجا نگهداری میشده؟ چه کسی آن را حفظ کرده؟ و چرا این جزئیات که برای اعتبار روایت حیاتیاند، حذف شدهاند؟
سکوت مستند در برابر این تناقض، نه سکوتی هنرمندانه، بلکه فرار از مسئولیت روایی است. پگاه آهنگرانی بهجای حل گره، آن را زیر لایهای از موسیقی، نماهای احساسی و مونولوگهای شخصی پنهان میکند. نتیجه، ازدسترفتن اعتماد مخاطب جدی است؛ مخاطبی که انتظار دارد فیلم و فیلمساز، دستکم با خودش صادق باشد. این بیصداقتی، به سطح رابطه کارگردان و سوژه نیز تسری پیدا میکند.
آهنگرانی هیچ تلاشی برای فاصلهگذاری انتقادی نمیکند. نسبت او با علیدوستی، نسبت پرسشگر و پاسخگو نیست؛ نسبت همدل و تأییدکننده است. در چنین نسبتی، پرسشهای ناخوشایند حذف میشوند و تناقضها به حاشیه رانده میشوند تا تصویر قهرمان ترک نخورد. مثلاً آهنگرانی باید از علیدوستی میپرسید که این چه نسخهای از فمینیسم است که نسبت به کشتار زنان کشور خودش در جنگ ۱۲ روزه توسط اسرائیل و همچنین کشتار وحشیانه زنان و کودکان فلسطینی بیتفاوت است؟
آیا زن، فقط وقتی زن است که در قاب مطلوب رسانههای غربی قرار بگیرد؟ یا مثلاً مستندساز میتوانست بپرسد این چه مبارز انقلابیای است که روزی با مفسدان اقتصادی و رانتخواران در محصولات ریزودرشت همسفره بوده و دستمزد هنگفت دریافت میکرده است؟ آنهم باوجودآنکه بر کسی پوشیده نبود بودجه این آثار از جیب فرهنگیانی که بخش قابلتوجهی از آنان را بانوان تشکیل میدادند تأمین شده است!؟ صدالبته که چنین انتظاری از آهنگرانی بعید و بسیار دور است؛ اما اصول حرفهای مستندسازی این پرسشها را خودبهخود طلب میکند. این فمینیسم سانتیمانتال، درست مانند عدالتخواهی سانتیمانتال، بیش از آنکه موضعی اخلاقی باشد، پروژهای رسانهای است؛ پروژهای که در آن رنج برخی دیده میشوند و رنج برخی دیگر عامدانه نادیده گرفته میشوند، چون هزینه دارد، چون الگوریتمها دوستش ندارند و چون روایت استاندارد را به هم میزند.
مسئله دیگر، قهرمانسازی کمهزینه است؛ الگویی که در آن کنش سیاسی به پرفورمنس رسانهای تقلیل مییابد. علیدوستی از نوشتن یک جمله کلیشهای و انتشار یک تصویر، کنشی «آوانگارد» میسازد و مستند نیز همین ژست را بهمثابه عمل سیاسی برجسته میکند. اینجا با «انقلابِ بیهزینه» طرفیم، کنشی که نه برنامه دارد، نه تحلیل، نه پذیرش تبعات تصمیم حداقلیاش را. اعتراض در این الگو، نه مسئولیت میطلبد و نه پاسخگویی خاصی در پی خود ایجاد میکند. در این میان، بستر رسانهای انتشار و برجستهسازی مستند نیز بیاهمیت نیست. بازنشر و حمایت رسانههایی که سابقه طولانی در چهرهسازی از سلبریتیهای معترض دارند، نشان میدهد با یک روایت شخصیسازیشده و قابلمصرف طرفیم؛ روایتی که بحران اجتماعی را به مونولوگ یک چهره مشهور فرو میکاهد و نقش بیبیسی بهعنوان بستر پخش مستند ترانه جالبتوجه است. این رسانه سالهاست که به بلندگوی اقلیتِ همیشه طلبکار تبدیل شده و دراینرابطه ایفاکننده نقشی فعال است.
نمایش بیهزینه ترانه علیدوستی و قهرمانسازی از او و بدچهره جلوهدادن کسانی که مانند سلبریتی و شهرههای تابع نظم به کسب روزیشان از طریق مبادی رسمی مشغولند بعد دیگری از فعالیتهای معاندانه این شبکه را آشکار میکند. به بیان دیگر، ترانه علیدوستی بهعنوان یک چهره معصوم انقلابی مورد ستایش قرار میگیرد و دیگری صرفاً بهخاطر احترامگذاشتن به قوانین کشور باید آبرویش در بازار مکاره شبکههای غربی به قیمت ناچیز حراج شود! پس از پخش مستند «ترانه» دوگانههای کاذب، ولی مشتریپسند تحت عنوان «قهرمان» و «ضد قهرمان» اوج میگیرد و هر کنشی از طرف هنرمندان ایراندوست در برابر تصویر مسلط و قدسیشده علیدوستی تعریف میشود و مورد ارزیابی قرار میگیرد.
علیدوستی در فرایند قهرمانسازی از خودش هدفی را هم ترسیم میکند و میگوید سینما باید تعطیل شود تا آنچه مطلوب من و همفکرانم است روی پرده برود. برای این حرف هم استدلال میآورد و میگوید مگر در این ۳ سال چه فیلمی به سینمای ایران اضافه شده؟ این جملات نشان میدهد، علیدوستی یا بیگانه با جامعه سینمای خود است یا بهعمد، دست به سانسور وقایع میزند. علیدوستی آثار خودش را بالاتر از تولیدات سه سال اخیر میداند و این یعنی مثلاً فیلمی همچون «برادران لیلا» از «زن و بچه»، «پیرپسر»، «علت مرگ نامعلوم»، «زیبا صدایم کن» و آثار همدسته سینمای مطلوب علیدوستی تولیدات بهتری هستند. آثاری که اتفاقاً بخش عمدهای از آنها ساخته کارگردانانی است که علیدوستی بهواسطه حضور در تولیدات آنها مطرح شد. احتمالاً با توجه به این دید، علیدوستی پس از پخش این مستند گمان میکند در بهترین محتوای حال حاضر رسانههای تصویری ایران در سال جاری حضور داشته، این در حالی است که از حیث بازدید کمدیهای هجوآمیز یوتیوبی رکوردهای بالاتری را از مستند ترانه به دست آوردهاند و از نگاه فنی و هنری مستند پرترههای حقیقت امسال بهمراتب کیفیت فنی بالاتری نسبت به پروژه قهرمانسازی علیدوستی داشتهاند.
در نهایت مستندی که درصدد حذف تناقضهایش برمیآید، پرسشها را حذف میکند، قهرمان را از پیش مفروض میگیرد، در بهترین حالتش، از درون تهی است و برای دیدهشدن باید به اکستریمکلوزآپهای افراطی از چهره علیدوستی و پوشش مسئلهدارش اکتفا کند. مستند حرفهای قرار نیست قهرمان بسازد؛ قرار است واقعیت را، با همه پیچیدگیها و ناهمواریهایش، روایت کند. اثر پگاه آهنگرانی نهتنها این نیست؛ بلکه این مستند را به سطح نمایشی مهوع تقلیل میدهد؛ نمایشی که شاید بتواند برای طبقه و جناحی خاص شعفآور باشد؛ اما جای حقیقت را نمیگیرد.





۱۰:۴۴ - ۱۴۰۴/۱۰/۰۶