به گزارش مشرق، در ۱۸ نوامبر (۲۷ آبان)، قانون شفافیت پروندههای اپستین توسط مجلس نمایندگان تصویب شد. این طرح مجلس، اگرچه قاطع بود، اما شامل یک شرط مهم داشت که ممکن است مانع از حسابرسی کامل از جنایات جفری اپستین شود. نسخه نهایی تصریح کرد که وزارت دادگستری باید «تمام اسناد طبقهبندی نشده» در مورد اپستین را عمومی کند.
کلمه طبقهبندی نشده به طور بالقوه به دونالد ترامپ و سازمان سیا آزادی عمل زیادی میدهد تا مطالب مربوط به اپستین را که ادعا میشود انتشار آنها بسیار حساس است، مخفی نگه دارند. در این مورد، آنها از حمایت مایک جانسون، رئیس مجلس نمایندگان، برخوردارند که اصرار داشت: به سازمانهای اطلاعاتی ایالات متحده اجازه داده شود «از منابع و روشهای حیاتی خود محافظت کنند. درخواست از مقامات یا کارمندان وزارت دادگستری برای از طبقهبندی خارج کردن مطالبی که از سایر سازمانها و آژانسهای اطلاعاتی سرچشمه گرفتهاند، فوقالعاده خطرناک است.»
سخنان جانسون در تضاد کامل با اظهارات مارجوری تیلور گرین، یکی از چهار جمهوریخواه مخالف در مجلس نمایندگان است که ترامپ را مجبور به موافقت با لایحه اپستین کردند. او در یک کنفرانس مطبوعاتی در ۱۸ نوامبر پرسید: «آزمون واقعی این خواهد بود: آیا وزارت دادگستری پروندهها را منتشر خواهد کرد یا همه چیز در تحقیقات گره خواهد خورد؟» «آیا سازمان سیا پروندهها را منتشر خواهد کرد؟»
همانطور که توماس ماسی، نماینده جمهوریخواه در ۱۹ نوامبر به خبرنگاران گفت، اپستین به طور یقین «روابط نزدیکی با سازمانهای اطلاعاتی (ایالات متحده) و سازمانهای اطلاعاتی اسرائیل» داشته است. این واقعیت که سازمانهای امنیتی آمریکا و اسرائیل با چنین چهره سمی همکاری کردهاند، عمیقا نگرانکننده و برای صاحبان قدرت شرمآور است و همچنان دلیل اصلی پنهان ماندن دامنه کامل فعالیتهای اپستین است.
سالهاست که مردم، اپستین را به دنیای جاسوسی مرتبط میدانند. در سال ۲۰۱۹، ویکی وارد، در مطلبی در روزنامه دیلی بیست، گزارش داد که الکس آکوستا، وزیر کار وقت آمریکا (دادستان فدرال قبل از محاکمه اپستین در سال ۲۰۰۸)، هنگام بررسی صلاحیت اپستین در دولت اول ترامپ، اظهارات تکاندهندهای در مورد او مطرح کرده است. طبق گزارش آن سال، آکوستا عنوان کرد که او «به توافق عدم پیگرد قانونی با یکی از وکلای اپستین رسیده است زیرا به او «گفته شده بود» که مساله اپستین ورای اختیاراتش است. او به مصاحبهکنندگانش در تیم انتقالی ترامپ گفت: به من گفته شد که اپستین «متعلق به اطلاعات» است و آن را به حال خود رها کن.
آکوستا در جلسه استماع کمیته نظارت مجلس در ۱۹ سپتامبر (۲۸ شهریور)، این اظهارات خود را تکذیب کرد و گفت که هیچ اطلاعی از اینکه اپستین عضو جامعه اطلاعاتی بوده یا نه ندارد. اما بیانیهای که در ابتدا به او نسبت داده شد، با واقعیتهایی که از آن زمان در مورد روابط اطلاعاتی اپستین آشکار شد، همخوانی دارد.
با این حال، عبارت «متعلق به اطلاعات» به طور کامل دامنه این روابط را مشخص نمیکند، درحالیکه نشان میدهد که اپستین یک فرد فرعی یا یک بازیگر فرعی بوده است. این مشابه زبانی است که برانکو مارستیک در مجله ژاکوبین استفاده میکند و اپستین را یک «دارایی» اطلاعاتی اسرائیل میداند.
این دیدگاه مبتنی بر گزارشهای «رایان گریم» و «مرتضی حسین» در «دراپ سایت نیوز» (Drop Site News) در مورد فعالیتهای گسترده اپستین به نمایندگی از اسرائیل مطرح شده است، و همچنین مطالب قبلی «متیو پتی» در مجله «ریزن» (Reason) است. همانطور که مارستیک اشاره میکند، این گزارشها نشان میدهد: اپستین، در میان سایر فعالیتها، «بارها میزبان یک افسر اطلاعات نظامی و دستیار ایهود باراک، نخست وزیر سابق رژیم اسرائیل بوده که برای انجام امور رسمی در ایالات متحده بود. او با باراک برای تضمین اقدامات علیه دشمنان اسرائیل، چه بمباران ایران توسط ایالات متحده یا حمایت روسیه از تغییر حکومت در سوریه، همکاری داشت و واسطه توافقات امنیتی بین اسرائیل و مغولستان و ساحل عاج بوده است.»
مارستیک به درستی تأکید میکند که اپستین ارتباط تنگاتنگی با اسرائیل داشته است، واقعیتی که با وجود انبوهی از شواهد، رسانههای جریان اصلی تقریبا به طور کامل نادیده گرفتهاند. اما واژه «دارایی» به طور کامل نحوه عملکرد اپستین را توصیف نمیکند، او نه به عنوان مأموری که دستورات را اجرا میکند، بلکه به عنوان شکلدهنده سیاست بوده است.
اپستین بازیگر قدرتمندی در سیاست جهانی بود، نوعی دیپلمات بدون مقام با دسترسی بهتر به ثروتمندان و قدرتمندان سیاسی نسبت به اکثر دیپلماتهای واقعی. یک راه برای درک موقعیت او این است که او را محصول یک عصر نئولیبرالیسم بیش از حد خصوصیشده بدانیم. همانطور که بخش زیادی از نظارت بر امپراتوری آمریکا اکنون توسط شرکتهای نظامی خصوصی (بهویژه Constellis، که قبلاً با نامهای Academi و Blackwater شناخته میشد) انجام میشود، میلیاردرهایی مانند اپستین سیاست خارجی خصوصی خود را دارند. هر کاری که اپستین با سیا یا موساد انجام میداد، تحت عنوان یک همکار بود نه یک کارمند.
اپستین در ایمیلی در سال ۲۰۱۴ به باراک هیجان خود را از گسترش هرج و مرج جهانی ابراز کرد و نوشت که «با ناآرامیهای مدنی که در اوکراین، سوریه، سومالی، لیبی و ناامیدی صاحبان قدرت در حال گسترش است، آیا این برای شما ایدهآل نیست؟» باراک پاسخ داد: تا حدودی حق با شماست. اما تبدیل آن به جریان نقدینگی کار سادهای نیست.
اپستین و باراک استاد چیزی بودند که نائومی کلاین و دیگران (در کتاب «سرمایهداری فاجعه: سود بردن از فاجعه») آن را سرمایهداری فاجعه مینامند و از «ناامیدی صاحبان قدرت» سود میبردند. اما بعید بود که آنها بتوانند این کار را بدون همدستی اطلاعات آمریکا انجام دهند. به همین دلیل است که روابط اطلاعاتی اپستین برای درک جنایات او اهمیت اساسی دارد.




