به گزارش مشرق، کانال تلگرامی اندیشکده تهران در مطلبی نوشت:
ساختار سیاسی آمریکا به طور رسمی این اجازه را به کشورها داده است تا تحت عنوان کارگزار خارجی در سیاست آمریکا مشارکت داشته باشند. کشورهایی نظیر عربستان سعودی با استفاده از این بستر و همچنین به لطف درآمدهای نفتی سرشار مدت طولانی است که توانستهاند روابط نزدیکی با سیاستمداران آمریکایی، مخصوصاً رؤسای جمهور جمهوریخواه بسازند. البته، فعالیت ذیل عنوان کارگزار خارجی تنها صورت لابیگری عربستان در آمریکا نیست و این کشور خود را محدود به این قیدوبندها نمیکند.
همراستایی راهبردهای جمهوریخواهان و اعراب
تمرکز عربستان در حوزه لابیگری به چندین دلیل غالباً بر جمهوریخواهان بوده است. نخست، به لحاظ تاریخی، عربستان در دهههای ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ که جمهوریخواهان غالباً کنترل کاخ سفید را بر عهده داشتند، یکی از محورهای سیاست خارجی آمریکا در مبارزه با کمونیسم بود. دوم، سیاست خارجی این حزب در منطقه جنوب غرب آسیا پس از جنگ سرد تاکنون همسویی بیشتری با عربستان داشته است. سوم، در دهه اخیر و بهخصوص پس از ظهور دونالد ترامپ، جمهوریخواهان تقریباً مسئله حقوق بشر را از دستور کار سیاست خارجی خود کنار گذاشتهاند که خیال آسودهتری به عربستان برای تعامل با این حزب میدهد.
بندر بن سلطان: هجده سال دوستی با جمهوریخواهان
از اوایل ریاستجمهوری رونالد ریگان تا دوره دوم ریاست جمهوری جرج بوش پسر، بندر بن سلطان آل سعود سفیر عربستان در آمریکا بود. میتوان گفت آنچه امروز از روابط گرم سعودی با جمهوریخواهان شناخته میشود ریشه در فعالیتهای بندر دارد. او نقش مهمی در آغاز کمکهای عربستان به دولت ریگان برای پشتیبانی از کنتراها در نیکاراگوئه داشت.
هنگام آغاز جنگ اول خلیج فارس در دولت بوش پدر، بندر نقشی کلیدی در کمک ۱۳.۵ میلیارد دلاری عربستان به آمریکا کرد. افزون بر این، بندر شخصاً ۱ میلیون دلار به کتابخانه ریاستجمهوری بوش پدر اهدا کرد. در طول دهه ۱۹۹۰، روابط بندر با خانواده بوش تداوم یافت، به نحوی که عربستان صرفاً نزدیک به ۱.۵ میلیارد دلار به شرکتها و بنگاههایی که اعضای خانواده بوش و دوستانشان سهام داشتند سرمایهگذاری کرد.
ساپراک؛ سازمان لابیگر عربستان
در راستای ایجاد تصویری مثبت از عربستان و لابیگری حرفهایتر، سازمان ساپراک یا کمیته امور روابط عمومی آمریکا-عربستان در سال ۲۰۱۶ به ریاست سلمان الانصاری تأسیس شد. این سازمان از زمان تأسیس دو دستور کار مهم برای تغییر افکار عمومی آمریکا داشته است: ۱. برجستهکردن مقوله اصلاحات در عربستان ۲. نشاندادن این کشور به عنوان یک متحد مهم برای آمریکا در منطقه.
خانواده ترامپ و پولهای سعودی
دونالد ترامپ از دهه ۱۹۸۰ با سرمایهداران و ثروتمندان عربستانی همچون عدنان خاشقچی-پسر عموی جمال خاشقچی- و ولید بن طلال، نوه ملک عبدالعزیز، بنیانگذار عربستان سعودی روابط تجاری گستردهای داشت. ترامپ دو ماه پس از آغاز کمپین انتخاباتی در ۲۰۱۵ ارتباط تجاری بیشتری با عربستان شکل داد.
جارد کوشنر داماد ترامپ نیز روابط گستردهای با عربستان دارد. به عنوان نمونه، شش ماه پس از خروج کوشنر از کاخ سفید در دوره نخست ترامپ، شرکت سرمایهگذاری او با نام Affinity Partner توانست ۲ میلیارد دلار سرمایه از بنگاههای وابسته به بنسلمان سرمایه جذب کند.
چالشهای لابی عربستان
نخستین چالش کنگره است. نمیتوان این مسئله را فراموش کرد که اگر نقض حقوق بشر توسط عربستان دوباره برجسته شود، دموکراتهای کنگره تبدیل به مانعی میان روابط عربستان و آمریکا خواهند شد. افزون بر این، عربستان در سمت جمهوریخواهان نیز آسیبپذیریهایی دارد. اگرچه در سالهای اخیر عربستان کنگره را به خود نزدیکتر کرده، اما این نزدیکی مشروط و آسیبپذیر است.
دومین چالش، وضعیت حقوقی ساپراک در آمریکا است. شاید مقایسه ساپراک با آیپک بهتر بتواند این چالش لابی عربستان را توضیح دهد. ساپراک در آمریکا به عنوان کارگزار خارجی ثبت شده است. این به معنای آن است که این سازمان محدودیتها و نظارتهای بیشتری را در مقایسه با آیپک خواهد داشت. لابی عربستان در آمریکا و روابطش با جمهوریخواهان ریشه در روابط شخصی سیاستمداران و ثروتمندان عرب با رؤسای جمهور و راهبردهای سیاست خارجی این حزب دارد. در قرن بیستویکم، عربستان تلاش سازمانیافتهای برای افزایش نفوذ خود در کنگره، کاخ سفید، رسانهها و افکار عمومی آمریکا انجام داد که نشان از بهبود درک مقامات این کشور از سیاستورزی در آمریکا دارد و تا اندازه قابل توجهی موفقیت داشته است.
*بازنشر مطالب شبکههای اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکهها منتشر میشود.





۱۲:۴۰ - ۱۴۰۴/۰۹/۱۶